ولادت و خصوصيات تولد فاطمه ى زهرا

(زمان خواندن: 6 - 12 دقیقه)

در اين فصل، تنها به ذكر ده امر از روايت مفضل بن عمر [بحار الانوار، ج 43، ص 2.] از امام صادق عليه السلام اكتفا مى كنيم، كه هر كدام به عظمت آن بانوى بزرگ در حين ولادت و بعد از آن اشاره دارد:
مفضل بن عمر مى گويد، به امام صادق عليه السلام عرض كردم: ولادت فاطمه عليهاالسلام چگونه بود؟
حضرتش بعد از ذكر جريان يارى نكردن زنان قريش و بنى هاشم در هنگام وضع حمل خديجه عليهاالسلام و... مى فرمايد:
1- لذا خديجه عليهاالسلام غمگين و دل افسرده شد و پيوسته بر اين حال بود كه ناگهان چهار خانم گندم گون و بلند بالا كه گويى از زنان بنى هاشمند، داخل شدند. خديجه چون ايشان را ديد، هراسيد. [بحارالانوار، ج 43، ص 2.]
2- يكى از آنان گفت:
«لا تحزنى يا خديجه، فانا رسل ربك اليك، و نحن اخواتك.»
- اى خديجه، غمگين مباش، ما از جانب پروردگارت به سوى تو آمده ايم و خواهران تو هستيم.
من ساره ام، و اين آسيه دختر مزاحم، كه در بهشت رفيق و مصاحب تو است، و اين مريم دختر عمران، و اين كلثوم خواهر موسى بن عمران است. خداوند ما را فرستاده تا كارهاى را كه زنان هنگام زايمان نيازمند هستند انجام دهيم.سپس يكى به جانب راست، و ديگرى طرف چپ، و سومى روبرو، و چهارمى پشت سر خديجه نشستند. [بحارالانوار، ج 43، ص 3.]
 بيان:
آيا اين چهار خانم به صورت مادى ظاهر شده اند، و يا غير مادى؟
مسلم آنان به صورت مادى ظاهر نشده اند، بلكه صور قبل از عالم ماده ايشان بوده كه ظاهر شده و خود را به آن خصوصياتى كه در روايت آمده است، معرفى كرده اند. و اما اينكه آيا به صورت برزخى ظاهر شده اند، و يا تمثلات پيش از برزخ؟ روشن نيست، ولى مى توان گفت: ظهورشان به صور مثاليه، يا به حساب سير صعودى ايشان در كمالات نفسانى بوده است، و يا اين مشاهده به حساب سير صعودى حضرت خديجه است كه قدرت مشاهده صور كماليه آنان را داشته است.
بنابراين مى توان گفت: اگر در آن مجلس كسان ديگرى حضور داشته اند كه در معنويت و صفاى باطن در رديف حضرت خديجه عليهاالسلام نبوده اند، قدرت ديدن آن خانمها را نداشته اند.
3- امام صادق عليه السلام در ادامه حديث مى فرمايد:
«فوضعت فاطمه عليهاالسلام طاهره مطهره.» [بحارالانوار، ج 43، ص 3.]
- و به اين ترتيب، خديجه، فاطمه عليهاالسلام را پاك و پاكيزه به دنيا آورد.
بيان:
لفظ «طاهره و مطهره» خواه صفت براى فاطمه عليهاالسلام باشد، و خواه براى خديجه عليهاالسلام باز فضيلتى است براى فاطمه عليهاالسلام، اگر چه با توجه به قسمت نهم همين روايت، مى توان گفت: صفت براى فاطمه عليهاالسلام است.
4- در ادامه روايت مى فرمايد: هنگامى كه فاطمه عليهاالسلام به دنيا آمد ، «اشرق منها النور، حتى دخل بيوتات مكه. و لم يبق فى شرق الارض و لا غربها موضع الا اشرق فيه ذلك النور.» [بحارالانوار، ج 43، ص 3.]
- از او نورى ساطع شد كه به همه خانه هاى مكه رسيد، و در مشرق و مغرب زمين جايى نماند مگر اينكه آنجا را روشن كرد.
