معرفى نويسنده

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

بهتر است كه اين نويسنده را در چند سطر معرفى كنيم تا بعضى از جوانب زندگى او روشن شود. البته در اين مجال فرصت آن نيست كه به طور تفصيل بحث شود.
اولا. نسبت او. او شيخ و امام ابوالعباس جعفر بن ابى على محمد ابن ابى بكر معتز بن محمد بن مستغفر بن فتح بن ادريس مستغفرى نسفى سمرقندى نخشى حنفى در فروع و اشعرى در اصول .
ثانيا. خاندان او. از شرح حال جد و پدر او فهميده مى شود كه آنها از بزرگان و حافظان حديث بودند.
الف . جد او ابوبكر معتز بن محمد بن مستغفر بود كه نوه او از او روايت كرده همانگونه كه در رياض العلماء آمده است
ب . پدر او ابوعلى محمد نسفى است كه به شيخ معروف بود، و از ابوحفص ‍ احمد بن محمد عجلى حديث روايت مى كند و به پسرش از شيخ خود مطالبى نقل كرده است . ولادت او در سال 318 و وفات او در ربيع الثانى سال 372 بوده است .
ج - پسر او ابوذر خطيب شهر نسف بود كه پس از پدر خطيب اين شهر شد و پدرش از جماعتى از شيوخ خود به او نقل حديث كرده بود. او اهل علم و خبر بود و ابومحمد نخشى او را از جمله اساتيد خود بر مى شمارد و مى گويد: ابوذر مستغفرى فرزند شيخ ابوالعباس ، از ابوالفضل يعقوب بن اسحاق سلامى و ابومحمد عمدالملك بن مروان ميدانى نقل حديث مى كند. پدرش او را پيش ابوعلى حاجبى برد و صحيح بخارى را پيش او خواند در سماع حديث درستكار بود.
ثالثا. ولادت او در سال 350 اتفاق افتاد و در كتاب تاج التراجم چاپ بغداد به خطا تولد او را سال 450 مى دادند در حالى كه درست همان است كه ما گفتيم همانگونه كه در همه منابه آمده است . البته محل ولادت او را در هيچ منبعى نديديم ولى گمان بيشتر مى رود كه در نسف به دنيا آمد چون او اهل اين شهر بود و جد و پدر او در آنجا زندگى مى كردند و وفات او نيز در همين شهر بود و فرزندش نيز در آنجا زندگى مى كرد.
رابعا اساتيد او. مستغفرى در طلب حديث مسافرتها كرد و از گروهى نقل حديث نمود كه از جمله آنهاست :
الف . جدش ابوبكر معتز بن محمد بن مستغفر، همانگونه كه اشاره كرديم .
ب . پدرش ابوعلى محمد بن مستغفرى كه از او بسيار شنيد.
ج . در سرخس از ابن ابى على زاهر بن احد سرخسى حديث بسيار شنيد.
د. او به نيشابور رفت و در آنجا از ابوسهل هارون بن احمد استرآبادى و ديگران سماع حديث كرد.
ه‍. او به بخارا رفت و در آنجا از ابوعبدالله محمد بن احد غنجا و حافظ سماع حديث نمود.
و. او به مرو رفت و از ابوالهيثم محمد بن مكى كشميهنى سماع حديث كرد.
ز. از كسانى كه او در نسف سماع حديث كرد، يكى هم ابومحمد عبدالله بن محمد بن زر الرازى بود همانگونه كه سمعانى در الانساب گفته است .
خامسا. شاگردان او:
الف . پسرش ابوذر همانگونه كه اشاره كرديم .
ب . ابومحمد عبدالعزيز نخشى نسفى متوفى 456 - 457 او با مستغفرى مصاحبت داشت و از او حديث بسيار نقل كرد.
ج . قاضى ابومنصور سمعانى جد بزرگ ابوسعد سمعانى صاحب الانساب .
د. حافظ ابومحمد حسن بن احمد سمرقندى .
ه . قاضى ابوعلى حسن بن عبدالملك .
غير از اينها كسان ديگرى هم هستند كه شاگرد او بودند و از شمارش بيرون است . اين سخن را سمعانى گفته است .
سادسا: وفات او.
