الحديث 02

(زمان خواندن: 8 - 15 دقیقه)

قال الشيخ الصدوق ابو جعفر محمد بن على بن الحسين بن موسى بن بابويه - رحمه الله عليه وعلى والديه - فى کتاب کمال الدين وتمام النعمه: حدثنا احمد بن زياد بن جعفر الهمدانى - رضى الله عنه - عن على ابن ابراهيم بن هاشم عن ابيه عن عبد السللام بن صالح الهروى، قال: سمعت دعبل بن على الخزاعى يقول: انشدت مولاى الرضا على بن موسى - عليه السلام - قصيدتى التى اولها:
مدارس آيات خلت من تلاوه
ومهبط وحى مقفر العرصات
فلما انتهيت الى قولى:
خروج امام لا محاله خارج
يميز فينا کل حق وباطل
يقوم على اسم الله والبرکات
ويجزى على النعماء والنقمات

بکى الرضا - عليه السلام - بکاء شديدا، ثم رفع رأسه الى فقال [لى]، يا خزاعى نطق روح القدس على لسانک بهذين البيتين، فهل تدرى من هذا الامام ومتى يقوم؟ فقلت: لا يا مولاى الا انى سمعت بخروج امام منکم يطهر الارض من الفساد ويملأها عدلا. فقال: يا دعبل، الامام بعدى محمد ابنى، وبعد محمد ابنه على، وبعد على ابنه الحسن، وبعد الحسن ابنه الحجه القائم المنتظر فى غيبته، المطاع فى ظهوره، لولم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله ذلک اليوم حتى يخرج ويملاها عدلا کما ملئت جورا. وامامتى فاخبار عن الوقت، وقد حدثنى ابى عن ابيه عن آبائه - عليهم السلام - ان النبى - صلى الله عليه وآله - قيل له: يا رسول الله متى يخرج القائم من ذريتک؟ قال: مثله مثل الساعه لا يجليها الا الله لا تاتيکم الا بغته. ابن بابويه - رحمه الله عليه - به سند مزبور نقل کرده از عبد السلام ابن صالح هروى که او گفت: شنيدم از دعبل بن على خزاعى که او گفت: خواندم بر مولاى خود على بن موسى الرضا - عليه السلام - قصيده ام را که اولش اينست، شعر:

مدارس آيات خلت من تلاوه
ومهبط وحى مقفر العرصات
چون منتهى شدم به گفتارم که، نظم:
خروج امام لا محاله خارج
يميز فينا کل حق وباطل    
يقوم على اسم الله والبرکات
ويجزى على النعماء والنقمات
امام رضا - عليه السلام - سخت گريست، وبعد از آن سر بر آورد وبه جانب من نگريست، وفرمود که: اى خزاعى روح القدس به زبان تو ناطق شده است به اين دو بيت، آيا مى دانى کيست اين امام که خروج خواهد کرد وکى قيام به امر امامت خواهد نمود؟ گفتم: نمى دانم اى مولاى من الا آنکه شنيده ام که امامى از شما خروج کند که پاک سازد زمين را از فساد، وپرکند از عدل. آن حضرت فرمود که: اى دعبل امام بعد از من پسر من محمد است، بعد ازو پسر او على، وبعد از پسر او حسن، وبعد از حسن پسر او حجت قائم که منتظر است در زمان غيبت بودنش، ومطاعست در زمان ظهورش، اگر باقى نماند از دنيا الا يک روز هر آينه دراز گرداند حضرت الله تعالى آن روز را تا آن امام ظهور کند، وپرکند زمين را از عدل همچنانکه پر شده باشد از ستم. اما آنکه کى ظهور خواهد کرد، آن خبر دادنست از وقت، وبه تحقيق که خبر داد مرا پدرم از پدرش از آبائش - عليهم السلام - که از پيغمبر - صلى الله عليه وآله - پرسيدند که قائم از ذريت تو کى خروج خواهد کرد؟ آن حضرت فرمود که: مثل او مثل قيامت است که هويدا نمى گرداند کسى آن را مگر حضرت الله تعالى ونمى آيد به شما مگر ناگاه وبى خبر. محمد بن يعقوب کلينى - روح الله روحه - يک باب در اين مطلب که وقت ظهور حضرت خاتم الاوصيا را کسى به غير از حضرت الله تعالى نمى داند در کتاب کافى ايراد نموده وآن را باب کراهيه التوقيت نام کرده، وابن شاذان - عليه الرحمه والغفران - در کتاب اثبات الرجعه بابى را که مشتمل برين طور احاديث است به باب شده النهى عن التوقيت موسوم ساخته وتوقيت را حرام مى داند. يکى از آن احاديث که آن شيخ جليل القدر روايت کرده اين است که مى فرمايد: حدثنا محمد بن ابى عمير - رضى الله عنه - عن حماد بن عيسى عن ابى شعبه الحلبى عن ابى عبد الله - عليه السلام - عن ابيه محمد بن على عن ابيه على بن الحسين عن عمه الحسن بن على بن ابى طالب عليهم السلام. قال: سالت جدى رسول الله - صلى الله عليه وآله - عن الائمه بعده، فقال - عليه السلام -: الائمه بعدى عدد نقباء بنى اسرائيل اثنا عشر، اعطاهم الله علمى وفهمى، وانت منهم يا حسن. فقلت: يا رسول الله فمتى يخرج قائمنا اهل البيت؟ قال: يا حسن انما مثله مثل الساعه اخفى الله علمها على اهل السموات والارض لا تاتى الا بغته. يعنى: حضرت امام حسن - عليه السلام - فرمود که از جد خود رسول خدا - صلى الله عليه وآله - پرسيدم از امامان که بعد از آن سرور عالميان پيشوايى جهانيان خواهند بود، آن حضرت فرمود که: امامان بعد از من به شماره نقباء بنى اسرائيل اند يعنى آن چنانکه نقباء بنى اسرائيل دوازده تن بودند، امامان بعد از من دوازده تن اند، عطا نموده است خداى تعالى به ايشان دانش وفهم مرا، وتو از جمله ايشانى. پس گفتم که اى رسول خدا کى خروج خواهد کرد قائم ما اهل البيت؟ آن حضرت فرمود که: اى حسن جزين نيست که مثل او مثل روز قيامت است که پنهان داشته است حضرت الله تعالى علم آن را بر اهل آسمانها وزمين، نمى آيد روز قيامت مگر ناگاه وبى خبر. يعنى آن چنانکه کسى به غير از حضرت خداوند عالميان نمى داند که قيامت کى خواهد بود، کسى به غير از حضرت ملک منان نمى داند که وقت ظهور حضرت صاحب الزمان - عليه السلام - کى خواهد بود. وشيخ ابو جعفر طوسى - رضوان الله عليه - در کتاب الغيبه مى فرمايد: اما وقت خروجه فليس بمعلوم لنا على التفضيل، بل هو مغيب عنا الى ان ياذن الله بالفرج. وچند حديث درين باب نقل کرده که در سند آن احاديث ابن شاذان - رحمه الله عليه -مذکور است، وآن احاديث با ديگر حديث ها درين معنى در کتاب اثبات الرجعه به نظر رسيده، از آن جمله است اينکه شيخ ابو جعفر مى فرمايد: اخبرنا الحسين بن عبيد الله عن ابى جعفر محمد بن سفيان البزوفرى عن على بن محمد عن الفضل بن شاذان عن احمد بن محمد وعبيس [بن هشام] عن کرام عن الفضيل قال: سالنا ابا جعفر - عليه السلام -: هل لهذا الامر وقت؟ فقال عليه السلام:کذب الوقاتون، کذب الوقاتون، کذب الوقاتون. يعنى فضيل گفت: پرسيديم ما از حضرت ابى جعفر يعنى امام محمد باقر - عليه السلام- که آيا وقت معينى هست مرا اين امر را؟ يعنى ظهور حضرت صاحب الامر - صلوات الله عليه - را؟ حضرت امام سه مرتبه از روى مبالغه فرمود که: دروغ گفتند وقت قرار دهندگان. ديگر روايت کرده از ابن شاذان به اين طريق که: الفضل بن شاذان عن الحسين بن يزيد الصحاف عن منذر الجواز عن ابى عبد الله - عليه السلام - قال کذب الموقتون، ما وقتنا فيما مضى ولا نوقت فيما يستقبل. يعنى: حضرت امام جعفر - عليه السلام - فرمود: دروغ گفتند وقت قرار دهندگان، ما در زمان گذشته وقت قرار نداده ايم، ودر زمان آينده وقت قرارنخواهيم داد. ابن شاذان اين حديث را به چند سند صحيح روايت کرده است، وشيخ طوسى بعد از ذکر اين حديث مى گويد: وبهذا الاسناد عن عبد الرحمن بنن کثير قال کنت عند ابى عبد الله - عليه السلام - اذ دخل عليه مهزم الاسدى، فقال: اخبرنى جعلت فداک متى هذا الامر الذى تنتظرونه، فقد طال؟ فقال: يا مهزم کذب الوقاتون، وهلک المستعجلون، ونجا المسلمون، و الينا يصيرون. يعنى: عبد الرحمن بن کثير گفت که نزد حضرت ابى عبد الله - عليه السلام - بودم که مهزم اسدى درآمد وگفت: فداى تو شوم خبرده مرا که اين امرى که انتظار آن مى کشيد کى خواهد بود؟ يعنى امر ظهور حضرت صاحب الامر - عليه السلام -، پس بدرستى که مدت انتظار به دراز کشيد، آن حضرت فرمود که: اى مهزم دروغ گفتند وقت قرار دهندگان، وهلاک شدند شتاب کنندگان، ورستگار شدند تسليم کنندگان، وبسوى ما ميل مى کنند آن تسليم کنندگان. چند حديث ديگر شيخ ابو محمد بن شاذان - رحمه الله تعالى - در اين باب روايت کرده است، ودو جادر توقيعات واقع است که حضرت حجه الرحمن - عليه السلام - خود وقت قرار دهندگان را دروغگوى گفته. يکى آنست که ابن بابويه - رحمه الله عليهه - در کتاب کمال الدين مى گويد: حدثنا محمد بن ابراهيم بن اسحاق [الطالقانى] - رضى الله عنه - قال: سمعت ابا على [محمد] بن همام، يقول: سمعت محمد بن عثمان العمرى - قدس الله روحه - يقول: خرج التوقيع بخط اعررفه يقول: من سمانى فى مجمع من الناس باسمى فعليه لعنه الله. قال ابو على [محمد] بن همام: وکتبت اساله عن [ظهور] الفرج متى يکون؟ فخرج التوقيع: کذب الوقاتون. يعنى: محمد بن همام گفت: شنيدم از محمد بن عثمان - قدس الله روحه - که مى گفت: بيرون آمد توقيع به خطى که مى شناسم آن خط را که مى گفت، يعنى حضرت صاحب - عليه السلام - در آن، همچنين فرموده بود که: هر کس در مجمعى از مردمان مرا نام نهد يعنى نام مرا بر زبان آورد، برو باد لعنت خدا. محمد بن همام گفت: نوشتم وسوال نمودم از آن حضرت از ظهور فرج که آن کى خواهد بود؟ بيرون آمد توقيع در جواب من که: دروغ گفتند وقت قرار دهندگان. امير محمد باقر داماد - رحمه الله عليه - بعد از نقل اين حديث در کتاب شرعيه التسميه مى فرمايد که: اين حديث را بعينه شيخ مفيد وشيخ طوسى وشيخ طبرسى - قدس الله اسرارهم - به سندهاى صحيح خود روايت کرده اند. ديگرى از آن دو جا که در توقيعات واقع است آنست که ابن شاذان وابن بابويه وشيخ طوسى وشيخ طرابلسى - رضوان الله عليهم اجمعين - به سندهاى خود روايت کرده اند. ما به يک سند وبه نقل فقره اى از آن به جهت اختصار درين مکان اکتفا مى نمائيم. ابن بابويه - رحمه الله عليه - روايت مى کند از محمد بن [محمد بن] عصام کلينى - رضى الله عنه - واو از محمد بن يعقوب کلينى واو از اسحاق بن يعقوب که او گفت: مسالت نمودم از محمد بن عثمان [عمرى] - رحمه الله تعالى - که او برساند نوشته مرا که سوالل کرده بودم در آن از مسايلى که مشکل بود بر من. پس وارد شد توقيع در جواب، مجملا از جمله آن مسايلى يکى اين بوده که از وقت ظهور آن حضرت پرسيده، آن حضرت در جواب اين سوال نوشته است که: واما ظهور الفرج فانه الى الله تعالى وکذب الوقاتون. يعنى: اما ظهور فرج بازبسته است به اراده ومشيت حضرت حق تعالى، ودروغ گفتند وقت قرار دهندگان. قبل ازين مذکور شد که ابن شاذان - عليه الرحمه والغفران - حديث ها درين باب روايت کرده سواى آنچه شيخ ابو جعفر طوسى - قدس الله سره - از او روايت نموده. از آن جمله يکى اينست که مى فرمايد: حدثنا عبد الرحمن بن ابى نجران - رضى الله عنه - عن عاصم بن حميد عن ابى حمزه الثمالى عن ابى جعفر - عليه السلام - قال: قال رسول الله - صلى الله عليه وآله - لامير المؤمنين - عليه السلام -: يا على ان قريشا ستظهر عليک ما استبطنته، وتجتمع کلمتهم على ظلمک وقهرک، فان وجدت اعوانا فجاهدهم، وان لم تجد اعوانا فکف يدک واحقن دمک، فان الشهاده من ورائک، فعلم ان ابنى ينتقم من ظالميک وظالمى اولادک وشيعتک فى الدنيا، ويعذبهم الله فى الاخره عذابا شديدا. فقال سلمان الفارسى: من هو يا رسول الله؟ قال: التاسع من ولد ابنى الحسين الذى يظهر بعد غيبه الطويله، فيعلن امر الله ويظهر دين الله وينتقم من اعداء الله ويملا الارض قسطا وعدلا کما ملئت جورا وظلما. قال: متى يظهر يا رسول الله؟ قال - عليه السلام -: لا يعلم ذلک الا الله، ولکن لذلک علامات، منها نداء من السماء، وخسف بالمشرق، وخسف بالمغرب، وخسف بالبيداء. يعنى: حضرت امام محمد باقر - عليه السلام - فرمود که: پيغمبر - صلى الله عليه وآله -بامير المؤمنين - عليه السلام - گفت که: يا على زود باشد که قريش ظاهر سازد بر تو آنچه پنهان داشته اند آن را، يعنى کين وعداوتى را که در زمان من نسبت به توپنهان مى داشته اند بعد از من آن را ظاهر سازند ومجتمع شود کلمه ايشان بر ستم نمودن وغلبه کردن بر تو، يعنى اتفاق کنند بر ظلم وجور کردن وقهر وغلبه کردن بر تو، پس اگر اعوان وانصار بيابى جهاد کن با ايشان واگر نيابى بازدار دست خود را، ونگاه دار خون خود را، پس بدرستى که شهيد شدن از پى است ترا، وبدان که فرزند من انتقام خواهد کشيد در دنيا از آنها که بر تو واولاد وشيعه تو ظلم کنند، وخداى تعالى در آن جهان ايشان را به عذاب شديد گرفتار خواهد گردانيد. سلمان فارسى - عليه الرحمه - گفت: اى رسول خدا آن فرزند تو که اين کار خواهد کرد کيست؟ پيغمبر - صلى الله عليه وآله - گفت که: او نهمين است از اولاد فرزند من حسين، آنکه ظاهر وهويدا گردد بعد از پنهان بودن دراز، پس اعلان نمايد امر خدا را وظاهر سازد دين خدا را، وانتقام کشد از دشمنان خدا، وپرکند زمين را از عدل وداد همچنانکه پرشده باشد از جور وظلم. سلمان فارسى گفت: کى ظهور خواهد نمود اى رسول خدا؟ پيغمبر - صلى الله عليه وآله - فرمود: آن را کسى نمى داند الا خداى تعالى، ليکن آن را نشانه هاست، از جمله نشانه ها ندائى است از آسمان، وفرو رفتن جمعى به زمين در مشرق، وفرو رفتن گروهى به زمين در مغرب، وفرو رفتن طايفه اى به زمين در بيداء. والسلام على من اتببع الهدى. ابن بابويه - رحمه الله عليه - در کتاب کمال الدين وتمام النعمه مى گويد: حدثنا عبد الواحد بن محمد بن عبدوس العطار، قال: حدثنا على بن محمد بن قتيبه النيشابورى، عن حمدان بن سليمان، قال: حدثنا الصقر بن ابى دلف، قال: سمعت ابا جعفر محمد بن على الرضا - عليهما السلام - يقول: ان الامام بعدى ابنى على امره امرى وقوله قولى وطاعته طاعتى، والامام بعده ابنه الحسن، امره امر ابيه، وقوله قول ابيه، وطاعته طاعه ابيه. ثم سکت، فقلت له: يا ابن رسول الله فمن الامام بعد الحسن؟ فبکى - عليه السلام - بکاء شديدا، ثم قال: ان من بعد الحسن ابنه القائم بالحق المنتظر. فقلت له: يا ابن رسول الله لم سمى القائم؟ قال: لانه يقوم بعد موت ذکره وارتداد اکثر القائلين بامامته، فقلت له: ولم سمى المنتظر؟ قال: لان له غيبه تکثر ايامها ويطول امدها، فينتظر خروجه المخلصون، وينکره المرتابون، ويستهزىء بذکره الجاحدون، ويکذب فيه الوقاتون، ويهلک فيها المستعجلون، وينجو فيها المسلمون. يعنى: صقر بن ابى دلف گففت: شنيدم از حضرت امام محمد تقى - عليه السلام - که مى گفت:امام بعد از من پسر من على است، امر او امر منست، وقول او قول منست، وطاعت او طاعت منست، وبعد از او امام پسر او حسن است، امر او امر پدر اوست، وقول او قول پدر اوست، وطاعت او طاعت پدر اوست. بعد از آن امام - عليه السلام - خاموش شد. پس گفتم: اى فرزند رسول خدا امام بعد از حسن کيست؟ آن حضرت گريست گريستنى سخت، بعد از آن فرمود که: امام بعد از حسن پسر او قائم بحق [است] که منتظر است، گفتم: اى فرزند رسول خدا او را چرا قائم نام کرده اند؟ فرمود: به جهت آنکه قيام خواهد نمود به امر امامت بعد از موت ذکرش ومرتد شدن اکثر قائلين به امامتش، گفتم: چرا او را منتظر نام کرده اند؟ فرمود: از براى آنکه او راست غايب بودنى که بسيار خواهد بود روزهاى آن، وبه طول خواهد کشيد مدت آن، پس انتظار خواهند کشيد خروج او را مخلصان، وانکار خواهند کرد او را شک کنندگان، واستهزا خواهند نمود به ياد کردن او جاحدون، ودروغ خواهند گفت وقت قرار دهندگان وهلاک خواهند شد در آن غايب بودن شتاب کنندگان، ورستگارى خواهنديافت در آن غايب بودن تسليم کنندگان، يعنى آنهائى که گردن تسليم بگذارند، وبه چون وچرا که سبب توقف چيست وچرا خروج نمى کند کار ندارند. اين حديث را ابن شاذان بى واسطه از امام به اندک اختلاف عبارتى نقل کرده با چند ديگر، وبعد از آن مى گويد: قد تحقق من هذه الاخبار وامثالهاان وقت ظهوره مغيب عن الخلق ولا يعلمه الا الله. وحسن بن حمزه علوى طبرى در کتاب الغيبه مى گويد: قال ابو على محمد بن همام - رضى الله عنه - فى کتابه نوادر الانوار حدثنا محمد بن عثمان بن سعيد الزيات - رضى الله عنه - قال: سمعت ابى يقول: سئل ابو محمد - عليه السلام - عن الخبر الذى روى عن آبائه - عليهم السلام -: ان يعرف امام زمانه مات ميته جاهليه.فقال: ان هذا حق کما ان النهار حق. فقيل له: يا ابن رسول الله: فمن الحجه والامام بعدک؟ قال: ابنى هو الامام والحجه بعدى، من مات ولم يعرفه مات ميته جاهليه، اما ان له غيبه يحار فيها الجاهلون، ويهلک فيها المبطلون، ويکذب فيها الوقاتون، ثم يخرج کانى انظر الى الاعلام التى تخفق فوق راسه بنجف الکوفه. يعنى: عثمان بن سعيد که از وکلاى حضرت امام حسن عسکرى وحضرت صاحب الزمان - عليهما السلام - بوده گفت که: از حضرت ابو محمد يعنى امام حسن عسکرى - عليه السلام - پرسيدند از معنى حديثى که روايت کرده اند از آباى کرام آن حضرت که ايشان فرموده اند که: خالى نمى ماند زمين از حجتى که مر خداى را باشد بر خلق تا به روز قيامت، بدرستى که هر کس بميرد وامام زمان خود را نشناخته باشد مرده است مردن جاهليت. آن حضرت فرمود که: اين حق است همچنانکه روز حق است. يعنى همچنانکه روز ظاهر وروشن است، اين حديث نيز مبين ومبرهن است. پس گفتند که: اى فرزند رسول خدا کيست حجت وامام بعد از تو؟ آن حضرت فرمود: فرزند من امام وحجت است بعد از من، هر کس بميرد واو را نشناخته باشد مرده است مردن جاهليت، يعنى حکم آن دارد که اسلام وزمان اسلام را درنيافته وکافر مرده. بالجمله امام - عليه السلام - فرمود که: بدان وآگاه باش که او را غايب شدنى خواهد بود که حيران خواهند شد در آن جاهلان، وهلاک خواهند شد در آن مبطلان، ودروغ خواهند گفت در آن زمان وقت قرار دهندگان، بعد از آن خروج خواهد نمود، گويا نظر مى کنم به علمهايى که مى درخشد وحرکت مى کند بر بالاى سر او در نجف کوفه. پس معلوم مى شود ازين احاديث که شيخ طوسى وابن بابويه ومحمد بن يعقوب کلينى وشيخ نيشابورى که مقدم است بر ايشان - چه جاى آنها از علما که موخرند ازيشان - وپيغمبر وائمه اثنا عشر - عليهم السلام - بر وقت ظهور حضرت صاحب الزمان - عليه السلام - مطلع نبوده اند، وحضرت صاحب الامر - صلوات الله عليه - خود بر آن اطلاع ندارد.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page