امام مهدی (عجل الله تعالي فرجه الشريف)در قرآن

(زمان خواندن: 56 - 112 دقیقه)

 قال رسول‌الله (صلي الله عليه و آله):«مَن ماتَ وَ لمَ يَعرِف اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مَيتَةً جاهِلية »[1]

ترديدي نيست كه تمامي مفاهيم و اعتقادات اصيل ديني در اسلام ريشه در قرآن دارد و هيچ باطلي، در اين كتاب آسماني وجود ندارد كه حق تعالي جل جلاله فرموده: «ما قرآن را نازل كرديم و آن‌را محافظت مي‌نمائيم.»[2] و در آن همه چيز بيان گرديده و هيچ تر و خشكي نيست مگر اينكه در قرآن آمده باشد. از بيان هيچ نكته‌اي در آن كوتاهي نشده و تمامي وقايع و اتفاقات را تا زمان قيامت كبري و نفخ صور در بر دارد. قرآني كه آخرين كتاب آسماني و معجزه جاويد پيامبر اسلام است و بيانگر تمامي مسائل و مباحث و موضوعات مورد نياز زندگي بشر است مسلما در باره موضوع مهم انقلاب جهاني حضرت ولي‌عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و تحول بزرگي كه در دنيا به وسيله امام زمان و حكومت عدل و داد آن حضرت به وجود خواهد آورد، آيات و بيانات متعددي دارد ولي شناختن معارف اين كتاب آسماني و بهره‌گرفتن از سرچشمه‌هاي زلال و شيرين آن راهي جز اين ندارد كه از مترجمان راستين و بازگوكنندگان وحي و خاندان عصمت (عليهم‌السلام) بياموزيم كه «لا يمسّه الا المطهرون؛ به قرآن جز پاكيزگان (ائمه معصومين عليهم‌السلام) كسي دست نمي‌يابد»[3] و از امام صادق(عليه‌السلام) روايت شده كه فرمودند: «به خدا سوگند من كتاب خدا را از اول تا به آخر مي‌دانم چنانكه گويي در كف دست من است، [4] در قرآن خبر آسمان و زمين، گذشته و آينده موجود است كه خداي عزوجل فرموده «وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ؛ ما قرآن را بر تو نازل كرديم در حالي‌كه بيان و توضيح همه چيز در آن است.»[5]
و نيز امام باقر(عليه‌السلام) فرمودند: هيچ كس جز اوصياي پيامبر(صلي الله عليه و آله) نمي‌تواند ادعا كند كه (علم) تمامي قرآن نزد اوست.[6] با اين بيان درمي‌يابيم كه قرآن و اهل بيت(عليهم‌السلام) هيچ گاه از هم جدا نمي‌شوند زيرا كه قرآن بازگوكننده حقانيت و عظمت اين خاندان است و مردم را به سوي اين حاملان علوم الهي هدايت مي‌كند[7] و فقط اين چهارده نور پاكند كه حقايق و بطون اين معجزه جاويد و اين كتاب عظيم آسماني را مي‌دانند اما سنگين‌ترين ضربه‌اي كه پس از رحلت رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله) بر پيكر بشريت وارد آمد اين بود كه خلافت و جانشيني پيامبر از حاملان وحي و اوصياي واقعي حضرتش غصب گرديد و منصب خلافت به دست نااهلان و جاهلان افتاد.
زمانيكه غاصبان بر كرسي جانشيني پيامبر تكيه زدند و اميرالمؤمنين را از حق مسلمش محروم كردند دريافتند كه بايد مردم را از دست يابي به سند نوراني حقانيت حضرت امير و فرزندانش محروم نمايند تا مبادا همه مردم از معارف نوراني قرآن كه همان شناخت معصومين و گنجينه‌داران علوم الهي است بهره‌مند گردند و به عدم حقانيت اين ظالمان پي ببرند، لذا قرآني را كه اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) گردآوري كرده بود و ويژگي‌هاي زيادي را چون شأن نزول، تأويلات و تطبيقات دربرداشت نپذيرفتند.[8] و بدين ترتيب مردم را از راه يافتن به چشمه‌هاي زلال وحي بازداشتند و در عوض ظواهري از دين را به قصد فريب خلق الله رواج دادند  از سوي ديگر پول‌هاي گزافي مي‌دادند تا عالم نماياني از خدا بي‌خبر و مزدور، دروغ‌هايي را به عنوان حديث در زمينه‌هاي مختلف از جمله تفسير و تأويل قرآن جعل مي‌كنند و اذهان مردم را از رسيدن به حقايق دور سازند.
در طول تاريخ پيوسته دشمنان حق از انتشار معارف قرآن و آشكار شدن حقايق و اسرار اين كتاب آسماني به روش‌هاي مختلف جلوگيري كرد تا آنجا كه عده زيادي از اصحاب و شاگردان مكتب اهل بيت كه مفسر و مبين حقايق قرآن بوده‌اند را به شهادت رساندند و ياران و اصحاب پيامبر را از بازگو كردن حقايق قرآن و احاديثي كه خود مستقيماً از آن حضرت شنيده بودند ممنوع كردند.[9] از اين رو شيعيان با وجود آن همه مشكلات و موانع علي رغم سخت‌گيري‌هاي زياد مخالفان در جهت فراگيري علوم و معارف از ائمه معصومين(عليهم‌السلام) سخت تلاش كرده‌اند و به روايت و تدوين و نشر احاديث مربوط به آن اهتمام ورزيده‌اند كه خوشبختانه مجموعه‌هاي ارزنده‌اي در اين زمينه امروز در دسترس ما قرار دارد كه هر كدام از آن‌ها براي رهيابي به معارف ناب قرآن از اهميت والايي برخوردار است. با بررسي و تحقيق اين مجموعه‌هاي روايي و احاديث موجود به نكته شگفت انگيزي پي مي‌بريم و آن اينكه مسئله مهدويت و حكومت جهاني آن حضرت از چنان اهميت والايي برخوردار است كه خداوند از تمامي پيامبرانش درباره او و پدران بزرگوارش پيمان گرفت.
آنان‌ كه در اين عهد و پيمان استوار بودند در زمره پيامبران اولوالعزم قرار گرفتند و آنان كه در اين پيمان اراده نا استوار داشتند از بهشت رانده شدند[10] و  خداوند توبه ايشان را به وسيله تمسك به همين ذوات مقدسه قبول فرمودند و مقام قرب را به ايشان بازگرداند.[11] بنابراين موضوع مهدويت از ابتداي هبوط حضرت آدم تا پايان نبوت حضرت خاتم(صلي الله عليه و آله) در لسان تمامي پيامبران الهي و در تمام كتب آسماني به چشم مي‌خورد و بشارت دادن به حكومت جهاني آن حضرت و استيلاي صالحان بر زمين و پادشاهي عدل و داد جزء اصلي متن كتاب‌هاي آسماني و برنامه‌هاي پيامبران بوده و كتب آسماني همچون قرآن، تورات، انجيل، زبور و ... آكنده از اين بشارات است كه انبياء الهي به امت‌هايشان بيان فرموده‌اند. البته در تعيين مصداق آن مصلح، عبارت‌ها مختلف و الفاظ متفاوت است ولي اصل ظهور يك مصلح واقعي و تشكيل حكومتي واحد كه از مرز عدالت بيرون نرود، مورد قبول تمام ملل و اديان آسماني و غير آسماني عالم است همچنين قرآن كريم نيز در بيش از يكصد و سي آيه به اين معنا اشاره فرموده و اعلام داشته كه اراده و خواست خداوند متعال بر اين است كه دوران حكومت‌هاي ظالم و ستمگر به پايان رسد و بساط پيروان آن‌ها را برچيده شود و حتما بندگان صالح خويش را در سراسر دنيا حكومت دهد.[12] تا قوانين اسلام را به طور كامل و همه جانبه در اين كره خاكي اجرا سازند و سعادت بشر را تضمين و تأمين نمايند.
ما در اين مجموعه تلاش كرده‌ايم آيات قرآني را كه در رابطه با غيبت، ظهور و تشكيل حكومت جهاني آن حضرت تأويل و تفسير شده، به صورت موضوعي دسته بندي كنيم تا استفاده و بهره‌مندي اين آيات براي خوانندگان و محققان محترم آسان گردد.
به اميد روزي كه حضرت ولي‌عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) از زندان غيبت به در آيد و عالم به نورش روشن شود.
اللهم عجل لوليك الفرج و العافية و النصر 
  --------------------------------------------------------------------------------
 [2] - سوره حجر، آيه 9.
[3] - سوره واقعه، آيه 79.
[4] - سوره نحل، آيه 89.
[5] - كافي: كتاب الحجه: باب 34.
[6] -  امام صادق(عليه‌السلام) فرمودند: مراد از «ان هذا القرآن يهدي للتي هي اقوم» اين است كه قرآن مردم را به سوي امام هدايت مي‌كند. (كافي: ج 1، ص 315)
[7] - بصائر الدرجات: ص 213 – كافي: كتاب الحجه: ص 34.
[8] -.  احتجاج: ج 1، ص 225.
[9] - تذكرة الحفاظ، شمس الدين ذهبي: ج 1، ص 4.
[10] - تفسير قمي: ج 2، ص 66.
[11] - تفسير نور الثقلين: ج 1، ص 149 – تفسير صافي: جزء‌اول، ص 186.
[12] - سوره قصص، آيه 5.

بخش اول:
 آيات قرآن پيرامون عصر غيبت حضرت مهدي(عليه‌السلام)

فصل اول:  ويژگي‌هاي منتظران واقعي در عصر غيبت
الف) مقام و منزلت:
«الم ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ  ؛ اين كتاب كه هيچ ترديدي در آن نيست روشن گر راه پرهيزكاران است. آنان كه به غيب ايمان آورند و نماز را برپاي دارند و از آنچه به ايشان روزي داديم انفاق مي‌كنند.»[12]
جابر بن عبدالله انصاري پيرامون تفسير اين آيه از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) چنين روايت مي‌كند كه آن حضرت فرمودند: «خوشا به حال صبركنندگان در زمان غيبت او [مهدي] و خوشا به حال كسانيكه بر محبت او پابرجا مي‌مانند آنها كساني هستند كه خداوند در كتاب خويش چنين توصيفشان كرده و فرموده: «الذين يؤمنون بالغيب..». سپس آن حضرت فرمودند: «آنان حزب خدايند و آگاه باشيد كه حزب خداوند پيروز است.»[13]
و در روايتي از امام صادق(عليه‌السلام) نيز آيه شريفه فوق به منتظران حضرت ولي عصر (عليه‌السلام) در عصر غيبت تفسير شده است.[14]
با توجه به رواياتي كه گذشت مي‌توان سه ويژگي مهم منتظران را علاوه بر مقام و منزلت آنها از آيه مباركه فوق استفاده نمود كه آنها عبارتند‌ از:

1. اعتقاد و ايمان راستين به امام زمان (عليه‌السلام)
2. بر پا داشتن و اهميت دادن به نماز.
3. انفاق و بخشش به فقيران و مستمندان.

ب) صبر و ارتباط قلبي
«يا اَيُّهاالَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ  ؛ اي كساني‌كه ايمان آورده‌ايد! صبر كنيد و در برابر دشمنان پايدار باشيد و از مرزهاي خود مراقبت كنيد و از خدا بپرهيزيد [تقوي و خدا ترسي را پيشه سازيد] شايد كه رستگار شويد.»[15]
نعماني در كتاب غيبة خود از امام باقر (عليه‌السلام) نقل مي‌كند كه درباره اين آيه فرمودند: «كه صبر كنيد بر اداي فرايض و در مقابل دشمنان پايداري كنيد و با امامتان كه انتظارش را مي‌كشيد مرابطه نماييد.»[16]
«مرابطه» در لغت به معناي مراقبت از مرزها و بستن و محكم كردن آمده است و شايد مراد از «مرابطه»  در اين آيه شريفه ا ين باشد كه منتظر واقعي در عصر غيبت از خانه دل در مقابل غير امام زمان مراقبت مي‌نمايد و سرزمين پنهاور قلبش را محل عشق و علاقه امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) مي‌گرداند و دل را به حضرت مهدي (عليه‌السلام) پيوند مي‌دهد.
احتمال ديگري كه در باره لغت «مرابطه» وجود دارد اين است كه رابطه با امام (عليه‌السلام) يعني خود را به رشته ولايت او بستن و بر خدمت و پيروي و ياري او گردن نهادن، و اين يكي از اركان ايمان است كه آدمي خود را به امام خويش مربوط سازد و از او جدا نشود.[17]


ج) اطاعت محض

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ  ؛اي كساني كه ايمان آورده‌ايد اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر و  اولي الامر از خودتان را».[18]
جابر بن عبدالله انصاري مي‌گويد هنگامي‌كه پروردگار اين آيه را بر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نازل فرمود عرض كردم يا رسول الله؛ خدا و رسول را شناختيم، «اولي الامر» كه خداوند اطاعتشان را به اطاعت تو مقرون ساخته چه كساني هستند؟
حضرت فرمودند: «آنان خلفاي من و ائمه مسلمانان پس از من مي‌باشند. اول آنها علي بن ابي‌طالب و ... [آخرينشان] حجت خدا در زمين و بقية الله بر بندگانش است آنكه خداي تعالي مشرق و مغرب زمين را به دستان او فتح مي‌كند. آنكه از شيعيان و دوستانش غيبتي خواهد داشت كه در زمان غيبتش بر اعتقاد به امامتش ثابت نمي‌ماند مگر كسي كه خداوند دلش را براي ايمان آزمايش كرده باشد».[19]
از اين آيه شريفه درمي‌يابيم كه منتظران واقعي امام زمان(عليه‌السلام) كساني هستند كه در عصر غيبت مطيع بي چون و چراي حضرت هستند و هميشه به دنبال كسب رضايت خاطر آن عزيز مي‌باشند. كه البته اين اطاعت با پيروي همه جانبه از آيات نوراني قرآن و فرامين و دستورات ائمه معصومين (عليهم‌السلام) محقق خواهد شد.

