توبه

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

r توبه در آيات و روايات

إِنَّ اللهََ يُحِبُّ التَّوَّ بِين[1]; خدا توبه كنندگان را دوست دارد .

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايند :

لَوْ عَمِلْتُمُ الخَطايا حَتّى تَبْلُغَ السَّماءَ ثُمَّ نَدِمْتُمُ فتابَ اللهُ عَلَيْكُمْ[2] ; اگر بدان اندازه گناه كرديد كه گناهان شما به آسمان رسيد ، سپس پشيمان شديد ، خداوند حتماً شما را مى بخشد .

امير مؤمنان على(عليه السلام) درباره ضرورت شتاب مؤمن براى توبه كردن چنين مى فرمايند :

مُسَوِّفُ نَفْسِهِ بِالتَّوبَةِ مِن هُجومِ الاَْجَلِ عَلى اَعْظَمِ الخَطرِ[3] ; كسى كه توبه را در برابر هجوم اجل به تأخير بيندازد ، در برابر بزرگترين خطر قرار مى گيرد ، ( عمرش پايان مى پذيرد در حالى كه توبه نكرده باشد ) .

 

امام باقر(عليه السلام)در مورد خشنودى خداوند از توبه بنده چنين مى فرمايند :

اِنَّ اللهَ تَعالى اَشَدُّ فَرَحاً بِتَوبَةِ عَبدِهِ مِنْ رَجُل اَضَلَّ راحِلَتَهُ وَزادَهُ فِي لَيْلَة حَلْماء فَوَجَدَها[4] ; خداوند از توبه بنده خود ، خوشحال تر از مردى است كه مركب و توشه خود را در يك شب تاريك گم كند و سپس آن را بيابد .

r اشاره

توبه ، بازگشت از طبيعت به سوى روحانيت نفس پس از آنكه گناهان ، پاكيزگى فطرت و روحانيت را با ظلمتِ معصيت پوشاند و قلب را تيره كرد .

مرحوم « فيض كاشانى » مى گويد :

توبه از گناه و بازگشت به سوى ستار العيوب و علام الغيوب آغاز راه سالكين و سرمايه پيروزمندان و نخستين گام مريدان و كليد علاقه مندان و مطلع برگزيدگان و برگزيده مقربان است .

r اركان توبه

توبه در اصل به معنى بازگشت از گناه است و سه ركن دارد : « علم » و « حال » و « فعل » كه هر كدام علّت ديگرى به شمار مى آيد .

منظور از « علم » شناختن ضرر و زيان هاى گناهان است ، و اين كه گناهان ميان بندگان و خدا حجاب و مانع به شمار مى آيند . هنگامى كه آدمى اين معنى را به خوبى درك كرد ، قلب او به خاطر از دست دادن محبوب خود ، خدا ، ناراحت مى شود و چون مى داند عمل او سبب اين امر شده ، پشيمان مى گردد ; و اين ندامت سبب ايجاد اراده و تصميم نسبت به گذشته و حال و آينده مى شود . در زمان حال آن كردارها را ترك مى كند ، و نسبت به آينده تصميم مى گيرد كه ديگر مرتكب آن گناهان نشود و در پى جبران گناهانى كه در گذشته انجام داده بود ، مى شود . در واقع نور علم و يقين سبب آن حالت قلبى مى شود كه سرچشمه ندامت است ، و آن ندامت سبب موضع گيريهاى سه گانه گذشته و حال و آينده مى گردد[5].

اين همان چيزى است كه بايد آن را « انقلاب روحى » دانست ، و توبه انقلابى است كه در روح و جان آدمى به وجود مى آيد و به تجديد نظر در برنامه هاى خود وا مى دارد .

r توبه حقيقي

توبه اگر حقيقى و واقعى باشد ، و از اعماق جان برخيزد و تمام شرايط را دارا باشد ، مقبول درگاه خدا مى شود ، و آثار و بركاتش به مرور نمايان مى شود .

