ذكر و دعا

(زمان خواندن: 11 - 22 دقیقه)

« ذكر » عبارت است از ياد خدا و توجه قلبى انسان به ساحت قدس پروردگار ; ذكر پرده هاى خود خواهى و غرور را كه بزرگترين دشمن سعادت انسان است مى درد ، او را از خواب غفلت بيدار مى كند و از خطراتى كه سعادت وى را تهديد مى كند آگاه مى سازد . ذكر خدا مانند دانه هاى حيات بخش باران است كه بر سرزمين روح و قلب انسان مى بارد و انواع بذرهاى فضيلت و تقوا را شكوفا و بارور مى سازد ، و نفع آن در صورتى است كه دوام داشته باشد و به زبان و با حضور قلب و توجه تام ، انجام شود .

به صفاى دل مردان صبوحى زدگان          بس دربسته به مفتاح دعا بگشايند

( حافظ )

r آيات و روايات
خداوند حكيم در قرآن كريم مي‌فرمايد: إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَآءِ[1] ; خداى من دعاها را مى شنود .و یا در جای ديگر خداوند متعال می فرمايد: يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اذْكُرُوا اللهََ ذِكْراً كَثِيراً[2] ; اى اهل ايمان ، خدا را بسيار ياد كنيد .

قرآن در مورد ويژگى ممتاز بندگان برجسته خدا چنين مى‏فرمايد:

 

«و الذين يقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذرياتنا قرة اعين و اجعلنا للمتقين اماما»[3]

 

يكى از ويژگيهاى بندگان خاص خداوند رحمان اين است كه آنها در نيايش خود با خدا چنين عرض مى‏كنند: پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مايه روشنى چشم ما قرار ده و ما را براى پرهيزكاران پيشواگردان.

اين ويژگى بيانگر آن است كه بندگان ممتاز خدا اهل دعا و نيايش هستند، ولى در دعا به كيفيت آن توجه خاص دارند، چيزهايى را از خدا مى‏خواهند كه بسيار مهم و سرنوشت‏ساز است، مانند خواستن همسران نيك، فرزندان نيك و از اين‏ها بالاتر از خدا مى‏خواهند به مقامى برسند كه پيشواى و الگوى جامعه شوند.

دعا مغز همه عبادت هاست ، كه در آيات و روايات ، از فضيلت آن بسيار گفته شده است .

پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايند  :

«الدُّعاءُ سِلاحُ المُؤمنِ وَعَمُودُ الدّينِ وَنُورُ السَّماواتِ وَالاَْرْضِ[4] ; دعا سلاح مؤمن ، ستون دين ، و مايه روشنى آسمان ها و زمين است .»

  اميرمؤمنان على(عليه السلام)مى فرمايند :

مَن عَمَّرَ قَلْبَهُ بِدَوامِ الذِّكْرِ حَسُنَتْ أَفْعالُهُ في السِّرِّ والْجَهْرِ[5] ; هر كس قلب خود را پيوسته با ياد الهى آبادان كند ، اعمال او در پنهان و آشكار نيكو مى شود .

و در حديث ديگر چنين مى فرمايند :

مُداومَةُ الذِّكْرِ قُوتُ الأرواحِ ومِفتاحُ الصَّلاحِ(4) ; تداوم ياد خدا غذاى روح و كليد رستگارى است .

rاهميت دعا در اسلام
در قرآن آيات متعددى بيانگر اهميت فوق العاده دعا كردن است، به طورى كه دعا به عنوان عبادت مهم به شمار آمده و بى‏توجهى به آن موجب استكبار و عذاب دوزخ خواهد بود.[6] و نيز خداوند مى‏فرمايد:

 

«قل ما يعبؤ بكم ربى لولا دعائكم‏[7] بگو پروردگارم براى شما ارجى قائل نيست اگر دعاى شما نباشد.

 واژه دعا بيش از 25 بار در اشكال مختلف در قرآن ذكر شده، و دعاهاى پيامبران و...كه با كلماتى مانند «رب، ربنا» شروع مى‏شود، بيش از صد بار آمده است.و اين‏ها نشان دهنده اهميت ممتاز دعا از نظر قرآن است.