د) امتحانات بسيار دشوار
«وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ ؛ ما شما را به چيزي از قبيل ترس و گرسنگي و كاهشي در اموال و جان‌ها و محصولات مي‌آزمائيم و مژده بده به  آن‌ها كه شكيبا و ثابت قدم هستند.»[20]
محمد بن مسلم مي‌گويد: امام جعفر صادق(عليه‌السلام) در تفسير اين آيه فرمودند: «پيش از آمدن قائم (عليه‌السلام) علامت‌هايي براي امتحان مؤمنين خواهد بود. عرض كردم: آن علامت‌ها چيست؟ فرمودند: «بيماري‌هاي گوناگون كه سبب ترس و دلهره است و بالا رفتن نرخ‌ها كه سبب گرسنگي است و كاهش در اموال و جان‌ها كه سبب قحطي و مرگ و مير فراوان است و نقص در محصولات كه به نيامدن باران است، پس در آن موقع به آن‌ها كه در عقيده به ما ثابت مي‌مانند مژده بده.»[21]
يكي از ابعاد «غيبت كبري» بُعد آزمايشي آن است. در اين مرحله، انسان مؤمن بايد به دقت مراقب حال خود باشد كه مبادا با طولاني شدن زمان غيبت متزلزل گردد و فروغ ايمان از دلش زدوده شود. حضرت باقر (عليه‌السلام) در اين باره مي‌فرمايند: «ظهور مهدي (عليه‌السلام) بعد از غيبتي طولاني خواهد بود تا اينكه معلوم شود چه كسي او را در غيبت و نهان اطاعت مي‌كند و به او ايمان دارد»[22] و نيز مي‌فرمايند: «فقط كساني در اعتقاد به مهدي(عليه‌السلام) پابرجا مي‌مانند كه دل‌ آنان به فروغ ايزدي روشن شده باشد و روح خدايي به آنان مدد رساند.»[23]

هـ) شرايط سخت زندگي
«حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّواْ أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُواْ جَاءهُمْ نَصْرُنَا  ؛ تا آن‌جا كه رسولان مأيوس شدند [مردم] گمان كردن كه به آنان دروغ گفته شده است در اين هنگام ياري ما به سراغ آن‌ها آمد».[24]
اميرمؤمنان علي (عليه‌السلام) در ضمن فرمايشاتي پيرامون اين آيه شريفه به شرايط سخت زندگي مؤمنين و عدم توجه جامعه و مردم به آن‌ها در عصر غيبت اشاره نموده تا آن‌جا كه مي‌فرمايند: «... متقين [در عصر غيبت] در نظر مردم از مردار در چشم صاحبش بي‌ارزش‌تر خواهند شد كه در چنين شرايطي ياري خداوند و پيروزيش فرا رسد و اين است معناي فرموده خداوند كه: « حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّواْ أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُواْ جَاءهُمْ نَصْرُنَا  »[25]
و در اين باره چه زيبا فرمود پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله) كه زماني خواهد آمد كه مؤمن از گوسفند خوارتر مي‌شود[26] مسلم است زماني‌كه مردم در كارهاي ناپسند و زشت تعاون و همكاي مي‌كنند و تكبر و خودپرستي در اعماق دل‌ها نفوذ كند و گناهان علني شده و محرمات الهي سبك شمرده مي‌شود، هنگامي كه امت اسلامي نماز را ضايع كنند و تابع شهوات باشند آمرين به معروف و ناهين از منكر خوار مي‌شوند و در اين جامعه‌ها هيچ جايي براي آن‌ها پيدا نمي‌شود و همه گناهكاران و فاسقان از آن‌ها بيزار مي‌گردند و مؤمنان را افراد مزاحم و موانعي براي عصيانگري‌ها و بي‌بند و باري‌هايشان مي‌پندارند.
مؤمنان را افراد مزاحم و موانعي براي عصيانگري‌ها و بي‌بند و باري‌هايشان مي‌پندارند.
 
و) پاداش بزرگ
« وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَـئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَـئِكَ رَفِيقًا ؛ كسي كه خدا و پيامبر را اطاعت كند،‌(در روز رستاخيز) همنشين كساني خواهد بود كه خدا، نعمت خود را بر آنان تمام كرده؛ از پيامبران و صديقان و شهداء و صالحان و آن‌ها چه نيكو رفيقاني هستد».[27]

خوشا به حال كساني كه در عصر غيبت و در شرايط سخت زندگي و امتحانات دشوار متزلزل نشوند و شب و روز منتظر ظهور امام زمان (عليه‌السلام) باشند و استوار بودنشان را در راه انتظار با اطاعت از خدا و پيامبر و ائمه(عليهم‌السلام) ثابت كنند كه حضرت سجاد (عليه‌السلام) فرمودند: «كسي كه بر ولايت ما ثابت بماند در زمان غيبت قائم (عليه‌السلام) خداوند به او اجر هزار شهيد از شهيدان بدر و احد عطا مي‌فرمايد».[28] و امام صادق(عليه‌السلام) مي‌فرمايند: «كسيكه در حال انتظار بميرد مانند كسي است كه در خيمه قائم (عليه‌السلام) باشد.»[29] بزرگترين اجر و پاداشي كه خداند براي منتظران و مطيعان امام عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در زمان غيبت فراهم كرده اين است كه آن‌ها را با انبياء و صديقين و شهدا و صالحين محشور گرداند. علي بن ابراهيم از امام صادق(عليه‌السلام) پيرامون تفسير اين آيه چنين نقل مي‌نمايد كه امام فرمودند: «مراد از «نبيين» رسول خدا(صلي الله عليه و آله) و «صديقان» علي(عليه ‌السلام) و «شهيدان» حسن و حسين و «صالحان» ائمه (عليهم‌السلام) مي‌باشند و «نيكو رفيقان» قائم از آل محمد (عليهم‌السلام) است». [30
فصل دوم: احوال گوناگون و حوادث مختلف عصر غيبت
«  لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٍ ؛ البته كه شما احوال گوناگون و حوادث مختلف خواهيد يافت». [31]
سدير صيرفي از امام صادق(عليه‌السلام) پيرامون اين آيه نقل مي‌كند كه حضرت فرمودند: «قائم ما را غيبتي است كه مدت آن به طول مي‌انجامد سؤال كردم چرا يابن رسول الله؟ فرمودند: زيرا كه خداوند عزوجل مي‌خواهد سنت‌هاي پيغمبران را در غيبت‌هايشان بر او نيز جاري سازد كه خداوند فرمودند: «البته كه شما احوال گوناگون و حوادث مختلف خواهيد يافت «يعني سنت‌هاي آناني كه پيش از شما بوده‌اند [بر شما هم جاري مي‌شود].»[32]
همانگونه كه در غيبت پيامبراني همچون ابراهيم(عليه‌السلام)، الياس، موسي و سليمان (عليهم‌السلام) مردم دچار سختي، امتحان و گمراهي مي‌شدند و حتي عده‌اي منكر ايشان مي‌گشتند و دين جديدي مي‌آوردند.[33] در زمان غيبت كبري نيز سنت‌هاي پيامبران در غيبت‌هايشان بر مردم عصر غيبت حضرت مهدي(عليه‌السلام) جاري شود و مردم دچار طوفان حوادث و ناملايمات مي‌گردند.
الف) عقايد مردم در عصر غيبت

مكاران دل‌هاي مردم را از مهدي(عليه‌السلام) برمي‌گردانند
«وَإِن كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ ؛ هر چند مكرشان چنان باشد كه كوه‌ها را از جا بركند.»[34]
در امالي شيخ طوسي از امام صادق(عليه‌السلام) نقل شده كه فرمودند: «تقوا پيشه كنيد و از امامانتان اطاعت و پيروي نماييد آنچه آن‌ها مي‌گويند شما نيز همان را بگوييد و از آنچه لب بستند شما نيز خاموش بمانيد كه شما تحت تسلط كساني هستيد كه خداوند تعالي درباره آن‌ها فرموده: «وَإِن كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ [از مكر آن‌ها كوه‌ها جابه‌جا مي‌شود] پس تقوا و خداترسي را پيشه سازيد كه شما در حال هدنه [احتياط و تقيه] هستيد»[35] در مكان ديگر فرمودند: «به درستي كه از مكر بني عباس نسبت به قائم (عليه‌السلام) دل‌هاي مردم از جاي كنده مي‌شود [و اعتقاد مردم نسبت به مهدي زائل مي‌گردد]. [36]
شايد اين روايت اشاره به سياست‌هاي مكارانه بني عباس دارد كه از اواسط قرن دوم هجري با معرفي مهدي‌هاي دروغين و مفتي تراشي سعي در انحراف افكار عمومي بويژه شيعيان از شخص حضرت مهدي(عليه‌السلام) داشتند تا علاوه بر اين‌كه مردم را از اطراف ائمه معصومين (عليهم السلام)  دور سازند و آنان را در انزوا قرار دهند به وسيله اين مسئله به منافع سياسي خود نيز نائل آيند چنانچه در تاريخ مي‌بينيم از سال 132 هجري قمري به بعد كه حكومت عباسيان آغاز مي‌شود ظهور مهدي‌هاي دروغين اوج مي‌گيرد به طوري كه عده‌اي از خلفاي عباسي خود يا فرزندانشان را مهدي معرفي مي‌كردند.

اختلاف مردم درباره اعتقاد به او
«يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِهَا وَالَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْهَا وَيَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلَا إِنَّ الَّذِينَ يُمَارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ  ؛ كساني‌كه به آن ساعت ايمان ندارند درباره آن شتاب مي‌كنند [از روي تمسخر] ولي آن‌ها كه ايمان آورده‌اند پيوسته از آن هراسانند و مي‌دانند كه آن روز بر حق است آگاه باشيد كسانيكه در آن ساعت ترديد مي‌كنند در گمراهي عميق هستند».[37]
مفضل بن عمر نقل مي‌كند كه امام صادق(عليه‌السلام) به من فرمودند: اي مفضل! اهل عراق اين آيه را چگونه مي‌خوانند؟ عرضه داشتم آقاي من كدام آيه را، فرمود قول خداي تعالي «يستعجل بها الذين لا يؤمنون بها و...» عرض كردم آقاي من همينطور مي‌خوانند. حضرت فرمودند: واي بر تو!‌ مي‌داني كه معناي اين آيه چيست؟ عرض كردم: خدا و رسول و فرزند رسول او بهتر مي‌دانند.
حضرت فرمودند: بخدا سوگند [معناي اين آيه] جز قيام حضرت قائم(عليه‌السلام) نيست پس چگونه كسي كه به آن ايمان ندارد عجله مي‌كند، به خدا سوگند جز مؤمنان نسبت به آن عجله نكنند.[38]

سرگرداني مردم در تشخيص حق
«أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ  ؛ آيا آنكه خلق را به راه حق رهبري مي‌كند سزاوارتر به پيروي است يا آن‌كس كه خود هدايت نمي‌شود مگر هدايتش كنند؟! شما را چه مي‌شود چگونه قضاوت باطل مي‌كنيد».[39]
نعماني در كتاب غيبت خود پيرامون اين آيه از امام صادق(عليه‌السلام) چنين نقل مي‌كند:
شخصي [به نام عبدالرحمان بن مسلمه جريري] به امام صادق(عليه‌السلام) گفت: [مخالفين] ما را توبيخ و سرزنش مي‌كنند و دروغگو مي‌شمارند به خاطر اين‌كه مي‌گوييم: [قبل از ظهور] دو صيحه خواهد بود، آن‌ها مي‌گويند: از كجا معلوم مي‌شود كه كدام حقيقت است و كدام باطل؟ حضرت فرمودند: در پاسخ آن‌ها چه مي‌گوييد؟
عرض كردم: چيزي در رد آن‌ها نمي‌گوييم: فرمودند: بگوييد: كسي كه از قبل به آن ايمان داشته باشد آن را تصديق خواهد كرد، همانا خداي عزوجل مي‌فرمايد: «  أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لا يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ  »[40]
عبدالله بن سنان از امام صادق(عليه‌السلام) روايت مي‌كند كه فرمودند: [در ايام قبل از ظهور] اهل زمين [تمام اهل زمين هر كدام به زبان خود]مي‌شنوند صدايي از آسمان بلند است كه مي‌گويد: آگاه باشيد كه حق با علي بن ابي طالب(عليه‌السلام) و شيعيان اوست، ايمان مي‌آورند و چون فرداي آن روز شود ابليس در آسمان بالا رود تا جايي كه از چشم زمينيان مخفي گردد آنگاه فرياد زند: حق با ابن عفّان و پيروان اوست كه او مظلوم كشته شد، خونش را مطالبه كنيد آنگاه حضرت فرمودند: پس در آن هنگام خداوند مؤمنان را با قول ثابت بر حق استوار مي‌سازد كه همان نداي اول صحيح است ولي آن‌ها كه در دلشان مرض هست – كه به خدا قسم  آن مرض دشمني ما است – در شك مي‌افتند، در آن هنگام از ما دوري جويند و به ما اهانت كنند [سرگردان مي‌شوند و به سوي ضلالت ره مي‌پويند].[41]
 
قساوت دل‌هاي مردم
«وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ؛ و نباشند همچون كساني كه از پيش كتاب آسماني بر ايشان آمد پس دوران طولاني بر آن ها گذشت و دلهايشان قساوت گرفت و بسياري از آنان فاسق شدند.»[42]
نعماني در كتاب غيبة خود درباره اين آيه از امام صادق(عليه‌السلام) نقل مي‌كند كه حضرت فرمودند: اين آيه كه در سوره حديد است [آيه بالا] درباره ا هل زمان غيبت نازل شده است، در ادامه فرمودند: همانا منظور از «اَمَد» دوران غيبت است [كه به خاطر طولاني شدن آن دل‌هاي مردم قساوت مي‌گيرد و بسياري  از مردم فاسق مي‌شوند].[43]

انكار و تكذيب امام زمان (عليه‌السلام)
«بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَأَعْتَدْنَا لِمَن كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيرًا؛ بلكه اين كافران آن ساعت را تكذيب كردند و ما براي كسانيكه آن ساعت را تكذيب كنند آتش دوزخ را مهيا ساختيم».[44]
مرحوم شيخ صدوق(ره) در كتاب شريف «كمال الدين» از حضرت سجاد(عليه‌السلام) چنين نقل مي كند كه فرمودند: «قائم ما دو غيبت دارد يكي طولاني‌تر از ديگري [اشاره به غيب صغري و كبري] ... كه غيبت دوم آنقدر طول خواهد كشيد كه تا اينكه بيشتر گروندگان به اين امر از او برخواهند گشت [او را تكذيب مي‌كنند و مي‌گويند اصلا متولد نشده] پس بر آن اعتقاد [اعتقاد به وجود امام زمان(عليه‌السلام)] ثابت نمي‌مانند مگر كسي كه يقينش قوي و معرفتش صحيح باشد و نسبت به ما اهل بيت تسليم باشد».[45]
در روايات زيادي بيان شده كه مراد از ساعت در آيات قرآن روز قيامت است و در بعضي از روايات نيز مراد از ساعت را امام زمان(عليه‌السلام) معرفي كرده‌اند. مثلاً امام صادق(عليه‌السلام) فرمودند: مراد از ساعت در آيات «يسئلونك عن الساعة ايان مرساها»[46] يا «وعنده علم الساعة»[47] و يا «فهل ينظرون الا الساعة ان تأتيهم بغتة»[48] و «و ما يدريك لعل الساعة قريب»[49] و همچنين «الا ان الذين يمارون في الساعه لفي ظلال بعيد»[50] حضرت مهدي(عليه‌السلام) مي‌باشد [ كه از بس غيبت او طولاني مي‌شود مردم درباره او جدال مي‌كنند].
و مي‌گويند: قائم(عليه‌السلام) كي متولد شده؟ چه كسي او را ديده؟ در كجاست؟ و چه زماني ظاهر مي‌گردد؟[51]