كنون بايد  اى   خفته   بيدار  بود                   چو مرگ اندر آرد  زخوفت چه  سود

كهولت  كه  چشم است اشكى ببار                 زبان  در  دهان   است   عذرى    بيار

نه  پيوسته  باشد  روان   در   بدن                كه  همواره    گردد   زبان   در    دهن

كنون  بايدت  عذر   تقصير  گفت                   نه  چون   نفس  ناطق  ز گفتن  بخفت

غنيمت   شمر   اين  گرامى  نفس                 كه    بيمرغ     قيمت    ندارد     قفس

مكن عمر ضايع بافسوس و حيف                  كه فرصت عزيز است و الوقت ضعيف

( سعدى )

توبه كار واقعى پيوسته در فكر جبران گذشته خويش است ، و از نافرمانى ها و عصيان هاى خود نادم و پشيمان است ; از مجالس گناه دورى مى گزيند و از گناهان وسوسه گر همواره گريزان است ; در صدد كسب رضاى خداست . با اين ويژگى هايى كه گفته شد ، توبه كنندگان حقيقى را از دروغ كاران به خوبى مى توان شناخت .

نبايد گمان كرد كه پس از محكم شدن ريشه گناهان در جان انسان ، مى توان توبه كرد . بهار توبه ، ايام جوانى است كه بار گناهان كمتر وكدورت قلبى و ظلمت باطنى كم رنگ تر و زمينه توبه آسان تر است .

r شرط قبولی توبه

شرط هاى قبول توبه را بر اساس گفتار اميرمؤمنان(عليه السلام)برمى شماريم :

1 ـ پشيمانى از كارهاى گذشته ;

2 ـ ترك گناه به گونه اى كه ديگر آن را مرتكب نشود ;

3 ـ باز گرداندن حقوق مردم ;

4 ـ به جا آوردن قضاى آن واجبى كه ترك كرده ;

5 ـ با تحمل رنج و مشقتِ عبادت ، گوشت و پوستى كه با خوردن حرام ساخته شده است ، آب شود ;

6 ـ بايد آدمى سختى توبه را ببيند تا لذت گناه را فراموش كند[6].

كسى روز محشر نگردد خجل           كه شب  ها به درگه برد سوز دل

اگر  هوشمندى  ز داور  بخواه          شب    توبه    تقصير   روز  گناه

اگر بنده اى دست حاجت برآر            وگر  شرمسار   آب  حسرت  ببار

نيامد بدين در كسى عذر خواه           كه  سيل  ندامت   نشستش   گناه

r  حكايت

1- به يك باره رهيدن

« معاوية بن وهب » مى گويد : ما به جانب مكه حركت مى كرديم . با ما پيرمردى بود كه زياد عبادت مى كرد ولى در مذهب تشيع نبود اما پسر برادرش كه او را همراهى مى كرد از شيعيان بود . در يكى از روزها پيرمرد بيمار شد . من به پسر برادر او گفتم : « كاش دين حق را بر او عرضه كنى شايد خداوند او را با ولايت و مذهب حق از دنيا ببرد » .

همراهان گفتند : « بگذاريد بر آن حال و مذهب بميرد » .

پسر برادر او صبر نكرد و به عمويش گفت : « عمو ، مردم بعد از فوت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)با اين كه خلافت از جانب ايشان قبلاً منصوب شده بود ، روى گرداندند به جز گروهى اندك كه با اميرمؤمنان(عليه السلام)بودند » .

پيرمرد بعد از شنيدن اين كلمات نفسى بركشيد و گفت : « من مذهب شيعه را پذيرفتم » و مرد .

معاوية بن وهب ادامه مى دهد : ما وارد شهر مدينه شديم و به محضر امام صادق(عليه السلام) رسيديم . « على بن سرى » يكى از همراهان ما ، جريان توبه پيرمرد ، و قبل از وفات شيعه شدنش را براى امام(عليه السلام) بازگو كرد . امام(عليه السلام) فرمودند : « او اهل بهشت است » .

« على بن سري» تعجّب كرد و عرض كرد : « او از هيچ چيزِ مذهب ما با خبر نبود و هيچ حكمى را نمى دانست و فقط در آن ساعت كه روح از بدنش مفارقت مى نمود قبول كرد » .

امام(عليه السلام) فرمودند : «از او چه مى خواهيد ؟ به خدا قسم او داخل بهشت شد»[7].

2- گوركن و شرم

« معاذ بن جبل » با حالتى گريان خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)رسيد و سلام كرد و جواب شنيد . پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمودند : « چرا گريه مى كنى » ؟

عرض كرد : « بر در مسجد جوانى زيبا روى مانند زن جوان مرده زار زار گريه مى كند و مى خواهد پيش شمابيايد » .

پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمودند : « مانعى ندارد . بيايد » .

