ج ـ عذر بدتر از گناه

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

يكي از دستورات اسلام جهاد است و آن بر دو نوع است يكي جهاد با كفّار و مشركين يعني همانكه در زمان رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ، مسلمانان جهاد كردند و عدّه‏ي نيز شربت شهادت نوشيدند. ديگري جهاد با اهل بغي است. بدينمعني كه اگر گروهي از مسلمانان عليه گروهي ديگر به نبرد برخاستند وظيفه مسلمانان اين است كه تا مي‏توانند بين آن دو آشتي برقرار كنند و اگر نشد يا هر دو بر باطلند كه همه بايد خود را كنار كشيده و با هيچكدام همكاري نكنند و يا يكي از آن دو بر باطل است كه در اين صورت به حكم قرآن(1) با گروه باطل و به اصطلاح قرآن «گروه متجاوز» بايد كارزار نمود تا در مقابل حقّ تسليم شود.
شكّي نيست وقتي با متجاوز جنگ شد عدّه‏ اي كشته مي‏شوند و در اينجا مسأله كشتن برادران مسلمان ـ بنا به نصّ قرآن كه دستور جنگ با آنان را مي‏دهد ـ نه تنها حرام نيست بلكه لازم و واجب است چه آنكه متجاوزين فتنه‏انگيزند و فتنه‏انگيزي در ميان مسلمانان از هر گناهي بالاتر است و به تعبير قرآن از آدم‏كشي نيز بدتر است «وَالْفِتْنَةُ اَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ».
حال با اين مقدّمه به عملكرد ابن عمر در اين‏باره مي‏پردازيم:
يكي از فتنه‏ هايي كه در زمان ابن عمر واقع شد فتنه ابن زبير و سرانجام كشته شدنش به دست حجّاج بن يوسف بود. شكّي نيست كه هم ابن زبير و هم عبد الملك و مأمور او حجّاج هر دو بر باطل بودند و لذا اگر ابن عمر در هيچكدام از دو گروه داخل نشد حقّ داشت زيرا آن را فتنه مي‏دانست و ريختن خون برادر مسلمان حرام مي‏باشد.
نافع مي‏گويد: دو نفر در فتنه ابن زبير نزد ابن عمر آمده و گفتند: مردم را مي‏بيني كه چه مي‏كنند و تو پسر عمر و مصاحب پيامبري چرا خروج نمي‏كني؟ گفت: زيرا خداوند خون برادرم را بر من حرام كرد. آن دو گفتند: آيا خدا نمي‏فرمايد: با آنان بجنگيد تا فتنه‏ي نماند؟ گفت ما نيز جنگيديم تا آنكه فتنه نماند و دين مال خدا شد و شما مي‏جنگيد تا فتنه ايجاد شود و دين بري غير خدا باشد... مردي نزد ابن عمر آمد و گفت: چرا يكسال حجّ به جا مي‏آوري و يك سال عمره و جهاد را ترك مي‏كني و خوب مي‏داني كه خداوند به جهاد ترغيب نمود. گفت: ي پسر برادرم! اسلام بر 5 پايه بنا شده است، ايمان به خدا و رسولش و نمازهي پنجگانه و روزه ماه رمضان و پرداخت زكات و حجّ. آن مرد گفت: آيا نشنيدي كه خداوند فرمود: اگر دو دسته از مؤمنين با هم جنگيدند بين آنها اصلاح كنيد... تا در حكم خدا درآيند؟ و نيز فرمود: با آنان بجنگيد تا فتنه‏ي نباشد. گفت: ما اين كار را در زمان رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم كرديم آنگاه كه مسلمانان كم بودند و مرد در دينش در فتنه قرار مي‏گرفت، يا او را مي‏كشتند يا عذابش مي‏كردند تا آنكه اسلام گسترش يافت و ديگر فتنه‏ي نماند... .(2)در حديث ديگري وقتي سؤال كننده از آيه 9 سوره حجرات كه درباره جنگ دو دسته از مؤمنين است مي‏پرسد كه چرا تو برنمي‏خيزي و قتال نمي‏كني مي‏گويد: «اغترّ [اعيرّ] بهذه الآية ولا اقاتل احبّ الي من أن اغترّ [اعيرّ] بهذه الآية الّتي يقول اللّه تعالي: «وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنا مُتَعَمِّدا...» إلي آخرها...»(1) يعني اگر به خاطر اين آيه فريب بخورم [سرزنش بشوم] بهتر است تا آنكه به خاطر اين آيه كه خداوند مي‏فرمايد: هر كه مؤمني را عمدا بكشد (جايگاهش جهنّم است...).
