چرا برادران شيعه اصحاب پيامبر(ص) را منافق و كافر مى دانند در حالى كه همه صحابه مؤمن هستند؟

(زمان خواندن: 6 - 12 دقیقه)

پيش از هر چيز بايد ديدگاه فريقين نسبت به صحابه مشخص شود.
ديدگاه اهل سنّت در مورد صحابه
بنا به عقيده اهل سُنّت هر مسلمانى كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) را ولو براى يك ساعت ديده باشد، صحابى آن حضرت محسوب مى شود،([1]) و از طرف ديگر همه صحابه عادل هستند([2]) و مسلمانان مى توانند معارف و احكام دين را از آنان اخذ كنند و زمانى كه روايتى را نقل مى كنند،

بدون دغدغه از آنان بپذيرند. زيرا آنان دوران وحى و رسالت حضرت رسول را درك كرده اند و باتفسير و تأويل قرآن كريم آشنا هستند و از زبان رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) احكام خدا را فرا گرفته اند و سخنان او را حفظ كرده اند و همچنين آنان توفيق مُصاحبت و يارى پامبر را داشته اند و به همين سبب خداوند در آياتى از آنان تمجيد كرده است.
بنابراين كسى حق ندارد به تنقيص صحابه بپردازد و يا روايات آنان را رد كند.
ديدگاه شيعه در مورد صحابه
شيعه مى گويد مصاحبت و ملازم بودن با رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) افتخار بزرگى است([3])و بسيارى از صحابه آن حضرت براى تشكيل حكومت اسلامى و گسترش اسلام مجاهدت ها و تلاش هاى فراوانى انجام دادند و با ايثار جان و مال خويش اهداف عاليه و منيع رسول خدا را پى گيرى نمودند و قرآن كريم پيرامون اين گروه كه از روزهاى آغازين و سخت پروانهوار به گرد رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) بودند مى فرمايد:
"السّابِقُونَ اْلاَوَّلوُنَ مِنَ المُهاجِرينَ وَ الاَْنْصارِ وَالَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ بِاِحْسان رَضِىَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضوُا عَنْهُ وَ اَعَدَّ لَهُمْ جَنّات تَجْرى تَحْتَهَا الاَْنْهارُ خالِدينَ فيها اَبَداً ذالِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ." (توبه:100)
«پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار و كسانى كه به نيكى از آنها پيروى كردند خداوند از آنها خشنود گشت و آنها از او خشنود شدند، و باغ هايى از بهشت براى آنان فراهم ساخته كه نهرها از زير درختانش جارى است، جاودانه در آن خواهند ماند; و اين است پيروزى بزرگ.»
و نيز در شأن آنان كه به عشق دين خدا، خانه و كاشانه و زندگى و دارايى خويش را رها كردند و همراه رسول خدا مهاجرت نمودند مى فرمايد:
"للْفُقَراءِ الْمُهاجِرينَ الَّذينَ اُخْرِجوُا مِنْ دِيارِهِمْ وَ اَمْوالِهِمْ يَبْتَغوُنَ فَضْلا مِنَ اللّهِ وَ رِضْواناً وَ يَنْصُروُنَ اللّهَ وَ رَسوُلَهُ اوُلئِكَ هُمُ الصّادِقُونَ"([4])
«اين اموال براى فقيران مهاجرى است كه از خانه و كاشانه و اموال خود بيرون رانده شدند در حالى كه فضل الهى و رضاى او را مى طلبند و خدا و رسولش را يارى مى كنند و آنها راستگويانند.»
همچنين در آيات ديگرى چون آيه 18 و 29 سوره فتح به تمجيد و تعريف برخى از صحابه فداكار و مؤمن مى پردازد.
آنچه كه نظر شيعه را از اهل سنّت متمايز مى سازد اين نكته است كه، شيعه مى گويد: نمى توان درباره همه صحابه به يك نحو قضاوت كرد و همه آنان را عادل و مؤمن واقعى تلقى نمود و به همه آنان براى گرفتن معارف دين اعتماد كرد. صحابى بودن موجب نمى شود كه چشم بسته به همه آنان اطمينان كنيم واحكام دين را از آنها بگيريم و لغزش ها وگناهان آنان را ناديده بگيريم، زيرا شرافت صحابى بودن از شرافت همسرى پيامبر بيشتر نيست، بلكه تمامى همسران آن حضرت صحابيه نيز بوده اند([5]) و قرآن كريم پيرامون همسران پيامبر مى فرمايد:
