اهدائیه

(زمان خواندن: 10 - 20 دقیقه)

هدیه به پدر علّامه‌ام «علی یحیی العماد» ؛ به او كه از چشمه‌سار دانش و اخلاقش سیراب شدم؛
به پدر بزرگواری كه نه در خیال و آرزو كه حقیقتا و به واقع با اسلام زندگی می‌كند؛
به پدر بزرگواری كه روش زندگی و اخلاقش از كتاب خدا شكوفا شده است؛
به پدر بزرگواری كه با یاد و نام خدا و برای حلّ مشكلات مسلمانان جهاد كرد و هدفش تربیت فرزندانی بود كه به دور از تاریكی و در سایه سار آیات روشن قرآن زندگی كنند...
این تلاش را به تو تقدیم می‌كنم!
فرزندت: عصام.
بسم الله الرحمن الرحیم
ستایش تنها مخصوص خدایی است كه او را حمد می‌كنیم، از او یاری می‌جوییم، از او پوزش گناه می‌طلبیم و از بدی‌های جان و زشتی‌های كردارمان به او پناه می‌بریم. هر كه را او هدایت كند، كسی توان گمراه کردن ندارد و هر كه را او گمراه كند هیچ كس، نمی تواند هدایت کند. گواهی می دهم كه هیچ معبودی جز «الله» وجود ندارد و یکتاست و بی شریك.ّ و گواهی می دهم كه محمد(صلّی الله علیه و آله) بنده و فرستادۀ اوست.
«یا أیّها الذین آمنوا اتقوا الله حقّ تقاته و لا تموتنّ إلّا و أنتم مسلمون»؛ «ای كسانی كه ایمان آورده‌اید، از خدا آن گونه كه حق پروا كردن از اوست، پروا كنید؛ و زینهار، جز مسلمان نمیرید.»[1]
«یا أیّها النّاس اتّقوا ربّكم الذى خلقكم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بثّ منها رجالا كثیرا و نساء. و اتقوا الله الذى تساءلون به و الأرحام. إنّ الله كان علیكم رقیبا»؛ «ای مردم، از پروردگارتان پروا دارید همو كه شما را از «نفس واحدی» آفرید و جفتش را نیز از او آفرید و از آن دو، مردان و زنان بسیاری پراكنده كرد و از خدایی كه به نام او از همدیگر درخواست می كنید پروا نمایید. و نیز از قطع رابطه با خویشاوندان خویش بپرهیزید كه خداوند همواره بر شما نگهبان است. »[2]
«یا ‌أیّها الذین اتقوا الله و قولوا قولاً سدیداً یصلح لكم أعمالكم و یغفر لكم ذنوبكم و من یطع الله و رسوله فقد فاز فوزاً عظیماً»؛ «ای كسانی كه ایمان آورده اید از خدا پروا دارید و سخنی استوار بگویید تا اعمال شما را به صلاح درآورد و گناهانتان را بر شما ببخشاید و هر كس خدا و پیامبرش را فرمان برد قطعاً به رستگاری بزرگی نایل آمده است.)) [3] ،[4]‌
به اعتقاد من تقریب میان مسلمانان، تنها با به كارگیری روشی صحیح و بدون نقص در گفتگو محقق می شود.
اگر ما در طراحی روش‌های گفتگو، میان مسلمانان، ابتكار عمل نورزیم و در قالب‌ریزی، نوسازی شیوه‌ها و تبدیل آنها از قالب‌های سنّتی به شكل‌های جدید و با كارآیی بیشتر نكوشیم، نه تنها از گفتگوهای تقریبی میان مسلمانان، نتیجۀ مطلوب را به دست نمی آوریم بلكه فاصله ها بیش از گذشته خواهد شد و تفرقۀ میان مسلمانان شدیدتر می‌گردد. گفتگو میان مذاهب اسلامی دارای افق‌های گسترده‌ای است كه باید با رویكردی باز به آن داشت. بنابراین گفتگو:
اولاً: روشی است برای  تقریب میان مذاهب اسلامی: از یك سو میان اهل سنّت و شیعه، از سوی دیگر میان مكتب تشیّع و وهّابیت و از جهت دیگر میان وهّابیت و سایر مذاهب اهل سنّت.
