بايد توجه داشت كه نعمتهاى دنيا مخصوص كفّار نيست، بلكه برخى بزرگان و اولياى خدا هم نعمتهاى زيادى در اختيار داشته اند؛ مثلاً، حضرت سليمان (عليه السلام) به قدرى از نعمتهاى خداوند بهره مند بود كه قرآن درباره اش تعبير «مُلكاً لا يَنبعى لاحد مِن بَعدى »(27)را به كار برده است. در احوال آن حضرت آمده كه جن و انس و حتى حيوانات وحشى و پرندگان هم در اختيارش بودند. بنابراين، چنين نيست كه هركسى نعمتى دارد، حتماً آدم بدى است و اين نعمتها مايه عذاب او خواهد شد، بلكه اين گونه نعمتها اسباب آزمايش اند؛ برخى از آن سربلند بيرون مىآيند و برخى سرشكسته. كسانى كه خدا را فراموش نكنند و از آن براى آخرتشان بهره گيرند سربلند خواهند بود و كسانى كه در جمع كردن اين اموال و استفاده از آنها موازين شرع را رعايت نكنند سرشكستگانند. بنابراين عيبى ندارد كه انسان از خدا بخواهد از اموال دنيايى در اختيار او قرار دهد تا در راه آخرت خود از آن استفاده كند. نعمتهايى كه در دست مؤمنان است، اگر موجب غبطه ما بشود در اين كه آنها را در راه خدا صرف مىكنند، اشكالى ندارد؛ مانند اموالى كه در دست حضرت خديجه(عليه السلام) بود و آنها را در راه نشر و احياى اسلام صرف كرد. آنچه خطرناك است اين است كه به داشتههاى دنيايى كافران و اموالى كه در اختيار كسانى است كه از آن براى آخرت خود استفاده نمىكنند حسرت بخوريم. خداوند در قرآن، براى ما مثال مىزند تا ببينيم كسانى كه از مال و مُكنت خود براى آخرتشان استفاده نكردند سرانجامشان چه شد.
قارون كسى بود كه به قدرى از گنجهاى فراوان در اختيارش قرار داده شده بود كه عدهاى پهلوان نيرومند بايد فقط كليدهاى گنج هايش را حمل مىكردند: آتَيْناهُ مِنَ الْكُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ .(28) او تمام دارايى اش را در برابر قومش به نمايش گذاشت. عدهاى از پيروان حضرت موسى (عليه السلام) با خود گفتند:اى كاش، ما هم از اين نعمتها بهرهاى داشتيم. آنان با اين گفته، كار خلافى نكردند و مرتكب حرامى نشدند، فقط وقتى اين همه جواهرات و دارايى را ديدند به هوس افتادند: يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظّ عَظِيم.(29)
وقتى قارون از اطاعت حضرت موسى(عليه السلام) سرپيچى كرد و با عذاب خداوند، خود و تمام دارايى اش در زمين فرو رفتند، آنها كه آرزو مىكردند كه دارايى او را داشته باشند، به خود آمدند و گفتند: عجب اشتباهى كرده بوديم، اگر ما هم اموالى مثل او داشتيم امروز به همين وضع مبتلا مىگشتيم؛ گويى خدا بر هر كه بخواهد رزقش را گشاده مىگرداند و گويى خدا كافران را سعادت مند نمىكند: وَ اَصبحَ الّذينِ تَمنَّوا مكانَه بالأمسِ يَقولونَ ويكأنّ اللَّه يَبسطُ الرّزَقَ لِمن يشاءُ مِن عبادهِ و يَقدِرُ لَولا اَن مَنَّ اللّهُ علينا لخَسفَ بِنا وَيكأنّه لا يُفلحُ الكافرونَ.(30)
قرآن مجيد اين گونه داستانها را براى اين نقل مىكند كه ما تأمّل كنيم و بفهميم نعمتهايى را كه خدا در اختيار ديگران قرار مىدهد چنان ارزش ندارد كه بخواهيم به آنها خيره شويم و دل ببنديم. بله، اگر انسان از راه صحيح مالى به دست آورد و در راه خدا هم مصرف كند خوب است، اما خود مال ارزش دل بستن ندارد، بلكه صرفاً يك وسيله آزمايش است، يك برگ امتحان است و ارزش آن بستگى به اين دارد كه در آن چه پاسخى بنويسيم. پس «خوشا به حال بندهاى كه نسبت به گنه كاران غبطه نخورد براى آنچه از نعمتها و زيورهاى دنيا به ايشان داده شده است! خوشا به حال بندهاى كه آخرت را برگزيد و در راه آن كوشش نمود! خوشا به حال آن كه آرزوهاى دروغين و آرزوهاى غير واقعى فريبش نداد!»
- پاورقی -
(27) - پادشاهى پس از حضرت سليمان سزاوار هيچ كس نخواهد بود و به هيچ كس داده نخواهد شد: ص (38)، 35.
(28) - قصص (28)، 76.
(29) - قصص (28)، 79.
(30) - قصص (28)، 82.
غبطه ممدوح نسبت به مال دنيا
- بازدید: 759