باب نوادر

(زمان خواندن: 12 - 24 دقیقه)

 بَابُ النّوَادِرِ
1- مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيّ بْنِ النّعْمَانِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَمّنْ ذَكَرَهُ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ النّصْرِيّ قَالَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى كُلّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلّا وَجْهَهُ فَقَالَ مَا يَقُولُونَ فِيهِ قُلْتُ يَقُولُونَ يَهْلِكُ كُلّ شَيْ‏ءٍ إِلّا وَجْهَ اللّهِ فَقَالَ سُبْحَانَ اللّهِ لَقَدْ قَالُوا قَوْلًا عَظِيماً إِنّمَا عَنَى بِذَلِكَ وَجْهَ اللّهِ الّذِي يُؤْتَى مِنْهُ‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 195 رواية: 1
1- حارث بن مغيرة گويد از امام صادق عليه‏ السلام درباره قول خداى تبارك و تعالى (88 سوره 28) (همه چيز نابود است جز وجه خدا) پرستش شد حضرت فرمود: در اين ‏باره چه می گويند؟ عرض كردم می گويند همه چيز هلاك شود جز وجه خدا، فرمود منزه است خدا، سخن درشتى گفتند مقصود از وجه راهى است كه به سوى خدا روند.

2- عِدّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ صَفْوَانَ الْجَمّالِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع فِي قَوْلِ اللّهِ عَزّ وَ جَلّ كُلّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلّا وَجْهَهُ قَالَ مَنْ أَتَى اللّهَ بِمَا أُمِرَ بِهِ مِنْ طَاعَةِ مُحَمّدٍ ص فَهُوَ الْوَجْهُ الّذِي لَا يَهْلِكُ وَ كَذَلِكَ قَالَ مَنْ يُطِعِ الرّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللّهَ‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 195 رواية: 2
2- امام صادق عليه ‏السلام راجع به قول خداى عزوجل (همه چيز نابود است جز وجه خدا) فرمود: هر كه از راه اطاعت محمد با انجام آن چه مأمور شده است به سوى خدا رود، وجهى است كه نابود نگردد چنان چه فرمايد، (79 سوره 4) هر چه اطاعت پيغمبر كند اطاعت خدا كرده است.
شرح :
مفسرين در تفسير آيه شريفه چند معنى ذكر نموده‏ اند 1- مراد از وجه ذات خداست كه هميشه باقى است و فانى و نابود نگردد و جز او همه چيز نابود نگردد 2- مقصود از آن كارى است كه تنها براى رضاى خدا انجام شود و در آن نظر ريا و خود نمایى نباشد، چنين كردارى است كه هيچ گاه از بين نرود.3- همه چيز از نظر ذات و حقيقت خود نابود و از ميان رفته است ولى از نظر ارتباط و نسبتش به ذات خداى تعالى باقى و موجود است.4- همه چيز نابود است جز دين خدا كه مخلوق از آن راه به سوى خدا تقرب جويند5- مراد از وجه خدا پيغمبران و ائمه (ص) باشند زيرا كه مخلوق به واسطه آن ها رو به سوى خدا كنند و خدا در خطاب به بندگانش با ايشان مواجه نمايد و پيدا است كه اين معانى از اين دو روايت اخذ شده و رواياتى ديگرى كه شاهد معانى ديگر است وارد شده كه اين مقام را گنجايش ذكرش نيست.


3- مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي سَلّامٍ النّخّاسِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ نَحْنُ الْمَثَانِي الّذِي أَعْطَاهُ اللّهُ نَبِيّنَا مُحَمّداً ص وَ نَحْنُ وَجْهُ اللّهِ نَتَقَلّبُ فِي الْأَرْضِ بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ وَ نَحْنُ عَيْنُ اللّهِ فِي خَلْقِهِ وَ يَدُهُ الْمَبْسُوطَةُ بِالرّحْمَةِ عَلَى عِبَادِهِ عَرَفَنَا مَنْ عَرَفَنَا وَ جَهِلَنَا مَنْ جَهِلَنَا وَ إِمَامَةَ الْمُتّقِينَ‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 196 رواية: 3
3- امام صادق عليه ‏السلام فرمود: مایيم آن مثانى كه خدا به پيغمبر ما محمد صلى الله عليه و آله و سلم عطا فرموده است (يعنى همدوش قرآنيم كه پيغمبر فرموده: و چيز سنگين ميان شما گذاشته‏ ام) و مایيم وجه خدا كه در زمين ميان شما رفت و آمد كنيم مایيم ديده خدا ميان خلقش (ناظر و شاهد كردار مخلوقيم) و در باز و رحمت و بندگانش شناخت هر كه ما را شناخت (و خوشا به حالش) و پيشوایی پرهيزكاران را نشناخت هر كه ما را نشناخت (و چه زيان بزرگى كرد كه مرگش در پيش است و آن گاه زيان خود در يابد).

4- الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمّدٍ الْأَشْعَرِيّ وَ مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى جَمِيعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع فِي قَوْلِ اللّهِ عَزّ وَ جَلّ وَ لِلّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ فَادْعُوهُ بِها قَالَ نَحْنُ وَ اللّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى الّتِي لَا يَقْبَلُ اللّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلّا بِمَعْرِفَتِنَا
اصول كافى جلد 1 صفحه: 196 رواية: 4
4- و آن حضرت راجع به قول خداى عزوجل (خدا را نام هاى نيكوست او را با آن ها بخوانيد) فرمود: سوگند به خدا مایيم آن نام هاى نيكو كه خدا عملى را از بندگان نپذيرد مگر آن كه با معرفت ما باشد، (به دستور و راهنمایى ما باشد).

5- مُحَمّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ عَبْدِ اللّهِ عَنْ مَرْوَانَ بْنِ صَبّاحٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ ع إِنّ اللّهَ خَلَقَنَا فَأَحْسَنَ خَلْقَنَا وَ صَوّرَنَا فَأَحْسَنَ صُوَرَنَا وَ جَعَلَنَا عَيْنَهُ فِي عِبَادِهِ وَ لِسَانَهُ النّاطِقَ فِي خَلْقِهِ وَ يَدَهُ الْمَبْسُوطَةَ عَلَى عِبَادِهِ بِالرّأْفَةِ وَ الرّحْمَةِ وَ وَجْهَهُ الّذِي يُؤْتَى مِنْهُ وَ بَابَهُ الّذِي يَدُلّ عَلَيْهِ وَ خُزّانَهُ فِي سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ بِنَا أَثْمَرَتِ الْأَشْجَارُ وَ أَيْنَعَتِ الثّمَارُ وَ جَرَتِ الْأَنْهَارُ وَ بِنَا يَنْزِلُ غَيْثُ السّمَاءِ وَ يَنْبُتُ عُشْبُ الْأَرْضِ وَ بِعِبَادَتِنَا عُبِدَ اللّهُ وَ لَوْ لَا نَحْنُ مَا عُبِدَ اللّهُ‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 196 رواية: 5
5- امام صادق عليه ‏السلام فرمود: خدا ما را آفريد و آفرينش ما را نيكو ساخت (زيرا طينت ما را از عليين قرار داد و استعداد كمالات را در ما فوق ‏العاده ساخت) و ما را صورت گرى كرد و نيكو صورت گرى كرد (اخلاق حميده و صفات فاضله را در سرشت ما گذاشت) و ما را در ميان بندگان ديده خويش قرار داد (تا كردار آن ها را بنگريم و نزد او گواهى دهيم) و در ميان خلقش زبان گويا قرار داد (تا معارف و حلال و حرام او را براى آن ها بيان كنيم) و دست مهر و رحمت گشوده بر سر بندگانش ساخت و وجه خود قرار داد كه از آن سوى به او گرايند (به حديث دوم رجوع شود) و ما در دری كه او را نشان دهد قرار داد (پس هر كه از در وارد شود به معرفت و اطاعت او رسد) و گنجينه ‏دار ميان آسمان و زمينش نمود (تا معارف و بلكه تمام خيرات او از بركت ما به مردم رسد) و از بركت وجود ما درختان بارور گردند و ميوه‏ ها برسند و نهرها جارى شوند و از بركت ما باران از آسمان ببارد و گياه از زمين برويد (زيرا شناختن و پرستش خداى يكتا و ظهور كمالات نفسانى مخلوق ميوه ‏ای است كه از درخت وجود انسان مطلوب است و به دست آمدن اين ميوه شرايط و معداتى لازم دارد كه در اثر تبليغات فرستادگان و برگزيدگان خدا حاصل آيد) و به وسيله عبادت ما خدا پرسش شد و اگر ما نبوديم خدا پرستش نمى‏ گشت (زيرا پرستش كامل و واجد تمام شرايطى كه خدا مى‏ خواهد، ما می دانيم و می گویيم و انجام می دهيم).

6- مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ عَمّهِ حَمْزَةَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع فِي قَوْلِ اللّهِ عَزّ وَ جَلّ فَلَمّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَقَالَ إِنّ اللّهَ عَزّ وَ جَلّ لَا يَأْسَفُ كَأَسَفِنَا وَ لَكِنّهُ خَلَقَ أَوْلِيَاءَ لِنَفْسِهِ يَأْسَفُونَ وَ يَرْضَوْنَ وَ هُمْ مَخْلُوقُونَ مَرْبُوبُونَ فَجَعَلَ رِضَاهُمْ رِضَا نَفْسِهِ وَ سَخَطَهُمْ سَخَطَ نَفْسِهِ لِأَنّهُ جَعَلَهُمُ الدّعَاةَ إِلَيْهِ وَ الْأَدِلّاءَ عَلَيْهِ فَلِذَلِكَ صَارُوا كَذَلِكَ وَ لَيْسَ أَنّ ذَلِكَ يَصِلُ إِلَى اللّهِ كَمَا يَصِلُ إِلَى خَلْقِهِ لَكِنْ هَذَا مَعْنَى مَا قَالَ مِنْ ذَلِكَ وَ قَدْ قَالَ مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ بَارَزَنِي بِالْمُحَارَبَةِ وَ دَعَانِي إِلَيْهَا وَ قَالَ مَنْ يُطِعِ الرّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللّهَ وَ قَالَ إِنّ الّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنّما يُبايِعُونَ اللّهَ يَدُ اللّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَكُلّ هَذَا وَ شِبْهُهُ عَلَى مَا ذَكَرْتُ لَكَ وَ هَكَذَا الرّضَا وَ الْغَضَبُ وَ غَيْرُهُمَا مِنَ الْأَشْيَاءِ مِمّا يُشَاكِلُ ذَلِكَ وَ لَوْ كَانَ يَصِلُ إِلَى اللّهِ الْأَسَفُ وَ الضّجَرُ وَ هُوَ الّذِي خَلَقَهُمَا وَ أَنْشَأَهُمَا لَجَازَ لِقَائِلِ هَذَا أَنْ يَقُولَ إِنّ الْخَالِقَ يَبِيدُ يَوْماً مَا لِأَنّهُ إِذَا دَخَلَهُ الْغَضَبُ وَ الضّجَرُ دَخَلَهُ التّغْيِيرُ وَ إِذَا دَخَلَهُ التّغْيِيرُ لَمْ يُؤْمَنْ عَلَيْهِ الْإِبَادَةُ ثُمّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُكَوّنُ مِنَ الْمُكَوّنِ وَ لَا الْقَادِرُ مِنَ الْمَقْدُورِ عَلَيْهِ وَ لَا الْخَالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقِ تَعَالَى اللّهُ عَنْ هَذَا الْقَوْلِ عُلُوّاً كَبِيراً بَلْ هُوَ الْخَالِقُ لِلْأَشْيَاءِ لَا لِحَاجَةٍ فَإِذَا كَانَ لَا لِحَاجَةٍ اسْتَحَالَ الْحَدّ وَ الْكَيْفُ فِيهِ فَافْهَمْ إِنْ شَاءَ اللّهُ تَعَالَى‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 197 رواية: 6
6- امام صادق عليه ‏السلام راجع به قول خداى عزوجل (54 سوره 43) (چون ما را به افسوس آوردند از ايشان انتقام گرفتيم) فرمود: خداى عزوجل چون افسوس ما افسوس نخورد ليكن او دوستانى را براى خود آفريده كه آن ها افسوس خورند و خشنود گردند. و ايشان مخلوقند و پروريدگان و خداوند خشنودى آن ها را خشنودى خود و خشم آنها را خشم خود قرار داده زيرا ايشان را مبلغين خود و دلالت كنندگان به سوى خود مقرر داشته است و از اين جهت است كه آن مقام را دارند، معنى آيه آن نيست كه افسوس دامن خدای تعالى را گيرد چنان كه دامن گير مخلوق شود بلكه معنى آن چنان است كه در اين‏ باره گفته است (هر كه به يكى از دوستان من اهانت كند به پيكار من آمده و مرا به مبارزه خوانده است و فرموده (80 سوره 4) (هر كه فرمان پيغمبر برد فرمان خدا برده است) و نيز فرموده است (10 سوره 48) (همانا كسانی كه با