اى خصم بدمنش ، مزن تازيانه ام
من از كنار كشته بابا نمى روم
من با على اكبر و عباس آمده ام
از اين ديار، بيكس و تنها نمى روم
تنها فتاده چنين در بيان و بى كفن
من سوى شام همره سرها نمى روم
سيلى مزن به صورتم اى شمر بى حيا
من بى على اكبر و ليلا نمى روم
قطره اى بودم كه در بحر شهادت جا گرفتم
اين شهامت را من از جانبازى بابا گرفتم
آن قدر از دورى بابا فغان و ناله كردم
تا در آغوشم سر ببريده بابا گرفتم
من يتيمم صورتم از ضرب سيلى خويش ، آرى
لا جرم اين ارث را از جده ام زهرا عليه السلام گرفتم
مى كشم بار شفاعت را به دوش خويش ، آرى
اين شجاعت را ز بابا ظهر عاشورا گرفتم
ارسالی توسط آقای میثم آقایی