بدون شك اگر آرمان تقریب محقق شود، بزرگترین مشکل رویاروی مسلمان در دوران معاصر، حل خواهد شد.
ثانیاً: شیوه ای است برای رویارویی با تمامی توطئه‌هایی كه برای دسته‌بندی و ایجاد تفرقه میان مسلمانان پردازش شده است. توطئه‌هایی كه می‌كوشد مسلمانان را به گروه‌ها و دسته‌های پراكنده تبدیل كرده، پیكرۀ جامعه اسلامی را پاره پاره نموده و سرانجام امّت اسلامی را به مرداری از هم گسیخته، بدل نماید.
در حقیقت این كتاب تلاشی است برای برطرف کردن برخی نقطه‌های منفی و تاریك در فرآیند گفتگوهای مذهبی میان مكتب تشیّع و وهّابیت. این كتاب با استفاده از تجربۀ گفتگوهای بنده با وهّابیان در مدت زمانی بیش از دوازده سال و همچنین با توجه به سابقۀ من در اعتقاد به وهّابیت نگاشته شده. من در كشور یمن در كلاس درس عالمان بزرگ وهّابی شركت می‌كردم و سپس برای ادامۀ تحصیل به عربستان سعودی مسافرت كردم. من وهّابی بسیار متعصبی بودم و در این اعتقاد تا جایی پیش رفتم كه در تكفیر شیعیان كتابی را با نام "الصلة بین الاثنی عشریة و فرقة الغلاة"؛ (پیوند میان مذهب تشیّع و فرقۀ غالیان) نوشتم. بعد از این كه مذهب وهّابیت را ترك كردم و به شیعه گرویدم، كتابی را با عنوان "حقائق المذهب الإثنى عشریة و خصائصه أو رحلتی من الوهّابیة إلى الإثنی عشریة"؛ (حقایق و ویژگی‌های مذهب تشیّع یا داستان سفر من از وهّابیت به تشیّع) نگاشتم. به همین جهت وقتی از گفتگو با وهّابیان سخن می‌گویم، دربارۀ مذهبی سخن می‌گویم كه خود یكی از متعصب‌ترین افراد آن بوده‌ام و به شكل طبیعی در گفتگو با آنان، بنده بهترین شیوه را می شناسم.
لازم است به مسالۀ بسیار مهمی اشاره كنم: در گفتگو با وهّابیان توجه به چند مساله و رعایت آن ضروری است:
باید طرف وهّابی را متقاعد كرد كه گفتگو دربارۀ یك آیۀ از قرآن یا یك روایت انجام شود نه در یك موضوع. حتی باید طرف را متقاعد كرد كه گفتگو را بر یك بخش از آیه و یا روایت در یك موضوع محدود كنیم، زیرا تفکّر وهّابی(با توجه به میزان بالای شبهات) قابلیت فهم همۀ ابعاد مذهب تشیّع را ندارد. تنها با گفتگویی تدریجی، گام به گام، آیه به آیه و روایت به روایت می توانیم به این هدف برسیم. لازم است پیش از آغاز گفتگو با وهّابیان، ضرورت التزام به این شیوه را برایشان روشن كنیم.
با استفاده از این شیوه، گفتگو روشمند و علمی خواهد بود. در هیچ یك از نقطه های جهان و مراكز دانشگاهی، نمی پذیرند كه موضوع پژوهش، كلّی باشد؛ بلكه از دانشجو می خواهند كه تحقیق را در محدودۀ كوچكی از یك موضوع ارائه كند؛ زیرا هر چه موضوع پژوهش كوچكتر و جتر باشد، تحقیق كارآمدتر بوده، قوّت علمی بیشتری خواهد داشت. ولی اگر در گفتگو با وهّابیان یك موضوع عام و گسترده دامنه انتخاب شود، آن ها نمی توانند حقایق و ویژگی های مذهب تشیّع را درك كنند.
اگر گفتگو با وهّابیان را با موضوعی غیر از حدیث ثقلین[5] آغاز كنید، مرتكب اشتباه بزرگی شده اید. زیرا اگر سایر فضایل امیرمومنان را برای آنان بازگو كنید در پاسخ مدعی می شوند، برای دیگران هم فضایلی روایت شده است.