بخاري در حديث بعد، از قول ابن عمر مي‏نويسد كه فتنه آن زمان جنگ بري رياست بود. «و هل تدري ما الفتنة؟ كان محمّد (ص)يقاتل المشركين وكان الدخول عليهم فتنة وليس كقتالكم علي الملك»
حال نوبت آن رسيده كه به بررسي آنچه كه نقل شده بپردازيم:
ابن عمر مي‏گويد كه خون برادرم بر من حرام است، ما هم مي‏گوييم خون ريزي حرام است امّا اگر كسي فتنه‏ي برپا كرد و به جنگ با حكومت حقّ برخاست آيا بايد سكوت كرد و اجازه داد هر كاري خواست بكند؟ يا ابن زبير بر حقّ بود يا عبد الملك و حجّاج، و اگر از نظر ابن عمر هر دو بر باطل بودند چرا با عبد الملك به عنوان امير المؤمنين بيعت كرد؟ و اگر او را حقّ مي‏دانست چرا با او همكاري نكرد و با ابن زبير نجنگيد؟ آيا منتظر بود كه ببيند كدام پيروز مي‏شوند آنگاه بري او حقّ روشن شود؟ در اين صورت بايد گفت كه او تابع زور است نه تابع حقّ.
مي‏گويد كه ما در زمان رسول خدا صلي‏ الله ‏عليه‏ و‏آله به آيه جهاد عمل كرديم تا آنكه فتنه از ميان رفت. اولاً: او از جهاد كنندگان نبود و لذا نمي‏بينيم كه در جنگهي مختلف ضربه‏ي خورده و يا ضربه‏ي زده باشد، و ثانيا: جنگ زمان رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله جنگ با مشركين بود و زمان ابن عمر جنگ با متجاوزين. آيا كسي كه در جنگ أوّل شركت كرد از جنگ دوم معاف است؟ او لابدّ با همين استدلال خود را از جنگهي امير المؤمنين عليه ‏السلام كنار كشيد و حاضر نشد كه با أصحاب جمل ـ يعني فتنه‏انگيزاني كه عليه حكومت حقّ إمام زمانشان قيام كردند ـ بجنگد. او با آنكه مي‏د انست كه رسول خدا صلي‏ الله ‏عليه ‏و‏آله معاويه و يارانش را «فئه باغيه» ناميده و بنا به نصّ قرآن بايد با آنها جنگيد، با اينحال خود را كنار كشيد. او حتّي با خوارج نيز پيكار نكرد با آنكه آنها در بعض روايات سگهي جهنّم ناميده شدند و اصولاً او حكومت امير المؤمنين عليه‏السلام را حقّ نمي‏دانست و لذا با حضرتش بيعت نكرد (ولي چنانچه گذشت با حجّاج و يزيد بيعت كرد).
