انتقال بيمارى و ميكروبها

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

امام جعفر صادق (عليه السلام ) فرمود: شخص نبايد با فردى كه مبتلا به جذام است صحبت كند مگر آنكه ميان آنها به اندازه يك ذراع فاصله باشد و در نقل ديگر آمده : به اندازه يك نيزه فاصله باشد.
اين سخن به خوبى دلالت دارد كه در اسلام به موضوع انتقال بيماريها توجه شده و معلوم است كه آن به وسيله ميكروبها صورت مى گيرد. طب جديد به وسيله دانشمندان باكتريولوژى ثابت كرده است ميكروب جذام تا يك مترى مبتلا به جذام پخش مى شود و در مسلولين هم همين طور است و اين همان سخن امام صادق است و البته اطلاع امام از اين مسئله غرابتى ندارد چون او از استواران در علم و از كسانى است كه خداوند آنها را براى سر خود انتخاب كرده و علم خود را به آنها ياد داده است .
از پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) هم نقل شده كه فرمود: از مبتلا به جذام فرار كن همان گونه كه از شير فرار مى كنى .(25)
و فرمود: به شهرى كه در آن وبا وجود ندارد وارد نشويد
و فرمود: شخص بيمار با شخص سالم تماس نگيرد(26) و مانند اينها احاديث ديگرى هم نقل شده است .
بنابرين ، اسلام وجود ميكروبهاى بيمارى زا و سرايت بيمارى را اثبات مى كند و معلوم مى شود كه در وجود بيمار ميكروب وجود دارد و اين كار پيش از آن بود كه ((دافين )) پزشك فرانسوى در سال 1850 آن را كشف كند يا ((پاستور)) با ميكروسكوپ در اواخر قرن نوزدهم آن را ببيند. به اضافه اينكه عقل به وجود آن در بيماريهاى مسرى حكم مى كند چون بيمارى در بدن چيزى است كه عارض مى شود و مسلم است كه چيز عارض نمى تواند به خودى خود وجود داشته باشد و بايد به وسيله جسم ديگرى قوام پيدا كند، پس وقتى بيمارى سرايت كرد معنايش اين است كه يك چيزى كه آن را حمل مى كند منتقل شد و آن همان ميكروب است و رواياتى كه به فرار كردن از جذامى امر مى كند و يا از تماس گرفتن مريض با سالم نهى مى كند، همگى براى آن است كه اين جسم كه حامل بيمارى است يعنى ميكروب از شخص مريض به شخص سالم منتقل نشود و انتقال بيمارى همين است كه به عربى به آن ((عدوى )) گفته مى شود.
باقى مى ماند حديثى كه سنى و شيعه از پيامبر نقل كرده اند و اينكه آن حضرت فرمود: عدوى و بدفال زدن درست نيست (27) و روايات ديگرى كه به همين مضمون وارد شده است . اين روايات را دو جور مى شود معنا كرد:
اول اينكه اسلام قوانينى دارد كه مانع از آن مى شود كه انسان به بيماريهاى مسرى گرفتار شود. اسلام از انواع كارهاى زشتى كه باعث پيدايش ‍ بيماريهاى مسرى مى شود نهى كرده و اصول حفظ الصحه را بيان نموده است . مثلا مطالبى در باره خوردن پيش از گرسنگى و دست كشيدن از غذا پيش از سيرى دارد كه مانع از فساد اخلاط و سنگينى شكم مى شود و اينها اساس بيماريهاست و مطالبى از اين قبيل كه در اين مختصر نمى گنجد. همچنين اسلام از همه چيزهايى كه به انسان ضرر دارد نهى كرده و اينها چيزهايى است كه طب پس از تجربه هاى علمى و عملى به آن رسيده است . بنابراين اگر مسلمان به اين قوانين و آداب ملتزم شود به گونه اى مريض نمى شود كه باعث سرايت بشود جز در حالتهاى خاصى كه از سرما و گرما حاصل مى شود كه در آنها سرايت نيست .
