اساسا محال است كه از ذات باريتعالى كه عين درك و علم است موجودى بدون درك و شعور پديد آيد. اين با فهم سنخيت علت و معلول، مطلبى بديهى و وجدانى است.
اگر بخواهيد پزشك شويد هرگز رشته اقتصاد ومديريت را براى تحصيل انتخاب نمىكنيد و اگر بخواهيد آهنگرى قابل شويد، هرگز دكان نانوايى را براى كار انتخاب نمىنماييد و اگر گندم بخواهيد هرگز جو كشت نمىكنيد، به هر حال همه موجودات عالم به هر درجه كه از هستى بهره دارند از صفات ذاتى هستى چون علم و آگاهى، عشق واحساس، قدرت و اراده، و... برخوردار هستند. اساسا علم وآگاهى و...، همه، وجود هستند. زيرا غير از وجود چيزى در عالم نيست: «ليس فى الدار غيره ديّار»، برون هستى چيزى جز نيستى نيست و آن هم نيست! و هر جا وجود هست ذاتيات وجود نيز هست، - منظورم ذاتى فلسفى است نه منطقى(3) - حقيقت هستى مجهول است ليكن مىدانيم كه اينها از صفات هستى مىباشند. قرآن كريم هم همه موجودات آسمان و زمين را تسبيح گر خدا معرفى مىكند و زمين و آسمان را داراى ميل و شوق و اراده و كلام مىداند:«إنْ مِنْ شَىْءٍ إِلاّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ»(4)؛ «فَقالَ لَها وَ لِلأَرْضِ ائْتِيا طَوْعا أَوْ كَرْها قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ»(5)
پس همه موجودات عالم،علم و شعور و آگاهى دارند،گرچه ممكن است به آگاهى خود آگاهى نداشته باشند.يعنى علم به علم نداشته باشند و به تعبير اصطلاح فلسفى علم بسيط دارند نه علم مركب.چنانكه در حوادث ظاهره در بسيارى موارد كه نگاه مىكنيم و به نگاه خود توجه نداريم.اشيا رامى بينيم ونه ديدن خود را. احساس داريم و توجه به احساس خود نداريم.به موجب همين علم بسيط است كه مىگويند: همه عالم شعور و درك نسبت به صانع و خالق خود دارند ولى چه بسا علم به علم ندارند:
دانش حق ذوات را فطرى است دانش دانش است كان فكرى است
- پاورقی -
(3) - ذاتى فلسفى مراد لوازم وجود خاص (وجودات اشياء) است و ذاتى منطقى در اصطلاح به اجزاء ماهيّت گفته مىشود. فى المثل حركت ذاتى اشياء مادى است، به معناى ذاتى فلسفى، و حيوانيت و شعور و درك، ذاتى انسان هستند به معناى ذاتى منطقى.
(4) - همه اشياء تسبيح خدا مىكنند، لكن شما در نمىيابيد، اسراء، / 44.
(5) - پس به آسمان و زمين گفت: بياييد به ميل يا به كراهت، گفتند: به ميل و اطاعت مىآييم. فصّلت، /11.
اثبات درك و شعور براى موجودات
- بازدید: 1926