او در نسف در آخرين روز جمادى الاول سال 432 درگذشت . سمعانى در الانساب گفته است : قبر او را در نسف طرف بيابان زيارت كردم . ذهبى و ديگران تصريح كرده اند كه او هشتاد سال زندگى كرد در حالى كه اگر سال ولادت و سال درگذشت او را حساب كنيم عمر او هشتاد و دو سال مى شود آيا ذهنى در اين سخن تسامح كرده ؟ اين با دقت و ضبط مورخى مانند ذهبى منافات دارد يا بگوييم كه عمر او همان هشتاد سال بوده است و در اين صورت بايد بگوييم كه يكى از دو تاريخ ولادت و وفات او غلط است .
سابعا. سخنان ديگران در تعريف از او:
1 - لكنوى در ((الفوائد البهيه )) ص 57 مى گويد: در ماوراء النهر در عصر مستغفرى در جمع و تضنيف و فهم حديث كسى مانند او نبود.
2 - سمعانى در ((الانساب )) ص 528 - 2 مى گويد: او خطيب نسف و فقيه و فاضل و محدث بسيار نقل كننده و راستگو بود و فهم و معرفت و استوارى داشت مجموعه هايى را گرد آورد و كتابهايى را تصنيف كرد. او به خراسان رفت و مدتى را در سرخس و مرو اقامت گزيد.
3 - ابن قطلوبغا در تاج التراجم ص 21 مى گويد: او خطيب نسف بود و در ماوراءالنهر در عصر او كسى مانند او وجود نداشت او فقيه و محدث و فاضل و بسيار نقل كننده و حافظ و راستگو بود.
4 - ذهبى در تذكره الحافظ ج 3، ص 283 مى گويد: او حافظ و علامه و محدث بود... او راستگو بود ولى بعضى از احاديث موضوعه را در ابواب مختلف نقل كرده و آنها را تضعيف ننموده است .
5 - ابن ناصر الدين مى گويد: او حافظ و مصنف و ثقه و سر آمد اقران بود ولى احاديث موضوعه را بدون بيان نقل مى كند.
6 - ابن عماد حنبلى در شذرات ج 3، ص 249 مى گويد: او صاحب تاءليفات بسيار و محدث ماوراءالنهر در عصر خود بود.
7 - ميرزا عبدالله افندى در رياض العلماء در قسم اول از باب كنى در حرف عين مى گويد: او امام و خطيب و حافظ بود. و نيز مى گويد: او كامل جليل معروف به شيخ الامام ابوالعباس بود.
8 - خواجه نصيرالدين طوسى در آداب المتعلمين او را به عنوان شيخ الامام ياد مى كند.
ثامنا تاءليفات او:
مستغفرى به كثرت تاءليفات معروف شده است و اينك نامهاى تاليفات او را تا آنجا كه به دست ما رسيده ذكر مى كنيم :
1 - تاريخ نسف .
2 - تاريخ سمرقند.
3 - تاريخ كش .
4 - معرفه الصحابه .
5 - دلائل النبوه . او در اين كتاب هفت دليل كه قبل از بعثت پيامبر بود در هفت باب و معجزات را در ده باب آورده است و ملاجامى در كتاب شواهد النبوه از اين كتاب نقل كرده است .
6 - الاوائل .
7 - الشمائل (شمائل پيامبر اسلام ).
8 - فضائل القرآن .
9 - خطب النبى (صلى الله عليه وآله ) (الخطب النبويه ).
10 - الشعر و الشعراء.
11 - المسلسلات فى الحديث .
12 - كتاب الوفاء.
13 - كتاب فى الحكمه .
14 - الايام و الليالى .
15 - الدعوات . گفته شده كه سيد بن طاوس در رساله الاستخارات خود از اين كتاب نقل كرده است .
16 - النامات يا الناسيات . به طورى كه در كشف الظنون آمده است .
17 - الزيارات كه شامل مطالبى است كه بر كتاب المختلف و المؤ تلف عبدالغنى بن سعيد افزوده است .
18 - الطب النبوى يا طب النبى (صلى الله عليه وآله ) و شايد اين همان كتابى باشد كه كتابى در الرساله المستطرفه ص 51 به نام (الطب ) از آن ياد كرده است .
اين بود اسامى كتابهاى مستغفرى كه به دست آمد به طورى كه مى بينيد در علوم گوناگون است و آنچه براى ما مهم است سخن درباره كتاب طب النبى (صلى الله عليه وآله ) است .
تاسعا. كتاب طب النبى (صلى الله عليه وآله )
خواجه نصير طوسى در آداب المتعلمين مى گويد: لازم است كه طالب علم ، مقدارى از طب را بداند و به آثارى كه درباره طب وارد شده مانند آنچه شيخ الامام ابوالعباس مستغفرى در كتاب خود به نام طب النبى (صلى الله عليه وآله ) جمع آورى كرده ، تبرك جويد.