ب) كشته شدن مستكبران و ستمگران در عصر غيبت
كشتار بي سابقه مردم
«فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِن مَّشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ؛ حزب‌ها و گروه‌ها از ميان خود اختلاف كردند، پس واي بر كافران از ديدن روزي بزرگ».
در تفسير عياشي از امام باقر(عليه‌السلام) روايت است كه فرمودند: «قبل از ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) سالي است كه در هر يك از سرزمين‌هاي عرب اختلاف خواهد بود، و به راستي اهل شام نيز با هم اختلاف كنند، پس سفياني و همدستانش خروج كنند و بر گروهي از اختلاف كنندگان پيروز شوند و چنان كشتاري راه بيندازند كه هيچ كشتاري بمانند آن نبوده باشد و مردي از گروه مغلوب سفياني متواري مي‌شود و به دمشق مي‌آيد پس او و همراهانش را نيز به طوري مي‌كشند كه كسي را آنطور نكشته باشند و اين است معني قول خداوند كه مي‌فرمايد: « فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِن مَّشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ؛ ».[52]

ظالمين به خاندان پامبر(عليهم‌السلام) كشته مي‌شوند.
«وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرً فَإِذَا جَاء وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُوْلِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُواْ خِلاَلَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولاً؛ و به بني اسرائيل در كتاب خبر داديم كه البته شما دوبار در زمين فساد بزرگي خواهيد كرد و تسلط و سركشي سخت و ظالمانه‌اي مرتكب مي‌شويد. پس هرگاه نوبت نخستين انتقام فرا رسد بندگان نيرومند و جنگجوي خويش را بر شما برمي‌انگيزيم تا آن‌جا كه درون خانه‌هايتان را نيز جستجو كنند و اين وعده حتمي خواهد بود».[53]
مرحوم كليني در روضه كافي از امام صادق(عليه‌السلام) درباره اين آيه چنين نقل مي‌كند كه فرمودند: «[مراد از دو فساد بزرگ در زمين] يكي كشتن علي بن ابي‌طالب (عليه‌السلام) بود و دوم ضربت زدن به امام حسن (عليه‌السلام) و مراد از تسلط و سركشي سخت و ظالمانه اين قوم، كشته شدن امام حسين(عليه‌السلام) است و هرگاه نوبت نخستين انتقام از اين قوم ظالم فرا رسد، خداوند پيش از قيام قائم(عليه‌السلام) قومي را برمي‌انگيزد كه هيچ مسئول خوني از آل محمد(عليهم‌السلام) باقي نگذارند جز اينكه او را بكشند و اين وعده حتمي خواهد بود.»[54]

ممكن است دو شبهه در مطالعه آيه فوق براي خوانندگان پيش آيد:
اول: اينكه آيات مورد بحث درباره بني اسرائيل است و به وقايع كربلا و يا كشته شدن اميرالمؤمنين (عليه السلام) چه ربطي دارد؟  در جواب مي‌گوييم: بايد دانست كه آيات قرآن ظاهر و باطني دارد شايد اين معنا كه در حديث فوق آمده مربوط به باطن آيات باشد و يا ممكن است «بني اسرائيل» كنايه باشد از امت پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) و يا مراد آن است كه همانطور كه در بني اسرائيل اين حوادث و ظلم‌ها روي داده در امت پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) نيز پديدار شود چنانكه در احاديث زيادي اين معنا وارد شده كه همه آن‌چه در امت‌هاي پيشين واقع شده در اين امت نيز واقع خواهد شد.[55]
دوم: در سال‌هاي قبل از ظهور فرزندان ظالمين و قاتلين خانواده پيامبر (صلي الله عليه و آله) زندگي مي‌كنند نه خودشان پس چگونه خداوند گروهي را برمي‌انگيزد كه آن‌ها را به خاطر  ظلم‌ها و قتل‌هاي پدرانشان بكشند؟ امام صادق(عليه‌السلام) در حديثي اين سؤال را پاسخ گفتند و فرمودند: هر كسي كه به فعل و كرده گروهي راضي باشد با آن گروه محشور مي‌شود و در فعل آن‌ها شريك است، از اين رو فرزندان قاتلين اهل بيت (عليهم‌السلام) كه به فعل اجداد و آباء خود راضي هستند  به عذاب آن‌ها معذب خواهند گشت.
 
ج) نزول عذاب در عصر غيبت
عذاب جهت امتحان مردم
« وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ؛ و به درستي كه به آنان از عذاب نزديك [عذاب اين دنيا] پيش از عذاب بزرگ [آخرت] مي‌چشانيم، تا مگر به سوي خدا بازگردند».[56]
از حضرت امام صادق(عليه‌السلام) در معناي اين آيه روايت است كه: «عذاب ادني» قحطي و خشكسالي است، و «عذاب اكبر» خروج قائم(عليه‌السلام) با شمشير در آخرالزمان است.البته اين عذاب اكبر كه به خروج و قيام حضرت مهدي(عليه‌السلام) تفسير شده است در مورد ظالمان و مستكبران است كه جهان را در عصر غيبت از ظلم و جنايات لبريز كرده‌اند.
درباره عذاب ادني كه به جهت امتحان مردم در عصر غيبت نازل مي‌گردد به طور كلي سه احتمال در روايات وجود دارد: 1ـ مراد از عذاب ادني عذابي است كه در قبر و در عالم برزخ در انتظار ظالمان است كه اين عذاب در مقابل خروج از قبر و معذب شدن آن‌ها به شمشير عدالت امام زمان (عليه السلام) ناچيز‌تر مي‌باشد. 2ـ مراد از عذاب ادني آن‌چنان كه در كتاب «تأويل‌ الآيات» آمده است گراني نرخ‌ها قبل از ظهور مي‌باشد. 3ـ مراد از آن قحطي و خشك‌سالي قبل از ظهور است همچنان كه در روايت فوق آورديم.
 
عذاب جهت مؤاخذه گنه كاران
«لِّنُذِيقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا؛ تا عذاب خواركننده‌اي را به ايشان در زندگي دنيا بچشانيم».[57]
محمد ابن ابراهيم نعماني در كتاب غيبت خود مي‌گويد: ابو بصير از امام صادق(عليه‌السلام) سؤال كرد: «مراد از عذاب خوار كننده در زندگي دنيا چيست؟ حضرت فرمودند: «اي ابوبصير! كدام خواري از اين بدتر مي‌شود كه مرد در خانه‌اش در كنار برادران و ميان زن و فرزند خود نشسته باشد كه ناگهان خاندان او گريبان‌هايشان را چاك زنند و فرياد بركشند، مردم بپرسند اين سر و صدا چيست؟ در جواب گفته شود: فلاني همين حالا مسخ شد و از صورت آدميان برگشت. رواي گويد: عرضه داشتم: اين پيش از قيام حضرت قائم(عليه‌السلام) خواهد بود يا بعد از آن؟ فرمودند: قبل از قيام حضرت مهدي(عليه‌السلام) خواهد بود.»[58]

بخش دوم: آيات قرآن پيرامون ظهور حضرت مهدي(عليه‌السلام)
فصل اول: خصوصيات حضرت مهدي(عليه‌السلام)

از نسل امام حسين(عليه‌السلام) است
« وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ  ؛ و اين [خدا پرستي و امامت خلق] را در ذريه و نسل‌هاي بعد از خودش كلمه پاينده قرار داد تا شايد [به سوي خدا] باز گردند.»[59]
جابربن يزيد جُعفي مي‌گويد: پيرامون اين آيه از امام باقر(عليه‌السلام) پرسيدم؟ يابن رسول الله (صلي الله عليه و آله) گروهي مي‌گويند: خداي تبارك و تعالي امامت را در فرزندان امام حسن (عليه‌السلام) قرار داده‌ نه امام حسين(عليه‌السلام)؟ حضرت فرمودند: به خدا سوگند آن‌ها دروغ مي‌گويند: آيا نشنيده‌اند كه خداي تعالي مي‌فرمايد: « وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ » كه معناي آيه اين است: آيا آن [امامت] را جز در فرزندان حسين(عليه‌السلام) قرار داد.؟[60]
در كتاب شريف كمال الدين مرحوم صدوق(ره) روايت است كه اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) خطاب به امام حسين(عليه‌السلام) فرمودند: اي حسين! نهمين فرزند تو قائم به حق است. او آشكار كننده دين و گستراننده عدل است.[61]
شايان ذكر است پيرامون اين مطلب كه امام زمان(عليه‌السلام) فرزند امام حسين(عليه‌السلام) است 308 روايت نقل شده.[62]

زمين به نورش روشن مي‌شود
«وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا ؛ و زمين به نور پروردگارش روشن مي‌شود»[63]
علي بن ابراهيم در تفسير خود از امام صادق(عليه‌السلام) درباره اين آيه نقل مي‌كند كه حضرت فرمودند: پروردگار زمين يعني امام زمين، عرض كردم: هرگاه ظهور كند چه مي‌شود؟ فرمودند: در آن صورت مردم از نور آفتاب و  نور ماه بي‌نياز مي‌شوند و به نور امام اكتفا مي‌كنند.[64]
در آيه 35 سوره نور نيز به اين معنا اشاره شده و از وجود پر بركت حضرت مهدي(عليه‌ السلام) به «نور» تعبير شده، آنجا كه اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) درباره آيه «يَهدي الله بنوره من يشاء»[65] فرمودند: مراد از نوري كه خداوند به وسيله آن هر كه را بخوهد هدايت مي‌كند «مهدي» است.[66]
همچنين اين معناي روشنگري و فروزان بودن در آيه دوم سوره «ليل» به [امام زمان (عليه‌السلام) تأويل گرديده آنجا كه خداوند مي‌فرمايد: «والنهار اذا تجلّي؛[67] قسم به روز هنگاميكه عالم را به ظهور خود روشن مي‌سازد.»
و شايد مراد از اين آيات آن است كه خورشيد وجود حضرت مهدي(عليه‌السلام) از پشت ابر غيبت بيرون مي‌آيد و مردم از بركات وجودي او، و حتي از ديدار رخ زيباي او بهره‌مند مي‌گردند، و عالميان چنان شيفته و دلباخته او ‌شوند كه از تمام زيبايي‌ها و دلربائي‌هاي دنيا بي‌نياز ‌گردند و زمين به نور معرفت و عشق به بقية الله(عليه‌السلام) روشن مي‌شود.

 نعمت باطني خدا
«وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً  ؛ [خداوند] نعمت‌هاي ظاهري و باطني خود را به طور فراوان بر شما ارزاني داشته».[68]
ابن بابويه نقل مي‌كند كه از حضرت موسي بن جعفر (عليهماالسلام) درباره اين آيه سؤال شد، آن حضرت فرمودند: نعمت ظاهري امام ظاهر است، و نعمت باطني امام غايب مي‌باشد، به آن جناب عرضه شد: آيا در امامان كسي هست كه غايب شود؟ امام فرمودند: آري! امامي كه از ديدگان مردم غايب مي‌شود، ولي ياد او از دل‌هاي مؤمنين غايب نمي‌گردد حجت دوازدهم است.[69]

حقيقتي انكار ناپذير
«وَالسَّمَاء ذَاتِ الْبُرُوجِ  ؛ سوگند به آسمان كه داراي برج‌هاي باعظمت است.»
ابن عباس نقل  مي‌كند، كه پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) فرمودند: ذكر خداوند عزوجل عبادت است، و ياد من و ياد علي(عليه‌السلام) هم عبادت است، و ياد اماماني كه فرزند علي (عليه‌السلام) هستند عبادت است، قسم به آن خدايي كه مرا به نبوت برانگيخت و بهترين مخلوقات قرار داد، وصي من بهترين اوصياء و او حجّت خدا بر بندگانش و خليفه او بر خلقش مي‌باشد و فرزندانش امامان هدايتگر بعد از او مي‌باشند، خداوند به خاطر آن‌ها اهل زمين را عذاب نمي‌كند و به خاطر آنان آسمان را نگه مي‌دارد، كه جز به اذن او بر زمين خواهد افتاد، به سبب آن‌ها كوه‌ها بر جايشان استوارند و بر بندگان خدا باران مي‌بارد و گياهان از زمين مي‌رويند.
آنان اولياي خدا و خلفاي راستين من هستند، شماره ايشان همان تعداد ماه‌هاي سال است كه دوازده نفر مي‌باشند.
آنگاه رسول خدا(صلي الله عليه و آله) اين آيه را تلاوت كردند: «وَالسَّمَاء ذَاتِ الْبُرُوجِ  »و فرمودند: اي ابن عباس! آيا چنين مي‌پنداري كه خداوند به آسمان داراي برج‌ها سوگند ياد كند و منظورش همان آسمان و برج‌هاي آن باشد؟ عرض كردم يا رسول الله! معناي آن چيست؟ فرمودند:اما آسمان من هستم، و اما برجها؛ امامان بعد از من هستند كه اولشان علي(عليه‌السلام) و آخرينشان مهدي(صلوات الله عليهم اجمعين) است».[70]
در آيه اول سوره فجر نيز خداوند تبارك و تعالي به وجود حضرت بقية الله قسم ياد مي‌كند و «والفجر» به حضرت مهدي(عليه‌السلام) تأويل شده[71] در ابتداي سوره عصر نيز خداوند به زمان ظهور حضرت مهدي(عليه‌السلام)سوگند ياد مي‌كند.[72]
از تمامي اين مطالب و آياتي كه خداوند به خود امام زمان(عليه‌السلام) يا به عصر ظهور ايشان قسم ياد مي‌كند به اين نكته پي مي‌بريم كه در حقانيت وجود حضرت مهدي(عليه‌ السلام) و ظهور ايشان هيچ ترديد و شكي نيست و حضرتش حقيقتي انكار ناپذير است.