 

در گفتار و سيره چهارده معصوم (عليه‌السلام) و پيامبران نيز كمترين چيزى است كه مانند دعا مورد توجه قرار گرفته باشد، آن ها همواره در وقت‏هاى گوناگون به مناجات، دعا و راز و نياز با خدا اشتغال داشتند.در اين راستا نظر شما را به ذكر چند نمونه جلب مى‏كنيم:

 

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:

 

«الدعاء سلاح المؤمن و عمود الدين و نور السماوات و الارض.[8] دعا اسلحه مؤمن و ستون دين، و نور آسمان‏ها و زمين است. »

 

همچنين فرمودند:

 

«الدعاء مخ العبادة و لا يهلك مع الدعاء احد[9]؛ دعا مغز عبادت است، هيچ كس از اهل دعا به هلاكت نمى‏رسد. »

 

امام صادق (عليه‌السلام) فرمودند كه جدم اميرمؤمنان على (عليه‌السلام) فرمود:

 

«احب الاعمال الى الله عزوجل فى الارض الدعاء و كان اميرالمؤمنين رجلا دعاء[10]؛ دوست داشتنى‏ترين كارها در پيشگاه خداوند متعال در سراسر زمين دعا كردن است.سپس فرمود: اميرمؤمنان على (عليه‌السلام) مردى بود كه بسيار دعا مى‏كرد. »

 

نيز از سخنان اميرمؤمنان على (عليه‌السلام) است: «الدعاء مفاتيح النجاح و مقاليد الفلاح‏؛

دعا كليدهاى پيروزى و گنجينه‏هاى رستگارى است. »

 

و در جاي ديگر فرمودند: «الدعاء ترس المؤمن[11]  دعا سپر مؤمن است. »

 

همچنين فرمودند: «اعجز الناس من عجز عن الدعاء[12] ؛

 

كسى كه از دعا كردن ناتوان باشد، عاجزترين انسان‏ها است.

r  معانی ذکر
ذكر دو معنى دارد ; گاه به معنى حضور چيزى در ذهن ( يادآورى ) و گاه به معنى حفظ و نگاهدارى معارف و اعتقادات حق در درون جان است . بزرگان اخلاق در مورد ذكر چنين مى گويند : ذكر خدا تنها اين نيست كه نام خدا را بر زبان برانيم و مكرر تسبيح گوييم ; بلكه منظور آن است كه با تمام قلب ، متوجه او وعظمتش باشيم ، و او را همه جا حاضر و ناظر بدانيم .

r مراتب ذکر
ذكر مراتبى دارد كه عبارتند از :

1 ـ ذكر لفظى: كه انسان نام خدا و اوصاف جلال و جمال او و اسما

حسنايش را بر زبان جارى كند ، بى آن كه توجهى به مفاهيم و محتواى آن داشته باشد.

2 ـ ذكر معنوى: كه انسان در حالى كه مشغول ذكر لفظى است به معانى آن نيز توجه كند.

3 ـ ذكر قلبى: كه توجه به پروردگار ، نخست از دل بجوشد ، و سپس بر زبان جارى شود . كه اين قسم بالاترين مرتبه ذكر است .

 حافظا در كنج فقر و خلوتِ شب هاى تار    تا بود وردت دعا و درس قرآن ، غم مخور

( حافظ )

r شرايط دعا
 استجابت دعا شروطى دارد و بايد رعايت شوند تا دعا مستجاب گردد و در نفس نورانيت پيدا شود :

1 ـ بهترين زمان را ، كه در روايات ذكر شده است ، برگزينند ;

دعاى صبح و آهِ شب ، كليد گنج مقصود است   بدين راه و روش مى رو كه با دلدار پيوندى
 2 ـ در حالت حضور قلب دعا كنند كه در آن حالت استجابت دعا وارد شده است ;

3 ـ با طهارت و رو به قبله باشد ;

4 ـ دست هاى خود را بلند كنند به طورى كه زير بغل ، نمايان شود ;

5 ـ تضرع و زارى كنند ;

6 ـ به استجابت دعا يقين داشته باشد ;

7 ـ در دعا اصرار كنند ;

8 ـ قبل از دعا ، ذكر خدا و ثنا و ستايش را فراموش نكنند ;

9 ـ نخست به گنه كارى و ناسزاوارى خود اقرار كنند ;

10 ـ از گناهان گذشته توبه كنند و قلباً پشيمان شود ;

11 ـ لباس و مكان و غذاى خود را از مال حلال انتخاب كنند ;

12 ـ حاجت خود را صريحاً به زبان آورد ;

13 ـ ديگران را نيز دعا كند ;