به همین جهت باید برای تفكّر وهّابی روشن كرد معنای روایاتی كه فضایل صحابه را- به جز امیر مومنان– بیان می كنند، این نیست كه می توان به آنان تمسّك كرد و بر اساس دیدگاه و كردارشان، عمل كرد. در حالی كه حدیث ثقلین بیان می كند واجب است به حضرت علی(علیه السلام) تمسّك كرد. این حدیث را امام مسلم-رحمه الله- در باب«ما ورد عن النبى فى الإمام على» نقل كرده است.
اگر طرف وهّابی درخواست كرد گفتگو از میان موضوعات قرآنی باشد، باید گفتگو با او را از آیۀ تطهیر آغاز كنید، نه از آیۀ ولایت و یا آیه های دیگر. این شیوه بر اساس نكته های فراوان علمی به دست آمده كه در این بخش از كتاب مجال بیانشان نیست.[6]
مهمترین دلیل این پیشنهاد این است كه میان آیۀ تطهیر و حدیث ثقلین پیوندی محكم وجود دارد و به همین دلیل، تمام نویسندگان اهل سنّت در كنار بیان آیۀ تطهیر و حدیث كساء، حدیث ثقلین را هم ذكر كرده اند. هیچ مسلمانانی نیست كه پیوند محكم میان حدیث ثقلین و حدیث كساء را نشناسد. تحقیق دربارۀ آیۀ تطهیر ناخودآگاه، ما را به بررسی حدیث كساء و حدیث ثقلین می كشاند.
3. محور سوم در گفتگو با وهّابیان دربارۀ نقش بنی امیه در جداسازی اهل سنّت از اهل بیت (علیهم السلام) می باشد.
وهّابیان برای پراكنده سازی مردم از مكتب اهل بیت(علیهم السلام) به برخی مباحث دامن می زنند مانند: افسانۀ وجود داشتن قرآنی دیگر نزد شیعه و افسانه های دیگر كه به مكتب اهل بیت(علیهم السلام) نسبت می دهند و تلاش می كنند به این وسیله میان مردم و مكتب اهل بیت(علیهم السلام) جدایی بیافكنند. لازم است در چنین گفتگوهایی از پرداختن به این نوع مسایل پرهیز كرد.
آنچه باعث شده به این نتیجه برسم و نقطۀ شروع گفتگو با وهّابیان را ضرورتاً حدیث ثقلین بدانم، این است كه حدیث ثقلین- بنا به تحقیق و استقرای فراگیری كه داشته ام- عامل اساسی انتقال بسیاری از وهّابیان و اهل سنّت به مذهب شیعۀ دوازده امامی شده است.
به همین جهت ضروری است گفتگو با آنان پیش از هر موضوعی، دربارۀ حدیث ثقلین باشد و هر گفتگویی با آنان، اگر با حدیث ثقلین آغاز نشود، ثمربخش نخواهد بود و باعث انتقال آنان به مذهب اهل بیت(علیهم السلام) نخواهد شد، در حالی كه تنها هدف ما از گفتگو با وهّابیان، انتقال آنان به مذهب اهل بیت(علیهم السلام) و یا تقریب میان آنان و شیعیان است. بدون شك بسیاری از وهّابیان خواستار شناسایی حقیقت هستند و اگر حقیقت را بشناسند از آن پیروی خواهند كرد.
به همین جهت ما شیوۀ برخی از شیعیان را در گفتگو با وهّابیان نمی پذیریم زیرا با استفاده از راهبرد آنان، نمی توان مذهب اهل بیت (علیهم السلام) را به وهّابیان شناساند و همچنین نمی توان میان شیعه و وهّابیت تقریب ایجاد كرد؛ بلكه این شیوه آنان را از حقیقت دورتر می كند[7] و رشته های وحدت اسلامی را پاره پاره می كند. برخی از شیعیان نسبت به برداران وهّابی خود بدبین هستند و می پندارند كه وهّابیان معانداند و حق پذیر نیستند. این پندار ستم بزرگی نسبت به وهّابیان است. همان طور كه قبلاً گفتم بنده هم جزو معتقدان به اندیشه وهّابی بوده ام ولی با شناختن حقیقت، وهّابیت را رها كرده،  پیرو مكتب تشیّع شدم. به همین جهت معتقدیم در صورتی كه بیشتر وهّابیان حقیقت مكتب تشیّع را بشناسند، مكتب وهّابیت را رها كرده و از حقیقت پیروی می کنند.
