الف ـ امين عبد الملك و حجّاج

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

قبلاً گذشت كه مروان و نسل او از نظر روايات نبوي چه فتنه‏ هايي در اسلام ايجاد كردند و رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بعد از ديدن خوابي كه شرح آن گذشت هرگز خندان ديده نشد. آنگاه مي‏بينيم همين آقي ابن عمر امين كساني است كه به تعبير روايت، ملعون پسر ملعون است.
حجّاج بن يوسف ثقفي از طرف عبد الملك والي عراق بود. او در مدّت 20 سال آنچه توانست از شيعيان را كشت.
زبير بن عدي مي‏گويد: نزد انس بن مالك رفتيم و از بلاهايي كه حجّاج بر سر ما آورد نزدش شكايت كرديم. گفت: صبر داشته باشيد كه من از پيامبرتان صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله شنيدم كه فرمود: زماني بر شما نمي‏گذرد مگر آنچه كه بعد از آن واقع مي‏شود بدتر از گذشته است تا خدا را ملاقات كنيد.(1)
أبو داود در سنن خويش چند حديث نقل مي‏كند كه دانستن آنها بري شناخت اجمالي حجّاج مفيد است.
1. راوي مي‏گويد: شنيدم كه حجّاج خطبه مي‏خواند و چنين مي‏گفت: مَثَل عثمان نزد خدا مثل عيسي بن مريم است. سپس اين آيه را خواند و تفسير كرد: «آنگاه كه خدا گفت ي عيسي من ترا مي‏ميرانم و ترا به سوي خود بالا مي‏برم و ترا از كساني كه كافر شدند پاك مي‏كنم» و با دست به ما و اهل شام اشاره مي‏كرد.(2) (منظورش اين بود كه چون ما و اهل شام او را ياري نكرديم كافريم).
2. ربيع بن خالد مي‏گويد: شنيدم كه حجّاج در خطبه ‏اش چنين گفت: «رسول احدكم في حاجته اكرم عليه‏ام خليفته في اهله؟» (يعني فرستاده يكي از شما بري برآوردن حاجتش نزد او گرامي‏تر است يا جانشين او در ميان اهلش؟ حجّاج با طرح اين سؤال مي‏خواست بگويد كه عبد الملك كه جانشين خدا در زمين است از رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه‏ و ‏آله كه فرستاده خداست نزد خدا گرامي‏تر ا ست و لذا مي‏بينيم كه ربيع بن خالد چنين ادامه مي‏دهد:) من با خودم گفتم: بري خدا است بر من كه تا ابد پشت سرت نماز نخوانم و اگر ياوراني بيابم كه با تو بجنگند با آنها همراهي خواهم كرد. او سرانجام در جنگ عليه ا و كشته شد.(3)
3. راوي مي‏گويد كه حجّاج پس از آنكه دستور به اطاعت از عبد الملك مي‏دهد چنين مي‏گويد:
به خدا قسم اگر مردم را دستور دهم كه از دري از درهي مسجد بيرون بروند و آنان از دري ديگر خارج شوند مال و جانشان بر من حلال خواهد بود. به خدا قسم اگر به گناه «مضر» «ربيعه» را مؤاخذه بكنم اين عمل از جانب خدا بر من حلال است. آنگاه به قراءت عبد اللّه بن مسعود ايراد كرده و آن را رجز و پليدي تعبير كرد... .(4)
آري، حجّاج يكي از سنگدل‏ترين امري عرب بود و عبد الملك فرزند مروان ملعون، دست او را در جنايت و آدمكشي بازگشاد و آقي ابن عمر نيز مورد اعتماد اين دو بود.
عبد الملك مروان به حجّاج مي‏نويسد كه در حجّ از عبد اللّه بن عمر پيروي كند او نيز در سالي كه ابن زبير را شكست داد و او را كشت مناسك حجّ را از ابن عمر مي‏پرسيد.(1)
البتّه وقتي امير الحاجّ حجّاج بن يوسف خونريز باشد روحاني كاروان او نيز بايد كسي باشد كه قبلاً اطاعت خويش را از چنين والي اثبات كرده باشد و إلاّ او نيز مثل بقيّه مخالفين كشته مي‏شد.