14 ـ دعا را به تأخير نياندازد ;

بلا گردان جان و تن دعاى مستمندان است              كه بيند خير از آن خرمن كه ننگ از خوشه چين دارد
* * *

به هيچ ورد دگر نيست حاجت اى حافظ            دعاى   نيم   شب   و   ورد   صبحگاهت  بس
سحر  با  باد مى گفتم حديث آرزومندى            خطاب آمد كه واثق شو به الطاف خداوندى
( حافظ )

r آثار و نتايج دعا
دعا و نيايش داراى آثار مثبت و سازنده - به ويژه در صفاى دل و تهذيب نفس - مى‏باشد، كه براى وصول به فيوضات دعا بايد آن‌ها را، مورد توجه قرار داد:

 

1- دعا براى دفع بلا و روا شدن حاجت‏ها اثر كارساز دارد:

 بر همين اساس اميرمؤمنان على (عليه‌السلام) فرمود: «ادفعوا امواج البلاء عنكم بالدعاء قبل ورود البلاء[13]

موج‏هاى بلاها را قبل از ورودشان، به وسيله دعا كردن از خود دفع كنيد.»

2- در كنار دعا وهمراه آن، تضرع، خشوع و راز و نياز وجود دارد، كه چنين خصالى غرور انسان را مى‏شكند، و دل را آماده پذيرش امور معنوى مى‏سازد، و در نتيجه انسان داراى آرامش نفس، قوت قلب و روحيه عالى خواهد شد;

چنان كه در قرآن مى‏خوانيم: «ادعوا ربكم تضرعا و خفية‏[14]

پروردگار خود را (آشكارا) از روى تضرع و در پنهانى بخوانيد.»

3- توجه به محتواى دعاها، و معارف بلند پايه‏اى كه در دعاها وجود دارد:

 به عنوان مثال دعاى اول صحيفه سجاديه و خطبه اول نهج‏البلاغه از نظر معارف و مطالب بلند پايه و عرفانى، همسان هستند، توجه به اين معارف موجب ارتقا سطح معلومات و معرفت انسان، و آشنايى بيشتر او با مفاهيم عالى اسلام خواهد شد كه در راس آن‌ها مساله توحيد و خداشناسى است كه نقش مهمى در استجابت دعا و استفاضه از نورانيت دعا دارند، چنان كه در روايت آمده گروهى از امام صادق (عليه‌اسلام) پرسيدند: «چرا ما دعا مى‏كنيم ولى مستجاب نمى‏شود؟» در پاسخ فرمود: «لانكم تدعون من لا تعرفونه‏[15]؛

زيرا كسى را مى‏خوانيد كه او را نمى‏شناسيد. »

r دعاهاي پر معنا
ما وقتى كه دعاهاى پيامبران، امامان و اولياء خدا را مورد بررسى قرار مى‏دهيم، مى‏بينيم خواسته‏هاى آنها هنگام دعا، بيشتر در محور امور بلند پايه معنوى، اجتماعى و سياسى بود،

 

مثلا دعاى حضرت ابراهيم (عليه‌السلام) چنين بود:

 

«ربنا اجعلني مقيم الصلاة و من ذريتي ربنا و تقبل دعاء»[16]  پروردگارا! مرا برپا كننده نماز قرار ده، و از فرزندانم (نيز چنين فرما) پروردگارا دعاى مرا بپذير.

 

r راسخان در علم (امامان) چنين دعا كنند:
 

«ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا و هب لنا من لدنك رحمة انك انت الوهاب‏[17]

 

پروردگارا! دلهايمان را بعد از آن كه ما را هدايت كردى (از راه حق) منحرف مگردان، و از سوى خود رحمتى بر ما ببخش، زيرا تو بخشنده‏اى.»

دعاى اصحاب كهف چنين بود:

«ربنا آتنا من لدنك رحمة و هيى‏ء لنا من امرنا رشدا.[18]

پروردگارا! ما را از سوى خودت رحمتى عطا كن، و راه هدايت و نجاتى براى ما فراهم ساز.»