اين معنايى كه گفتيم با نفى ذات سرايت در اين حديث مناسبت دارد.
دوم اينكه ، اسلام تمام تاءثيراتى را كه در جهان خلقت وجود دارد به مبدء اعلى و خداوند نسبت مى دهد و مسلمانى كه ايمان درستى دارد مى داند كه بيمارى مسرى به خودى خود تاءثيرى ندارد همانگونه كه در جاهليت گمان مى رفت ، بلكه معتقد است كه اين تاءثير مربوط به خداوند است و بدفال زدن هم همين طور است و آن تاءثيرى ندارد و جز آنچه خدا مى خواهد اتفاق نمى افتد. وقتى انسان چنين عقيده اى داشته باشد در باره فال بد اضطرابى ندارد چون مى داند كه آن كار يا مقدر است و يا مقدر نيست ، اگر مقدر باشد چاره اى از آن وجود ندارد و اگر مقدر نباشد اتفاق نخواهد افتاد، او با اين اعتقاد اصل بدفال زدن را نفى مى كند و لذا پيامبر مى فرمايد: كسى كه بيمارى را نازل كرده دارو را هم نازل كرده است (28).
طيبى مى گويد: ((لا)) كه براى نفى جنس است ، بر اين موضوعات ذكر شده در اين روايت وارد شده است و به اصطلاح نفى ذات مى كند در حالى كه آنها وجود دارند، پس نفى به صفات و احوال آنها كه مخالف با شرع است وارد شده است ((چون سرايت و جغد و امثال آنها در خارج وجود دارند و آنچه نفى شده عقيده موجود در جاهليت است و اراده نفى صفات از نظر كنايى بليغ ‌تر است )).
حديث را جور ديگرى هم معنا كرده اند كه به آنچه ما گفتيم بازگشت مى كند و ما را رعايت اختصار كرديم .
اكنون كه راجع به ميكروب بحث كرديم ، مناسب است كه مختصرى از تاريخ آن و تاءثيرى كه در اجسام دارد و چگونگى سرايت بيمارى از نظر طب جديد، سخن بگوييم تا فايده آن كامل شود و بحث روشنتر گردد.
تاريخ ميكروبها
ميكروب يا جرثومه به معناى موجود زنده ريز است اين نام را كسى به نام ((سيد لوث )) در سال 1878بر آن گذاشت . علمى كه در باره ميكروب بحث مى كند ((باكتريولوژى )) ناميده مى شود و آن يك كلمه يونانى است كه از ((باكترى )) به معناى عصا مشتق شده است و اين بدان جهت است كه بيشتر آنها به شكل عصا و مستقيم هستند و كلمه ((لوژى )) به معناى علم است . پايه گذار اين علم ((لويى پاستور)) از فرانسه است كه متولد 1822 و متوفى 1895 ميلادى بود و مشهورترين كسى كه در اين علم كار كرد دكتر ((رابرت كخ )) آلمانى بود كه ميكروب سل را كشف كرد او متولد 1843 و متوفى 1910 ميلادى بود.
چيزى كه مردم را به شناخت اين موجودات زنده ريز كه با چشم معمولى ديده نمى شوند، هدايت كرد، ميكروسكوپ بود كه در سال 1590 ميلادى پيش از پيدايش اين علم ساخته شد.
ميكروبها در چندين شكل نمايان مى شوند:
1- به شكل باسيلى يا مستطيل ؛
2- به شكل دانه ها و آن نقطه هاى ريزى است كه بعضى با بعضى ديگر جمع مى شوند و به شكل زنجير در مى آيند و گاهى دو تا دوتا و يا سه تا سه تا و چهارتا چهارتا دور هم جمع مى شوند و گاهى به شكل كليه و يا به شكل خوشه انگور درمى آيند.