تو بيعت كنند با خدا بيعت كرده ‏اند و دست خدا روى دست ايشان است) تمام اين عبارات و آن چه مانند اين ها است معنايش همان است كه برايت گفتم و همچنين است خشنودى و خشم و غير اين دو از صفات ديگر مانند آن ها، اگر بنا باشد كه افسوس و دلتنگى دامن خدا را هم بگيرد در صورتی كه خود او خالق و پديد آورنده آن ها است روا باشد كه كسى بگويد روزى شود كه خداى خالق نابود گردد، زيرا اگر خشم و دلتنگى بر او در آيد دگرگونى عارضش شود و چون دگرگونى عارضش شود از نابودى ايمن نباشد، به علاوه در اين صورت ميان پديد آورنده و پديد شده و ميان قادر و آن چه زير قدرت است و ميان خالق و مخلوق فرقى نباشد، خدا از چنين گفتار برترى بسيار دارد، او خالق همه چيز است بدون آن كه به آن ها نيازى داشته باشد و چون بى ‏نياز است اندازه و چگونگى نسبت به او محال است مطلب را بفهم ان‏شاءالله تعالى.
شرح :
ملاصدراى شيرازى (ره) براى اين جمله روايت (چون دگرگونى عارضش شود از نابودى ايمن نباشد) چهار دليل اقامه كرده است: 1- افسوس و خشم و دلتنگى و مانند اين ها كيفيتى است كه قابل اشتداد است و لازمه اشتداد تضاد فاسد شدنى و از بين رفتنى است مثلا وقتى آب در گرمى شدت مى‏ كند آب بودنش از ميان مى ‏رود و بخار و هوا مى ‏شود و همچنين هوا چون در سردى شدت كند منقلب به آب مى ‏شود و هوا بودنش از ميان می رود و همچنين انسان چون خشمش شدت كند يا ترسش به نهايت درجه رسد مى‏ ميرد. 2- هر چيز متغيرى را غير از ذات خود لازم است زيرا با برهان ثابت شده است كه چيزى از ناحيه ذات خود به حركت در نيايد و هر چيز كه مغيرى داشته باشد آن مغير در آن تصرف كند و بر آن غالب و مسلط باشد و بر نابود كردن آن قدرت دارد. 3- هر چيز متغيرى مركب از دو امر است كه به سبب يكى بالفعل است و به سبب ديگرى بالقوة زيرا كه قوه نوعى از عدم است و معلوم است كه هر مركبى انحلال و زوال است 4- چيزی كه قوه غير متناهية دارد چيزى ديگر در او تأثير نكند و او از چيزى متأثر و منفعل نگردد زيرا ضعيف در برابر قوى نتواند مقاومت كند تا چه رسد كه بر او غلبه كند و تا چه رسد كه آن قوى در قوت غير متناهى باشد و عكس نقيض جمله اول اين است كه هر چيز متغييرى متأثر و منفعل گردد قوتش متناهى باشد و هر چيز چنين باشد ناچار روزى نابود و فانى شود. سپس ملاصدرا گويد امام عليه ‏السلام فرمود از نابودى ايمن نباشد و نفرمود قطعا نابود شود براى اين كه ممكن است هميشه از مبادى عاليه به چيز متغير كمك رسد و آن را باقى نگه دارد و اين هم نسبت به خدا محال است، و اما راجع به آن چه امام در آخر حديث فرمود كه: (چون بى‏ نياز است اندازه و چگونگى نسبت به او محال است) مرحوم ملاصدرا دليلى آورده است كه در نظر ابتدایى ما مربوط به بيان امام (ع) نيست و خود دليلى جداگانه است و دليلى كه مى ‏توان برايش اقامه نمود اين است كه وجود غير محدود كامل است و احتياجى ندارد و هر موجودى كه به چيزى احتياج دارد معنى آن احتياج نقصى است در حد ذات يا صفات او كه او را در آن جا محدود كرده و به او كيفيتى آن گونه داده است و بايد آن احتياج رفع شود تا غير متناهى گردد (اگر چه وقوع اين فرض محال است) و چيز غير متناهى حد و كيفيت ندارد.


7- عِدّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَسْوَدَ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ ع فَأَنْشَأَ يَقُولُ ابْتِدَاءً مِنْهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ أَسْأَلَهُ نَحْنُ حُجّةُ اللّهِ وَ نَحْنُ بَابُ اللّهِ وَ نَحْنُ لِسَانُ اللّهِ وَ نَحْنُ وَجْهُ اللّهِ وَ نَحْنُ عَيْنُ اللّهِ فِي خَلْقِهِ وَ نَحْنُ وُلَاةُ أَمْرِ اللّهِ فِي عِبَادِهِ‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 199 رواية: 7
7- اسود بن سعيد گويد خدمت امام باقر(علیه السلام) بودم كه خود حضرت بدون آن كه من چيزى بپرسم شروع كرد و فرمود: ما حجت خدایيم ما باب خدایيم، ما زبان خدایيم، ما وجه خدایيم، ما ديده خدا در ميان خلقش باشيم، مایيم سرپرستان امر خدا در ميان بندگانش (امر خدا همان فرمان هاى خداست نسبت به بندگانش و يا به معنى مطلق كار و مطلب خدایى است مانند امر توحيد و معاد و نبوت و عبادات و معاملات از نظر شرع و معانى ساير جملات در دو حديث قبل بيان شد).

8- مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ حَسّانَ الْجَمّالِ قَالَ حَدّثَنِي هَاشِمُ بْنُ أَبِي عُمَارَةَ الْجَنْبِيّ قَالَ سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ أَنَا عَيْنُ اللّهِ وَ أَنَا يَدُ اللّهِ وَ أَنَا جَنْبُ اللّهِ وَ أَنَا بَابُ اللّهِ‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 199 رواية:8
8- جنبى گويد: از اميرالمؤمنين عليه ‏السلام شنيدم كه مى ‏فرمود: منم چشم خدا، منم دست خدا، منم جنب خدا (يعنى به خدا نزديكم و مردم بايد از ناحيه من به خدا تقرب جويند) منم باب خدا (هر كه معرفت و خشنودى خدا طلبد بايد از طريق من داخل شود).

9- مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ عَمّهِ حَمْزَةَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ عَلِيّ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللّهِ عَزّ وَ جَلّ يا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرّطْتُ فِي جَنْبِ اللّهِ قَالَ جَنْبُ اللّهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ كَذَلِكَ مَا كَانَ بَعْدَهُ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ بِالْمَكَانِ الرّفِيعِ إِلَى أَنْ يَنْتَهِيَ الْأَمْرُ إِلَى آخِرِهِمْ‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 199 رواية: 9
9- موسى بن جعفر عليه ‏السلام راجع به قول خداى عزوجل (55 سوره 39) (دريغا بر من از آن چه در جنب خدا قصور ورزيدم) فرمود: جنب خدا اميرالمؤمنين عليه ‏السلام و همچنين اوصياء بعد از او تا آخرين آن ها در مقام بلندى باشند.

10- الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمّدٍ عَنْ مُعَلّى بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ عَلِيّ بْنِ الصّلْتِ عَنِ الْحَكَمِ وَ إِسْمَاعِيلَ ابْنَيْ حَبِيبٍ عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ بِنَا عُبِدَ اللّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللّهُ وَ بِنَا وُحّدَ اللّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ مُحَمّدٌ حِجَابُ اللّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 199 رواية: 10
10- امام باقر عليه ‏السلام فرمود: به وسيله ما خدا پرستش شد و به وسيله ما خدا شناخته شد و به وسيله ما خداى تبارك و تعالى را يگانه شناختند و محمد پرده ‏دار خداى تبارك و تعالى است (تا واسطه ميان او و مخلوقش باشد).

11- بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنْ مُحَمّدِ بْنِ عَبْدِ اللّهِ عَنْ عَبْدِ الْوَهّابِ بْنِ بِشْرٍ عَنْ مُوسَى بْنِ قَادِمٍ عَنْ سُلَيْمَانَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللّهِ عَزّ وَ جَلّ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ قَالَ إِنّ اللّهَ تَعَالَى أَعْظَمُ وَ أَعَزّ وَ أَجَلّ وَ أَمْنَعُ مِنْ أَنْ يُظْلَمَ وَ لَكِنّهُ خَلَطَنَا بِنَفْسِهِ فَجَعَلَ ظُلْمَنَا ظُلْمَهُ وَ وَلَايَتَنَا وَلَايَتَهُ حَيْثُ يَقُولُ إِنّما وَلِيّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الّذِينَ آمَنُوا يَعْنِي الْأَئِمّةَ مِنّا ثُمّ قَالَ فِي مَوْضِعٍ آخَرَ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ثُمّ ذَكَرَ مِثْلَهُ‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 200 رواية: 11
11- زرارة گويد: از امام باقر عليه ‏السلام راجع به قول خداى عزوجل (54 سوره 2) (به ما ستم نكردند بلكه به خودشان ستم كردند) پرسيدم،فرمود: همانا خداى تبارك و تعالى بزرگ تر و عزيزتر است و جليل‏ تر و والاتر است كه ستم شود ولى ما را به خود پيوسته و ستم به ما را ستم به خود انگاشته و ولايت ما را ولايت خود قرار داده، آن جا كه مى‏ فرمايد: (60 سوره 5) (همانا ولى شما فقط خداست و پيغمبر او و كسانى كه ايمان دارند كه مراد از آن ها امامان از خاندان مايند (و از هم چنان كه در اين آيه ولايت ما را به ولايت خود پيوسته) در جاى ديگر (ستم به ما را ستم به خود دانسته) و فرموده است (به ما ستم نكردند بلكه به خود ستم كردند) و سپس مانند اين در قرآنش ذكر كرده است (مانند خوشنودى و غضب و افسوس كه آن ها را به خود نسبت داده و مقصود مایيم) (و در موضع ديگر قرآن اين آيه را فرموده است).

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page