توجه به دعاهايى كه امامان ما داشتند، چنان كه در صحيفه سجاديه و مفاتيح الجنان آمده ما را به كيفيت دعا كردن آشنا مى‏كند، و نشان مى‏دهد كه چگونه دعا كنيم،

 مثلا امام حسين (عليه‌السلام) در فرازى از دعاى عرفه خود چنين به خدا عرضه مى‏كند:

 

«اللهم اجعلنى اخشاك كانى اراك، و اسعدنى بتقواك، و لا تشقنى من معصيتك‏»[19]

 

خدايا مرا به گونه‏اى از خوف و خشيت در درگاهت قرار ده كه گويا تو را با چشمانم مى‏نگرم، و در پرتو تقوا مرا سعادتمند فرما، و به خاطر گناه مرا تيره بخت نساز.
r توجه به محتوا و شرايط دعا
به طور كلى دعا، عبادتى است كه بايد بيشترين نقش را در پاك‏سازى و به سازى روح و روان داشته باشد، براى وصول به اين نقش، بايد شرايط واجب، مستحب و كمال دعا را رعايت كرد، چنان كه استجابت دعا بستگى به شرايطى دارد كه حفظ آن شرايط، رابطه تنگاتنگ با تهذيب نفس و تكامل انسان دارد و مى‏توان گفت كه هر اندازه كه اثر مثبت دعا در انسان بروز كند، به همان اندازه آن دعا به استجابت رسيده است.براى توضيح، نظر شما را به گفتار زير جلب مى‏كنيم:

 

پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: «كسى كه دوست دارد، دعايش مستجاب گردد، بايد غذا و محل كسب خود را پاك كند.» نيز فرمود: «بايد امر به معروف و نهى از منكر كنيد، وگرنه خداوند بدان را بر نيكان شما مسلط مى‏كند و هرچه دعا كنيد مستجاب نخواهد شد.»[20] در فرازى از دعاى كميل از زبان اميرمؤمنان على (عليه‌السلام) مى‏خوانيم: «اللهم اغفر لى الذنوب التى تحبس الدعاء, خدايا بيامرز گناهانى را كه مانع سر راه استجابت دعا خواهند شد. 

شخصى از اميرمؤمنان على (عليه‌السلام) پرسيد: «چرا دعاى ما مستجاب نمى‏شود؟»

آن حضرت در پاسخ فرمود: «زيرا;

1- خدا را شناختيد، ولى حق او را ادا نكرديد.

 

2- به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) ايمان آورديد، ولى از دستورهاى او پيروى ننموديد.

 

3- آيات قرآنى را تلاوت نموديد، ولى به دستورهاى آن عمل نكرديد.

 

4- در زبان گفتيد از آتش مى‏ترسيم ولى كردارتان موجب ورود به آتش دوزخ مى‏گردد.

 

5- در زبان گفتيد بهشت را دوست داريم، ولى در عمل از بهشت فاصله گرفتيد.

 

6- از نعمت‏هاى خدا بهره‏مند شديد، ولى شكر آن را بجا نياورديد.

 

7- خدا فرمود با شيطان دشمنى كنيد، شما در زبان دشمنى كرديد، ولى در عمل با او دوستى نموديد.

 

8- عيب‏هاى مردم را ديديد، ولى عيب‏هاى خود را ناديده گرفتيد، اگر نيت‏شما خالص باشد و امر به معروف و نهى از منكر كنيد دعايتان به استجابت مى‏رسد.»[21]

 

روايات در اين راستا بسيار است كه نشان دهنده فراهم نمودن شرايط دعا براى وصول به فيوضات دعا است، نتيجه اين كه بايد به مجرد دعا به طور سطحى و ظاهرى اكتفا نكرد، بلكه به محتوا و شرايط آن نيز توجه داشت، تا از آن بهره كافى و كامل جست.

 

r توجه به كيفيت دعا، و پرهيز از دعاهاى بى‏مورد يا كم فايده
در آيه مورد بحث (74 فرقان) تصريح شده كه بندگان ممتاز خدا اهل دعا هستند، و در دعا اين سه خواسته را از درگاه خداوند دارند: 1- همسر شايسته 2- فرزند صالح 3- اين كه به مقامى برسد كه پيشوا و الگو و راهنماى مردم شوند، يعنى به كيفيت دعا توجه دارند، امور مهم را از خدا مى‏خواهند و براى تحقق آن، سعى مى‏نمايند، آنها مى‏گويند: پروردگارا! همسر و فرزندانمان را نور چشم ما قرار بده، اين تعبير (نور چشم) رمز كمال و سعادت است، چرا كه همسر و فرزند نيك موجب آرامش و سعادت انسان شده و روح و روان انسان را شاد نموده و در نتيجه باعث روشنى چشم خواهد شد، و به عبارت روشن‏تر، همسر و فرزندان شايسته، به زندگى انسان نور و صفا مى‏بخشند و باعث آبرو و روسفيدى و سربلندى دنيا و آخرت خواهند شد.