صاحبان صحاح ننوشتند كه چگونه ابن عمر با عبد الملك بيعت كرد. فقط بخاري اجمالاً مي‏نويسد كه ابن عمر در ضمن نامه‏ي اطاعت خود را به اطلاع عبد الملك رساند.(2) ولي ابن أبي الحديد به نقل از اسكافي جريان بيعت او را چنين شرح مي‏دهد:
شما روايت كرديد كه عبد اللّه بن عمر در سنين بالا بين چوب و ترازو و إمام حقّ و پيشوي ستمگر را تشخيص نمي‏داد، چه آنكه او از بيعت علي عليه‏السلام خودداري كرد و شبانه در خانه حجّاج را كوبيد تا با عبد الملك بيعت كند، بري آنكه شبي را بي‏إمام به سر نبرد. عذر او روايتي بود كه از پيامر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله نقل كرد كه حضرتش فرمود: كسي كه بميرد و امامي‏نداشته باشد به مردن جاهلي از دنيا رفت. حجّاج نيز (كه مي‏دانست ابن عمر از ترس جهت بيعت آمده است) آنقدر او را پست و حقير شمرد كه پي خود را از رختخوابش بيرون آورد و گفت: دستت را بر آن بكش. اين بود تميز دادنش بين چوب و ترازو و اين بود إمام اختيار كردنش.(3)
بخاري در جي ديگر مي‏نويسد كه دعوي مروان و ابن زبير و ديگران در آن عصر تماما بري دنيا بود.(4)
و او (و بعض همفكران او مثل سعد بن أبي وقّاص) حاضر به بيعت با امير المؤمنين عليه‏السلام نمي‏شوند و با جنايتكاري
همچون حجّاج، آنهم با آن وضع خفّت‏بار، بيعت مي‏كند. علّت آن معلوم است زيرا بيعت با پيشوايي يا بايد با عقيده باشد كه او به امير المؤمنين عليه‏السلام عقيده نداشت و يا با زور كه حضرتش كسي را با زور وادار به بيعت نمي‏كرد. برخلاف حجّاج و عبد الملك، چنانچه گذشت.
از آنچه كه گذشت معلوم شد كه ابن عمر تابع زور بود نه پيرو حقّ.

- پی نوشت -

(1) صحيح بخاري، ج 9، ص 61، كتاب الفتن، باب لا يأتي زمان إلاّ الذي بعده شرّ منه.
«... قَالَ أَتَيْنَا أَنَسَ بْنَ مَالِكٍ فَشَكَوْنَا إِلَيْهِ مَا نَلْقَي مِنَ الْحَجَّاجِ فَقَالَ «اصْبِرُوا، فَإِنَّهُ لاَ يَأْتِي عَلَيْكُمْ زَمَانٌ إِلاَّ الَّذِي بَعْدَهُ شَرٌّ مِنْهُ، حَتَّي تَلْقَوْا رَبَّكُمْ». سَمِعْتُهُ مِنْ نَبِيِّكُمْ صلي‏الله‏عليه‏و‏سلم ».
(2) سنن أبي داود، ج 4، ص 209، كتاب السنّة، باب في الخلفاء، ح 4641.
«عن عوف قال: سمعت الحجّاج يخطب وهو يقول: ان مثل عثمان عند اللّه كمثل عيسي بن مريم. ثمّ قرأ هذه الآية يقرؤها ويفسّرها «اِذْ قالَ اللّهُ يا عِيسي اِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرافِعُكَ اِلَي وَمُطَهِرُكَ مَنَ الَّذِينَ كَفَرُوا» يشير الينا بيده وإلي اهل الشام».
(3) همان، حديث بعد.
أبو داود در حديث شماره 4645 صريحا از قول حجّاج، عبد الملك را جانشين خدا و برگزيده او مي‏داند و مي‏گويد: «... فاسمعوا واطيعوا لخليفة اللّه وصفيّة عبد الملك بن مروان.»
(4) همان، ح 4643.
«... واللّه لو امرت الناس ان يخرجوا من باب من [ابواب] المسجد فخرجوا من باب آخر فحلّت لي دماؤهم واموالهم. واللّه لو اخذت ربيعه بمضر لكان ذلك لي من اللّه حلالاً...».
 (1) الف ـ صحيح بخاري، ج 2، ص 198 و 199، كتاب الحجّ باب التهجير بالرواح يوم عرفة وباب الجمع بين الصلاتين بعرفة وباب بعد.
ب ـ سنن نسائي، ج 5، ص 258 و 260، كتاب مناسك الحج، بابهي 196 و 200، ح 3002 و 3006.
«كتب عبد الملك إلي الحجاج ان لا يخالف ابن عمر في الحجّ...».