مي‏گويد من اگر به خاطر آيه‏ي كه مي‏گويد با متجاوز بجنگيد سرزنش شوم بهتر است تا آنكه به خاطر آيه‏ي كه مي‏گويد كشتن مؤمن باعث رفتن به جهنّم است سرزنش گردم. آيا اين بهانه عذر بدتر از گناه نيست؟ همان خدائي كه كشتن مؤمن را باعث دخول در جهنّم مي‏داند همان خدا جنگ با كساني كه عليه حكومت حقّ به پا خاستند را واجب مي‏داند و مي‏گويد با آنها بجنگيد تا تسليم حقّ شوند. آيا خدا نمي‏دانست كه خواهي نخواهي عدّه‏ي در اين جنگ كشته مي‏شوند؟ گوئيا ابن عمر خود را داناتر از خدا مي‏دانست! معلوم است كه اينها بهانه‏ هائي كودكانه بري فرار از جهاد است.
اگر او از ابتدا مي‏گفت كه اين جنگها بري دنيا است و من داخل آن نمي‏شوم ما به او حق مي‏داديم ولي إشكال ديگري به او وارد مي‏نموديم و آن اينكه چرا با باطل بيعت كردي؟

- پی نوشت -

 (1) خداوند در سوره حجرات (سوره 49) آيه 9 مي‏فرمايد: اگر دو دسته از مؤمنين با هم درگير شدند بين آنها سازش دهيد و اگر يكي از آن دو متجاوز بود با او بجنگيد تا در مقابل حكم خدا تسليم شود... .
(2) صحيح بخاري، ج 6، ص 32، تفسير سوره بقره.
«... أَتَاهُ رَجُلاَنِ فِي فِتْنَةِ ابْنِ الزُّبَيْرِ فَقَالاَ إِنَّ النَّاسَ قَدْ ضُيِّعُوا، وَأَنْتَ ابْنُ عُمَرَ وَصَاحِبُ النَّبِيِّ صلي‏الله‏عليه‏و‏سلم فَمَا يَمْنَعُكَ أَنْ تَخْرُجَ فَقَالَ يَمْنَعُنِي أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ دَمَ أَخِي. فَقَالاَ أَلَمْ يَقُلِ اللَّهُ «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّي لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ» فَقَالَ قَاتَلْنَا حَتَّي لَمْ تَكُنْ فِتْنَةٌ، وَكَانَ الدِّينُ لِلَّهِ، وَأَنْتُمْ تُرِيدُونَ أَنْ تُقَاتِلُوا حَتَّي تَكُونَ فِتْنَةٌ، وَيَكُونَ الدِّينُ لِغَيْرِ اللَّهِ.
«... عَنْ نَافِعٍ، أَنَّ رَجُلاً، أَتَي ابْنَ عُمَرَ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ الرَّحْمَنِ مَا حَمَلَكَ عَلَي أَنْ تَحُجَّ عَامًا وَتَعْتَمِرَ عَامًا، وَتَتْرُكَ الْجِهَادَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ، وَقَدْ عَلِمْتَ مَا رَغَّبَ اللَّهُ فِيهِ قَالَ يَا ابْنَ أَخِي بُنِيَ الإِسْلاَمُ عَلَي خَمْسٍ إِيمَانٍ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ، وَالصَّلاَةِ الْخَمْسِ، وَصِيَامِ رَمَضَانَ، وَأَدَاءِ الزَّكَاةِ، وَحَجِّ الْبَيْتِ. قَالَ يَا أَبَا عَبْدِ الرَّحْمَنِ، أَلاَ تَسْمَعُ مَا ذَكَرَ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ «وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُوءْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا» «إِلَي أَمْرِ اللَّهِ» «قَاتِلُوهُمْ حَتَّي لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ» قَالَ فَعَلْنَا عَلَي عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلي‏الله‏عليه‏و‏سلم وَكَانَ الإِسْلاَمُ قَلِيلاً، فَكَانَ الرَّجُلُ يُفْتَنُ فِي دِينِهِ إِمَّا قَتَلُوهُ، وَإِمَّا يُعَذِّبُوهُ، حَتَّي كَثُرَ الإِسْلاَمُ فَلَمْ تَكُنْ فِتْنَةٌ.
(1) همان، ص 78، تفسير سوره انفال.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page