نيرومندترين عالميان
«قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ  ؛ [لوط] گفت: اي كاش در برابر شما قدرتي داشتم يا تكيه‌گاه و پشتيبان محكمي در اختيارم بود.»[73]
از امام صادق(عليه‌السلام) نقل شده كه فرمودند: اينكه لوط به قومش گفت:[ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ ] مقصودش جز اين نبود كه نيروي قائم(عليه‌السلام) را داشتم [زيرا نيروي حضرت آن چنان است كه هيچ كس ياراي جنگيدن و مقابله با او را ندارد] و ركن شديد ياران آن حضرت هستند كه هر يك از آن‌ها قوت چهل مرد را دارد و دلشان از كوه آهن محكم‌تر است...»[74]
درباره قدرت و نيروي حضرت مهدي(عليه‌السلام) از امام رضا(عليه‌السلام) نقل است كه فرمودند: هنگامي كه قائم(عليه‌السلام) ظهور كند جسمي قوي و نيرومند دارد به طوري كه اگر دست بر بزرگترين درخت زمين بزند آن را از جا مي‌كند واگر بين كوه‌ها فرياد بزند صخره‌هايش از جا كنده شود و فرو ريزد.[75]

 صراط مستقيم
«فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَى  ؛ پس به زودي خواهيد دانست كه [ما و شما] كداميك اهل راه مستقيم هستيم و چه كسي هدايت شده است.»[76]
امام موسي بن جعفر (عليه‌السلام) فرمودند: از پدرم درباره اين آيه: [فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَى] سؤال كردم. پدرم فرمودند: راه مستقيم همان حضرت قائم(عليه‌السلام) است، و هدايت شده كسي است كه از او اطاعت كند.[77]
در آيات ديگري از قرآن[78] هم به اين مطلب اشاره گرديده كه منظور از هدايت شدن انسان‌ها همان اطاعتشان نسبت به چهارده معصوم (عليهم‌السلام) است و هدايت شده و رستگار كسي است كه مطيع محض پيامبر و خاندان او باشد. ناگفته نماند كه اطاعت از اين انوار مقدس همان اطاعت و پيروي از حضرت حق است: «من اطاعكم فقد اطاع الله»[79]

 تعهد انبياء به ولايت مهدي(عليه‌السلام)
«وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا  ؛ و به راستي كه ما از پيش به آدم سفارشي كرديم پس او فراموش كرد و برايش عزم و تصميم پايداري نيافتيم.»[80]
از امام باقر(عليه‌السلام) درباره اين آيه چنين نقل شده كه فرمودند: خداوند از پيامبران پيمان گرفت و فرمود: آيا من پروردگارتان نيستم؟ گفتند: چرا، [سپس خداوند فرمود] اين محمد(صلي الله عليه و آله) رسول من و علي(عليه‌السلام) اميرالمؤمنين است و جانشينان پس از او واليان امر من و گنجينه‌هاي علم من هستند و مهدي(عليه‌السلام) كسي است كه به وسيله او دينم را ياري مي‌كنم و دولتم را به وسيله او آشكار مي‌سازم به او از دشمنانم انتقام مي‌گيرم و به وسيله او عبادت مي‌شوم. [سپس پيامبران] گفتند: پروردگارا [به اين مطالب] اقرار كرديم و شهادت داديم.
ولي آدم(عليه‌السلام) نه انكار كرد و نه اقرار نمود، پس منصب اولوالعزمي براي پنج تن از پيامبران به جهت حضرت مهدي(عليه‌السلام) [و اقرار به مقام ايشان] ثابت شد، و به آدم كه عزمي در اقرار نبود [اين مقام عطا نشد]. و اين است معناي قول خداوند تبارك و تعالي كه فرمود: «وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا »[81]

 دعايش مستجاب است
« أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاء الْأَرْضِ ؛ [آيا بتهايي كه معبود شما هستند بهترند] يا كسي كه دعاي مضطر را اجابت مي‌كند و گرفتاري را برطرف مي‌سازد و شما را خلفاي زمين قرار مي‌دهد.»[82]
از امام صادق(عليه‌السلام) در باره اين آيه شريفه روايت شده كه حضرت فرمودند: اين آيه درباره قائم آل محمد(صلي الله عليه و آله) نازل شده، به خدا سوگند اوست آن مضطري كه در مقام ابراهيم دو ركعت نماز مي‌گذارد و به سوي خداوند دعا مي‌كند، پس [خداوند] او را اجابت نمايد و ناراحتي [او] را برطرف سازد و او را خليفه [خود] در زمين قرار دهد و اين آيه قرآن از اموري است كه تأويلش بعد از تنزيلش خواهد بود.[83]

اوج درخشندگي ولايت اميرالمؤمنين(عليه‌السلام)
«وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا  ؛ سوگند به خورشيد و اوج درخشندگيش». [84]
امام صادق(عليه‌السلام) درباره اين آيه فرمودند: «شمس» ، اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) است و «اوج درخشندگي خوشيد» قيام حضرت قائم(عليه‌السلام) است.[85]
نظر به اينكه در زمان اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) امامان ظلم و جور زمام امور را به دست گرفتند و بر مسند خلافت تكيه زدند و با سياهي خود قصد پوشاندن نور ولايت علوي را داشتند، در زمان ظهور حضرت ولي عصر(عليه‌السلام) حقانيت ولايت اميرالمؤمنين(عليه السلام) بر همگان ثابت خواهد شد و نور ولايت، زمين را روشن مي‌كند و مردم به مودّت و محبّت پيامبر (صلي الله عليه و آله) دينشان را مي‌شناسند و به سوي خدا هدايت مي‌شوند.

ستاره‌اي درخشان در تاريكي
«فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ  الْجَوَارِ الْكُنَّسِ  ؛ سوگند به ستارگاني كه باز مي‌گردند، حركت مي‌كنند و از ديده‌ها پنهان مي‌شوند».[86]
امام باقر(عليه‌السلام) درباره اين آيه فرمودند: «خُنَّس؛ امامي است كه در سال دويست و شصت از مردم پنهان مي‌شود به طوري كه مردم از احوال او بي‌اطلاع مي‌مانند، سپس مانند ستاره‌اي تابناك در شب تار آشكار مي‌گردد».[87]
حضرت علي بن موسي الرضا(عليه‌السلام) نيز در توصيف و تعريف امام مي‌فرمايند: امام ستاره‌اي است راهنما در شدت تاريكي‌ها و رهگذر شهرها و كويرها و گرداب درياها.[88]
شايد مراد حضرت رضا(عليه‌السلام) اين باشد كه: چنانكه از قديم‌الايام مردم در بيابان‌ها و راه‌هاي طولاني به وسيله ستارگان آسمان راه را از بيراهه پيدا مي‌كردند در بيابان تاريك دنيا نيز امامان معصوم(عليهم‌السلام) چراغ پر فروغ هدايت بشر مي‌باشند و مردم به وسيله اين ذوات مقدس راه خدا را پيدا مي‌كنند و به سر منزل مقصود نائل مي‌شوند.

فصل دوم: خصوصيات ياران حضرت مهدي(عليه‌السلام)
خدا آنان را دوست دارد
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ  ؛ اي كساني‌كه ايمان آورده‌ايد! هر كس از شما، از دين خود باز گردد (به خدا زياني نمي‌رساند) خداوند جمعيتي را مي‌آورد كه آن‌ها را دوست دارد و آنان نيز او را دوست دارند؛ در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر كافران سرسخت و نيرومندند.»[89]
حضرت صادق(عليه‌السلام) درباره اين آيه فرمودند: «همانا اصحاب و ياران صاحب اين امر [امام زمان(عليه‌السلام)] برايش محفوظند، و اگر همه مردم از بين بروند [كافر شوند يا بميرند] خداوند يارانش را خواهد آورد و ايشان كساني‌اند كه خداوند [عزوجل] درباره ايشان فرموده: [يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ ...».[90]
چنانكه در اين آيه شريفه ذكر شده است خداوند ياران امام زمان را دوست دارد زيرا آن‌ها كساني هستند كه به حقيقت توحيد راه يافته‌اند[91] و به كمالاتي نائل گشته‌اند كه قابليت ياري امام زمان(عليه‌السلام) را پيدا كرده‌اند.

 به بهترين صورت هدايت مي‌شوند.
« وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى ؛ كساني‌كه در راه هدايت گام نهادند، خداوند بر هدايتشان مي‌افزايد».[92]
امام صادق(عليه‌السلام) درباره اين آيه شريفه فرمودند: «در روز ظهور حضرت مهدي(عليه‌ السلام) خداوند بر هدايت پيروان حضرت مهدي(عليه‌السلام) مي‌افزايد زيرا آنان حضرت مهدي(عليه‌السلام) را رد نمي‌كنند و انكار نمي‌نمايند يعني به خاطر پيروي از حضرت ولي عصر(عليه‌السلام) بر هدايتشان افزوده مي‌شود. [93]

 امتحان مي‌شوند
«إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي؛ همانا خداوند شما را به وسيله يك نهر آب آزمايش مي‌كند؛ آن‌ها كه (به هنگام تشنگي) از آن بنوشند، از من نيستند».[94]
امام صادق(عليه‌السلام) درباره اين آيه چنين مي‌فرمايند: ياران طالوت به آن نهر امتحان شدند كه خداي تعالي درباره‌اش فرموده:«إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي » و همانا اصحاب قائم(عليه‌السلام) نيز به مانند آن آزمايش خواهند شد.[95]
ابتلا و آزمايش در سپاه طالوت به اين علت بود كه مؤمنين واقعي مشخص گردند ونتيجه آزمايش اين شد كه بيشتر سپاهيان طالوت در امتحان مردود شدند در سپاه حضرت مهدي(عليه‌السلام) نيز چنين امتحان دشواري صورت مي‌گيرد كه ياران و مؤمنين خالص ايشان شناخته شوند.

هرگز از او برنمي‌گردند
«فَإِن يَكْفُرْ بِهَا هَـؤُلاء فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَّيْسُواْ بِهَا بِكَافِرِينَ  ؛ پس اگر اين قوم (پيامبران و هدايت يافتگان بفرض) نسبت به [نبوّت و كتاب خدا] كفر ورزند [آئين حق زمين نمي‌ماند؛ زيرا] افراد ديگري را نگهبان آن مي‌سازيم كه هرگز نسبت به آن كافر نشوند».[96]
از فرمايشي از امام صادق(عليه‌السلام) ذيل اين آيه چنين استفاده مي‌شود كه ياران امام زمان (عليه‌السلام) برايش محفوظند و هيچ گاه از دين حق برنمي‌گردند[97] و قلب‌هايشان در دين چون آهن محكم و استوار است، و به چنان مرتبه‌اي مي‌رسند كه پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) آنان را برادران خود مي‌خواند.

از سراسر عالم به ياري مهدي(عليه‌السلام) مي‌آيند
«فَاسْتَبِقُواْ الْخَيْرَاتِ أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللّهُ جَمِيعًا  ؛ پس به كارهاي نيك سبقت و پيشي بگيريد، هر كجا باشيد خداوند همه شما را خواهد آورد».[98]
امام باقر(عليه‌السلام) درباره اين آيه چنين فرمودند: خيرات(در اين آيه) ولايت است و منظور از ‍‍[ أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللّهُ جَمِيعًا ] اصحاب قائم(عليه‌السلام) است كه سيصد و [سيزده] نفرند، به خدا سوگند امت معدوده ايشانند... كه همچون ابرهاي پاييزي در يك ساعت جمع خواهند شد و در خدمتش مهيّا مي‌شوند و همگي در مكه در محضر آن حضرت صبح مي‌كنند.[99]

زنده شدن دوباره (رجعت)
«وَأَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لاَ يَبْعَثُ اللّهُ مَن يَمُوتُ بَلَى وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا وَلـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ ؛ [مشركان] سوگندهاي شديدي به خدا ياد كردند كه هرگز خداوند كسي را كه بميرد زنده نخواهد كرد! آري اين وعده قطعي خداست (كه مردگان را زنده مي‌گرداند) ولي بيشتر مردم نمي‌دانند».[100]
ابوبصير مي‌گويد به امام صادق(عليه‌السلام) عرضه داشتم: اين كه خداوند تبارك و تعالي مي‌فرمايد: [ و اقسموا بالله...] منظور چيست؟ فرمودند: اي ابوبصير در اين باره چه مي‌گويي؟ گفتم: مشركين مي‌پندارند و سوگند مي‌خورند كه خداوند هرگز مردگان را زنده نخواهد كرد. حضرت فرمودند: مرگ بر كسي كه چنين سخني مي‌گويد، از آن‌ها بپرس كه آيا مشركين به الله قسم مي‌خورند يا به لات و عزّي؟ ابوبصير مي‌گويد: گفتم: فدايت شوم پس برايم معني اين آيه را بيان فرماييد. امام فرمودند: اي ابوبصير! هنگامي كه قائم ما به پا خيزد، خداوند گروهي از شيعيان ما را براي او برانگيزد و آنان را زنده گرداند [كه آماده نبرد در ركاب حضرت مهدي (عليه‌السلام) مي‌باشند] پس وقتي شيعيان ما خبر زنده شدن آنان را براي هم نقل مي‌كنند دشمناني كه اين خبر را شنوند، شيعيان را به شدّت تكذيب مي‌كنند و مي‌گويند: والله اين‌ها كه شما مي‌گوييد زنده نشده و نخواهند شد تا روز قيامت، پس خداوند گفتار آن‌ها را حكايت كرده مي فرمايد: وَأَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لاَ يَبْعَثُ اللّهُ مَن يَمُوتُ.[101]

 گروهي از قوم موسي(عليه‌السلام)
«وَمِن قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ ؛ و از قوم موسي، گروهي هستند كه به سوي حق هدايت مي‌كنند؛ و به آن باز مي‌گردند».[102]
امام صادق(عليه‌السلام) درباره اين آيه شريفه فرمودند: هرگاه قائم(عليه‌السلام) از پشت اين بيت [خانه كعبه] ظاهر شود، خداوند با او بيست و هفت مرد را برمي‌انگيزد [براي ياري كردن امام زمان(عليه‌السلام) آنان را زنده مي‌كند] پانزده نفر آنان از قوم حضرت موسي(عليه‌السلام) هستند كه خداي تعالي در باره آن‌ها مي‌فرمايد: [وَمِن قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ؛ آنان كه به حق قضاوت مي‌كنند و به آن باز مي‌گردند] هفت تن از اصحاب كهف، يوشع وصي حضرت موسي، مؤمن آل فرعون، سلمان فارسي، ابودجانه انصاري و مالك اشتر.[103]
سؤالي كه ممكن است از دو عنوان اخير در ذهن خوانندگان عزيز مطرح شود اين است كه: زنده شدن مردگان شيعه يا عدّه‌اي از قوم موسي قبل از قيامت چگونه امكان دارد؟ و آيا چنين مطلبي در اعتقادات شيعه اماميه وجود دارد؟ در پاسخ بايد گفت: تمامي اين مباحث مربوط به مقوله رجعت مي‌گردد و «رجعت» به معناي بازگشتن عده‌اي از نيكان و عده‌اي از بدان به دنيا قبل از قيامت كبري مي‌باشد و اين افراد برمي‌گردند تا قسمتي از پاداش يا كيفر اعمالشان را در دنيا دريافت نمايند. رجعت از اصول اعتقادي شيعه اماميه است و عده‌اي از علماي ما كتاب‌هاي مستقلي در اين باره تأليف كرده‌اند، در اثبات رجعت دلايل زيادي از علماي شيعه در تأليفاتشان موجود است كه بعضي از آن‌ها عبارتند از: 1- آياتي كه به طور صريح دلالت بر اين مطلب دارد كه حدود شصت و چهار آيه مي‌شود. 2- احاديث متواتري كه از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) و خاندانش (عليهم‌السلام) به ما رسيده كه بيش از دويست روايت مي‌شود. 3- اجماع شيعه اماميه بر اين مطلب چنانكه شيخ صدوق(ره) اين اجماع را در كتاب اعتقادات خود بيان كرده. 4- در بسياري از دعاها مثل دعاي عهد و زيارت‌ها مانند زيارت جامعه كبيره به مسئله رجعت و حقانيت آن اشاره شده است.[104]

فصل سوم: خصوصيات ظهور حضرت مهدي(عليه‌السلام)
قطعي بودن ظهور
« فَوَرَبِّ السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنطِقُونَ ؛ به پروردگار آسمان و زمين سوگند كه اين مطلب حق است همچنانكه با يكديگر سخن مي‌گوييد.»[105]
حضرت سجاد(عليه‌السلام درباره اين آيه شريفه مي‌فرمايند: اينكه خداوند فرموده «اِنَّه لَحَقُّ» مراد قيام قائم(عليه‌السلام) است [كه قطعي بوده و هيچ ترديدي در وقوع آن نيست آنچنان كه پروردگار به آن سوگند ياد مي‌كند] و خداوند وعده فرموده به كساني‌كه ايمان آورده و عمل صالح انجام مي‌دهند در ظهور حضرت مهدي خلافت دهد و دين آنان را در همه جا فراگير كند.»[106]
تكميل مطلب اين‌كه خداوند عزوجل به خاطر حتمي بودن و  اهمّيت ظهور حضرت مهدي(عليه‌السلام) در ابتداي سوره «عصر» نيز به عصر ظهور قسم ياد مي‌كند در آنجا كه مي‌فرمايد: «والعصر ان الانسان لفي خسر؛ سوگند به عصر همه انسان‌ها در زيانكاري و خسرانند.»[107] امام صادق(عليه‌السلام) درباره اين آيه مي‌فرمايند: «مراد از [عصر] خروج قائم (عليه السلام) است مراد از [ان الانسان لفي خسر] آن است كه دشمنان ما در زيان هستند».[108]

ناگهاني بودن ظهور
«هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ؛ آيا جز آن ساعت را انتظار مي‌كشند كه به ناگاه ايشان را فرا رسد در حاليكه بي‌خبر و غافل باشند.»[109]
امام باقر(عليه‌السلام) درباره اين آيه مي‌فرمايد: آن ساعت حضرت قائم(عليه‌السلام) است كه بناگاه [خبر ظهور و قيامش] فرا مي‌رسد.[110]
درباره اين كه قيام وظهور حضرت مهدي(عليه‌السلام) ناگهاني است در قرآن آيات متعددي وجود دارد كه براي نمونه مي‌توان به آيه هيجدهم سوره محمّد و آيه يكصد و هشتاد و هفتم سوره اعراف و آيه اول سوره قمر اشاره نمود، و شايد رازي كه در ناگهاني بودن ظهور مهدي(عليه‌السلام) نهفته است اين باشد كه منتظران واقعي هر لحظه آمادگي لازم را براي قيام آن حضرت داشته باشند و تمامي ساعات و لحظات عمر بياد يوسف زهرا و منتظر او باشند كه اين ياد و انتظار بهترين وسيله براي ترك معصيت و انجام واجبات و در نتيجه تقرّب به حضرت باري تعالي است.

