گوش جان می شناسد این آوا
جمله عالم فدای موی رضا
هرکه دم زد ز تو شود احیا
ورنه بی تو تمام غرق فنا
کاش روزی هزار مرتبه من
می شدم با وجود بر تو فدا
با نسیمی ز لطفت افتادم
همچو کاهی به راه کوی شما
لب منا تر که ما همه سازیم
خون خود را به تیغ تو اهدا
با محبت،کریم و بنده نواز
همه اوصاف تو مثال خدا
فوج حور و ملک به مرقد تو
داده بر طوس رتبه ای اعلا
شیث و موسی وخضروابراهیم
مشق تکلیفشان رضا مولا
این چه شاهیست می کند امضا
تا ابد او جواز کرب و بلا
قسمش ده به فاطمه به جواد
کربلای تو را کند امضاء
درد خود را به او حواله بده
کن تمنا رضا پیاله بده
دل شده مست ذات الا هو
مست مست از اشاره ابرو
عالمی با ندای رب العرش
همه مشغول حق حق وهوهو
وه که خورشیدوماه کرده غلاف
در حضور دو چشم و دو ابرو
گل به گلزار می شود مغبون
تا تو هستی چنان گلی خوشبو
تا تو شمس الشموس می باشی
نور خورشید می شود کم سو
از خجالت عرق کند خورشید
گر شود با رخ تو رو در رو
کن ترحم به سائل خسته
راحم کلب و ضامن آهو
تا خدا هست عاشق رویش
قاتل جان ماست ابرویش
ارسالی توسط آقای مهدی انصاری