مناشده مردى عراقى بر جابر انصارى

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

علامه گنجى- شافعى در " كفايه الطالب " صفحه 16 با دقت در سند آورده گويد: اين روايت را در ضمن روايات عالى استادان متعدد بمن خبر دادند، از جمله آنها: شريف خطيب ابو تمام، على بن ابى الفخار بن ابى منصور هاشمى در كرخ- بغداد- و ابوطالب عبد اللطيف بن محمد بن على بن حمزه قبيطى، در- نهر معلى، و ابراهيم بن عثمان بن يوسف بن ايوب كاشغرى، همگى آنها باخبار از ابوالفتح، محمد بن عبد الباقى بن سليمان- معروف بن نسيب ابن البطى، و كاشغرى نيز باخبار از ابوالحسن على بن ابى القاسم طوسى، معروف به " ابن تاج القراء " و آندو باخبار از ابو عبد الله مالك بن احمد بن على با نياسى، از ابوالحسن احمد بن محمد بن موسى بن صلت، بحديث از ابراهيم بن عبد الصمد هاشمى، از ابو سعيد اشج، از مطلب بن زياد از عبد الله بن محمد بن عقيل، روايت كرده اند كه گفت: من نزد جابر بن عبد الله در خانه او بودم، و على بن الحسين عليهما السلام، و محمد بن حنفيه، و ابوجعفر نيز حضور داشتند، مردى از اهل عراق داخل شد و "بجابر" گفت: سوگند بخدا براى من حديث كرد آنچه را ديدى و از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدى، گفت: در جحفه، در غدير خم بوديم، و در آنجا مردم بسيار از "قبايل" جهينه، و مزينه، و غفار، بودند، رسول خدا صلى الله عليه و آله از خيمه خود "خباء- و در فرايد مذكور است- يا- فسطاط چادر بافته شده از موى حيوانات" بيرون آمد و سه بار بدست خود اشاره كرد، سپس دست على بن ابى طالب را گرفت و فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه.
و حموينى در " فرايد السمطين " در باب نهم اين حديث را روايت كرده گويد: خبر داد مرا، شيخ مجد الدين، عبد الله بن محمود بن مودود حنفى هنگام خواندن من نزد او در بغداد در تاريخ سوم رجب سال 672: شيخ ابوبكر، مسمار بن عمر بن عويس بغدادى بطور سماع بر او "شنيدن از او" گفت: خبر داد ما را، ابوالفتح، محمد بن عبد الباقى، معروف بن- ابن البطى- بطور سماع بر او، و نيز حموينى گفت خبر داد ما را، پيشواى فقيه، كمال الدين، ابو غالب، هبه الله سامرى هنگام خواندن من نزد او در جامع نصر در بغداد شب يكشنبه بيست و هفتم ماه رمضان سال 682 گفت: خبر داد، شيخ محاسن بن عمر بن رضوان حرائينى بطور سماع بر او بيست و يكم ماه محرم سال 622 گفت: خبر داد ابوبكر، محمد بن عبد الله بن نصر زعفرانى بطور سماع بر او در شانزده ماه رجب سال 505 گفت: خبر داد ابو عبد الله، مالك بن احمد بن على بن ابراهيم- فرا- با نياسى بطور سماع بر او، از ابن الزاغونى "شرح حال او در ج 1 ص 186 ذكر شد" در ماه شعبان سال 463 كه گفت: خبر داد ابوالحسن احمد بن محمد بن موسى بن قاسم بن صلت هنگام قرائت پيش او در حاليكه من ميشنيدم در سيزدهم ماه رجب سال 405، از ابراهيم بن عبد الصمد هاشمى مكنى به ابى اسحاق. گفت: خبر داد، ابو سعيد اشج، از ابى طالب مطلب بن زياد، از عبد الله بن محمد بن عقيل كه گفت در نزد جابر بودم... بشرح و لفظ حديث مزبور.
و همين روايت را ابن كثير در جلد 5 تاريخش صفحه 213 ذكر نموده و گفته: مطلب بن زياد از قول عبد الله بن محمد بن عقيل گفت كه از جابر بن عبد الله شنيده كه گفت: در جحفه در غدير خم بوديم كه رسول خدا صلى الله عليه و آله از خيمه "در لفظ روايت- خباء او فسطاط- مذكور است" بيرون شد و دست على را گرفت و فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه، استاد ما، ذهبى گفت كه اين حديث حسن است.