بيان:
ساطع شدن نور از ايشان هنگام تولد، به حساب غيرطبيعى بودنش مانعى ندارد، چنانكه در جريان تولد رسول اكرم رسول الله صلى الله عليه و آله امور غير عادى ظهور يافت [بحارالانوار، ج 15، ص 257، روايت 9 و غيره.] و نيز هنگام تولد حضرت على عليه السلام امور غير مترقبه اى پيش آمد. [بحارالانوار، ج 35، ص 37، از روايت 37.] و به طور كلى وقوع امور غير عادى نسبت به انبيا و اولياى گذشته قابل انكار نيست، حال چرا نسبت به فاطمه زهرا عليهاالسلام كه در خلقت نورى و در مقام و منزلت نورانيت بر انبيا مقدم است، قابل انكار يا ترديد باشد؟! و لى ممكن است منظور از اين نور، نور ولايت كلى و مقام و منزلت نورانيت ايشان باشد كه انوار ظاهرى و اشراق غير طبيعى از آثار آن است.
5- در ادامه روايت مى فرمايد:
«و دخل عشر من الحورالعين، كل واحده منهن معها طست من الجنه، و ابريق
من الجنة، و فى الابريق ماء من الكوثر.»
- و ده نفر از حورالعين، كه با هر كدام طشتى و آفتابه اى از بهشت، كه در آفتابه آب كوثر بود، حضور يافتند.
خانمى كه پيش رو نشسته بود، فاطمه زهرا عليهاالسلام را گرفت و با آب كوثر شست، و دو پارچه كه از شير سپدتر، و از مشك و عنبر خوشبوتر بود، بيرون آورد،يكى را به بدنش پيچيد و با ديگرى سرش را پوشاند. [بحارالانوار، ج 43، ص 3.]
بيان:
مسأله حضور ده حورالعين، با بيانى كه در ذيل قسمت اول و دوم روايت گذشت، حل مى شود، زيرا خديجه كبرى عليهاالسلام در مقام و منزلت، از آنان بالاتر بوده و بنابراين قدرت ديدن آنها را داشته است.
علاوه، چه مانع دارد همانگونه كه اهل كمال در بهشت به مشاهده آنان راه دارند، در اين عالم نيز راه داشته باشند، البته نه با ديد مادى؟! و اما موضوع شستشوى حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام با آب كوثر و آفتابه ى بهشتى، و خشك كردن با پارچه بهشتى و تناسب اينها با صورت مادى، از بيان فصل سوم در مورد اينكه «چگونه ميوه بهشتى، نطفه عالم مادى ايشان مى گردد؟» معلوم مى شود.
خلاصه آنكه: كسى كه نطفه و ريشه و خمير مايه اش بهشتى است هيچ استبعادى ندارد كه با آب كوثر و ظروف بهشتى شستشو داده شده، و با پارچه بهشتى خشك شود. اين استبعادها مربوط به اشخاص عادى در نشأة مادى است.
امام باقر عليه السلام در حديثى فرمود:
«ان الله- جل و عز- خلقنا من اعلى عليين، و خلق قلوب شيعتنا مما خلقنا منه، و خلق ابدانهم من دون ذلك...» [اصول كافى، ج 2، ص 4، روايت 4.]
- خداوند- عزوجل- ما را از اعلى عليين خلق كرد، و قلوب شيعيان ما را نيز از آن آفريد، و بدنهايشان را از پست تر از آن (يا: غير آن) خلق نمود. و نيز على بن الحسين عليهاالسلام در روايتى فرمود:
«ان الله- عزوجل- خلق النبيين من طينه عليين: قلوبهم و ابدانهم...» [اصول كافى، ج 2، ص 1، روايت 1.]
- خداوند- عزوجل- قلبها و بدنهاى پيامبران را از طينت عليين خلق نمود.
چنانكه حديث [در كتاب خرائج آمده است: «... و معجزه بدنه انه لم يقع ظله على الارض، لانه كان نورا، و لا يكون من النور الظل كالسراج» (بحارالانوار، ج 17، ص 299، روايت 10)... و معجزه بدن مبارك رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم آن بود كه سايه اش بر زمين نمى افتاد، زيرا آن نور بود،و نور سايه ندارد، مثل چراغ. و نيز در روايت مناقب (بحارالانوار، ج 16، ص 175، روايت 19)، كه معجزات اعضاى مقدسه آن بزرگوار را تك تك مى شمارد، در قسمتى آمده است: «ظله لم يقع على الارض، لان الظل من الظلمه، و كان اذا وقف فى الشمس و القمر و المصباح نوره يغلب انوارها.»: (سايه اش بر زمين نمى افتاد، زيرا سايه از ظلمت است، و هنگامى كه آن بزرگوار در برابر آفتاب و ماه و چراغ مى ايستاد، نورش بر انوار آنها غلبه مى كرد.)] سايه نداشتن بدن رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم، كه دليل آن را «نور بودن بدن ايشان» ذكر كرده است. و نيز روايات شبيه به آن، [روايات شبيه اين مطلب، نظير روايت زراره از امام باقر عليه السلام است كه فرمود: رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: «انا معاشر الانبياء تنام عيوننا و لا تنام قلوبنا، و نرى من خلفنا كما نرى من بين ايدينا» (بحارالانوار، ج 16، ص 172، روايت 7): (ما جماعت پيامبران چشمهايمان به خواب مى رود، ولى قلبهايمان به خواب نمى رود، و چنانكه از پيش رو مى بينيم، از پشت سر نيز مى بينيم) و نيز به روايات 8 و 9 و 10، ص 172، ج 16، بحارالانوار، و مجدداً به روايت مناقب (بحارالانوار، ج 16، ص 175، روايت 19) كه در پاورقى سابق گذشت مراجعه شود.] اين مطلب را حلّ مى كند.
