ابن عبدربه اندلسى مالكى در عقد الفريد نقل كرده كه مهدى عباسى خليفه در خواب ديد كه شريك قاضى روى از وى برتافت چون از خواب انگيخته شد اين خواب را با ربيع حاجت در ميان نهاد ربيع گفت كه شريك فاطمى مذهب است لاجرم بانو در راه مخالفت مى رود مهدى فرمان كرد كه شريك قاضى را حاضر بنمايند چون وارد شد گفت به من رسيده است كه تو فاطمى باشى شريك قاضى در پاسخ گفت پناهنده ام تو را به حضرت خداوند كه تو فاطمى نباشى مگر از اين سخن دختر كسرا را قصد مى كنى گفت نه و الله قصد نكرده ام مگر دختر محمد صلى الله عليه و آله و سلم را شريك گفت آيا لعن مى كنى فاطمه دختر محمد را گفت معاذ الله هرگز مرتكب چنين امرى نشوم شريك گفت در حق كسى كه فاطمه را لعن كند چه گوئى مهدى گفت عليه لعنه الله شريك به عرض رسانيد كه اكنون لعن كنيد ربيع را ربيع گفت يا أميرالمؤمنين به خدا قسم من هرگز فاطمه را ناسزا نگويم شريك گفت اى بيباك ناپروا از چه روى به ناشايسته سيده ى زنان عالميان و دختر سيد پيغمبران را در مجالس مردان ذكر مى كنى مهدى گفت پس تعبير اين خواب كه من ديده ام چيست شريك گفت خواب شما رؤياى يوسف صديق نيست و خون مسلمانى به اين احلام حلال نشود.
حكايت پنجم خواب مهدى عباسى
- بازدید: 588