"يا نِساءَ النَّبِىِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَة مُبَيِّنَة يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ وَ كانَ ذالِكَ عَلَى اللّهِ يَسِيراً"([6])
«اى همسران پيامبر، هركس از شما مبادرت به كار زشت آشكارى كند، عذابش دوچندان خواهد بود، و اين بر خدا همواره آسان است»
شيعه مى گويد قضاوت ما پيرامون صحابه بايستى مبتنى بر قرآن كريم و سنت و شهادت تاريخ باشد و همچنان كه براى روشن شدن هر موضوعى بايد به سراغ كتاب و سنت برويم در اين موضوع نيز بايد چنين كنيم
گروهى از صحابه در قرآن
در بحث قبل به تعدادى از آيات كه در فضيلت و عظمت جمعى از صحابه بود اشاره نموديم ولى از ديدگاه شيعه همه آيات قرآن كريم را بايد در كنار هم ديد تا گرفتا برداشت! غلط نشويم. مثلا اگر در كنار آياتى كه از صحابه تمجيد و ستايش مى كند، آن آياتى را كه گناهان و خطاهاى برخى صحابه را بيان مى كند نيز ببينيم خواهيم فهميد كه تمجيدها مربوط به همه صحابه نيست و همچنين برخى تمجيدهامربوط به عمل خوب مشخصى است كه جمعى از صحابه انجام دادند و مورد ستايش خدا قرار گرفتند امااين چنين نيست كه اگر كسى يك بار مورد تمجيد قرار گرفت ديگرى براى هميشه مورد رضاى خداوند باشد هر چند بعداً به انحراف و گناه كشيده شود.
از جمله آياتى كه به نظر شيعه بايد در كنار آيات تمجيد از صحابه مورد نظر باشد عبارت است از:
الف ـ دو چهره ها
از قرآن كريم استفاده مى شود كه در بين اصحاب پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) انسان هاى دو چهره اى بودند كه به اسلام و پيامبر اكرم ايمان واقعى نداشتند و در ظاهر جزء اصحاب محسوب مى شدند.
"وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الاَْعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ اَهْلِ الْمَدينَةِ مَرَدوُا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدّوُن اِلى عَذاب عَظيم"([7])
«برخى از باديه نشينانى كه پيرامون شما هستند منافقند و از ساكنان مدينه نيز عده اى بر نفاق خو گرفته اند. تو آنان را نمى شناسى، ما آنان را مى شناسيم. به زودى آنان را دوبار عذاب مى كنيم، سپس به عذابى بزرگ باز گردانيده مى شوند.»
و روشن است زمانى كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) منافقين را نمى شناسد مسلمانان نيز آنها را نمى شناختند و آنان را جزو صحابه راستين و واقعى به حساب مى آوردند.
ب ـ بيمار دلها
اين گروه از منافقين نيستند ولى قلوبشان بيمار است و ضعيف الايمان هستند.
"وَ اِذْ يَقوُلُ الْمُنافِقُونَ وَالَّذينَ فى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللّهُ وَ رَسوُلُهُ اِلاّ غُروُراً"([8])
«و زمانى كه منافقان و بيمار دلان مى گفتند: «خدا و پيامبرش جز وعده هاى دروغين به ما نداده اند»»
ج ـ فاسقان
قرآن كريم تأكيد مى كند كه مؤمنين و صحابه از خبر شخص فاسق تحرز كنند و بدون تحقيق و بررسى حرف او را نپذيرند، آن جا كه مى فرمايد:
"يا اَيُهَا الَّذينَ آمَنُوا اِنْ جائَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَاء فَتَبَيَّنوُا اَنْ تُصيبوُا قَوْماً بِجَهالَة فَتُصْبِحوُا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمينَ"([9])
«اى كسانى كه ايمان آورده ايد اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بياورد درباره آن تحقيق كنيد، مبادا به گروهى از روى نادانى آسيب برسانيد و از كرده خود پشيمان شويد.»