چنين دعايى مفيد و داراى آثار درخشان است، به خلاف دعاهاى بيهوده و يا كم فايده كه ارزش چندانى ندارند، انسان بايد در همه چيز حتى در دعا، داراى همت عالى و نظرى بلند باشد، و در پرتو نورانيت دعا، به مقام‏هاى عالى برسد.تا آنجا كه دعا كند كه امام و الگوى مردم شود.نبايددعا را در امور مادى منحصر كرد، يا در پيشگاه خدا چيزهايى حقير را درخواست كرد.

r كساني كه دعايشان مستجاب نمي ‌شود.
با توجه به مطالب فوق, امام صادق (عليه‌السلام) فرمود: دعاى چهار گروه به استجابت نمى‏رسد:

1- كسى كه در خانه خود نشسته و مى‏گويد: خدايا مرا روزى ده، به او گفته مى‏شود آيا به تو دستور تلاش و كوشش ندادم؟

 

2- كسى كه همسرى (ناشايسته كه دائما او را ناراحت مى‏كند) دارد، و دعا مى‏كند كه از دست همسرش خلاص شود، به او گفته مى‏شود مگر حق طلاق را به تو ندادم.

 

3- كسى كه اموالى داشته، و بدون گواه به ديگرى وام داده (ولى وام گيرنده منكر آن است وام دهنده دعا مى‏كند كه خداوند دل وام گيرنده را نرم كند، و او را به اداى وام وادار نمايد) به او گفته مى‏شود مگر به تو دستور ندادم به هنگام وام دادن، شاهد و گواه بگيريد.» [22]

 
r حکايت
 دست دعا ، چشم اميد
امام حسين(عليه السلام) مى فرمايند : من و پدرم در شب تاريكى در خانه خدا مشغول طواف بوديم كه متوجه ناله جوانى شديم كه با سوز و گداز تضرع مى كرد . پدرم فرمودند : « اى حسين جان ، ناله گناهكارى را كه به خدا پناه آورده است مى شنوى ؟ او را پيدا كن و پيش من بياور » .

من در تاريكى شب گرداگرد كعبه به دنبالش گشتم تا او را ميان ركن و مقام ابراهيم(عليه السلام) پيدا كردم و به حضور پدر آوردم . او جوانى بود خوش اندام كه لباس هاى قيمتى به تن داشت . پدر به او فرمودند : « تو كيستى » ؟

گفت : « مردى از اعراب هستم » .

فرمودند : « ناله تو براى چيست » ؟    

عرض كرد : گناه و نافرمانى من و نفرين پدر اساس زندگى ام را از هم پاشيده و سلامتى را از بدنم گرفته است » .

فرمودند : « علت و حكايت تو چه بوده است » ؟

عرض كرد : « پدر پيرى داشتم كه با من مهربان بود و من با كارهاى ناشايست خود ، او را مى آزردم . هر چه مرا راهنمايى مى كرد نمى پذيرفتم و حتّى گاهى او را آزار مى رساندم . روزى مى خواستم پولى را كه در صندوقش بود بردارم كه او متوجه شد . براى جلوگيرى از اين كار به طرف من آمد ، من نيز او را بر زمين زدم . هر چه سعى كرد كه از جا برخيزد نتوانست . من همه پول ها را گرفتم و به دنبال كار خود رفتم . شنيدم كه مى گفت : امسال به خانه خدا مى روم و تو را نفرين مى كنم . چند روزى به نماز و روزه مشغول بود و بعد به سفر خانه خدا رفت . من هم كارهايش را مى نگريستم . او دست به پرده كعبه گرفت و مرا نفرين كرد .

 هنوز نفرينش تمام نشده بود كه يك طرف بدنم خشك ، و فلج شدم من از كرده خود پشيمان شدم و به مدت سه سال از او عذر خواهى مى كردم تا اين كه سال سوم ، ايام حجّ قبول كرد در حقم دعا كند . با هم به طرف مكه حركت كرديم . در راه به وادى اراك رسيديم . شب تاريكى بود . ناگاه پرنده اى بزرگ از روى سر ما پرواز كرد و شتر پدرم رميد و او را به زمين زد و پدرم در دم جان داد و همان جا او را دفن كردم . اين گرفتاريم از نفرين پدرم باقى مانده است .