يوم الله
«وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللّه ؛ و روزهاي خداوند را بياد آنان بياور.»[111]
حضرت باقر(عليه‌السلام) فرمودند: روزهاي خداي عزوجل سه روز است: روزي كه حضرت قائم(عليه‌السلام) قيام خواهد كرد، روز رجعت و روز قيامت.[112]

نداي آسماني
«وَاسْتَمِعْ يَوْمَ يُنَادِ الْمُنَادِ مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ ؛ گوش فرا دار  منتظر روزي باش كه منادي از مكاني نزديك ندا دهد، روزي كه همگان آن صيحه را به حق مي‌شنوند، آن هنگام روز خروج است. »[113]
علي ابن ابراهيم قمي در تفسيرش از امام صادق(عليه‌السلام) نقل مي‌كند كه حضرت فرمودند: منادي[ از آسمان] نام حضرت قائم و نام پدرش (عليهماالسلام) را ندا مي‌كند و مراد از فرموده خداوند « يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ » [صيحه‌اي است] به نام قائم (عليه ‌السلام) از سوي آسمان [كه در روز خروج حضرت همگان آن را بشنوند].[114]

بيعت جبرئيل
«أَتَى أَمْرُ اللّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ؛ فرمان خدا فرا رسيده است، براي آن عجله نكنيد! خداوند منزّه و برتر است از شرك مشركان.»[115]
شيخ صدوق(ره) در كتاب «كمال الدين» از امام صادق(عليه‌السلام) نقل مي‌كند كه فرمودند: نخستين كسي كه با قائم(عليه‌السلام) بيعت مي‌كند جبرئيل است كه به صورت پرنده سفيدي نازل مي‌شود و با آن حضرت بيعت مي‌نمايد، سپس يك پاي بر بيت الله الحرام و پاي ديگر بر بيت المقدس مي‌گذارد، آنگاه با صداي رسايي كه خلايق مي‌شنوند فرياد خواهد زد: «أَتَى أَمْرُ اللّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ ».[116] حضرت صادق(عليه‌السلام) در روايت ديگري درباره اين آيه فرمودند: [امري كه نبايد در آن عجله كرد] امر ما است و امر ما امر خداست... كه خداوند آن را با سه لشكر ياري مي‌فرمايد: به وسيله فرشتگان و مؤمنان و رعب و خروج آن حضرت همچون خروج رسول الله (صلي الله عليه و آله) خواهد بود.[117]

اثبات ولايت اميرالمؤمنين (عليه‌السلام)
«وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ؛ و همانا پس از اين هنگام،‌راستي و حقيقت اين خبر را خواهيد دانست.»[118]
از حضرت باقر(عليه‌السلام) در باره اين كلام خداوند روايت شده كه فرمودند: مراد از «وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ » هنگام خروج قائم(عليه‌السلام) است[119] [و مراد از خبري كه حقيقت و عظمت آن در زمان ظهور حضرت مهدي(عليه‌السلام) بر همگان آشكار خواهد شد؛ ولايت اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) است چنانكه در تفسير و تأويل آيات ابتداي سوره نبأ در تفسير نورالثقلين جلد هشتم صفحه نود و يكم اين مطلب بيان شده است].

ايمان آوردن يهوديان و مسيحيان
«وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا؛ و هيچ كس از اهل كتاب نيست جز آنكه پيش از مرگ به وي [حضرت عيسي (عليه‌السلام)] ايمان خواهد آورد و روز قيامت او بر آنان گواه خواهد بود.»[120]
علي بن ابراهيم از شهر بن حوشب نقل مي‌كند كه گفت: حجاج به من گفت: (اي شهر) آيه‌اي در كتاب خدا هست كه در آن درماندم، گفتم: اي امير كدام آيه است؟ گفت:اين آيه: «وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا» به خدا سوگند من دستور مي‌دهم يهودي و نصراني را گردن مي‌زنند، سپس چشم بر او مي‌دوزم پس نمي‌بينم لبهايش را حركت دهد تا اين كه بي‌حركت گردد؟
گفتم‌: خداوند حال امير را اصلاح نمايد، چنانكه تأويل كرده‌اي نيست.
گفت: چگونه است؟‌
گفتم: همانا عيسي(عليه‌السلام) پيش از روز قيامت به دنيا فرود مي‌آيد، پس اهل هيچ آيين يهودي و غير آن [نصراني] باقي نماند مگر آنكه پيش از مُردنش به او ايمان آورد، و پشت سر حضرت مهدي(عليه‌السلام) نماز مي‌گزارد.
حجاج گفت: واي بر تو! اين را از كجا مي‌گويي و از كجا آورده‌اي؟
گفتم: اين را از محمد بن علي بن حسين بن علي بن ابي‌طالب (عليهم‌السلام)نقل مي‌كنم.
گفت: به خدا سوگند آن را از چشمه زلالي گرفته‌اي.[121]

عدم فايده ايمان كفار در ظهور
«قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ لَا يَنفَعُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِيمَانُهُمْ وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ ؛ [اي رسول ما] بگو در روز پيروزي ايمان كساني كه كفر ورزيدند سودي به حالشان نخواهد داشت، و مهلت داده نخواهند شد.»[122]
امام صادق(عليه‌السلام) درباره اين آيه فرمودند: «يوم الفتح» روزي است كه دنيا بر روي حضرت قائم(عليه‌السلام) گشوده مي‌شود، كسيكه پيش از آن هنگام مؤمن نبوده و بعد از اين فتح ايمان آورد، ايمانش به حالش نفعي نخواهد داشت، ولي هر كس پيش از آن ايمان داشته و منتظر ظهور [حضرت مهدي(عليه‌السلام)] باشد، ايمانش براي او سودمند خواهد بود، و خداوند مقام و شأنش را نزد آن حضرت  بزرگ خواهد ساخت و روز قيامت بهشت را برايش زينت كند و ... و اين است پاداش دوستان و اهل ولايت اميرالمؤمنين(عليه‌السلام).[123]
در آيه يكصد و پنجاه و هشتم سوره انعام نيز به اين مطلب اشاره شده، آنجا كه خداوند تبارك و تعالي فرمودند: «يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لاَ يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ؛ روزي كه بعضي از آيات پروردگارت فرا رسد، ايمان آوردن افرادي كه قبلا ايمان نياورده‌اند، سودي به حالشان نخواهد داشت.»
امام صادق(عليه‌السلام) درباره اين آيه مي‌فرمايد: (آيات) همان امامان هستند، و آيه‌اي كه مورد انتظار است حضرت قائم(عليه‌السلام) مي‌باشد، پس در آن روز ايمان آوردن كساني‌كه قبل از قيام آن حضرت با شمشير ، ايمان نياورده‌اند به حالشان سودي نبخشد، هر چند به امامان ديگر از پدران ايشان (عليهم السلام) ايمان داشته باشد.»[124]

زمين به ياري مهدي(عليه‌السلام) مي‌آيد
«أَفَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُواْ السَّيِّئَاتِ أَن يَخْسِفَ اللّهُ بِهِمُ الأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَشْعُرُونَ؛ آيا كساني كه بر كارهاي زشت، مكر‌ها مي‌كنند ايمن هستند از اين كه خداوند آنان را بر زمين فرو برد يا عذاب او از آنجا كه انتظارش را ندارند به سراغشان آيد.»[125]
امام باقر(عليه‌السلام) فرمودند: ... مردي از خاندان پيامبر (صلي الله عليه و آله) خروج كند كه سيصد نفر همراهيش نمايند و پرچم رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را با خود دارد. به سوي مدينه حركت مي‌كند و چون از بيابان «بيداء» بگذرد بگويد: اين جاي كساني است كه به زمين فرو مي‌روند، و اين است آيه‌اي كه خداي عزوجل فرموده: « أَفَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُواْ السَّيِّئَاتِ أَن يَخْسِفَ ...» [126] [زمين‌ آن‌ها را در كام كشد و آنان توان مقابله با قدرت حق را ندارند.]
در حديث مفصلي از امام باقر(عليه‌السلام) در ذيل آيه چهل و هفتم سوره نساء نيز به اين مطلب اشاره شده در آنجا كه فرموده: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ آمِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا ؛ اي كساني كه كتاب آسماني برايتان آمده ايمان آوريد به آنچه فرو فرستاديم [بر پيامبر گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله)] كه تصديق كننده كتاب‌هاي شماست پيش از آن كه بر چهره‌هايي خط بطلان كشيم و آن‌ها را به پشت‌هايشان واژگون سازيم.»[127]
امام باقر(عليه‌السلام) فرمودند:... زماني‌كه فرمانده لشگر سفياني در بيابان «بيداء» فرود مي‌آيد، منادي از آسمان بانگ مي‌زند: اي بيداء اين قوم را نابود كن، كه زمين «بيداء» آن‌ها را به كام خود فرو مي‌كشد، و جز  سه تن كسي از آن‌ها جان سالم به در نبرد.
خداوند صورت‌هاي آن سه را به پشت برمي‌گرداند، و درباره آن اين آيه نازل شده:[128] « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ آمِنُواْ بِمَا ...»[129]

خداوند مهدي را ياري مي‌كند
«أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ؛ به كساني‌كه با آنان نبرد مي‌شود اجازه جنگ داده شده به خاطر  اين‌كه به آنان ستم شده و خداوند بر ياري آنان توانست.»[130]
«لَيَنصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ  ؛ خداوند او را ياري مي‌كند، همانا خداوند بسيار عفو كننده و بخشنده است.»[131]
« وَلَئِن جَاء نَصْرٌ مِّن رَّبِّك؛ و چنانچه نصرت و ياري از سوي پروردگارت آيد.»[132]
امام باقر(عليه‌السلام) در باره آيه اول مي‌فرمايد: اين آيه درباره حضرت قائم(عليه‌السلام) و اصحاب اوست[133] [كه خداوند بر ياري آنان تواناست و آنان را ياري مي‌كند.]
امام صادق(عليه‌السلام) در باره آيه دوم مي‌فرمايد: مراد از آن است كه خداوند عزوجل پيامبر و دينش را به وسيله قائم (عليه‌السلام) كه از فرزندان اوست ياري مي‌كند.[134]
امام صادق(عليه‌السلام) درباره آيه سوم به اين مطلب اشاره مي‌فرمايند كه: نصرت و پيروزي كه از سوي پروردگار مي‌آيد همان قائم(عليه‌السلام) است.[135]
در آيات شريفه بالا نكته بسيار زيبايي وجود دارد و آن اين كه در آيه اول خداوند خود را بر ياري حضرت مهدي(عليه‌السلام) و اصحابش قادر و توانا مي‌داند و در آيه دوم مهدي(عليه‌ السلام) را ياري كننده پيامبر و دين پيامبر(صلي الله عليه و آله) در زمان ظهورش معرّفي مي‌فرمايد.
و در آيه سوم ديگر خداوند نمي‌فرمايد ما او را ياري مي‌كنيم يا دين پيامبر را به وسيله او ياري مي‌نماييم بلكه مي‌فرمايد: حضرت مهدي(عليه‌السلام) همان نصرت و پيروزي است كه از سوي پروردگار مي‌آيد و حضرتش را ناصر و ياور مستضعفين و مؤمنان مي‌خواند.

 فصل چهارم:  برخورد حضرت مهدي (عليه‌السلام) با دشمنان
الف) مسلماناني كه در مقابل حضرت مهدي(عليه‌السلام) مي‌ايستند
1- منكران ولايت اهل بيت (عليهم‌السلام)
خواري منكران ولايت اميرالمؤمنين (عليه‌السلام)
«فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُواْ بِمَا أُوتُواْ أَخَذْنَاهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ  ؛  پس چون آنچه به ايشان تذكر داده شده بود همه را فراموش كردند؛ ابواب همه چيز را بر آن‌ها گشوديم تا آنگاه كه به آنچه عطا شدند شادمان و مغرور گشتند به ناگاه آن‌ها را [به كيفر اعمالشان] گرفتار كرديم و در آن هنگام خوار و نااميد شدند.»[136]
امام باقر(عليه‌السلام) در باره اين آيه فرمودند: مراد از « فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِ » يعني: پس چون ولايت اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) را ترك كردند و حال آنكه به آن مأمور بودند و مراد از « فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ » يعني به آنان در دنيا دولت داديم و آنچه در آن گسترده شده در اختيارشان نهاديم. و مراد از « حَتَّى إِذَا فَرِحُواْ بِمَا أُوتُواْ أَخَذْنَاهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ  » يعني قيام حضرت قائم(عليه‌السلام) كه در آن هنگام آنان را [منكران ولايت اميرالمؤمنين (عليه السلام) را به كيفر اعمالشان گرفتار مي‌كنيم به طوري كه خوار و نااميد گردند].[137]
در آيه دويست و بيست و هفت سوره شعراء نيز به اين مطلب اشاره گرديده آنجا كه خداوند تبارك و تعالي مي‌فرمايد:
« وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ ؛ و آنانكه ظلم و ستم كردند به زودي خواهند دانست كه به كدام كيفرگاه و دوزخي دگرگون خواهند شد.»[138]
در حديثي از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) آمده است كه حضرت فرمودند: به خدا شكوه مي‌كنم از منكران فضيلت اهل بيتم و تضييع كنندگان حق آنان پس از خودم، و كافي است كه خداوند ولي و ياور من و اهل بيتم باشد و از منكران حق ايشان انتقام كشد و سپس حضرت اين آيه را تلاوت فرمودند: « وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ »[139]
[انتقامي كه خداوند از منكران و دشمنان اهل بيت (عليهم‌السلام) مي‌گيرد در زمان ظهور و حضور حضرت مهدي(عليه‌السلام) است.]