شيخ الاسلام علامه مجلسى در مقدمه كتاب خود بحارالانوار ج 1 ص 42 چاپ اسلاميه تهران مى گويد: هر چند كه بيشتر اخبار كتاب طب النبى (صلى الله عليه وآله ) از طريق مخالفان است ولى اين كتاب ميان علماى ما مشهور و متداول است .
مى گوييم : اين كتاب به طور مكرر در تهران به طريقه چاپ سنگى چاپ شده و ضميمه كتاب ((القانونجه )) و كتاب بقراط در طب به نام ترتيب الطب است و در سالهاى 1281 و 1294 و 1304 و 1318 و 1327 چاپ شده است . با اين كتاب بطور مكرر چاپ شده نسخه آن كمياب و حتى ناياب است و دسترسى به آن دشوار مى باشد. براى همين بود كه برادرمان استاد محمد كاظم كتبى آن را مجددا چاپ كرد تا به آسانى در دسترس ‍ خوانندگان باشد و چون مى خواست اين كتاب به صورت تصحيح شده چاپ شود آن را با نسخه هاى چاپ شده و نسخه علامه مجلسى كه در بحار آمده مقابله كرد چون مجلسى آن را در ج 14 ص 551 تا 553 آورده و تصريح كرده كه اين كتاب از ابوالعباس مستغفرى است . با توجه به مقام بلند علامه مجلسى اطمينان داريم كه اين كتاب همان كتاب مستغفرى است .
عاشرا. منابع معرفى نويسنده - از آنجا كه ما شرح حال مؤ لف را به اختصار بيان كرديم ، توجه خوانندگان محترم را به بعضى از منابعى كه شرح مؤ لف در آنها آمده است جلب مى كنيم :
1 - آداب المتعلمين ، خواجه نصير طوسى متوفى 672 روز غدير.
2 - الاعلام ، خيرالدين زركلى ج 2 ص 123 چاپ دوم .
3 - اعيان الشيعه ، سيد محسن عاملى ج 16 ص 246 - 248.
4 - الانساب ، ابوسعد سمعانى برگ 528 - 2 چاپ ليدن .
5 - بحارالانوار، مجلسى ج 1 ص 42 چاپ جديد تهران .
6 - تاج التراجم ، ابن قطلوبنا متوفى 879 ص 21 چاپ بغداد.
7 - تتمه المنتهى الآمال ، محدث قمى ج 3 ص 283 - 284 چاپ تهران .
8 - تذكره الحفاظ، ذهبى ج 3 ص 283 - 284.
9 - الجواهر المضيئه ، قرشى حنفى ج 1 ص 180.
10 - الرساله المستطرفه ، كتانى ص 51 چاپ سوم .
11 - روضات الجنات ، خونسارى ص 160 چاپ دوم سنگى .
12 - رياض العلماء، ميرزا عبدالله افندى ، باب الكنى حرف عين نسخه مصور كتابخانه آيه الله حكيم .
13 - ريحانه الادب ، خيابانى ، ج 4 ص 19 - 20.
14 - شذرات الذهب ، ابن عماد، ص 249.
15 - شواهد النبوه ، جابى .
16 - العبر، ذهبى ج 3، ص 177.
17 - الفوائد البهيه ، لكنوى حنفى ، ص 57.
18 - كشف الظنون در موارد متعدد.
19 - اللباب : ابن اثير ج 3 ص 136.
20 - مراه الجنان ، يافعى ، ج 3، ص 54.
21 - مستدرك الوسائل ، محدث نورى ، ج 3، ص 372.
22 - مطارح الانظار فى تراجم اطباء الاعصار، ص 372.
23 - معجم المؤ لفين ، كحاله ، ج 3، ص 150.
24 - هديه الاحباب ، محدث قمى ، ص 239.
25 - هديه العارفين ، اسماعيل پاشا، ج 1، ص 253.
اين بود چند از سطر از شرح حال مستغفرى كه به اختصار بيان كرديم و شايد اين چند سطر بخشى از زندگى او را مشخص كرد. اگر همانگونه كه ما تصور مى كنيم براى مقدمه چنين كتابى كافى باشد كه چه بهتر و اگر كافى نباشد، منابعى را آورديم كه خواننده مى تواند با مراجعه به آن مطالب بيشترى به دست آورد.
و ما توفيقى الا بالله و هو حسبى
محمد مهدى السيد حسن خرسان

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page