كجاوه دهم: همگام با امام جواد (عليه السلام)

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

شناس نامه حضرت خيزران (عليها السلام)
نام: خيزران
لقب: طاهره، مطهره
كنيه: ام الحسن
مليت: از اهالى نوبه
نام همسر: حضرت امام رضا (عليه السلام)
تعداد فرزندان: يك پسر
محل دفن: مدينه
تو هم مثل نيل، وسيع و جارى بوده‏اى. زادگاه كوچكت، نوبه، در اطراف نيل، منطقه آرامى براى رشد تو بود. اهالى زادگاهت به آيين مسيحيت گرايش داشتند. تا آن كه دعوت اسلام جهان گير شد. اهل نوبه در جنگ با مسلمين شكست خوردند. عده‏اى تسليم شدند و گروهى - از جمله خود تو - به اسارت درآمدند. در قافله اسيران به مكه وارد شدى. يادت هست؛ انگار همين ديروز بود - نه - نه، انگار همين الآن است كه در بازار برده فروشان در معرض فروش قرار گرفته‏اى. مردى بلند قامت و نورانى، در مورد خريد تو با تاجر صحبت مى‏كند. تاجر كيسه‏اى زر مى‏گيرد و تو را تحويل آن مرد مى‏دهد. در بين راه، از اطرافيان مى‏شنوى كه موسى بن جعفر عليه السلام تو را خريده است. از اسلام و اهل بيت چيز زيادى نمى‏دانى. اما وقتى پا به خانه پدربزرگ مى‏گذارى، با زنى دانشمند برخورد مى‏كنى كه پدربزرگ علاقه عجيبى به او ابراز مى‏كند و مورد توجه همگان است. و او مثل برادرش، از علوم آسمان آگاه است. با آغوش باز تو را مى‏پذيرد و از همان آغاز، تو را تحت سرپرستى وآموزش خويش قرار مى‏دهد.
در خانه جوانى زندگى مى‏كند كه بيش از اندازه مورد احترام ديگران است. او را رضا صدا مى‏زنند. چيزى نمى‏گذارد كه بر اثر فشار و تنگناهاى حكومتى، امام كاظم عليه السلام، طبق سال‏هاى زندگى‏اش به زندان برده مى‏شود. خانه غمگين است. تا آن كه روزى يكى از دوستان پدربزرگ نزد عمه مى‏آيد و مى‏گويد:
چندى پيش، قبل از آنكه مسئله زندان هارون پيش بيايد، امام عليه السلام به من فرمود: امسال مرا زندانى مى‏كنند، امام بعد از من على عليه السلام خواهد بود. به پسرم مژده بده كه به زودى داراى پسرى امين و مطمئن خواهد شد و مادر آن پسر، كنيزى خواهد بود، از خاندان ماريه قبطيه... كه همسر رسول خدا و مادر ابراهيم، پسر رسول الله است. اگر توانستى سلام مرا به آن كنيز برسان!
و عمه، به جاى آن صحابى، سلام پدربزرگ را به تو مى‏رساند و تو را براى پدرم خواستگارى مى‏كند. و تو در همان فاصله كوتاه زندگى در جوار اهل بيت، آن چنان به عظمت و شايستگى پدر، ايمان آورده‏اى، كه با نجابت و حياى خاص خود، سكوت مى‏كنى و با همين سكوت پر معنا، هيجان و شور را به خانه هديه مى‏دهى. پيوند تو با پدر سر مى‏گيرد. روزهاى همزيستى با پدر به سرعت باد، سپرى مى‏شوند. تا آن روز تو را سبيكه مى‏خواندند. اما روزى عمه را به خلوت خود مى‏خوانى و زنانه از حرف‏هاى ظريفى، پرده بر مى‏دارى. مى‏گويى كه احساس عجيبى دارى! هنوز مطلب اصلى را بر زبان نياورده‏اى كه اشك شوق بر گونه‏هاى عمه مى‏درخشد. بى درنگ پدر را خبر مى‏كند و با شادمانى مژده مى‏دهد: رضا عليه السلام جان! بشارت باد بر تو كه خدا بهترين اهل زمين را به تو هديه داده است!
پدر مدتى در ملامت و سرزنش دشمان آرام و قرار نداشت؛ از اين كه چرا خدا فرزندى به او نمى‏دهد... و اين كه قطعا امامت از نسل او ساقط شده است... اين خبر، چنان اشتياقى در اهل بيت عليهم السلام بر پا مى‏كند كه حتى پدربزرگ را در زندان هارون به سجده شكر مى‏نشاند. همين چند هفته پيش، پدر در جمع ياران خود فرمود: دوستان! من صاحب فرزندى شده‏ام كه شبيه موسى بن عمران شكافنده درياهاست. و شبيه عيسى بن مريم كه مادر پاك و قديس داشت... مادر اين فرزند پاك و پاكيزه آفريده شده است...
