مورخان و حكما و اطبا درباره آغاز ظهور اين علم شريف و چگونگى پيدايش آن در جهان ، اختلاف نظر دارند به گونه اى كه محقق را دچار حيرت و ترديد مى كند و انسان نمى داند كه چگونه حقيقت را آشكار كند و به عنوان يك نويسنده امين و مؤ لف با انصاف با خواننده سخن بگويد.
بعضى ها اكتشاف يا اختراع آن را به كلدانيها نسبت مى دهند و بعضى ها آن را به ساحران يمن و كاهنان بابل و بيشتر به يونان باستان مربوط مى دانند. ابن ابى اصيبعه طبيب و مورخ در كتاب عيون الانباء چنين مى گويد:
((پيدايش اين فن را نبايد به كشور يا منطقه يا گروهى خاص نسبت داد چون ممكن است كه طب نزد قومى وجود داشته و آن قوم منقرض شده و از آثار آن چيزى باقى نمانده است تا جايى كه به دست فراموشى سپرده شده اند، آنگاه بر اساس دانش آنها نزد قوم ديگرى ظهور يافته و اختراع و اكتشاف آن به آنها نسبت داده شده است )).
مورخان ديگر گفته اند كه طب از جمله علومى است كه كلداني ها و كاهنان بابل آن را پايه گذارى كردند و آنها نخستين كسانى بودند كه درباره درمان بيماريها بحث كردند، آنها بيماران خود را بر سر كوچه ها مى گذاشتند تاكسى كه مبتلا به آن مرض بوده و بهبودى يافته از آنجا بگذرد و چگونگى درمان خود را بگويد و آنها را بر لوحهايى مى نوشتند و در معابد خود مى آويختند و از اين جهت بود كه طب نزد آنها از جمله كارهاى كاهنان به حساب مى آمد. اقوام ديگر هم طب را از كلدانی ها ياد گرفتند و از جمله آنها قوم عرب بود و لذا مى بينيد كه مطالب مربوط به آن در ميان بيشتر امتها مانند مصريها فنيقى ها و آشوريها مشابه همديگر است . پس از اين يوناني ها آن را به دست آوردند و پايه هاى آن را محكم كردند و ابواب آن را مرتب نمودند به طورى كه آن را به صورت يك علم در آوردند كه آغاز و انجامى دارد. سپس ايراني ها و رومي ها آن را به دست آوردند.
تاريخ طب و مبدء ظهور آن
- بازدید: 780