امام(عليه السلام) فرمودند : « دعايى كه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم)دستور داده است به فريادت خواهد رسيد . آن دعا اسم اعظم دارد و هر بى چاره و مريض و فقيرى بخواند حاجتش بر آورده مى شود » .

آنگاه فرمودند : « شب دهم ذيحجه ( عيد قربان ) اين دعا را بخوان و سپس پيشم بيا » و نسخه دعا را به جوان دادند . بعد از مدتى جوان با سلامت و شادى پيش امام(عليه السلام) آمد .

امام(عليه السلام) فرمودند : « چطور شفا يافتى » ؟

گفت : « در شب دهم دست به دعا بلند كردم و اشك توبه ريختم . وقتى براى مرتبه دوم خواستم بخوانم آوازى از غيب شنيدم كه مى گفت : اى جوان بس است خدا را به اسم اعظم قسم دادى ; به خواب رفتم و پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) در عالم خواب دست بر بدنم كشيدند و فرمودند شفا يافتى ، وقتى بيدار شدم خود را سالم يافتم » .

آن دعا كه امام على(عليه السلام)تعليم جوان داد ، دعاى مشلول است و آغاز آن اين است : « اَللّهُمَ إنّي أسْأَلُكَ بِاسْمِكَ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ يا ذَا الْجَلالِ وَالاِْكْرامِ  . . . »[23] .

2-  دست هايى تا آسمان . . .

حفص بن عمر بجلى مى گويد : از وضع ناهنجار مالى و از هم پاشيدگى زندگى ام به امام صادق (عليه السلام)شكايت كردم . امام (عليه السلام) فرمودند : « هنگامى كه به كوفه رفتى با فروش بالش زير سرت هم كه شده به ده درهم غذايى آماده كن و تعدادى از برادران دينى خود را به غذا دعوت كن و از ايشان بخواه تا درباره تو دعا كنند » .

به كوفه آمدم و هر چه تلاش كردم غذايى دست و پا كنم ميسّر نشد تا بالاخره طبق فرمايش امام(عليه السلام) بالش زير سرم را فروختم و با آماده كردن غذا ، تعدادى از برادران دينى خود را دعوت كردم و از ايشان خواستم براى حل مشكلات زندگيم دعا كنند؛ آن ها هم پس از صرف غذا دعا كردند . به خدا قسم مدت كوتاهى از اين قضيّه نگذشته بود كه كسى در خانه ام را كوبيد . در را كه باز كردم ، شخصى را ديدم كه با او داد و ستد داشتم و از او طلب كار بودم و براى دادن بدهى خود به سراغ من آمده بود . با پرداخت مبلغ سنگينى كه به گمانم ده هزار درهم بود ، بدهى خود را با من تسويه كرد و از آن پس پى در پى كار من رو به فراخى و گشايش نهاد و به حل شدن سختى و تنگدستى ام انجاميد[24] .

3- شميم عطر نرگس
مرحوم آيت الله حاج شيخ عبد الكريم حایرى - مؤسس حوزه علميه قم - فرمودند : زمانى كه در سامرا به تحصيل علوم دينى مشغول بودم ، اهالى سامرا به بيمارى وبا و طاعون گرفتار شدند و همه روزه عده اى مى مردند . روزى جمعى از مردم سامرا در منزل استادم آيت الله سيّد محمّد فشاركى گرد آمدند . در اين هنگام آيت الله ميرزا محمّد تقى شيرازى ( متوفاى 1338 ) كه در مقام علمى مانند مرحوم فشاركى بودند ، تشريف آوردند و صحبت از بيمارى وبا و اينكه همه در معرض خطر مرگ هستند ، به ميان آمد .

مرحوم ميرزا فرمودند : « اگر من حكمى بدهم آيا لازم است كه انجام شود يا نه » ؟

همه گفتند : « آرى » .

فرمودند : « من حكم مى كنم كه شيعيان ساكن سامرا از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زيارت عاشورا شوند و ثواب آن را به مادر امام زمان حضرت نرجس خاتون هديه كنند ، تا اين بلا از آنان دور شود » .

حاضران مجلس اين حكم را به همه شيعيان رساندند و مشغول زيارت عاشورا شدند . از روز بعد شيعيان ديگر گرفتار بلا نمى شدند ولى مردم غير شيعه مى مردند و به همه اهل سامرا اين نكته روشن و ظاهر شد .

