آقا سلام باز منم خاك پایتان
من آن كه سال هاست دلش هست جایتان
آقا دوباره پشت به من كرده قلبتان
دیگر نمی دهد به دلم روی خوش نشان
آقا دلم گرفته چرا دیر كرده اید؟
مُردم در انتظار شب جمعه هایتان
هر جمعه انتظار ، دعا ، ندبه ، جانماز
هر شب دو چشم خیس و دلی در هوایتان
من جمعه ها عجیب دلم شور می زند
ای كاش رنج و غصه نیاید سراغتان
یا لااقل خدا كند از لحظه های تلخ
باشد نصیب من همه درد و بلایتان
من سال هاست كه خواب به چشمم نمی رود
در پای گاهواره ی بی لایلایتان
آقا زمان بدرقه تان هیچ كس نبود؟
آبی نریخت مادرتان پشت پایتان؟
دیگر غریبگی نكن و زودتر بیا
آری ، هنوز مانده دو چشمم به راهتان
باشد صبور می شوم اما تو لا اقل
دستی برای من بده از دورها تكان
حرفی نمانده بین شما و من و خدا
جز اینكه باز میكنم امشب دعایتان
امضاء : دو چشم خیس و دلی در هوایتان
دیوانه ای كه لك زده قلبش برایتان
ارسالی توسط آقای محمد طایی