مسخ عده‌اي از منكران
«سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ اَنَّهُ الحَق؛ به زودي آيات و نشانه‌هاي خويش را در جهان هستي و در جان خودشان به آنان نشان خواهيم داد تا برايشان روشن گردد كه او حق است.»[140]
امام صادق(عليه‌السلام) درباره اين كلام خداي تعالي فرمودند: نشانه‌هاي خداوند در آفاق و جهان هستي: كم شدن و كاسته‌شدن و سايل زندگي بر آنان است و در جانشان: به مسخ شدن است تا اينكه آنان معلوم شود كه قائم(عليه‌السلام) حق است. [141]
شايد مراد حضرت اين باشد كه در زمان ظهور حضرت مهدي(عليه‌السلام) عده‌اي از منكران او مسخ مي‌گردند تا دريابند كه حضرت مهدي(عليه‌السلام) حق است و او همان وعده انكار ناپذير خداوند مي‌باشد.

انتقام از ناصبيان
«وَلَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُوْلَئِكَ مَا عَلَيْهِم مِّن سَبِيلٍ  ؛ و هر آنكه پس از ظلمي كه بر او رفته انتقام جويي كند پس بر چنين كساني هيچ گونه مؤاخذه‌ و گناهي نيست.»[142]
امام باقر(عليه‌السلام) درباره اين آيه قرآن كريم فرمودند: [كسيكه انتقام‌جويي مي‌كند و هيچ‌گونه مؤاخذه و گناهي بر او نيست] حضرت قائم(عليه‌السلام) است، هرگاه بپاخيزد از بني‌اميه و تكذيب كنندگان و ناصبيان انتقام خواهد گرفت.[143]

عذاب مشهود
«حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ نَاصِرًا وَأَقَلُّ عَدَدًا؛ تا آنگاه كه عذاب موعود را ببينند؛ سپس خواهند دانست چه كسي ياورش ضعيف‌تر و جمعيتش كم‌تر است.»[144]
از حضرت كاظم(عليه‌السلام) درباره اين آيه نقل شده است كه فرمودند: منظور از «مايُوعَدن»حضرت قائم(عليه‌السلام) و ياران او مي‌باشد.[145]
و شايد مراد حضرت موسي بن جعفر(عليه‌السلام) اين باشد كه در زمان ظهور حضرت مهدي(عليه‌السلام) منكران ولايت اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) به شمشير عدالت حضرت قائم عذاب را به چشم مي‌بينند و در مي‌يابند كه چه كسي ضغيف‌تر و ناتوان‌تر است، كسيكه دشمن خدا و منكر ولايت علوي است يا كساني كه خداوند آن‌ها را ياري مي‌كند و ذات حق تعالي وليشان است.
در آيه يك صد و دهم سوره هود اين معنا كامل‌تر شده خداوند تبارك و تعالي مي‌فرمايد:
«وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ...؛ و به راستي  كه ما كتاب [تورات] را بر موسي فرستاديم آنگاه درباره آن اختلاف كردند.»[146]
امام باقر(عليه‌السلام) درباره اين آيه فرمودند: امت موسي درباره تورات اختلاف كردند هم چنانكه اين امت در قرآن اختلاف نمودند، و البته در كتابي هم با حضرت قائم(عليه‌السلام) است نيز اختلاف خواهند كرد، به طوري كه عده بسياري از آنان انكار نمايند، پس آن حضرت منكران را پيش مي‌كشد و گردنشان را مي‌زند.[147] البته اين عذاب‌ها و مجازات‌ها درباره كساني است كه اصلاح پذير نمي‌باشند و هيچ راهي براي هدايشان وجود ندارد و بهترين راهي كه توسط حضرت قائم(عليه‌السلام) براي آن‌ها در نظر گرفته مي‌شود آن است كه حضرت زمين را از وجود آنان پاك مي‌كند.

2ـ ظالمان و قاتلان اهل بيت(عليهم‌السلام)
انتقام از قاتلان اباعبدالله (عليه‌السلام)
«وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا؛ هر آنكه مظلوم كشته شود پس البته كه ما براي ولي او حكومت و تسلّط قرار داديم [بر قاتل] پس مباد در كشتن اسراف كند چرا كه او مورد حمايت است.»[148]
از حضرت صادق(عليه‌السلام) درباره اين آيه سؤال شد، حضرت فرمودند: قائم آل محمد(عليهم السلام) خروج مي‌كند و به انتقام خون حسين(عليه‌السلام) دشمنان را مي‌كشد، پس چنانكه اهل زمين را به قتل رساند مسرِف نخواهد بود، و اين‌كه خداوند فرموده «فلا يسرف في القتل» يعني كاري انجام نمي‌دهد كه به سبب آن اسراف كرده باشد. سپس حضرت صادق(عليه‌السلام) فرمودند: به خدا سوگند فرزندان و نوادگان كشندگان حسين(عليه‌السلام) را به سبب كارهاي پدرانشان به قتل مي‌رساند.»[149]
از امام رضا(عليه‌السلام) پرسيدند: يابن رسول الله چه مي‌فرمائيد درباره حديثي كه از امام صادق(عليه‌السلام) روايت شده كه فرمودند: قائم(عليه‌السلام) هنگامي كه خروج مي‌كند فرزندان و نوادگان قاتلان حسين(عليه‌السلام) را به خاطر كارهاي پدرانشان به قتل مي‌رساند؟ حضرت رضا فرمودند: همين طور است. گفتم پس قول خداي عزوجل كه مي‌فرمايد: «هيچ نفسي بار ديگري را به دوش نمي‌كشد»[150] معنايش چيست؟ فرمودند:‌خداوند در تمامي ا قوالش راست گفته،‌ولي فرزندان كشندگان امام حسين(عليه‌السلام) به كرده پدرانشان راضي هستند و به آن جنايت‌ها افتخار مي‌كنند، و هر كس به كاري راضي باشد همچون كسي است كه آن را انجام داده، ... بنابراين تنها به اين جهت حضرت قائم(عليه‌السلام) آن‌ها را مي‌كشد كه به كردار پدرانشان راضي هستند.»[151]

 انتقام از ظالمين به خاندان پيامبر(صلي الله عليه و آله)
«إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْدًا وَأَكِيدُ كَيْدًا فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا؛ البته آنان [دشمنان اسلام] هر چه بتوانند كيد و مكر مي‌كنند. و من هم كيد و مكر خواهم كرد. پس تو [اي رسول ما] كافران را مهلت بده، مهلت كمي.»[152]
امام صادق(عليه‌السلام) درباره اين آيه شريفه فرمودند: [دشمنان اسلام] با رسول خدا كيد و مكر نمودند، و با حضرت علي(عليه‌السلام) مكر نمودند، نسبت به فاطمه (سلام‌الله‌عليها) با كيد و مكر رفتار كردند پس خداوند فرمود اي محمد(صلي الله عليه و آله) آنان [دشمنان و منافقان] هر چه بتوانند كيد و مكر مي‌كنند، و من هم در مقابل آنان مكر مي‌كنم، پس تو اي محمد(صلي الله عليه و آله) كافران را مهلت بده مهلت كمي تا وقت برانگيختن قائم(عليه‌السلام) كه به وسيله او از جباران و طاغوتيان قريش و بني اميه و ساير مردم [ظالمين به خاندان عصمت(عليهم السلام)] انتقام خواهم گرفت.[153]

عذابي فراگير بر غاصبان خلافت علوي
«هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْغَاشِيَةِ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ عَامِلَةٌ نَّاصِبَةٌ تَصْلَى نَارًا حَامِيَةً ؛ آيا حديث آن عقوبت فراگير به تو رسيده. چهره‌هايي در آن روز ترسناك و ذليل است. همة كارشان رنج و مشقّت است. و در آتش سوزان وارد مي‌گردند.»[154]
امام صادق(عليه‌السلام) درباره اين آيات فرمودند: مراد از عقوبت فراگير حضرت قائم(عليه‌السلام) است كه آن‌ها [دشمنان] را با شمشير فرا گيرد و حضرت فرمود: [آن‌ها] خوارند كه توان رد كردن [عذاب و عقوبت] را ندارند. راوي گويد: گفتم «عاملة» چه معنا دارد؟ فرمودند: به غير آنچه خداوند نازل فرمود عمل كردند دوباره گفتم: «ناصبة»؟ فرمودند: غير از واليان امام (عليه‌السلام) را نصب نمودند، گفتم: «تصلي نارا حامية» چه معنا دارد؟ فرمود: در دنيا به آتش جنگ هنگام ظهور حضرت قائم(عليه‌السلام) گرفتار مي‌شوند، و در آخرت به آتش دوزخ مي‌افتند.[155]

 نابودي ظالمان
«وَيُرِيدُ اللّهُ أَن يُحِقَّ الحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ ؛ و خدا مي‌خواهد كه حق را به وسيله كلماتش ثابت گرداند و ريشه كافران را از بيخ و بن بركند.»[156]
امام باقر(عليه‌السلام) فرمود: مراد از «يحق الحق بكلماته» احقاق حق آل محمد (عليهم السلام) مي‌باشد،‌و اينكه فرموده به وسيله كلماتش [مراد حضرت قائم (عليه‌السلام) است كه در زمان ظهورش حق پيامبر و آل او را احقاق مي‌فرمايد و تمام باطل‌ها را نابود مي‌سازد.][157]

 اوج ذلت و خواري
 «وَتَرَاهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا خَاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنظُرُونَ مِن طَرْفٍ خَفِيٍّ ؛ و آن ستمگران را مي‌بيني كه با ذلّت و خواري به سوي عذاب متوجهشان ساخته‌اند از گوشه چشم بر آن نگاه مي‌كنند.»[158]
امام باقر(عليه‌السلام) فرمودند: اينكه خداوند مي‌فرمايد: «با ذلّت و خواري از گوشه چشم بر آن نگاه مي‌كنند» يعني به سوي حضرت قائم(عليه‌السلام) كه بر آن‌ها همچون عذابي نازل مي‌شود نظر مي‌افكنند.[159] اين آيه ترسيمي است از شدّت خواري و ذلّت ستمگران و ظالمان در زمان ظهور حضرت مهدي(عليه‌السلام) كه از ترس و وحشت با چشماني نيمه باز بر او نظر مي‌كنند و منتظرند كه بدانند چه عذاب و عقوبتي براي آن‌ها مهيا مي‌شود.

 3ـ امويان و پيروان عقايد ايشان
هلاكت با شمشير عدالت
« فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ لَا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ فَمَا زَالَت تِّلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّى جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ ؛ پس چون عذاب ما را احساس نمودند از آن گريزان گشتند،‌نگريزيد و باز گرديد به سوي آنچه كه در آن در خوشگذراني و آسايش بوده‌ايد و به خانه‌هاي خود روآوريد تا شايد پرسش شويد. گويند: اي واي بر ما كه ستمگر بوديم و پيوسته اين سخن را گويند تا اينكه درو شده، خاموش و بي جانشان سازيم.»[160]
امام باقر(عليه‌السلام) در مورد اين آيات فرمودند: هرگاه حضرت قائم(عليه‌السلام) بپاخيزد به سراغ بني اميه[161] در شام بفرستد و آن‌ها به سوي روم فرار كنند، پس روميان به آن‌ها گويند: ما به شما راه نمي‌دهيم مگر اين‌كه به دين نصرانيت در‌آييد، صليب به گردنشان مي‌آويزند و روميان آن‌ها را راه  مي‌دهند. و چون ياران حضرت قائم(عليه‌السلام) به سوي روم بروند از حضرت مهدي(عليه‌السلام) براي جنگيدن با روميان مأذونند، زماني‌كه به روم مي‌رسند و روميان قدرت و شكوه آن‌ها را مي‌بينند،‌بزرگ روميان مي‌گويد: برويد بني اميه را به دست ايشان بسپاريد كه با قدرت تمام آمده‌اند، و اين است معناي قول خداوند كه مي‌فرمايد: پس چون عذاب ما را احساس نمودند از آن گريزان گشتند نگريزيد و بازگرديد به سوي آنچه در آن در خوشگذراني و آسايش بوده‌ايد و به خانه‌هاي خود رو آوريد تا شايد پرسش شويد [از گنج‌هايي كه انباشته كرده‌ايد] گويند اي واي بر ما كه ستمگر بوديم و پيوسته اين سخن را گويند تا اينكه كشته شوند و خاموش و بي‌جانشان سازيم كه هيچ خبر دهنده‌اي از آنان باقي نماند.[162]

 گرفتاران عذاب موعود
«أَفَرَأَيْتَ إِن مَّتَّعْنَاهُمْ سِنِينَ  ثُمَّ جَاءهُم مَّا كَانُوا يُوعَدُونَ مَا أَغْنَى عَنْهُم مَّا كَانُوا يُمَتَّعُونَ  ؛ [اي رسول ما] خواهي ديد كه چنانچه چندين سال هم آنان را متنعّم سازيم سپس عذاب موعود به آنان مي‌رسد، اين تمتع و بهره‌گيري از دنيا براي آن‌ها سودي نخواهد داشت.»[163]
امام صادق (عليه‌السلام) در باره اين آيات قرآن فرمودند: مراد خداوند از عذاب موعود در آيه «ثم جاءهم ما كانوا بوعدون» خروج قائم(عليه‌السلام) است. و مراد از كسانيكه از نعمت‌هاي دنيايي متنعم شده‌اند و آن نعمت‌ها به حال آن‌ها هيچ سودي ندارد بني اميه اند كه به دنيا در دنيا بهره‌مند بودند.[164]