 این كتاب بر مبنای نیك انگاری به وهّابیان نگاشته شده است، زیرا اگر با نگاه مثبت به آنان ننگریم، گفتگوی با آنان هم نتیجۀ مثبتی به دنبال نخواهد داشت.
من با توجه به تجربۀ دوازده سالۀ خود در مناظره با وهّابیان و همچنین با توجه به تحقیقاتی كه در این موضوع داشته ام به این نتیجه رسیده ام كه در این فضا، خشونتی بی سابقه حكمفرما شده است.
درست است كه در گذشته میان اهل سنّت و شیعیان اختلاف هایی وجود داشته است ولی هیچ گاه این اختلاف به سطح اختلاف وهّابیت و تشیّع نرسیده است. با ظهور «محمّد بن عبد الوهّاب» و به دنبال تاثیرگذاری دست های استعمار صلیبی، این اختلاف بسیار ریشه دارتر شد، زیرا این استعمار بود كه از ثمرات این درگیری به سود خود بهره برداری می كرد. این گسل و جدایی روز به روز عمیق تر می شد و كار به جایی رسید كه رشتۀ هر نوع ارتباط دینی میان تشیّع و وهّابیت از هم گسسته شد. شرایط به گونه ای درآمد كه امروز بر لبۀ پرتگاه ایستاده، به جنگی پر تب و تاب ولی بی فایده مشغول شده ایم، جنگی كه سرانجام نه پیروزمندی دارد و نه شكست خورده ای! تنها بهره بردار این معركه، استكبار صلیب به دوش جهانی است. به همین دلیل هم بود كه در زمان تاسیس مجمع تقریب بین مذاهب، این مركز با مخالفت سازمانهای دست ساز استعمار روبه رو شد.
 و این جنگ تلخ روزبه روز شعله ورتر شد تا جایی كه تیرهای این مبارزه، به ارزشمندترین مقدّسات اسلام یعنی قرآن كریم اصابت كرد.
بنابراین بر ما واجب است برای نجات این گفتگو به طرحی علمی دست یازیم، تا بتوانیم از مقدّسات اسلامی خود حفاظت كنیم و آن ها را از آثار نامبارك این مجادلات پر تنش در امان نگه داریم.
به همین دلیل از زمانی كه به مذهب تشیّع گرویدم، بیشترین تلاش خود را برای نزدیك سازی این دو مكتب به كار گرفته ام، زیرا درك كرده ام، دست های پنهانی در تلاش است تا با ایجاد اختلاف میان این دو مذهب پرارزش، در بین امّت اسلامی چند دستگی ایجاد كنند. در این كتاب كوشیده ام مبنایی صحیح را برای گفتگو میان تشیّع و وهّابیت پایه ریزی كنم. بنا به دیدگاه من در صورتی كه این روش پی گیری نشود، گفتگو و مناظره میان ما بی نتیجه خواهد بود.
این روش مبتنی بر سه مرحلۀ اساسی در گفتگو است. این مرحله های سه گانه را دانشمندان علم جامعه شناسی پی ریزی كرده و مادی گرایان و الاهیون همگی آن را پذیرفته اند. این مراحل گام هایی نو هستند كه از دانش جامعه شناسی و روانشناسی به دست آورده ام و بر گفتگوی میان شیعه و وهّابیت تطبیق كرده ام. اندیشه الاهی و مادی هر دو این مراحل را می پذیرند. برای محافظت از آرمان وحدت اسلامی میان تشیّع و وهّابیت، پذیرش این مراحل سه گانه، امری اجتناب ناپذیر است.
به زودی در همین كتاب، این مراحل سه گانه را تشریح خواهیم كرد.
بزرگترین مشكل این گفتگو این است که اساسی ترین شرط گفتگو رعایت نشده یعنی محتوا و معنای مورد نظر از اصطلاح های به كار گرفته شده در گفتگو، روشن نیست. در هر نوع گفتگویی اگر قصد داریم به نتیجه ای برسیم، باید معانی مورد نظر را روشن و شفاف بیان كنیم، به ویژه در جایی كه دو سوی گفتگو مسلمان هستند.