ج ـ سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1001، كتاب المناسك، باب 54، ح 3009.
او مي‏نويسد: «فلمّا قتل الحجّاج ابن الزبير ارسل إلي ابن عمر: ي ساعة كان النبي صلي‏الله‏عليه‏و‏سلم يروح في هذا اليوم؟ قال: إذا كان ذلك رحنا...».
(2) ج 9 صحيح، ص 96 و 97، كتاب الاحكام، باب كيف يبايع الإمام الناس، وص 113، ابتدي كتاب الاعتصام بالكتاب والسنّة.
«عَبْدُ اللَّهِ بْنُ دِينَارٍ، قَالَ شَهِدْتُ ابْنَ عُمَرَ حَيْثُ اجْتَمَعَ النَّاسُ عَلَي عَبْدِ الْمَلِكِ قَالَ كَتَبَ إِنِّي أُقِرُّ بِالسَّمْعِ وَالطَّاعَةِ لِعَبْدِ الْمَلِكِ أَمِيرِ الْمُوءْمِنِينَ عَلَي سُنَّةِ اللَّهِ وَسُنَّةِ رَسُولِهِ مَا اسْتَطَعْتُ، وَإِنَّ بَنِيَّ قَدْ أَقَرُّوا بِمِثْلِ ذَلِكَ».
(3) ج 13 شرح نهج البلاغه، ص 242، به نقل از نقض العثمانية.
«... وقد رويتم انّه (ي عبد اللّه بن عمر) لم يميّز بين الميزان والعود بعد طول السّنّ وكثرة التجارب ولم يميّز أيضا بين إمام الرشد وإمام الغي فانّه امتنع من بيعة علي عليه‏السلام وطرق علي الحجّاج بابه ليلاً ليبايع لعبد الملك كيلا يبيت تلك الليلة بلا إمام زعم لانّه روي عن النبي صلي‏الله‏عليه‏و‏آله انّه قال: من مات ولا إمام له مات ميتة جاهليّة. وحتّي بلغ من احتقار الحجّاج له واسترذاله حاله ان اخرج رجله من الفراش وقال: اصفق بيدك عليها. فذلك تمييزه بين الميزان والعود وهذا اختياره في الائمّة...».
(4) ج 9 صحيح، ص 72، كتاب الفتن، باب إِذَا قَالَ عِنْدَ قَوْمٍ شَيْئًا ثُمَّ خَرَجَ فَقَالَ بِخِلاَفِهِ
«... عَنْ أَبِي الْمِنْهَالِ، قَالَ لَمَّا كَانَ ابْنُ زِيَادٍ وَمَرْوَانُ بِالشَّأْمِ، وَوَثَبَ ابْنُ الزُّبَيْرِ بِمَكَّةَ، وَوَثَبَ الْقُرَّاءُ بِالْبَصْرَةِ، فَانْطَلَقْتُ مَعَ أَبِي إِلَي أَبِي بَرْزَةَ الأَسْلَمِيِّ حَتَّي دَخَلْنَا عَلَيْهِ فِي دَارِهِ... وَهَذِهِ الدُّنْيَا الَّتِي أَفْسَدَتْ بَيْنَكُمْ، إِنَّ ذَاكَ الَّذِي بِالشَّأْمِ وَاللَّهِ إِنْ يُقَاتِلُ إِلاَّ عَلَي الدُّنْيَا. [وانّ هؤلاء الّذين بين اظهركم واللّه ان يقاتلون إلاّ علي الدنيا وانّ ذاك الذي بمكّة واللّه ان يقاتل إلاّ علي الدنيا]...».
مي‏گويد: زماني كه ابن زياد و مروان در شام و ابن زبير در مكّه و قرّاء در بصره نزاع داشتند من همراه پدرم نزد أبو برزه اسلمي رفتيم. پدرم از او طلب حديث كرد و گفت: ي أبو برزه ! آيا نمي‏بيني كه مردم در چه وضعي هستند؟ گفت: من در حالي هستم كه بر اين قريش در غضبم. شما اي گروه عرب! قبل از اسلام در پستي و گمراهي و كمي نفر بوديد و خدا شما را به وسيله پيامبرش نجات داد. تا كارتان به اينجا رسيد و اين دنيائي كه عامل فساد در ميان شما شد آنكه در شام است به خدا قسم فقط بري دنيا كارزار مي‏كند و آنهائي كه در ميان شما مي‏باشند به خدا قسم فقط بري دنيا مي‏جنگند و آنكه در مكّه است همچنين... .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page