اى مالك! مردم از گروه هاى مختلف تشكيل يافته اند كه يكى از آنها قضات عادل هستند ... «تو از ميان مردم برترين فرد را براى قضاوت برگزين، از كسانى كه: مراجعه فراوان آنها را در تنگنا قرار ندهد.- برخورد مخالفان با يكديگر او را به خشم و كج خلقى وا ندارد.- در اشتباهاتش پافشارى نكند.- بازگشت به حق پس از آنكه برايش روشن شد، بر او سخت نباشد. طمع را از دل بيرون كرده و در فهم مطالب، به اندك تحقيق اكتفا نكند.- در شبهات، از همه محتاطتر باشد.- در يافتن و تمسك به دليل و حجت از همه مصرّتر باشد. با مراجعه مكرر شكايت كنندگان كمتر خسته شود.- جامع ترين افراد از حيث علم و حلم و ورع باشد.- تحت تأثير اوضاع واقع نشود.- در كشف امور شكيبا باشد. به هنگام آشكار شدن حق، در فصل خصومت از همه قاطع تر باشد.- ستايش فراوان او را فريب ندهد.»[1]
شرايط فوق كاملاً تخصصى و دقيق است. البته در كتب فقهى متداول شيعه شرايط فوق تحت عناوين ديگرى مطرح است، مانند: عقل كامل، بلوغ، ايمان، عدالت، طهارت مولد، علم و اجتهاد، ذكوريت، حريت، بينايى و شنوايى.[2] بدون اينكه نياز به تصريح امام(ع) در مورد اين شرايط باشد، با تحليل ساده مى توان آنها را جزء شرايط مورد نظر آن امام همام به حساب آورد، زيرا آن خصوصيات سنگين جز از انسانى با اين شرايط توقع نمى رود. هر چند بعضى از شرايط مورد اختلاف فقهاست، مانند ذكوريت و اجتهاد[3] ولى در مجموع شرايط قاضى را در نظام علوى نشان مى دهد. شايسته است خصوصيات منفى يك قاضى را از نظر حضرت مطلع شويم:
«كسى كه مجهولاتى به هم بافته و به سرعت و حيله و تزوير در ميان مردم نادان پيش مى رود و در تاريكی هاى فتنه و فساد به تندى قدم برمى دارد. منافع صلح و مسالمت را نمىبيند و انسان نماها وى را عالِم و دانشمند مى خوانند، ولى عالم نيست. از سپيده دم تا شب به جمع آورى چيزهايى مى پردازد كه كم آن از زيادش بهتر است، تا آن جا كه خود را از آب گنديده جهل كه نامش را علم مى گذارد سير مى كند و به خيال خويش، گنجى از دانش فراهم كرده است، در صورتى كه فايدهاى در آن يافت نمى شود. او در بين مردم بر مسند قضاوت تكيه زده و آن را بر عهده گرفته است، تا آنچه را بر ديگران مشتبه شده، روشن سازد و حق را به صاحبش برساند، ولى چنانچه با مشكلى رو به رو شود، حرف هاى پوچ و توخالى را جمع و جور وبه نتيجه آن جزم پيدا مى كند. و در برابر شبهات فراوان، همچون تارهاى عنكبوت مى باشد وحتى خودش هم نمى داند درست حكم كرده است يا خطا! اگر صحيح گفته باشد، مى ترسد خطا رفته باشد و اگر اشتباه نموده باشد، اميد دارد صحيح از آب در آيد. نادانى است كه در تاريكی هاى جهالت و سرگردانى است، همچون نابينايى كه در ظلمات پرخطر به راه خود ادامه مى دهد. علوم و دانش هايى كه فرا گرفته، برايش قطع آور نيست. همانند بادهاى تندى كه گياهان خشك را مى شكند، احاديث و روايات را در هم مى ريزد تا به خيال خود از آن نتيجه اى به دست آورد. به خدا سوگند! نه آن قدر مايه علمى دارد كه در دعاوى، حق را از باطل جدا سازد و نه براى مقامى كه به او تفويض شده، اهليت دارد. باور نمى كند ماوراى آنچه انكار كرده، دانشى وجود دارد و غير از آنچه فهميده، نظريه ديگرى. اگر مطلبى براى او مبهم شد، كتمان مى كند، زيرا به جهالت خويش آگاه است. خونهايى كه از داورى ستمگرانهاش ريخته شده، صيحه مى كشد و ميراث هايى كه به ناحق به ديگران داده، فريادمى زنند[4]».
بيانات دردمندانه امير مؤمنان نشانگر عظمت قاضى و مهم بودن خصوصيات اوست. هر كس را نشايد كه بر اين مسند بنشيند.حضرت، شريح و ابى الاسود دئلى را به علت عدم رعايت آداب و وظايف عزل كرد كه بعداً به آن اشاره مى شود.
***********************************************************************************************
[1]. همان، بخش 68 65.
[2]. شرائع الاسلام، ج4، ص59.
[3]. جواهر، ج40، ص15 14.
[4]. نهج البلاغه، خ17، صبحى صالح.
1. شرايط قاضى
- بازدید: 837