جوان آمد و سلام كرد و جواب سلام را شنيد . پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمودند : « چرا گريه مى كنى » ؟

گفت : « چرا گريه نكنم ؟ گناهانى انجام داده ام كه خدا مرا نمى بخشد و به جهنم خواهد برد » .

پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمودند : « آيا براى خدا شريك قرار دادى » ؟

گفت : « نه » ،

فرمودند : « كسى را كُشتى » ؟

گفت : « نه »

فرمودند : « گناهت اگر به اندازه كوه ها باشد خدا مى آمرزد » .

جوان گفت : « گناهان من از كوه ها بزرگتر است » .

فرمودند : « آيا گناهت به اندازه زمين و درياها و ريگ ها و درختان و آفرينش و آسمان ها و ستارگان و كرسى است » ؟

گفت : « گناهانم از همه اين ها بزرگ تر است » !

فرمودند : « واى بر تو گناهان تو بزرگ تر است يا پروردگار » ؟

جوان سربه زير انداخت و گفت : « خدا منزه است ، و او از هر چيزى بزرگ تر است . . . » .

فرمودند : « جوان يكى از گناهانت را براى من نمى گويى » ؟

عرض كرد : « چرا » .

سپس گفت : « هفت سال كار من اين بود كه گورها را مى شكافتم و كفن مرده ها را درمى آوردم و مى فروختم . شبى دخترى از دختران انصار مرد . وقتى گور او را كندم و كفن را از تن او در آوردم ، شيطان مرا وسوسه كرد و با او آميزش كردم . وقتى بر مى گشتم ، شنيدم كه مرا صدا كرد و گفت : اى جوان ازفرمانرواى روز جزا نمى ترسى ؟ واى بر تو از آتش قيامت» !

جوان گفت : « اينك چه كنم » ؟

پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمودند : « اى فاسق ، از من دور شو ، مى ترسم با آتش تو بسوزم » .

او رفت و به يكى از كوه ها پناه برد . دو دست خود را به گردن بست و مشغول توبه و عبادت و گريه و زارى شد . تا چهل شبانه روز گريه كرد به گونه اى كه گريه اش بر حيوانات وحشى اثر گذاشت . بعد از چهل روز از خدا خواست تا او را بيامرزد و در روز رستاخيز رسوايش نكند .

خدا بر پيامبر ، به خاطر آمرزش جوان آيه اى[8] را نازل كرد . پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)اين آيه را با لبخند غمگينى كه بر لب داشت تلاوت كردند و بعد فرمودند : « چه كسى مرا پيش آن جوان مى برد » ؟

معاذ گفت : « من مى دانم كجاست » .

پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)همراه معاذ نزد آن جوان رفتند و ديدند ميان دو سنگ ايستاده است و دستهايش را به گردن بسته و صورتش از شدت تابش آفتاب سياه شده و تمام مژه هاى چشمانش از گريه ريخته است . در مناجات بود و خاك بر سر خود مى ريخت و درندگان صحرا گردا گرد او را گرفته و پرندگان بالاى سر او بال مى زدند .

پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)جلو رفت و دست هاى او را با دست مبارك خود گشود و خاك را از سر و روى او پاك كرد و فرمودند : « بشارت باد تو را ، تو آزاد شده خدايى از آتش » .

آنگاه به اصحاب فرمودند : « گناهان خود را اين گونه جبران كنيد »[9] .

 

--------------------------------------------------------------------------------

[1] _ بقره : 222 .

[2] _ المحجة البيضاء : ج7 ، ص24 .

[3] _ مستدرك الوسائل : ج12 ، ص130 .

[4] _ الكافى : ج2 ، ص435 .

[5] _ المحجّة البيضاء : ج7 ، ص5 .

[6] _ وسائل الشيعه ( آل البيت ) : ج11 ، ص361 و نهج البلاغه : كلمات قصار ، كلمه 417

[7] _ الكافى : ج2 ، ص441 و خزينة الجواهر : ص312 .

[8] _ آل عمران : 135 (  وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَـاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُواْ اللهََ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللهَُ . . .  ) .

[9] _  رساله لقاء الله : ص62 .

دیدگاه‌ها   

0 #1 توبهnazanin 1388-07-11 04:18
ببخشید من یه ایمیل براتون فرستادم ولی جواب نگرفتم
نقل قول کردن | گزارش به مدیر

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page