مقدمه مؤ لّف

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

حمد و سپاس سزاوار خداوندى است كه بنده و پيغمبر خود محمّد -صلّى اللّه عليه وآله - را به بالاترين مقامها سرفراز فرمود و دانش ‍ گذشته و آينده را به وى آموخت . دانشى كه پيش از وى به هيچ كس ‍ ارزانى نداشته بود. آرى ، خدا بهتر مى داند رسالت خود را در كجا قرار دهد و به چه كسى واگذار كند.
بدينسان خداوند، دوران نبوت و وحى را با بعثت محمّد مصطفى - صلّى اللّه عليه وآله - ختم كرد و جميع شرايع آسمانى را با شريعت معتدل وى - كه به اعمال بندگان بستگى دارد - منسوخ گردانيد(1) .
پس حلال محمّد - صلّى اللّه عليه وآله - تا روز قيامت حلال و حرام او حرام خواهد بود؛ مانند ساير احكامش ، خواه احكام تكليفى باشد و خواه احكام وضعى . اين موضوعى است كه مورد اتفاق همه مسلمانان است . همان طور كه همگى درباره نبوت آن حضرت اتفاق نظر دارند و يك تن ، سخنى بر خلاف آن نگفته است . و درود نامحدود بر امامان دودمان او كه گواهان خداوند در اين جهان و شفيعان امّت ، در سراى ديگرند ، و بر شايستگان دودمان آنها و دوستان ايشان در هر نسلى كه پديد آيند.
بحمداللّه امروز همه مى دانند كه تعاليم اسلامى با نظامات و قوانين و حكمتهاى آن در احكام و رعايت اعتدالش ، تمام جهات دنيوى و اخروى بشر را منظور داشته است . و مى دانند كه اسلام تمدنى حكيمانه و معتدل دارد. و براى كليّه ساكنان زمين در هر مكان و زمانى كه باشند و با همه اختلافى كه در جنس ، نوع ، رنگ و زبان دارند، شايستگى دارد.
شارع مقدّس اسلام ( كه خداوند غيب دان جلّ جلاله است ) موضوعى را باقى نگذاشته جز اينكه آن را روشن ساخته ، و راه شناخت آن را به خردمندان ، نشان داده است . و مسلم است كه ممكن نيست خداوند متعال بندگانش را به حال خود رها كند كه دين او را ملعبه هوى و هوس خود گردانند، بلكه آنها را (به زبان آخرين پيامبرش ) با دو ريسمان كتاب وعترت ، مرتبط ساخت . وبا آن دو وزنه سنگين و گرانقدر، مردم را از گمراهى و انحراف باز داشت . و نويد داد كه تا وقتى به آن دو چنگ زده اند، در راه راست گام برمى دارند. و هشدار داد كه اگر دست از كتاب و عترت بردارند، گرفتار ضلالت و گمراهى خواهند شد. و آگاه ساخت كه آن دو (قرآن و عترت ) هرگز از يكديگر جدا نمى شوند، و زمين از وجود آنها خالى نمى ماند.
بنابراين ، قرآن و عترت طاهره پيامبر، پناهگاه مسلمانان و پس از پيغمبر، مرجع امّت اسلام مى باشند. به همين جهت نيز آنها كه دنبال قرآن و عترت مى روند، به پيغمبر مى پيوندند و كسانى كه از آن يا يكى از آنها روى برمى تابند، با آن حضرت جدايى دارند.
مَثَل عترت پيغمبر، همچون باب حطّه بنى اسرائيل است . و مانند كشتى نوح در ميان قوم وى مى باشند. پس هيچ كس را نمى رسد (هر چند داراى مقامى بزرگ باشد) كه راهى جز راه آنها بپيمايد:
((وَمَن يُشاقِقِ الرّسُولَ مِنْ بَعدِ ماتَبيَّنَ لَهُ الهُدى ويتَّبع غَيْر سَبيل المؤ مِنينَ نُوَلِّهِ ماتَوَلّى و نُصْلِهِ جَهَنَّمَ))(2) ؛ يعنى : ((و هر كس پس از آنكه حق بر او روشن شد، با پيغمبر مخالفت كند و جز به راه مؤ منان رود، او را بر آنچه دوست دارد واگذار كنيم و به جهنّم در آوريم )).