اما اينكه چگونه فاطمه ى زهرا عليهاالسلام را در رديف انبياى سلف و رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و ائمه اطهار عليهم السلام آورديم؟ اين مشكل از مطالب فصل اول اين كتاب به خوبى حل مى شود.
هر چند ممكن است بگوييم كه آن اشيا در خلقت برزخى قرار داشته اند. و يا به فرموده استاد بزرگوار علامه ى طباطبائى- رضوان الله تعالى عليه- آن اشيا (ظروف و پارچه) تنزل كرده و در عالم مادّى به صورت مادّى درآمده اند. و يا امر غير عادى بوده، كه نسبت به اين انوار مقدسه در موارد متعددى به وقوع پيوسته است.
6- سپس امام صادق عليه السلام در ادامه همان حديث مى فرمايد:
«ثم استنطقتها، فنطقت فاطمه عليهاالسلام بالشهادتين، و قالت: «اشهد ان لا اله الله، و ان ابى رسول الله سيد الانبياء، و ان بعلى سيد الاوصياء، و ولدى ساده الاسباء ثم سلمت عليهن، و سمت كل واحده منهن باسمها، و اقبلن يضحكن اليها.» [بحارالانوار، ج 43، ص 3.]
- سپس او را به سخن درآورد، و فاطمه عليهاالسلام شهادتين را به زبان آورد و فرمود: شهادت مى دهم كه معبودى جز خدا نيست و پدرم رسول خدا، سيد و سرور همه پيامبران، و شوهرم، سيد و سرور اوصياء، و فرزندانم، سرور همه اسباط و نوادگان هستند. سپس بر چهار خانمى كه در اطرافش بودند سلام كرد و هر كدام را به اسم نام برد، و آن بانوان متوجه ايشان شده و به او خنديدند.
بيان:
مسأله سخن گفتن حضرتش در هنگام ولادت نيز، با بيان قسمت چهارم حل مى شود، زيرا استبعادى ندارد كه شخصيت بزرگوارى همچون ايشان بر خلاف عادت، هنگام ولادت زبان به شهادتين گشوده و سخنان فوق را بفرمايد. و لى ممكن است كه اين امر نيز مقتضاى طينت بهشتى علّيينى وى بوده باشد.
7- در ادامه روايت مى فرمايد:
«و تباشرت الحورالعين، و بشر اهل السماء بعضهم بعضا بولاده فاطمه عليهاالسلام.» [بحارالانوار، ج 43، ص 3.]
- و حورالعين (در بهشت) و نيز اهل آسمان يكديگر را به ولادت فاطمه عليهاالسلام بشارت دادند.
بيان:
اين قسمت نيز، اشاره به عظمت آن بزرگوار دارد.
8- در ادامه روايت آمده است:
«وحدث فى السماء نور زاهر لم تره الملائكه قبل ذلك.» [بحارالانوار، ج 43، ص 3.]
- و نور درخشنده اى در آسمان ظاهر شد كه ملائكه پيش از آن نديده بودند.
بيان:
اين قسمت نيز، با بيان قسمت چهارم روشن مى شود.
9- در ادامه روايت مى فرمايد:
«و قالت النسوه: خذيها يا خديجه، طاهره مطهره زكيه ميمونه بورك فيها و فى نسلها.»
- و آن چهار خانم گفتند: اى خديجه، فاطمه را در حالى كه طاهره و مطهره و زكيه و با ميمنت است بگير، كه در او و نسلش بركت است.