و اكنون دهمين شب ماه رجب فرا رسيده است. سال 195 هجرى، مدينه بوى عجيبى مى‏دهد. راستى از گياهى به نام خيزران اطلاعى دارى؟! گياهى است با بركت كه با رشدى سريع، تكثير مى‏شود. پدر مدتى است تو را با نام خيزران صدا مى‏زند. دليلش را خودت بهتر از هر كسى مى‏دانى... زيرا تو مرا، يعنى جواد الائمه را در بطن خود پرورش مى‏دهى... لحظات تولد من فرا رسيده و عمه زودتر از قابله‏ها به فريادت مى‏رسد. اما داستان اين تولد فرق دارد. نيازى به قابله‏ها نيست. اين را وقتى مطمئن مى‏شوى كه پدر، عمه را صدا مى‏زند و به او مى‏فرمايد: امشب فرزندى مبارك از خيزران متولد مى‏شود و لازم است كه هنگام ولادتش تو حاضر باشى!. پدر چيزى از قابله‏ها نگفته است. حضور عمه يعنى، حضور ملكوت. شب عميق شده است. تو از درد به خود مى‏پيچى. اما بشارت ميلاد من، توانى بى اندازه به تو بخشيده است.
پدر، چراغى به دست عمه مى‏دهد و خود، بيرون از اتاق در انتظار مى‏نشيند. از درد، فرياد مى‏زنى. ناگهان چراغ، خاموش مى‏شود و نورى آسمانى اتاق را در بر مى‏گيرد و آرامشى عجيب در جانت رسوخ مى‏كند. ديگر دردى احساس نمى‏كنى. نگاه مى‏كنى. من به جهان شما پا نهاده‏ام. حائلى نورانى بين من وتو به وجود آمده است. طشتى در رو به روى خود مى‏بينى و مرا، در حالى كه به آسمان نگاه مى‏كنم و شهادتين را به قدرت الهى، بر زبان مى‏آورم عمه مرا در آغوش مى‏گيرد. در همين لحظه، پدر وارد مى‏شود و مرا از دست عمه مى‏گيرد و مى‏بوسد. سپس آيين اسلام را، در موردم پياده مى‏كند. سه روز از تولدم گذشته و من در گهواره خوابيده‏ام. ناگهان چشمانم را مى‏گشايم و به اذن لايزال، به سمت راست و چپ خود نگاه مى‏كنم و كلماتى آسمانى را بر زبان مى‏آورم. همه اهل خانه در حيرت فرو رفته‏اند؛ مگر تو و پدر. پدر؛ به اين خاطر كه خود نيز ميلادى چون تولد اعجازانگيز من داشته. و تو به اين علت كه چنان با حقايق ولايى آشنا شده‏اى كه هيچ چيز برايت گنگ و حيرت آور نيست. عمه، به پدر، از رفتار و احوالات شگفت من حرف مى‏زند و پدر آرام و با طمأنينه لبخند مى‏زند و مى‏فرمايد: معجزانى كه بعدا از اين فرزند خواهى ديد، بيشتر از اين خواهد بود!
خستگى از جان پدر بر طرف مى‏شود و تو اين را خوب درك مى‏كنى. خوش حالى و سر از پا نمى‏شناسى... اما چند سال بيش نمى‏گذرد كه اشك و مويه جاى شادمانى امروزت را مى‏گيرد. حق دارى. پدر، سرزمين طوس را براى ادامه زندگى خويش برگزيده است. تو گريه مى‏كنى و وقتى علتش را مى‏پرسم، مى‏فرمايى: پدرت هنگام وداع همه ما را جمع كرد و فرمود: برايم عزادارى كنيد، زيرا من از اين سفر برنمى گردم! آرى، پدر برنمى گردد. و من مدت هاست اين مطلب تلخ را باور كرده‏ام. اما تلخ‏تر از آن روزگارى است كه پيش روى من قرار گرفته... با همه جوانى ام، چه زود، سايه تو از سرم كم مى‏شود. اما مادر! به دامانت سوگند! ما اهل بيت عليهم السلام در زمين نسيان زده، غريب و تنهاييم. جز خدا كه آفرينش كائنات در يد قدرت اوست، كسى رسالت ما را درك نمى‏كند. براى همين، من نيز به تنهايى، خو مى‏كنم. هر چند آرامش جاودان، در لقاى خداست.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page