مى آيد نفسى مسيحا که دل اى مژده مى آيد کسى بوى خوشش انفاس ز که
دوش که فرياد وناله مکن هجر غم از مى آيد رسى فرياد وفالى زدهام
بس وخرم منم نه ايمن وادى زآتش مى آيد قبسى اميد به آنجا موسى
نيست کارى تواش کوى در که نيست کس هيچ مى آيد هوسى طريق به آنجا کس هر
کجاست معشوق منزلگه که ندانست کس مى آيد جرسى بانگ که هست قدر اين
کرم ارباب ميخانه به که ده جرعهاى مى آيد ملتمسى پى ز حريفى هر
است غم بيمار پرسيدن سر گر را دوست مى آيد نفسى هنوزش که خوش بران گو
من که بپرسيد باغ اين بلبل خبر مى آيد قفسى کز مى شنوم نالهاى
ياران حافظ دل صيد سر دارد يار مى آيد مگسى شکار به شاهبازى
اسماعيل شفيعى سروستاني
مژده اى دل
- بازدید: 1239