نكتۀ قابل توجهی كه به نظر من رسیده این است  كه برخی از واژگان پركاربرد در این گفتگو لفظ مشترك هستند، از نظر ساختار لفظی یكسان می نمایند ولی میان معانی قصد شده از آنها اختلاف فاحشی وجود دارد. از این قبیل است اصطلاح «عصمت» و یا «تقیه» و برخی واژه های دیگر. عصمت در نگاه وهّابیت با عصمت در نظرگاه شیعه اختلاف جوهری دارد: عصمت در اندیشۀ وهّابیت ملازم با مفهوم نبوّت است در حالی كه به نظر شیعه تلازمی میان عصمت و نبوّت وجود ندارد همانطور كه حضرت مریم (سلام الله علیها) پیامبر نبود ولی معصوم بود. بنابراین عصمت حضرت علی (علیه السلام) به اعتقاد شیعه از این جهت، مشابه با عصمت حضرت مریم است.
به دلیل همین چندگانگی در تفسیر اصطلاح ها، مسالۀ تقریب میان تشیّع و وهّابیت محقق نشده است.[8]
این كتاب تلاش دارد میان جمعی از امّت اسلامی یعنی شیعیان و وهّابیانی كه در فضای گفتگوهای مذهبی قرار دارند، تقریب ایجاد كند. به امید این كه برای همگان روشن شود میان تشیّع و وهّابیت مشتركات فراوانی وجود دارد.
در حقیقت كسانی كه معتقدند تقریب میان تشیّع و وهّابیت امكان پذیر نیست نه حقیقت مكتب تشیّع را به خوبی شناخته اند و نه حقیقت مذهب وهّابیت را.
این كتاب كوششی است برای تقریب میان دو فرقۀ بزرگ اسلامی و تلاشی است برای زدودن دشمنی های موجود میان وهّابیت و تشیّع. كوششی است نو در روشن سازی و تبیین نقطه های مشترك میان این دو گروه بزرگ اسلامی. هر دو گروه نیز مطمئن هستند که هیچ كدام توان نادیده گرفتن دیگری را ندارد.
خدا را سپاس می گوییم که عقلای قوم در دو مذهب، به یكدیگر احترام می گذارند. عالمان این دو فرقه هر كدام حق گزینش را دارند همانگونه كه حق دارند دیدگاهی را که از طرف مقابل نپذیرفته اند، نقد کنند.
در حقیقت آن چه مرا به تقریب میان تشیّع و وهّابیت و دعوت به این تقریب تشویق كرد، حركت تقریب میان اهل سنّت و شیعه بود كه در آغاز این قرن رشد كرد.
ضروری است پیروان هر دو مذهب از جایگاه احترام متقابل به هم نگاه كنند و بدیهی است چنین نگاهی باعث می شود دیدگاه اسلامی طرف مقابل را بپذیریم و به آینده ای بهتر در ارتباط میان مذهب تشیّع و وهّابیت دست یابیم.
در پایان این مقدمه لازم است نكته ای مهم و ضروری را درمورد گفتگو با آنان دربارۀ حدیث ثقلین یا حدیث دیگر گوشزد كنم: لازم است پیش از آغاز گفتگو، طرف وهّابی اعلام كند كه به اعتقاد اهل سنّت دربارۀ شیعه ملتزم است و شیعۀ دوازده امامی را جزو فرقه های اسلامی می داند. باید برای او روشن كنیم كه گفتگوی میان وهّابیت و تشیّع گفتگویی بین دو مذهب از مذاهب اسلامی است. اگر طرف مقابل بر تكفیر شیعیان اصرار داشت باید برای او روشن كنیم كه شیوۀ اهل سنّت در رویایی با شیعه این گونه نبوده و او در مساله تعامل با شیعه و همچنین تعامل با سایر مذاهب چهار گانۀ اهل سنّت از روش آنان جدا شده است، و اگر باز هم بر تكفیر شیعه پافشاری می كرد، لازم است از مناظرۀ با او اجتناب كرد و ادامه گفتگو با او صحیح نیست نه دربارۀ حدیث ثقلین و نه دربارۀ موضوع دیگر.