مفسرين شيعه و سنى گفته اند اين آيه درباره «وليدبن عُقبه» نازل شده است و او را به عنوان فاسق معرفى نموده است.([10])
همچنين قرآن كريم در سوره نور از وجود افراد فاسق و فاجرى در ميان صحابه خبر مى دهد كه به همسر رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) تهمت زدند آنجا كه مى فرمايد:
"انَّ الَّذينَ جائوُ بِالاْفكِ عُصبَةٌ مِنْكُمْ"([11])
از اين سه آيه و آيات ديگر قرآن كريم به روشنى استفاده مى شود كه در ميان صحابه و مسلمانان زمان پيامبر، كسانى زندگى مى كردند كه دو چهره، مريض دل، و فاسق بودند; بنابراين نمى توان همه صحابه را عادل شمرد و الگوى عملى خود قرار داد و منظور نظر آيات و رواياتى كه به تمجيد صحابه مى پردازد، صحابه راستين و واقعى است.
گروهى از صحابه در سنت
همچنان كه احاديث فراوانى در مناقب جمعى از صحابه وارد شده است (كه به آن اشاره شد) احاديثى نيز در نكوهش و مذمّت برخى از اصحاب وجود دارد كه بخارى آنها را در كتاب فتن جمع آورى نموده است، يكى از آن روايات عبارت است از:
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: "يَرِدُ عَلَىّ الْحَوْضَ رِجالٌ مِنْ اَصْحابى فَيُجْلَوْنَ عَنْهُ فَاَقوُلُ يا رِبِّ اَصْحابى فَيُقالُ انَّكَ لا عِلْمَ لَكَ بِما اَحْدَثوُا بَعْدَكَ..."([12])
«گروهى از اصحاب من در كنار حوض بر من وارد مى شوند ولى از آنجا كوچ داده مى شوند. من مى گويم: پروردگارا اصحاب من هستند گفته مى شود: تو نمى دانى كه آنان پس از تو چه كردند...»
شهادت تاريخ درباره برخى از صحابه
از مسلمات تاريخ است كه برخى از صحابه مرتكب گناه شده اند و حتى حدود الهى نيز بر آنان جارى شده است.
به سه نمونه از اين موارد از كتاب معروف «اسد الغابة» توجه كنيد.
وَليدبن عُقبه([13]) فرماندار كوفه، شبى در خوردن شراب زياده روى كرده و در حال مستى براى اقامه نماز صبح در مسجد حاضر شد و نماز را چهار ركعت خواند و پس از نماز به مردم گفت: آيا بيشتر بخوانم؟ پس از اين جريان و شهادت مردم، بر او حدّ زدند و خليفه سوّم او را از فرماندارى كوفه عزل كرد.([14])
مُغيرة بن شُعبه در زمانى كه فرماندار بصره بود زنا كرد و خليفه دوم بر او حد زد و او را عزل نمود.([15])
قُدامة بن مَظعون به دليل شرب خمر توسط خليفه دوم حد خورد.([16])
از طرف ديگر تاريخ به روشنى نشان مى دهد، كه مشاجرات، برخوردها و جنگ هاى فراوانى بين صحابه وجود داشته است كه علت و ريشه آنها مسايل نفسانى و حسد و دشمنى بوده است([17]) و جمعى در اين جنگ ها كشته شده اند حال چگونه مى توان همه صحابه را توصيف به عدالت و تقوا نمود؟
خلاصه بحث
شيعه به پيروى از قرآن كريم و سنت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و به شهادت تاريخ معتقد است كه در ميان صحابه انسان هاى بزرگ و بلندمرتبه اى بودند كه از ايثار جان و مال دريغ نورزيدند و چنان مخلصانه به جنگ و جهاد مى پرداختند و دشمن را به خاك مى نشاندند كه يك ضربت شمشير آنها با عبادت جن و انس برابرى مى كرد و از طرفى در ميان اصحاب، گروهى دو چهره، ضعيف الايمان و نيز افرادى فاسق كه از مرتكب شدن محرمات پروا نداشته اند وجود داشته است. بنابراين نمى توان همه صحابه را عادل و با تقوا دانست و نمى توان از همه آنان معارف و احكام دين را اخذ كرد; بلكه بايد تك تك صحابه مورد بحث و بررسى قرار گيرند و از كسانى معارف و احكام دين اخذ شود كه عدالت و وثاقت آنها محرز باشد. و صحابه نيز چون ساير مردم بايد با معيار قرآنى و تقوا سنجيده شوند.
"اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَاللّهِ اَتْقيكُمْ"([18])
«گرامى ترين شما در نزد خدا با تقواترين شماست»