امينى گويد: براى ما مهم نيست كه ابن كثير قسمتى از حديث را مشتمل بر ذكر گروهى كه نزد جابر بوده اند از آن انداخته و مناشده مرد عراقى را بر جابر ذكر نكرده و حديث را كوچك و بى قدر ذكر نموده زيرا صفحات تاريخ نامبرده " البدايه و النهايه " لسان بى شرم او و دست جنايتكار او را نسبت بودايع پيغمبر بزرگ صلى الله عليه و آله و فضايل ذريه و عترت او كه آل الله هستند آشكار ميسازد و درون آلوده او را كه از عداوت نسبت بخاندان پيغمبر صلى الله عليه و آله شعله ور است نشان ميدهد، چنانچه مشاهده ميكنيد "در كتاب مزبور" دوستان اين خاندان را دشنام و ناسزا ميدهد و نسبت بدشمنان اين خاندان و مخالفين آنها مدح و ستايش مينمايد؟ و روايات صحيح و صريح در مناقب اهل بيت را بساختگى بودن متهم مينمايد، و راوى آنروايات را با وصف ثقه بودن آنها بضعف منسوب مينمايد، و هيچيك از اين امور را و مبتنى بر قاعده و دليلى نبوده. سخنان حق را از موضوعهاى اصلى منحرف ميسازد، و اگر بخواهيم در مقام ذكر تمام آنچه كه مورد تصرفات ستمكارانه و تعصبات معاندانه او واقع گشته برآئيم، يك كتاب ضخيم تشكيل مى يابد و براى اثبات تحريفات و تصرفات بيجاى او كافى است شما را آنچه نامبرده از داستان آغاز دعوت نبوى صلى الله عليه و آله ذكر نموده در مورد نزول آيه: و انذر عشيرتك الاقربين: "انذار كن بترسان از عذاب خداوند خويشاوندان خود را آنان كه نزديكترند": نامبرده در جلد 3 تاريخ خود صفحه 40 بعد از ذكر حديثى كه از طريق بيهقى در مورد آيه شريفه مذكوره روايت شده، گويد: و بتحقيق اين حديث را ابوجعفر، ابن جرير از محمد بن حميد رازى روايت كرده و سند روايت را تا آخر بيان داشته، سپس گويد: و بعد از ذكر اين فرمايش خود كه فرمود: و همانا من خير دنيا و آخرت را براى شما آورده ام، اين جمله را اضافه فرمود: و بتحقيق خداوند مرا امر فرموده كه شما را بسوى آن دعوت نمايم، پس كدامين يك از شما مرا بر اين امر پشتى بانى ميكند تا برادر من باشد؟ و چنين و چنان... گفت "مراد اميرالمومنين على عليه السلام است" در قبال اين پيشنهاد پيغمبر صلى الله عليه و آله همگى خاموش نشستند، و من در حاليكه نورس تر و جوان ترين آنها بودم و چشمم با چرك آلوده تر و ساق پايم از همه لاغرتر و شكمم بزرگتر بود گفتم: اى پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله من حاضرم پشتيبان تو بر اين امر باشم، در اين هنگام "رسول خدا صلى الله عليه و آله" گردن مرا گرفت و گفت: همانا اين برادر من است و چنين و چنان است، از او شنوائى داشته باشيد و امر او را اطاعت كنيد، گفت: در اين هنگام آن گروه برخاستند در حاليكه ميخنديدند و به ابى طالب ميگفتند: "محمد صلى الله عليه و آله" تو را امر كرد كه در قبال فرزند خود فرمانبردار و مطيع باشى و بهمين لفظ "حديث مزبور را" در جلد 3 تفسيرش صفحه 351 ذكر نموده و گويد: اين روايت را ابوجعفر ابن جرير از ابن حميد عينا تا آخر آن ذكر نموده. و ما اكنون لفظ طبرى را عينا ذكر ميكنيم، تا حقيقت آشكار و از كژى و ناراستى متمايز و مشهور گردد: نامبرده در جلد 2 تاريخ خود صفحه 217 از چاپ اول چنين گفته: همانا من خير دنيا و آخرت را براى شما آورده ام و بتحقيق خداى تعالى مرا امر فرموده كه شما را بسوى آن بخوانم، پس كدامين يك از شما مرا بر اين امر پشتيبانى ميكند تا او برادر و وصى و خليفه من در ميان شما بوده باشد؟ گفت "يعنى على عليه السلام": آن گروه همگى خاموش ماندند و من گفتم در حاليكه سن من از همه كمتر بود و چشمم آب آلوده تر و شكمم بزرگتر و ساق پايم نازكتر: من، اى پيامبر خدا، پشتيبان تو بر اين امر خواهم بود، پس "پيغمبر صلى الله عليه و آله" گردن مرا گرفت و فرمود: همانا اين، برادر من و وصى من و خليفه من است در ميان شما، پس باو شنوا باشيد و اطاعت كنيد، گفت: در اين هنگام آن گروه برخاستند در حاليكه ميخنديدند و بابى طالب ميگفتند: "محمد صلى الله عليه و آله" تو را امر كرده كه به پسر خود شنوا باشى و امر او را گردن نهى.. بنابراين.. مرجع شكوه ما ذات اقدس خداوند است.
"افزايش چاپ دوم " الغدير "" بلى. طبرى "به پندار بدون دليل ابن كثير" اين روايت را از كه در جلد 19 تفسيرش صفحه 74 ذكر كرده آنرا تحريف نموده آيا بجا نبوده كه ابن كثير بر آنچه طبرى در تاريخ خود آورده وقوف مى يافت كه در آنجا آنرا بدون تحريف آورده؟ و يا بانچه غير از طبرى از پيشوايان حديث و تاريخ در تاليفات خود ذكر نموده اند توجهى مينمود؟ يا اينكه او تحت تاثير كينه و عناد خود قرار گرفته كه سخنان تحريف شده را اختيار كرده است؟ در حاليكه خداى تعالى بانچه در سينه هاى آكنده بكين آنها است آگاهست!!

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page