خديجه در حالى كه مسرور و خوشحال بود او را گرفت و پستان به دهانش گذاشته و او را شير داد. [بحارالانوار، ج 43، ص 3، از روايت 1.]
بيان:
اين فقره و نيز قسمت سوم از روايت، با بيان قسمت پنجم روشن مى شود، زيرا اين قذارات مربوط به عالم طبيعت است، اگر چه مانعى ندارد كه تولد وى بدون آلودگيهايى كه براى ساير اطفال است، برخلاف عادت بوده باشد. اين مطلب در فصل هفتم تفصيلا توضيح داده مى شود.
10- در آخر روايت مى فرمايد:
«فكانت فاطمه عليهاالسلام تنمى في اليوم كما ينمى الصبى فى الشهر، و تنمى في الشهر كما ينمى الصبى فى السنه.» [بحارالانوار، ج 43، ص 3، از روايت 1.]
- فاطمه عليهاالسلام هر روز به قدر يك ماه كودكان عادى، و در يك ماه به اندازه ى يك سال ديگر كودكان رشد مى كرد.
بيان:
گويا منظور از «رشد» در اين روايت، رشد جسمانى نباشد، بلكه رشد روحانى است، چنانكه اين بيان نسبت به انبياى گذشته و ديگر معصومين عليهم السلام نيز وجود داشته و امر مستبعدى نيست.
اما رشد روحانى حضرات معصومين عليهم السلام را ممكن است اين گونه بيان كنيم كه: همه انسانها غير از انبيا و اوصيا، در خلقت مادى (با اينكه به فطرت توحيدى خلق شده اند) بايد سالها بگذرد تا با مجاهدات بسيار، حجابهاى عالم طبيعت ايشان مرتفع گردد، تا باز به فطرت و عالم حقيقى خود باز گردند، ولى انبيا و اولياى دين و فاطمه زهرا عليهاالسلام اين راه را در خلقت بشرى به مختصر زمانى طى خواهند كرد، چون حجابى ميان آنها و فطرتشان نبوده و نخواهد بود، و اگر تاريكى اى فرض بشود تنها همين خلقت مادى است، كه آن هم به كوتاه زمانى برطرف خواهد شد. كه از آن به «تنمى فى الشهر...» تعبير نموده اند. از اينجاست كه ملاحظه مى شود بعد از آيه ى شريفه ى (و من الليل فتهجد به نافلة لك، عسى ان يبعثك ربك مقاما محمودا.) [اسراء: 79.]
- و پاسى از شب را با قرائت قرآن در نماز بيدار باش، و اين واجب زيادى مخصوص توست، اميد است كه پروردگارت تو را به مقام محمود و جايگاه ستوده اى برانگيزد. و نيز بعد از آنكه مى فرمايد:
(و قل: رب، ادخلنى مدخل صدق، و اخرجنى مخرج صدق...) [اسراء: 80.]
- و بگو: پروردگارا، (در تمام امور) مرا با صدق و راستى داخل، و با صدق خارج گردان...
بلافاصله مى فرمايد:
(و قل: جاء الحق، و زهق الباطل...) [اسراء: 81.]
- و بگو حق آمد و باطل نابود شد...
اگر تكميل مقام محمود، در يك لحظه ميسر نبود، گفتن آيه آخر چه معنى دارد؟ و تكميل ديگر انبيا و اوليا را نيز مى توان به همين بيان حل كرد كه: ره صد ساله را در خلقت بشرى به يك لحظه طى مى كنند. و اگر مراد از «رشد» در حديث، رشد جسمى باشد، با توجه به بيان قسمت چهارم همين روايت مى توان گفت: رشد سريع غير عادى وى در ايام كودكى، كه در متن روايت مورد بحث بدان اشاره شده، همانند رشد غير طبيعى [ر. ك: سنن النبى، ملحقات شمائل پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم، ص 389، روايت 433.] رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و سخن گفتن حضرت عيسى عليه السلام در گهواره [ر. ك: آل عمران: 46 و مريم: 30.]، و حضرت ولى عصر- عجل الله تعالى فرجه الشريف- بلافاصه بعد از ولادت [ر. ك: بحارالانوار، ج 51، ص 3، از روايت 3.]، يا امرى بر خلاف عادت و كرامتى براى آن بزرگوار است، و يا اساساً اين امر به حساب مقتضاى طينت بهشتى عليينى وى مى باشد. و بالاخره، مسلماً مراد از رشد در حديث، رشد جسمانى تا آخر عمر شريف آن حضرت نيست.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page