 پايان ظلم و ستم امويان
«الم غُلِبَتِ الرُّومُ فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ  ؛  روميان مغلوب شدند و اين شكست در سرزمين نزديكي رخ داد، اما آنان پس از اين شكست به زودي باز پيروز مي‌شوند در چند سال،  همه كارها از آن خداست چه بعد و چه قبل (از اين شكست و پيروزي) و در آن روز مؤمنان (به خاطر پيروزي ديگري) خوشحال خواهند شد».[165]
اميرمؤمنان علي(عليه‌السلام) درباره اين كلام خداوند: «روميان مغلوب شدند» مي‌فرمايند: اين آيه درباره ما و بني اميه است.[166]
امام صادق(عليه‌السلام) نيز درباره آيه «در آن روز مؤمنان به ياري خداوند خرسند خواهند شد» فرمود: مراد آن است كه مؤمنان در قبرهايشان به قيام قائم(عليه‌السلام) شاد و خوشحال مي‌شوند.[167]
و شايد مراد اميرمؤمنان علي(عليه‌السلام) از اين كلام كه مي‌فرمايند:‌ آيه غلبت الروم درباره ما و بني اميه است. اين باشد كه ما در زمان امويان از حكومت و حق مسلم خود محروم گشتيم و در ظاهر مغلوب ايشان شديم و آن‌ها بر ما ظلم‌ها و جنايت‌ها روا داشتند و بعد از امويان عباسيان ما را از حقوقمان محروم نمودند و خلافت ما را غصب كردند و در ظاهر ما را مغلوب ساختند ولي همه اين مغلوبيت‌ها و محروميت‌ها در زمان ظهور حضرت مهدي(عليه‌السلام) تمام مي‌شود و حضرتش بر تمام عالم غلبه مي‌كند و حكومت واحد جهاني تشكيل مي‌دهد و در آن روز است كه به قول امام صادق(عليه‌السلام) نه تنها همه مؤمنان و پيروان ولايت علوي كه زنده‌اند خوشحال مي‌شوند بلكه مؤمناني كه از دنيا رفته‌ا ند نيز در قبرهايشان خوشحال و خرسند مي‌گردند.
 ب) كافراني كه در مقابل حضرت مهدي(عليه‌السلام) قرار مي‌گيرند
پايان مهلت كافران
«وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ لَّيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ أَلاَ يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ  ؛ و اگر مجازات را تا زمان محدودي از آن‌ها به تأخير اندازيم، (از روي استهزاء) مي‌گويند: چه چيزي مانع عذاب شده است؟! آگاه باشيد آن روز كه عذاب به سراغشان آيد، از آن‌ها بازگردانده نخواهد شد و آنچه را كه مسخره مي‌كردند دامانشان را مي‌گيرد.»[168]
امام صادق(عليه‌السلام) درباره اين آيه فرمودند: مراد از عذابي كه براي كافران به تأخير مي‌افتد خروج حضرت قائم(عليه‌السلام) است[169] و مراد از امت معدوده اصاب حضرت قائم(عليه‌السلام) مي باشند كه تعداد آن‌ها [سيصد و سيزده نفر][170]
شايد مراد از تأخير عذاب كافران و مشركان تا زمان ظهور حضرت مهدي(عليه‌السلام) پايان يافتن سنت امهال در زمان ظهور باشد كه خداوند تبارك و تعالي به علل مختلفي عذاب و عقوبت دنيايي كافران و مشركان را تا زمان ظهور به تعويق مي‌اندازد، بعضي از علت‌هاي به تأخير افتادن عذاب گنه‌كاران كه در قرآن ذكر شده عبارتند از:

1ـ سپرده‌هاي مؤمنين
«لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ؛ اگر آنان [عناصر كفر و ايمان] از هم جدا مي‌شدند همانا كافران ايشان را به عذابي دردناك معذب مي‌ساختيم».[171]
 درباره اين آيه شريفه از امام صادق(عليه‌السلام) چنين روايت شده: شخصي از امام صادق(عليه‌السلام) پرسيد[172]: آيا حضرت علي(عليه‌السلام) در دين خداي عزوجل قوي نبود؟ فرمودند: چرا.
دوباره پرسيد: پس چگونه قوم بر او چيره شدند، و چگونه آن‌ها را دفع ننمودند، و چه چيز او را از اين كار بازداشت؟
حضرت فرمودند: آيه‌اي در كتاب خداي عزوجل او را بازداشت.
پرسيد: كدامين آيه؟
حضرت فرمودند: قول خداي عزوجل «لو تزيلوا لعذبنا...» همانا خداي عزوجل سپرده‌‌هاي مؤمني را در اصلاب افراد كافر و منافق داشت، پس اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) پدران را نمي‌كشت تا اينكه آن وديعه‌ها بيرون آيند [به دنيا بيايند] و چون آن‌ ودايع بيرون آمدند آن حضرت به كشتن آنان اقدام كرد، و همين‌طور قائم ما اهل بيت هرگز ظهور نمي‌كند تا اين كه سپرده‌هاي خداي عزوجل [از اصلاب كفار و منافقين] بيرون آيند و چون [آن ودايع] ظاهر گردند آن جناب نيز ظهور خواهند نمود و [مخالفان را] خواهند كشت.[173]

 2- مهلت معيّن
«وَلَوْلَا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ؛ و چنانچه كلمه فصل [دستور تأخير عذاب] نبود هر آينه ميان ايشان [به نابودي] حكم و قضاوت مي‌شد، و همانا براي ستمگران عذاب دردناكي [مهيا] است.»[174]
از امام باقر(عليه‌السلام) درباره اين آيه نقل شده كه حضرت فرمودند: اما از فرموده خداوندد: « وَلَوْلَا كَلِمَةُ الْفَصْلِ ...» [مراد اينست] كه چنانچه نبود آنچه كه پيش‌تر از سوي خداي عزوجل درباره آن‌ها صدور يافته، هر آينه حضرت قائم(عليه‌السلام) يك نفر از ايشان را باقي نمي‌گذاشت.[175]

 فضاحت و رسوايي كافران
«يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ  ؛ مجرمين از چهره‌هايشان شناخته مي‌شوند،‌پس موهاي پيشاني و پاهاي آن‌ها گرفته مي‌شود».[176]
امام صادق(عليه‌السلام) درباره اين آيه قرآن فرمودند: اينكه خداوند مي‌فرمايند مجرمين از چهره‌هايشان شناخته مي‌شوند [مربوط به خود ذات ربوبي نمي‌باشد] زيرا خداوند تبارك و تعالي نياز به شناختن خلايق ندارد چون آن‌ها را خلق كرده؟ [بلكه اين آيه راجع به وجود مقدس حضرت مهدي(عليه‌السلام) است] كه هرگاه حضرتش بپا خيزد و ظهور نمايد خداوند شناخت چهره‌ها را به آن حضرت عطا فرمايد، پس امر مي‌كند كافران را با پيشاني‌ها و قدم‌هايشان بگيرند، سپس از دم شمشير بگذرانند سپس حضرت صادق(عليه‌السلام) چنين قرائت فرمودند كه: اين جهنمي است كه شما آن‌را تكذيب مي‌كرديد به آن مي‌رسيد نه مي‌ميريد و نه زنده مي‌باشيد. [177]

معذب شدن كافران
«حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَّكَانًا وَأَضْعَفُ جُندًا  ؛ [خداوند به كساني‌كه در گمراهي هستند مهلت مي‌دهد] تا زماني‌كه وعده الهي را با چشم خود ببينند كه يا عذاب اين دنيا است و يا فرا رسيدن ساعت [مقرر] بزودي خواهند دانست كه چه كسي جايگاهش بدتر و لشگرش ضعيف‌تر است.»[178]
امام صادق(عليه‌السلام) درباره اين آيه فرمودند: مراد از «ما يوعدون» خروج حضرت قائم(عليه‌السلام) و او همان ساعت [موعود] است و در روز ظهور آن حضرت گمراهان و كافران مي‌بينند آنچه را كه از سوي خداوند به دست وليّش بر آنان نازل مي‌شود [و آنان به دست حضرت مهدي به عذاب و ذلت گرفتار مي‌شوند] و در آن روز در مي‌يابند كه چه كسي نزد قائم(عليه‌السلام) جايگاهش بدتر و سپاهش ضعيف‌تر است.[179]
در آيه چهل و چهارم سوره معارج نيز تصويري بسيار واضح از خواري و ذلت كافران بيان گرديده آنجا كه خداوند تبارك و تعالي مي‌فرمايند:
« خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذَلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كَانُوا يُوعَدُونَ؛ در حاليكه چشم‌هايشان از شرم و وحشت به زير افتاده پرده‌اي از ذلت و خواري آن‌ها را پوشانده اين همان روزي است كه به آن‌ها وعده داده مي‌شد.»
امام باقر(عليه‌السلام) در باره اين كلام خداوند فرمودند: مراد از «ذلك اليوم الذي كانوا يوعدون» يعني روز خروج قائم(عليه‌السلام)[180] [در آن روز كافران به اوج خواري وو ذلت در دنيا مي‌رسند و به عدالت و شمشير برّان عدل مجسم معذب مي‌شوند].

 ج) شيطان
هلاكت شيطان
«قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ إِلَى يَومِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ  ؛ پروردگارا مرا تا روزي كه خلايق برانگيخته شودند مهلت ده، خداوند فرمود: البته تو از مهلت داده شدگاني، تا روز و هنگام معين و معلوم».[181]

از امام صادق (عليه‌السلام) سؤال شد: اينكه خداوند به شيطان فرمود: «فانك من المنظرين...» اين وقت معلوم چه زماني خواهد بود؟ فرمودند: آيا پنداشته‌اي كه اين روز، روز قيامت است؟ خداوند تا روز قيام قائم ما به شيطان مهلت داده است.
وقتي خداوند او را مبعوث مي‌كند، حضرت به مسجد كوفه مي‌رود. در آن هنگام در حالي كه شيطان با زانوان خود راه مي‌رود، به آنجا مي‌آيد و مي‌گويد: اي واي بر من از امروز!
حضرت مهدي(عليه‌السلام) پيشاني او را مي‌گيرد و گردنش را مي‌زند و آن هنگام روز وقت معلوم است كه مهلت شيطان به پايان رسيده است.[182]

بخش سوم: آيات قرآن پيرامون حكومت حضرت مهدي(عليه‌السلام)
فصل اول: اعتلاي دين و فرهنگ
ظهور دين در سراسر زمين
«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ ؛ او كسي است كه رسولش را با هدايت و دين حق فرستاده تا آنرا بر همه اديان مسلط و غالب گرداند...».[183]
از امام صادق(عليه‌السلام) درباره اين آيه چنين نقل شده كه فرمودند: [مهدي(عليه‌السلام)] امامي است كه [خدا] او را بر همه اديان غالب مي‌سازد، پس زمين را از قسط و عدل پر مي‌كند، همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد. و اين از جمله اموري است كه ياد آورديم... و تأويل آن بعد از تنزيلش خواهد بود.[184]
از اين روايت استفاده مي‌شود كه در زمان حكومت و ظهور حضرت مهدي(عليه‌السلام) دين واحد در سراسر عالم ظاهر مي‌گردد و تمامي اديان و مذاهب مختلف از بين مي روند و مغلوب حضرت مي‌گردند چنانكه اميرالمؤمنين علي(عليه‌السلام) مي‌فرمايد: زماني‌كه قائم ما قيام كند همه [مردم] را بر يك مرام و عقيده گردهم آورد.[185]

عالم در تصرف موحد واقعي
«الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ  ؛ كساني‌كه اگر در دزمين به آنان توانايي دهيم كه نماز بپا داشته و زكات مي‌دهند و به معروف امر مي‌كنند و از منكر نهي مي‌نمايند و عاقبت كارها به دست خداوند است.»[186]
امام باقر(عليه‌السلام) درباره اين آيه فرمودند: مراد از « الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ ...» آل محمد است [و كساني‌كه از آن پيامبر در زمين تمكن مي‌يابند] مهدي(عليه‌السلام) و اصحاب او هستند كه خداوند متعال مشارق و مغارب زمين را به تصرف آن‌ها درآورد و دين را آشكار سازد و خداوند متعال به وسيله او و يارانش بدعت‌ها و باطل‌ را از بين مي‌برد، هم چنانكه سفيهان حق را كشته‌اند، تا جايي كه اثري از ظلم ديده نشود و امر به معروف و نهي از منكر خواهند نمود[187] و پايان همه كارها به دست خداست.

اطاعت خدا در آسمان و زمين
«وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ  ؛ هر كه در آسمان‌ها و زمين است خواه و ناخواه مطيع خداست و همه به سوي او بازگردانده مي‌شوند».[188]
از موسي بن جعفر(عليه‌السلام) درباره اين آيه نقل شده كه فرمودند: [اين آيه] درباره قائم(عليه‌السلام) نازل شده، هرگاه بپاخيزد بر يهود و نصاري و صابئين و زنادقه و اهل ارتداد و كفار در شرق و غرب زمين اسلام را عرضه كند، پس هر آنكه از روي طوع و دلخواه [با ميل] مسلمان شود او را به نماز و زكات (به ساير كارهايي كه يك مسلمان بايد انجام دهد و بر او واجب مي‌شود) امر فرمايد: و هر كس اسلام را نپذيرد گردنش را مي‌زند، تا آنجا كه در مشارق و مغارب [عالم] هيچ كس نماند جز اينكه توحيد خدا گويد.[189]

فراگيري توحيد
«وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه  ؛ و با آنان [كافران و معاندان] نبرد كنيد تا اين‌كه هيچ فتنه و فسادي بر جاي نماند و تمام دين از آن خدا شود».[190]
امام باقر(عليه‌السلام) درباره اين آيه فرمودند: به خدا سوگند [قائم(عليه‌السلام)] جنگ خواهد كرد تا اينكه توحيد خدا برقرار شود و هيچ‌گونه شركي به خداوند نورزند،... و خداوند [در آن روز تمامي] بذر‌هاي زمين را مي‌روياند، و باران آسمان را [به طور كامل] فرو مي‌ريزد، و مردم خراجشان را برگردن نهاده و به پيشگاه حضرت مهدي(عليه‌السلام) مي‌برند، و خداوند بر شيعيان ما وسعت مي‌دهد... پس در همان حال كه صاحب اين امر بعضي از احكام را صادر فرمايد و برخي از سنت‌ها را بازگو نمايد ، گروهي از مسجد بيرون مي‌روند[191] و در پي خروج و سركشي عليه آن حضرت برمي‌آيند، كه آن جناب به اصحاب خود امر فرمايند: به مقابله آنان بروند، اصحاب  حضرت در تمارين[192] به آنان مي‌رسند اسيرشان كرده و به خدمت آن حضرت مي‌برند، ايشان دستور مي‌دهد و آن‌ها را مي‌كشند، و اين آخرين گروهي است كه بر قائم آل محمد(عليه السلام) خروج مي‌كند.[193]
در آيه بيست و ششم سوره فرقان نيز به اين مطلب (فراگير شدن توحيد و عبادت شدن خدا در تمام زمين) به بياني ديگر اشاره شده چنانكه خداوند عزوجل مي‌فرمايد:
«الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَكَانَ يَوْمًا عَلَى الْكَافِرِينَ عَسِيرًا  ؛ فرمانروايي حق در آن‌روز از خداوند رحمان است و آن روز بر كافران سخت خواهد بود».
مراد اين است كه فرمانروايي و حكومت هميشه از آن خداي رحمان است ولي چون حضرت مهدي(عليه‌السلام) بپا خيزد جز خداي عزوجل عبادت نخواهد شد[194] و توحيد در سراسر زمين حاكم مي‌گردد.

 استوار شدن دين
«وَ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُه ؛ و آن است دين استوار و آئين محكم و درست».[195]
امام صادق(عليه‌السلام) درباره اين آيه فرمودند: دين استوار و آئين محكم و درست دين حضرت قائم(عليه‌السلام) است.[196]
شايد مراد از كلام امام صادق(عليه‌السلام) اين است كه در زمان حضرت مهدي(عليه‌ السلام) دين اسلام با تمام اجزاء و شرايط در زمين اجرا مي‌شود و دين اسلام در سراسر اين كره خاكي محكم و استوار گردد به طوري كه ريشه كفر و بت پرستي را بسوزاند و همه اهل عالم مسلمان و مؤحد شوند.