و نيز كسى را نمى رسد كه آنچه را از خدا و پيامبر رسيده است ، بر خلاف ظاهر آن كه به اذهان مى رسد، معنا كند. و اين حق را ندارد كه بدون دليل روشن ، گفتار خدا و پيامبر را از معانى ظاهرش - كه به ذهن خطور مى كند - بگرداند، تا چه رسد كه آيه قرآن يا گفتار پيامبر، نصّ صريح باشد.
به اين بيان كه اگر دليلى باشد كه معناى ظاهر را تغيير دهد، به مقتضاى آن ، عمل مى شود و در غير اين صورت ، تغيير دهنده ، گمراه و بدعتگزار خواهد بود.
اين حقيقتى است كه كليّه طوايف مسلمين بدان اعتقاد دارند. وهمه عقلا در گفتارشان بدان پايبند هستند. به اين معنا كه در مقام عمل ، از معانى الفاظى كه مى شنوند وبه ذهنشان خطور مى كند، تجاوز نمى نمايند.
با اين وصف ، من در بسيارى از نصوص ، حيران و سرگردانم كه چگونه بسيارى از سياستمداران گذشته وبزرگان مسلمين ، آن را تأ ويل كردند. به طورى كه آن نصوص صريح را كه بر خلاف معانى آنها به اذهان خطور مى كند ، بدون قرينه معنا كردند و با جرأ ت و جسارت ، به معارضه با آنها برخاستند؟! و مردم را با تمام قدرت به ميل و اجبار، به معارضه با آن وادار نمودند. اين كارى است كه نمى توان علتى براى آن يافت . فانّا للّه و انّا اليه راجعون !
خداوند در قرآن مى فرمايد: ((آنچه را كه پيامبر براى شما آورده است بگيريد و از آنچه شما را از آن بر حذر داشته است ، ترك كنيد. و از خدا بترسيد كه عذاب خداوند سخت است ))(3) .
و مى فرمايد: (( هيچ مرد و زن مؤ منى را نمى رسد كه وقتى خدا و پيغمبر، فرمانى دادند، از پيش خود اختيارى داشته باشند، هر كس از فرمان خدا و پيغمبرش سرپيچى كند ، در گمراهى آشكارى ، فرو رفته است ))(4) .
وخطاب به پيغمبر مى فرمايد: ((نه به خدا قسم ! ايمان نمى آورند تا تو را در اختلاف خويش حاكم كنند . و پس از آن ، در دلهاى خود از آنچه تو حكم كرده اى ، ناراحتى نمى بينند و حكم تو را بدون چون و چرا مى پذيرند))(5) .
و مى فرمايد : (( قرآن گفتارى ارجمند است (به وسيله فرشته اى ارجمند نازل شده ) فرشته اى نيرومند كه در نزد خداى آفرينش ، مقامى بزرگ دارد و مطاع و امين است . وبدانيد كه پيغمبر شما ديوانه نيست ))(6) .
و مى فرمايد : (( قرآن گفتارى است كه به وسيله پيكى بزرگ ، فرود آمده و گفتار شاعرى نيست . به ندرت ايمان مى آوريد. و نيز گفتار كاهن نيست ، به ندرت به ياد مى آوريد، اين قرآن از جانب خداوند عالميان نازل شده است ))(7) .
و مى فرمايد: ((پيغمبر ما از روى هواى نفس سخن نمى گويد ؛ سخنان او وحى است كه به او مى رسد. اين وحى را فرشته اس كه سخت نيرومند است ، به وى مى آموزد))(8) .
بنابراين ((سخنان پيامبر مانند قرآن مجيد است كه ) از آغاز تا پايان ، باطلى در آن راه نيافته و از جانب خداوند حكيم ستوده ، نازل شده است ))(9) .
از اين رو، كسى كه ايمان به اين آيات دارد و پيغمبر را به مقام نبوت ، تصديق مى كند، نبايد كمتر از سر مويى از نص صريح قرآنى ، يا گفتار پيغمبر الهى سرپيچى نمايد.