 

» گالري تصاوير مسجد النبي / مکه مکرمه

» پخش مستقيم از مکه مکرمه

» غدير / مقالات پيامير (ص) / مقالات مهدويت

» احاديث پيامبر (ص)

__________________________________________
[1]- صحيح مسلم، شرح نووى، ج 1 ص 35. البته تعريفهاى ديگرى از صحابه شده است; ابن حجر در مقدمه «الاصابة» مى گويد: صحابى به كسى گفته مى شود كه پيامبر(ص) را در حال ايمان ملاقات نمايد و بر اسلام نيز بميرد. برخى گفته اند كه در صدق صحابه مصاحبت طولانى لازم است چنان كه مذهب بسيارى از فقها و اصوليون است. ر. ك: به شرح نووى، ص 36.
[2]- همان، ج 1، ص 17 ـ 22; «اتفق اهل السنة على ان الجميع عدول...».
[3]- از نظر شيعه صحابى به كسى گفته مى شود كه معاشرت و ملازمت طولانى داشته باشد و تا آخر عمر بر ايمان خود ثابت قدم بماند چنان كه لغويون بدان تصريح كرده اند: «و لا يقال الا لمن كثر ملازمته» و «ان المصاحبة ر
تقتضى طول صحبته»، لسان العرب: ماده «صحب» و مفردات راغب، ماده «صحب».
[4]- سوره توبه، آيه 100.
[5]- معالم المدرستين، علامه عسكرى، ج 1، ص 98.
[6]- سوره احزاب، آيه 30.
[7]- سوره توبه، آيه 101.
[8]- سوره احزاب، آيه 12.
[9]- سوره حجرات، آيه 6.
[10]- روح المعانى، ج 13، جزء 26، ص 144 ذيل آيه ـ كشاف ج 3، ص 559 ذيل آيه.
[11]- سوره نور، آيه 11.
[12] - صحيح بخارى، ج 3، ص 30. باب غزوة الحديبيه
[13] - اين همان شخصى است كه در آيه 6 حجرات به عنوان فاسق معرفى شد.
[14] - اسدالغابه، ج 5، ذيل اسم وليدبن عقبه.
[15] - اسدالغابة، ج 5، ذيل اسم مغيرة بن شعبه، ص 248.
[16] - اسدالغابة:، ج 4، ذيل اسم قدامة بن مظعون، ص 394.
[17]- شرح مقاصد تفتازانى ـ اواخر كتاب الامامة ـ ج 5، ص 310.
[18]- سوره حجرات، آيه 13.
منبع : پایگاه مذاهب

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page