بسم الله الرحمن الرحيم
براى كسى كه درباره زندگانى امام صادق (عليه السلام ) چيزى مى نويسد، يا در ناحيه اى از نواحى زندگى آن حضرت بحث مى كند، چه بحث او فلسفى يا دينى و چه تربيتى يا اخلاقى يا ادبى باشد، فرا روى خود راه روشنى را بيند و زمينه گسترده اى مى يابد؛ زيرا كه آن حضرت جامع علوم الهى و معارف بلند اسلامى و فلسفى و ادب و ساير ارزشهايى بود كه همگى در شخصيت او متبلور است . مانند مكارم اخلاق و فضايل انسانى كه نويسنده و مورخ نمى تواند آنها را بيان كند. هيچ اديب يا شاعرى در شعر نوشته خود درباره آن حضرت نياز به انديشه بسيار ندارد.
با اين باور كه درباره آن حضرت دارم ، خواستم كه شعاعى از اشعه وجودى اين زندگى والا را مورد بحث قرار دهم و درباره گوشه اى از شخصيت عظيم او بنويسيم . اين كار مرا وادار كرد كه به نوشتن درباره او علاقمند باشم و موضوع مورد نظر را به تفضيل بنويسيم و كلام او را اشباع كنم زيرا كه آن براى من مهم بود. اين موضوع عبارت از سخن گفتن درباره طب آن حضرت است . آرى اين بحث را يك بحث روشنى مى ديدم كه چندان دشوار نيست و موضوع آسانى دارد و قلم در آن به آسانى حركت مى كند ولى هنگامى كه شروع به نوشتن كردم به اهميت آن پى بردم و دشوارى بحث را احساس كردم و دانستم كه رسيدن به نهايت اين موضوع دشوار است . از اين جهت در تصميم خود به ترديد افتادم و در راه و روشى كه بايد پيش مى گرفتم انديشيدم و در اين فكر بودم كه از كجا آغاز كنم .
بالاخره به اين نتيجه رسيدم كه سخن را از تاريخ طب نزد عربها در جزيره العرب شروع كنم و مختصرى از آن بنويسم و روشن كنم كه طب چگونه از جايگاه خود حركت كرد و به جزيرة العرب رسيد و در آنجا پرورش يافت وبا عقول سالم و افكار مستقيم و فطرت صاف مسلمانان در آغوش اسلام رشد پيدا كرد. اين بحث را مقدمه اى قرار دادم كه تا خواننده به ميزان گسترش طب در عصر امام صادق (عليه السلام ) آگاهى يابد و زمينه اى براى اطلاع از آشنايى كامل امام از اين علم جليل باشد و خواننده بداند كه امام بدون اينكه اين علم را از كسى ياد بگيرد و تنها با اخذ از پدران و نياكان بزرگوار خود از پيامبر و جبرئيل و خدا اين علم را بدست آورد.
بزودى براى خواننده آنچه را كه گفتيم ثابت و روشن خواهد بود.
كتاب دوم : طب الصادق ، پيشگفتار
- بازدید: 705