تو را در وزش هر نسيم حس مى کنم. چهره نورانى ات آذرخشى ست که روشنايى را بر چهره زمين حک مى کند. اى مولاى من! زير سايههاى کاج، تکيه به ديوار، بياد تو مى نويسم. خوب که نگاه مى کنم همه جا از شميم حضور تو لبريز است. سالهاست شبهاى مهتابى ام را با ياد تو به صبح گره مى زنم وشانههاى خستهام را به انتظار تکيه مى دهم... راستى، آقاى من! کى مى آيى؟
ديوار انتظار
- بازدید: 808