3- به شكل حلزونى و آنها ميكروبهايى هستند كه مستطيلند و مانند اژدها هستند يا به شكل ((و)) و يا به شكل ((،)) مى باشند و گاهى به آنها باسيل ضمه اى مى گويند و برخى از آنها در اطرافشان فرورفتگى است .
اين ميكروبها به يكى از دو طريق تكثير مى شوند:
1- به صورت تقسيم عرضى كه به دو قسم تقسيم مى شود و هر قسم به دو قسم به دو قسم ديگر تقسيم مى شود و همين طور.
2- به صورت توليد دانه هايى در داخل ميكروب كه از آن جدا مى شود و رشد مى كند و خودش ميكروب ديگرى مى شود و اين رشد به سرعت انجام مى گيرد.
اين ميكروبها در مايعات رشد مى كند و موادى توليد مى كند كه به بدن ضرر مى رساند چه كم باشند يا زياد.
راههاى سرايت آنها و به عبارت ديگر وارد شدن ميكروبها در بدن گوناگون است كه مهمترين آنها چهار طريق است :
1- از طريق ريه ها.2- از طريق دستگاه گوارش .3- از طريق پوست .4- از طريق غشاء مخاطى مانند اعضاء تناسلى و چشم . البته لازم نيست كه سطح جسم يا غشاء مجروح باشد تا ميكروب داخل گردد بلكه گاهى از قسمتهايى كه بافت نازك دارند و يا از سوراخهاى پوست وارد مى شوند ولى ورود آنها از زخم آسان تر است .
جاهايى كه ميكروبها در آنجا وجود دارند و از آنجا به بدن منتقل مى شوند عبارتند از: 1- هوا 2- غذا 3- آب 4- خاك 5- آنچه با بدن شخص بيمار تماس داشته باشد مانند لباس و ظرف .
ممكن است كسى بگويد: چگونه ميكروب سرايت مى كند در حالى كه با حس و وجدان مى بينيم كه هر انسانى كه ميكروبى به بدن او داخل شده مريض نمى شود بلكه حتى مى بينيم كسى با ميكروب سر و كار دارد (مانند پرستاران ) ولى مريض نمى شوند و گاهى بر عكس كسانى هستند كه خيلى احتياط و پرهيز مى كنند ولى مريض مى شوند. آيا اين دليل نيست كه گرفتن بيمارى تصادفى است همانگونه كه مريض اول تصادفا بيمار شده است ؟
در پاسخ مى گوييم : اگر كسى چنين فكرى بكند، و سرايت را انكار نمايد جاى ملامت نيست چون ظاهر امر آن را نشان مى دهد ولى نبايد فراموش ‍ كرد كه پزشكان و دانشمندان اتفاق نظر دارند كه سرايت ميكروبها به بدن شخص سالم شرايطى دارد كه اگر حاصل نشود سرايت نمى كند و آنها عبارتند از:
1- قابليت و منظور از آن اين است كه زمينه براى رشد ميكروبها فراهم شود مانند اينكه گلبولهاى سفيد بدن شخص سالم ضعيف باشد چون آنها به منزله لشكر دفاعى بدن هستند كه وظيفه دارند ميكروبهاى تخريب كننده را نابود كنند. وقتى اين گلبولها ضعيف شدند بدن آماده پذيرش ميكروب مى شود و در مقابل آن از خود دفاع نمى كند.
2-زمينه فعاليت و منظور از آن اين است كه ميكروب در محيطى قرار بگيرد كه رشد و نمو و تكثير آن ممكن باشد.
3- وقت كافى براى تاءثير آن در بدن .
وقتى اين سه شرط حاصل شد و ناقل ميكروب مانند هوا يا غذا و يا آب و چيزهاى ديگر هم آلوده بودند، سرايت واقع مى شود وگرنه سرايت نمى كند.