ضروری است به نكتۀ مهمّ دیگری در موضوع گفتگو دربارۀ صحابه اشاره كنم: به نظر من اشتباه است قبل از طرح حدیث ثقلین، بحث صحابه را پیش بكشیم زیرا مسالۀ صحابه، به سبب مخالفت آنان با حدیث ثقلین مطرح شده است، بلكه بنده معتقدم گفتگو دربارۀ هر یك از شبه های مطرح شده دربارۀ شیعه، تنها زمانی صحیح است كه ابتدا دربارۀ حدیث ثقلین مناظره كرده باشیم. زیرا تنها دلیل به وجود آمدن تمامی شبه های مطرح شده دربارۀ مذهب اهل بیت، رویگردانی برخی از مسلمانان از حدیث ثقلین بوده است.
هنگامی كه بحث با وهّابیان دربارۀ حدیث ثقلین به سرانجام رسید، گفتگو را دربارۀ حدیث كساء  آغاز می كنیم و در مرحلۀ بعد دربارۀ حدیث «اثنی عشر» به گفتگو می نشنیم.
این سه حدیث یعنی «حدیث ثقلین+حدیث كساء+حدیث اثنی عشر» علّت اساسی تحول فكری بسیاری از وهّابیان و اهل سنّت و پذیرش تشیّع گشته است. بنابراین لازم است در ابتدا و پیش از گفتگو دربارۀ شبهه های پراكنده شده به دست دشمنان تشیّع، این احادیث سه گانه، موضوع مناظره قرار گیرند.
در این جا فراموش نمی كنم از مادر بزرگم «امّ ابراهیم» و همچنین از مادرم «امّ عصام» كه در دیار غربت، مایۀ آبادی خانه مان و خیر وبركت آن بودند، كمال تشكر را به جا آورم... دوری از شما برایم بسیار سخت است ولی چهرۀ شما همیشه در ذهنم نقش بسته و همراه من است... معتقدم اگر دعای شما نبود معلوم نبود كه خداوند برای من چه تقدیری را رقم می زد؟!
وهمچنین از همسر عزیزم «امّ یوسف» به خاطر رنجی كه در این مدت طولانی یعنی زمان نگاشتن[9] این كتاب و كتاب «رحلتى من الوهّابیة الی اثنی عشریة»[10] كشید، تشكر می كنم. سپاسگزاری من از آنان كمترین هدیه ای است كه می توانم به ایشان تقدیم كنم. پیامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله) می فرمایند: «لا یشكر الله من لا یشكر الناس»؛[11] (هر كس از مردم سپاسگزاری نكند خدا را سپاس نكرده).
«و أفوّض أمري إلی الله إنّ الله بصیر بالعباد»؛[12] (امر خود را به خدا می سپارم زیرا نسبت به امر بندگان بیناست.)
و از خداوند تعالی خواستارم این كتاب را برای دیگران سودمند قرار دهد.
و آخرین كلام ما سپاس خداوند جهانیان است.
عصام علی یحیی عماد- صنعاء- 1412هـ . ق[13]، [14]

- پاورقی -

[1]) آل عمران:102
[2]) نساء: 1
[3]) احزاب: 71-70
[4]) این خطبه از پیامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله ) نقل شده و صدور آن از پیامبر اكرم ثابت است و در میان محدثان بزرگ به ((خطبة الحاجة)) مشهور است. این خطبه در كتاب های صحاح وارد شده.  برای تاسی به پیامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله) كتاب را با این خطبه آغاز كردم. از خداوند خواهانیم به حقّ این خطبۀ بزرگ خواسته های ما را در دنیا و آخرت برآورده كند.
[5) اصرار شدید من بر ضرورت شروع مناظره با استفاده از حدیث ثقلین، ناشی از تاكیدات فراوانی است كه پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) نسبت به این حدیث داشته اند. ایشان بیان كرده اند كه عمل به حدیث ثقلین نجات دهندۀ امت اسلام از گمراهی و اختلاف است.  پیامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله) تا آخرین لحظه های زندگی، امّت خود را به عمل به این حدیث تشویق می كردند. حدیث ثقلین آخرین سخنی بود كه ایشان بر زبان آوردند و در حالی كه به حدیث ثقلین توصیه می كردند با امت وداع نمودند. همچنین دریافته ام كه وصیّت بسیاری از بزرگان در آخرین لحظه های عمرشان حول حدیث ثقلین متمركز بوده است و توصیه به این حدیث یكی از مواردی بوده كه بسیاری از شخصیت های بزرگ اسلامی نسبت به آن توجه داشته اند. به همین جهت هم می بینیم كه حضرت علی(علیه السلام) در لحظه های پایانی عمر تمسك به ثقلین را توصیه كرده اند.
