آماده باش مقصدما درسفریکیست
سرهایمان جداست ولی بال وپر یکیست
اینهابرای کشتن ما صف کشیده اند
ازهرکجای دشت بپرسی خبریکیست
دار وندارمان همه دربین خیمه هاست
آتش که شعله ور بشود خشک وتر یکیست
حتی به روی اکبرمن تیغ میکشند
با اینکه با پیامبرازهرنظر یکیست
تنهابه این گناه که فرزند حیدریم
تنهابه این دلیل که مارا پدر یکیست
آیاکسی نمانده که یاری کند مرا ؟
اینجامیان این همه لشکر،اگر یکیست!؟
عباس من ،برادرمن ،نور چشم من
طرزمصاف کردن تو باپدر یکسیت
تنها رجز بخوان وبگو یاعلی مدد
درچشم شیر ،یک نفر وصد نفر یکیست
از بس حروف پیکر پاکت مقطع است
پایین پای مرقد و بالا ی سر یکیست
شمشیرها به دور تنت حلقه میزند
چون جمع تیرها همگی ضرب در یکیست
بعداز من وتو زینب اگرنشنود بدان
خونین بدن زیاد ،ولی خون جگر یکیست
غرق ستاره است تن من هنوز
در آسمان بی کسی من قمر
شاعر اهلبیت علیهم السلام حسینی علوی
ارسالی توسط 1007---0917