البته حضرات ، آن را كنار نگذاشتند، ولى نصوص خدا و پيغمبر را به نظر خود تأ ويل كردند و در آن با رأ ى خويش اجتهاد نمودند و پنداشتند كه كار خوبى كرده اند! ((وَهُمْ يَحْسَبُونَ اء نَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً))(10) فانّا للّه و انّا اليه راجعون (11) .
اينك پاره اى از مواردى كه آنها نص صريح را تأ ويل كردند و در واقع در مقابل نص اجتهاد نموده اند، به مقدارى كه وقت كم و ضعف پيرى من و مصائب روزگار ايجاب مى كند، از نظر خوانندگان مى گذرد.
اين كتاب مشتمل بر هفت فصل و صد مورد از مواردى است كه خلفا و بستگان و عمّال دولت آنها در مقابل نص خدا و پيغمبر اجتهاد نمودند و بر خلاف گفتار صريح آنها، رفتار كردند. من اينها را شرح مى دهم ، سپس ‍ قضاوت را به عهده شما خوانندگان محترم واگذار مى كنم .
خداوند، خود راهنماى همه ما به سوى حق و حقيقت است . بازگشت همه نيز به سوى اوست ((وهو حسبنا و نعم الوكيل ، نعم المولى و نعم النّصير)).
_______________________________________________________________

1- غير از آنچه تعلق به اصول دين دارد؛ مانند توحيد، عدل ، نبوت ، معاد، بهشت ، دوزخ ، ثواب و عقاب ؛ زيرا اينها امورى است كه حضرت آدم و ساير پيامبران تا پيغمبر خاتم محمّد - صلّى اللّه عليه وآله - آورده اند.
2- ابن مردويه در تفسير آيه شريفه روايت نموده كه منظور از مخالفت با پيغمبر، مخالفت با على و مقصود از (( پس از آنكه حق بر او روشن شد )) حقّ على است . و (( راه مؤ منين )) نيز به استناد روايات متواتر عترت طاهره ، طريقه آن ذوات مقدس است . (سوره نساء، آيه 115).
3- ((ما اتاكُمُ الرّسُولُ فَخَذوُه وما نَهاكُمْ عَنْه فَانْتَهُوا (سوره حشر، آيه 7).
4- ((وَما كانَ لِمؤ مِنٍ ولامُؤ مِنَةٍ اِذا قَضى اللّهُ ورَسُولُهُ اَمْراً اَن يكونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ اَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبيناً (سوره احزاب ، آيه 36).
5- ((فَلا وَ رَبّكَ لايُؤ مِنُونَ حَتّى يُحَكّموكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُم ثُمَّ لايَجِدُوا فى انفسِهِمْ حَرَجاً مِمّا قَضَيْتَ وَ يُسَلّمُوا تَسليماً (سوره نساء، آيه 65).
6- ((اِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَريمٍ ذى قُوّةٍ عِنْدَ ذِى الْعَرْشِ مَكين ، مُطاعٍ ثَمَّ اَمينٍ وَما صاحِبُكُم بِمَجْنُونٍ)) (سوره تكوير، آيه 19 - 22).
7- ((اِنَّهُ لَقَولُ رَسولٍ كريمٍ وَ ما هُوَ بقَولِ شاعِرٍ قَليلاً ماتُؤ مِنُونَ ولابِقَوْلٍ كاهِنٍ قَليلاً ما تَذَكَّرُونَ تَنْزيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمين )) (سوره حاقّه ، آيه 40 - 43).
8- ((وَ ما يَنطِقُ عَنِ الهَوى اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْىٌ يُوحى عَلّمهُ شَديدُ القُوى )) (سوره نجم ، آيه 3).
9- ((لا يَأ تيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيهِ ولامِنْ خَلْفِهِ تَنزيلٌ مِن حَكيمٍ حَميدٍ)) (سوره فصلت ، آيه 42).
10- سوره كهف ، آيه 104.
11- بايد متوجه بود كه مؤ لّف ، در محيط تسنّن و ميان طرفداران خلفا مى زيسته است .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page