و همچنین می بینیم بسیاری از بزرگان اسلام روش پیامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله) را پی گرفته اند، وصیّت های جاودانۀ خود را با ضرورت تمسّك به ثقلین آغاز كرده، مسلمانان را به ضرورت توجه و عمل به حدیث ثقلین تشویق نموده اند. همچنین این ضرورت یادآوری كرده اند كه تنها نقل این روایت كافی نیست، بلكه واجب است به مضمون روایت هم عمل  شود. به همین جهت هم معتقدم، تنها با گفتگو دربارۀ حدیث ثقلین است كه می توانیم حقیقت را به وهّابیان معرفی كنیم.
[6) ما در مبحث ویژگی واقع گرایی مذهب تشیع در تعامل با صحابه، علّت عقب انداختن گفتگو دربارۀ آیۀ ولایت را تشریح كرده ایم؛ ر.ك ص   از همین كتاب.
[7])عجیب این است كه برخی از برادران شیعه معتقدند ضروری است از مرحلۀ دفاع به مرحلۀ تهاجم گذر كنیم، ولی میان تهاجم مثبت و تاثیر گذار و تهاجم منفی كه دارای نتایج نامطلوب است تفاوتی قایل نمی شوند، در حالی كه باقی ماندن در حالت تدافعی از ورود به مرحلۀ تهاجم منفی بهتر است.
[8]) من مدت سیزده سال است كه ندای ضرورت تاسیس جماعت تقریب میان تشیع و وهّابیت را سرداده ام. با برخی از محققان وهّابی هم ملاقات هایی داشته ام و نشانه هایی از این اندیشه را در آنان مشاهده كرده ام. معتقدهم تاسیس چنین جماعتی یكی از مهم ترین واجبات اسلامی است و لازم است برای دست یابی به آن تلاش كنیم؛ زیرا درگیری میان تشیع و وهّابیت به موضوعی تبدیل شده كه دشمنان اسلام برای ایجاد تفرقه از آن استفاده می كنند.
[9]) نگارش این دو كتاب بیش از ده سال به طول انجامید.
[10]) مناسب است مطالعۀ كتاب «رحلتی من الوهّابیة الی الاثنى عشریة» بعد از خواندن این كتاب انجام شود؛ در حقیقت این كتاب پیش نیازی ضروی برای كتاب «رحلتی من الوهّابیة الی الاثنى عشریة» می باشد و ضروری است قبل از مطالعۀ آن، بررسی شود. می توانیم بگوییم كه كتاب حاضر بخش نخست این بحث به حساب می آید. این كتاب بخش نظری بحث را انجام می دهد، ولی كتاب «رحلتی من الوهّابیة الی الاثنى عشریة» بخش عملی این بحث را عهده دار شده است.
[11]) الالبانی، ناصر الدین، صحیح سنن الامام ابی داود، ج3، ص913 چاپ اول
[12]) غافر: 44
[13]) مقدمۀ این كتاب را در همین تاریخ نگاشته ام ولی كتاب و مقدمه را بازنگری كرده، مواردی را اضافه و كم كرده ام. ترتیب و ساختار این كتاب بازنویسی شده، به ویژه مطالبی كه مربوط به دورۀ تالیف كتاب بوده، زیرا گمان نمی كردم نوشتن این كتاب تا این مقدار برای من هزینۀ وقتی داشته باشد. به همین جهت هم تاریخ ذكر شده در مقدمه، تاریخ شروع نگارش كتاب است كه با تاریخ شروع تالیف كتاب «رحلتی من الوهّابیة إلی الاثنی عشریة» هم زمان بوده است.
[14]) عباراتی كه در این كتاب در میان گیومه نقل شده- به طور مثال در میانۀ نقل سخنی از شخصیتی-  به قلم نویسنده می باشد.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page