در اينجا مطلب ديگرى هم هست كه بايد به آن توجه كرد و آن اينكه بيماريهاى مسرى سه مرحله دارند كه عبارتند از: مرحله ابتدايى ، مرحله ايستايى و مرحله انحطاط. بعضى از اين بيماريها در تمام اين مراحل سرايت مى كنند و بعضى از آنها فقط در مرحله ابتدايى و بعضى هم در مرحله انحطاط سرايت مى كند. بنابراين ، سرايت هميشه اتفاق نمى افتد.
از آنچه گفته شد نتيجه مى گيريم كه بيمارى مسرى فقط زمانى سرايت مى كند كه زمينه و وقت لازم وجود داشته باشد و محيط آماده پذيرش آن باشد و گلبولهاى سفيد بدن ضعيف شده وگرنه سرايت نمى كند.
ابن سينا گفته است هر علتى كه به بدن مى رسد در آن عمل نمى كند بلكه احتياج به سه چيز دارد: نيروى فاعلى ، نيروى بدن كه استعداد پذيرش ‍ داشته باشد و اينكه در زمان خاصى با هم ملاقات كنند و حالات علتها وقتى موجبات آن فراهم شد گوناگون است و گاهى سبب و علت يكى است ولى در بدنهاى مختلف و زمانهاى مختلف بيماريهاى مختلفى را به وجود مى آورد. گاهى هم فعاليت آن در بدنهاى قوى و ضعيف فرق مى كند.
همچنين بايد دانست كه بيماريهاى مسرى علتهاى ديگرى هم دارند كه آنها را وادار به سرايت مى كند و آنها دو قسم هستند يكى مادى و ديگرى معنوى و به عبارت ديگر بعضى از آنها آشكار و بعضى پنهان است .
عوامل مادى مانند آلودگى هوا و آب و گازهاى سمى و متعفن و اماكن رطوبى و كثرت جمعيت و كمى نور و شدت حرارت و برودت و مانند آنها از عواملى است كه بدن را مستعد پذيرش بيمارى مى كند.
عوامل پنهانى يا معنوى مانند وراثت و سن و جنسيت و مزاج ضعيف و گرسنگى و رنج بسيار و حتى خشم و توهمات و هم و غم و اندوه و ترس و عشق و مانند آنها نيز تاءثير فراوان دارند.
عوامل روحى فراوانى در حديث بيماريها و شدت بخشيدن به آنها مؤ ثرند و باعث تحليل رفتن قواى بدن و در نتيجه سرايت بيمارى مى شوند.
جالينوس مى گويد: خشم ، مزاجهاى صفرايى و گرم را شعله ور مى سازد و جسم را براى تبهاى شديد آماده مى كند و اندوه و غصه ، خون را فاسد مى كند و اينها سبب پيدايش تب و تيفوئيد مى شوند و نيز بى تابى و ترس و احيانا باعث رقيق شدن خون و نابودى گلبول هاى سفيد مى شوند و سبب پيدايش تيفوس و بيماريهاى مانند آن مى گردند.
اين بود مختصرى در باره ميكروبها كه آن را ذكر كرديم ، تا معناى سخن امام صادق (عليه السلام ) بر تو روشن تر گردد آنجا كه فرمود: انسان نبايد با بيمار جذامى سخن بگويد مگر اينكه ميان آنها يك ذراع و در روايتى به اندازه يك نيزه فاصله باشد.
درست در اين سخن بينديش كه چگونه با سخنان كوتاه خود به خلاصه اى از آنچه علم در قرن بيستم كشف كرده ، اشاره فرموده است . قرنى كه بعد از قرن نوزدهم اسرار عجيبى در آن كشف شده و به آن افتخار مى كنند كه گويا چيز تازه اى آورده اند؛ در حالى كه امام صادق (عليه السلام ) پيش از حدود 14 قرن به روشنى آن را بيان كرده است .

- پاورقی -

 25- بحار ج 16
26- مجمع البحرين و صحيح المسلم ج 2
27- صحيح مسلم ج 2

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page