به مالك اشتر مى فرمايد:
«با جديت هر چه بيشتر قضاوت هاى قاضى خويش را بررسى كن و در بذل و بخشش به او سفره سخاوت را بگستر، آن چنان كه نيازمندىاش از بين برود و حاجت و نيازى به مردم پيدانكند[1]».
به رفاعه، والى اهواز مى فرمايد:
«از قبول هدايا و تحفه ها از طرفين دعوى بپرهيز[2]».
در خطبه اى مى فرمايد:
«شما دانستيد كه سزاوار نيست حاكم و فرمانده، بر ناموس و خونهاى مردم و غنائم بخيل باشد، تا براى جمع مال ايشان حرص بزند ... و نه رشوه گير در حكم، كه مالى را گرفته، حق را باطل يا باطلى را حق گرداند، تا حقوق مردم از بين برود و حكم شرع را بيان ننمايد[3]».
در جاى ديگر مى فرمايد:
«لابد من قاض و رزق للقاضى، و كَرُهَ أن يكون رزق القاضى على الناس الذين يقضى لهم و لكن من بيت المال؛هر نظام نياز به قاضى دارد و قاضى نياز به معيشت و رزق دارد و اين رزق را بايد بيت المال تأمين كند، نه مردم[4]».
در كلامى ديگر بدترين قاضى را مرتشى در حكم (اهل رشوه در قضاوت) مى داند[5].
فقهاى ما بحث دقيق و مبسوطى در ارتزاق قاضى دارند و نوعاً با آن موافقند، ولى در مورد دريافت حقوق در مقابل كار يا جعاله از طرفين دعوا، رأى به عدم جواز مى دهند[6]. ماهيت ارتزاق همان طورى كه از فرمايش حضرت برمى آيد، بر اساس نياز و اداره زندگى است، تا قاضى محتاج رشوه و جعاله و حقوق نباشد و اين رويه عقلايى است كه در كشورهاى ديگر به شكل اعطاى چك سفيد به قاضى اجرا مى شود، كه برگرفته از سيره اميرالمؤمنين مى باشد.
***********************************************************************************************
[1]. همان، نامه 53، بخش 69، صبحى صالح.
[2]. مستدرك الوسائل، آداب قاضى، باب9، ح1.
[3]. نهج البلاغه، خ31، بخش7، صبحى صالح.
[4]. مستدرك الوسائل، ج17، ص353، باب8، از ابواب آداب قاضى، ح2.
[5]. نهج البلاغه، خ17، صبحى صالح.
[6]. جواهر، ج41، ص54 51.
2. معيشت قاضى
- بازدید: 878