امثال بنده كه در مراتب پايين ترى از ايمان هستيم، بايد از خدا بخواهيم توفيق دهد كه واجباتمان را انجام دهيم و محرّمات را ترك كنيم؛ ولى بايد بدانيم خداوند بندگانى دارد كه افق ديدشان بسيار بالاتر از اينها است. محاسباتى دارند كه با ما فرق مىكند؛ كسانى هستند كه اصلاً مرتكب حرام نمىشوند و اگر هم لغزشى از آنها سر بزند در مكروهات و مشتبهات است. اينها نگران آن نيستند كه كار حرامى كردهاند يا نه، بلكه به دنبال آن هستند كه ببينند آيا كار لغوى كردهاند يا نه. آنها سعى مىكنند حتى كارى كه براى آخرتشان هم بى فايده است انجام ندهند، تا چه رسد به كارى كه مضرّ است.
ما فكر مىكنيم دايره واجبات و مستحبات محدود است، و بيش تر اعمال ما مباح مىباشد - مانند نفس كشيدن، نگاه كردن، غذا خوردن و خوابيدن - ولى صرف نظر از اين كه همينها هم با عناوين ثانوى ممكن است واجب يا حرام باشند؛ اگر بدانيم چه تكاليفى به عنوان ثانوى داريم، خواهيم ديد كه اگر تمام عمرمان را هم صرف واجبات كنيم، وقت كم مىآوريم. براى مثال، اگر ما طلبهها توجه كنيم كه چه وظايفى داريم و شبهاتى را كه در مسايل اعتقادى براى ديگران مطرح مىشود، بايد پاسخ دهيم، آن گاه به اين نتيجه خواهيم رسيد كه اگر 24 ساعتمان را هم صرف مطالعه و تحقيق كنيم باز هم كم است، چه رسد به اين كه بخواهيم ميلياردها انسان عالم را، كه به معارف اهل بيت(عليهم السلام) نياز دارند، هدايت كنيم. ما موظفيم اين معارف را به همه مردم دنيا برسانيم، اين امانتى است در دست ما، و قرآن مىفرمايد: إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها؛(8) خدا به شما فرمان مىدهد كه امانتها را به صاحبانش برسانيد. اگر به اين تكاليف توجه داشته باشيم، خواهيم فهميد كه اصلاً جايى براى مستحبات هم باقى نمىماند، چه رسد به مباحات.
كسانى كه افق ديد بالاترى دارند اگر هم فرصتى براى انجام مستحبات داشته باشند، به هر كار ديگرى غير از واجب و مستحب كه دست بزنند از آن استغفار مىكنند. حرام كه جاى خود دارد، آنها حتى از مشتبه و مكروه هم استغفار مىكنند؛ زيرا خدا دوست ندارد انسان اهل لغو باشد: وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ.(9) اين گونه افراد وقتى شب محاسبه مىكنند و مىبينند در طول روز كار حرامى مرتكب نشده اند، خيالشان راحت مىشود، اما حساب مىكنند چند كار لغو از آنها سرزده است. اين افراد محاسبه شان بيش تر از اين جهت است كه كدام كار را انجام دادهاند كه اگر انجام نمىدادند ضررى به آخرتشان نمىرسيد؛ چه نگاهى كرده اند، چه سخنى گفته اند، كدام صدا را شنيده اند،... كه اگر هم انجام نمىشد مشكلى براى آخرتشان پيش نمىآمد. نگرانى بيش تر از اين است كه چرا اين قبيل كارها را انجام دادهاند و وقتشان را صرف كارى نكردهاند كه حتماً سود داشته باشد.
- پاورقی -
(8) - نساء (4)، 58.
(9) - مؤمنون (23)، 3.
وسعت نظر اولياى خدا در عبادت
- بازدید: 835