برخى از غير شيعه ، از شيعيان مى پرسيدند كه سبب چيست كه از ما مى ميرند ولى از شما نمى ميرند ؟ و به آن ها گفته مى شد كه همه زيارت عاشوراى امام حسين (علیه السلام) مى خوانند تا در معرض وبا و طاعون قرار نگيرند ، وخداوند هم دفع بلا مى كند[25] .

4- عابد نادان
روايت‏شده: خداوند به يكى از پيامبران بنى‏اسرائيل وحى كرد كه به فلان عابد بگو سه دعاى تو در نزد ما مورد استجابت است، آن پيامبر وحى الهى را به آن عابد ابلاغ كرد، او موضوع را به همسرش خبر داد[26]  همسرش اصرار زياد كرد كه يكى از آن دعاها را در مورد من قرار بده، عابد به اين پيشنهاد راضى شد، همسرش به او گفت: «دعا كن خداوند مرا از زيباترين زنان زمان قرار دهد.» عابد همين دعا را كرد، همسرش از زيباترين بانوان جهان گرديد.

 

زيبايى او باعث‏شد كه شاهان و جوانان ثروتمند و هوسباز به او دل بستند و برايش پيام دادند، شوهر مفلوك و پير و زاهدت را رها كن، با ما محشور باش، تا از هر گونه لذت‏هاى دنيا، بهره‏مند گردى.

 

آن زن، از اين جهت گول خورد وهمواره با شوهرش برخورد شديد مى‏كرد و بناى ناسازگارى مى‏نمود، سرانجام عابد از دست او عصبانى شد، و از دعاى دوم خود استفاده كرد و گفت: «خدايا! همسرم را تبديل به سگ كن‏» .

 

دعايش به استجابت رسيد و او سگ شد، برادران و بستگان او نزد عابد آمدند و گفتند آبروى ما در ميان مردم مى‏رود، از شما التماس مى‏كنيم كه از دعاى سوم خود استفاده كن تا همسرت به صورت اول برگردد، آنها بسيار اصرار كردند، سرانجام عابد ناگزير از دعاى سوم خود استفاده نمود و عرض كرد: «خدايا همسرم را به صورت اول بازگردان.» دعا مستجاب شد، و همسرش به صورت اول بازگشت، و به اين ترتيب سه دعاى مورد اجابتش، به هدر رفت و پوچ گرديد[27]  آن زاهد اگر نادان نبود مى‏توانست از اين فرصت اكثر استفاده را بكند، و سعادت دنيا و آخرتش را تامين نمايد.

 

--------------------------------------------------------------------------------

[1] _ ابراهيم : 39 .

[2] _ احزاب : 41 .

[3] _ سوره فرقان (25) آيه‏74.

[4] _ بحار الانوار : ج6 ، ص288 .

[5] _ ميزان الحكمه : ج2 ، ص969 .

[6] _ سوره مؤمن ,آيه 60.

[7] _ سوره فرقان ,آيه‏77.

[8] _ اصول كافى، ج‏2، ص‏468.

[9] _ بحارالانوار، ج‏93، ص‏300.

[10] _ اصول كافى، ج‏2، ص‏467، و 468.

[11] _ همان، ص‏468.

[12] _ بحارالانوار، ج‏78، ص‏9.

[13] _ بحارالانوار، ج‏93، ص‏289.

[14] _ اعراف (7) آيه‏55.

[15] _ بحار، ج‏93، ص‏368.

[16] _ سوره ابراهيم ,آيه‏40.

[17] _ سوره آل عمران ,آيه‏8.

[18] _ سوره اعراف ,آيه‏10.

[19] _ مفاتيح الجنان، دعاى عرفه.

[20] _ محدث قمى، سفينة البحار، ج‏1، ص‏448 و 449.

[21] _ محدث قمى، سفينة البحار، ج‏1، ص‏448 و 449.

[22] _ اصول كافى، ج‏2، ص‏511

[23] _ بحار الانوار : ج92 ، ص395 .

[24] _ وسائل الشيعه ( آل البيت ) : ج17 ، ص52 .

[25] _ داستان هاى شگفت : ص323 .

[26] _ در كتاب سياستنامه، ص‏222 نام اين شوهر و همسرش با عنوان يوسف و كرسف ياد شده است.

[27] _ بحارالانوار، ج‏14، ص‏485.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page