اتمام ولايت
«يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ؛ آنان مي‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند؛ ولي خداوند نور خود را كامل مي‌كند هر چند كافران خوش نداشته باشند.»[197]
موسي بن جعفر(عليه‌السلام) درباره اين آيه فرمودند: مراد از « يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ » يعني آن‌ها مي‌خواهند [نور] ولايت اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) را با دهانشان خاموش نمايند. و مراد از « وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ » يعني خداوند ولايت قائم(عليه‌السلام) را به مرحله اتمام مي‌رساند هر چند كافران را خوش نيايد و از ولايت اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) [و اولاد او] اكراه داشته باشند.[198]

 حكومت الله
«وَتِلْكَ الأيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ  ؛ و آن روزگاران را در ميان مردم به اختلاف مي‌گردانيم».[199]
امام صادق(عليه‌السلام) درباره اين ايه قرآن كريم فرمودند: همواره از هنگامي‌كه خداوند آدم (عليه‌السلام) را آفريد حكومتي از آن خدا و حكومتي براي ابليس بوده، پس حكومت خداوند كو؟ آيا [حكومت خداوند] به جز حكومت قائم است.[200]
شايد مراد از فرمايش امام صادق(عليه‌السلام) اين است كه چون در زمان ظهور حضرت مهدي(عليه‌السلام) ابليس كشته مي‌شود توحيد در سراسر عالم منتشر مي‌گردد و زمين پر از عدل و داد مي‌شود بنابراين حكومت امام زمان(عليه‌السلام) بر زمين حكومت الهي محض مي‌گردد، چون ديگر شيطاني نيست كه مردم را به گناه و معصيت حق تعالي بخواند و آنان‌را گمراه نمايد در آن زمان ساكنان آسمان و زمين از حكومت و فرمانروايي الهي او خشنودند[201] و همه اهل عالم او را دوست دارند[202] و حكومت حضرتش خدايي و سلطنت بر قلوب است.

اوج معرفت مردم
«اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ يَرْزُقُ مَن يَشَاء وَهُوَ الْقَوِيُّ العَزِيزُ  مَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِن نَّصِيبٍ؛ خداوند نسبت به بندگان خود لطف بسيار دارد به هر كس بخواهد روزي مي‌دهد و [بر هر چيز] تواناي مطلق و مقتدر غالب است، هر آنكه حاصل كشت آخرت را بخواهد به كشت او بركت و افزايش مي‌دهيم و هر كس كه فقط حاصل كشت دنيا را بخواهد از آن سهمي به او مي‌دهيم اما در آخرت هيچ بهره‌اي ندارد.»[203]
امام صادق(عليه‌السلام) درباره اين آيه فرمودند: مراد از رزقي كه خدا به بندگانش مي‌دهد ولايت اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) است و مراد از «حرث الآخرة» معرفت اميرالمؤمنين و امامان (عليهم‌السلام) [كه هر كس آن‌را بخواهد، خداوند] بر معرفتش مي‌افزايد تا بهره‌اش را از دولت امامان (عليهم‌السلام) دريافت دارد.[204] يعني در دولت حضرت مهدي(عليه‌السلام) نصيب و بهره‌اي برايش در نظر گرفته مي‌شود و چه نصيبي از اين بهتر كه امام باقر(عليه‌السلام) مي‌فرمايد: هنگامي كه حضرت قائم(عليه‌السلام) قيام كند، دستش را بر سر بندگان خدا مي‌گذارد و خرد و اخلاقشان را كامل مىكنند[205] و مؤمنان در اوج معرفت و خداشناسي زندگي‌ مي‌كنند.

حيات واقعي زمين
«اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ؛ بدانيد كه البته خداوند زمين را پس از مردن آن زنده خواهد كرد».[206]
از امام باقر(عليه‌السلام) درباره اين آيه نقل شده كه حضرت فرمودند: منظور از مردن زمين كفر ورزيدن اهل آن است و كافر مرده است، پس خداوند آن‌را به ظهور حضرت قائم(عليه السلام) زنده خواهد كرد كه او در زمين به عدالت رفتار كند و زمين و اهلش را پس از مرگشان زنده گرداند.[207]
از اين روايات در مي‌يابيم كه زنده شدن زمين به وسيله باران و آب‌ها مراد نيست بلكه به واسطه برپايي عدالت و مساوات در زمين، اين كره خاكي زنده مي‌شود و همانا اقامه حد در زمين و اجراي عدالت از چهل روز باران سودمند‌تر است.[208]
توضيح بيشتر اينكه در تفسير آيه سي‌ام سوره ملك در كتاب كمال‌الدين و غيبت شيخ از حضرت باقر(عليه‌السلام) روايت شده كه فرمودند: اين آيه « قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاء مَّعِينٍ؛ [به كافران] بگو اگر آب‌هاي [سرزمين] شما در زمين فرو رود، چه كسي مي‌تواند آب جاري و گوارا برايتان پديد آورد». درباره قائم(عليه‌السلام) نازل شده و مراد خداوند اين است كه: اگر امام شما غايب شد چه كسي مي‌تواند امامي براي شما بياورد كه اخبار آسمان‌ها و زمين و حلال و حرام خداوند را براي شما بيان كند.[209]
چنانچه خداوند عزوجل در قرآن كريم بيان كند كه زمين را بعد از موتش زنده مي‌كنيم و يا اينكه بفرمايد ما زمين را به واسطه آب زنده مي‌كنيم از روايات متعددي استفاده مي‌شود كه در هر دو دسته آيات مراد زنده شدن زمين به وجود امام زمان(عليه‌السلام) است كه حيات واقعي زمين در عصر ظهور و حكومت حضرت مهدي(عليه‌السلام) است.
شايد سؤالي در ذهن شما خواننده محترم به وجود آيد و آن اينكه چرا از امام زمان(عليه ‌السلام) در تعدادي از آيات قرآن كريم به آب تعبير شده؟
تشبيه حضرت مهدي(عليه‌السلام) به اب به چند جهت است: اول اين كه حيات جسماني انسان به آب بستگي دارد و اگر آب نباشد زندگي ممكن نيست درباره امام معصوم نيز همين گونه است كه زندگي جسماني و روحاني هر دو به وجود امام بستگي دارد و آنان علت حدوث و بقاي عالم امكان هستند كه فرمودند: «لو لا الحجة لساخت الارض باهلها؛ اگر حجت نباشد زمين اهل خود را فرو مي‌برد.»
دوم: چنانچه آب از مواهب الهي است و بشر هيچ گونه نقشي در ايجاد آن ندارد امام نيز بزرگترين نعمت خداوند است كه بر انسان تفضل شده و آدمي در تعيين و نصب او هيچ گونه دخالت و اثري ندارد.
سوم: آب ماده‌اي است كه انسان به وسيله آن پليدي‌ها و ناپاكي‌هاي جسماني خود را پاك مي‌كند و به سبب آن طهارت ظاهري برايش حاصل مي‌شود، به وسيله محبت و معرفت امام نيز از پليدي‌ها و رذايل شرك و جهل پاك و طاهر مي‌گردد.
چهارم: همان طور كه در فقدان آب انسان به جستجو و تلاش براي به دست آوردن آن برمي‌خيزد و به طلب آن زمين را مي‌گردد و حتي چاه‌ها حفر مي‌كند. لازم است همين‌طور به جستجوي امام غايب برخيزد و براي تقرب به ساحت او و شرفيابي به ديدار او و استفاده از محضر مقدسش تلاش كند كه زندگي سعادتمندانه بشر بدون وجود امام ميسر نمي‌شود و در زمان ظهور حضرت مهدي(عليه‌السلام) است كه دين و فرهنگ بشريت به اوج خود مي‌رسد و مردم زمين در رفاه و آسايش زندگي مي‌كنند.[210]

 فصل دوم: امنيت و آرامش
تسلط حضرت مهدي(عليه‌السلام) بر زمين
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ؛ خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند وعده فرموده كه [در ظهور امام قائم(عليه‌السلام)] در زمين خلافت دهد، چنانكه امم صالح پيامبران گذشته را جانشين پيشينيان خود ساخت و دين پسنديده آنان را بر همه جا مسلط و نافذ گرداند، و بر همه مؤمنان پس از ترس و هراس از دشمنان، ايمني كامل عطا فرمايد كه مرا عبادت كرده هيچ به من شرك نورزند و هر كه بعد آن [وعده] كافر شود پس آنان همان فاسقان تبه كارند.»[211]
از حضرت صادق(عليه‌السلام) درباره اين آيه شريفه نقل شده كه ايشان فرمودند: »[اين آيه] درباره حضرت قائم(عليه‌السلام) و اصحاب او نازل گشت.[212]
توضيح بيشتر اينكه در عصر ظهور و حكومت امام زمان(عليه‌السلام) خداوند به بندگان صالح خود خلافت مي‌دهد و آنان را بر تمامي اين كره خاكي مسلط مي‌كند و ترس و هراسي كه از حاكمان ظلم و جور در دل مؤمنان و صالحان بود به امنيت و آرامش كامل تبديل مي‌گردد. چنانكه زنان و سالخوردگان در راه‌ها و بيابان‌ها به تنهايي سيرمي‌كنند و در شبانه روز از هيچ كس جز خدا نمي‌هراسند و هيچ كس حتي حيوانات و درندگان متعرض آنان نمي‌شود.
درباره امنيت راه ها در زمان ظهور و حكومت حضرت مهدي(عليه‌السلام) در قرآن كريم آمده است: «سيرو فيها ليالي و اياماً آمنين؛ در زمين شبانه روز حركت كنيد در حالي كه در امنيت باشيد.»[213]
امام صادق(عليه‌السلام) فرمودند: مراد از اين آيه همراهي با قائم ما اهل بيت است. [يعني در زمان او و براي بهره‌مندان از حكومت ا و امنيت و آرامش كامل در راه ها و شهرها وجود دارد] و درباره امنيت اجتماعي حكومت مهدوي خداوند در قرآن فرمودند: «و من دخله كان آمنا؛ هر كس در آن وارد شود در امان خواهد بود».[214]
امام صادق(عليه‌السلام) فرمودند: يعني هر كس كه دست بيعت به او (مهدي عليه‌السلام) دهد و در بيعت حضرتش وارد شود در امان خواهد بود[215] و از امنيت اجتماعي كامل بهره‌مند گردد.

 حاكميت عدل
«وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ؛ و ما اراده كرديم بر آنان كه در زمين مستضعف شدند منت گذاريم و آنان را پيشوايان و وارثان زمين قرار دهيم.»[216]
اميرالمؤمنين علي(عليه‌السلام) در نهج البلاغه فرمودند: دنيا بعد از همه سركشي‌هايش سرانجام به تسلط ما در خواهد آمد و رو به ما خواهد نمود همانند شتري كه در آغاز بچه خود را شير نمي‌دهد و لگدپراني مي‌كند و سرانجام به وي ميل و عطوفت مي‌كند آنگاه اين آيه را تلاوت فرمودند: « وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ ...»
توضيح اينكه در جامعه‌اي كه امام زمان(عليه‌السلام) حاكم آن است و قانون اسلام در آن اجرا مي‌گردد ديگر هيچ كس نمي‌تواند به ديگري زور بگويد، ديگر كسي از ظلم و ستم ديگري نمي‌هراسد، سرمايه‌داران و با نفوذان بر جامعه تسلط ندارند و اقويا ناتوانان را نمي‌بلعند و سرنوشت مستضعفان به دست مستكبران و زراندوزان نيست و طبقه حاكم از مردم فاصله ندارند و توده‌هاي مردم هرگاه لازم باشد به دولتمردان دست‌رسي دارند و اين برقراري امنيت و آرامش به خاطر حاكميت عدل و عدالت بر جامعه است.

ثبوت حق و نابودي باطل
«وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا؛ و [اي پيامبر] بگو كه حق آمد و باطل نابود شد كه همانا باطل محو شدني و سزاوار نابودي است».[217]
امام باقر(عليه‌السلام) درباره اين آيه فرمودند: هرگاه قائم(عليه‌السلام) بپا خيزد دولت باطل از بين مي‌رود و زايل مي‌گردد.[218]
توضيح مطلب اين‌كه حضرت مهدي(عليه‌السلام) در زماني ظهور مي‌كند كه ناامني و آشوب و جنايت سراسر زمين را دربرگرفته. در اين حال يكي از اصلي‌ترين كارهاي حضرت، بازگردان امنيت و آرامش، به جوامع بشري است، چنان ناامني از جامعه ريشه كن مي‌شود و جايش را به امنيت مي‌دهد كه حتي تمامي حيوانات و جانداران نيز از آن بهره مند مي‌گردند به گونه‌اي كه گرگ و گوسفند در كنار هم زندگي‌ مي‌كنند و كودكان با عقرب و گزندگان همبازي مي‌شوند؛ بدون اينكه آسيبي ببينند[219] و اين آرامش و امنيت به علت ريشه كن شدن باطل‌ها از جامعه است زيرا تمام ناامني‌ها و آشوب‌ها و جنايت‌ها ريشه در حكومت‌هاي باطل و فاسد دارد.

از بين رفتن كفر و شرك
«وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَآفَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَآفَّةً؛ با مشركان پيكار كنيد (آنان را بكشيد) همانگونه كه آن‌ها دسته جمعي با شما جنگ مي‌كنند».[220]
امام باقر(عليه‌السلام) درباره اين آيه فرمودند: هنوز تأويل اين آيه نرسيده است، و هرگاه قائم ما (عليه‌السلام) بپاخيزد، هرآنكه زمان او را دريابد تأويل اين آيه را نيز درك مي‌كند و دين محمد(صلي الله عليه و آله) تا هر كجا كه شب سايه افكند[221] نفوذ مي‌كند، تا جايي كه هيچ گونه شركي بر روي زمين نخواهد ماند همچنانكه خداوند فرمود. [222]
يكي از علل ناامني و سلب آرامش در جوامع بشري شرك ورزيدن و كفر به خداوند است زيرا وقتي مردم خداي يگانه را قبول نداشتند يا براي او شريكي از جنس مخلوقات قائل بودند ديگر دين يا برنامه مدوني براي راهنمايي و زندگي بشر نمي‌ماند تا انسان را به سر منزل سعادت و آرامش رهنمون سازد كه ذات حق تعالي فرمودند «الا بذكرالله تطمئن القلوب؛ آگاه باشيد كه با ياد خداوند دل‌ها آرام مي‌گيرد.»
و با كفر و بي‌ديني انسان مانند موجودي افسار گسيخته و وحشي و بي‌قيد و بند مي‌گردد و مانند حيوانات هميشه در پي قدرت طلبي و ظلم به ديگران مي‌باشد و همه چيز و همه كس را براي بقاي خويش نابود مي‌كند.
حال با اين توضيح درمي‌يابيم كه اگر كفر و شرك در جامعه ريشه كن گردد و كافران و مشركان نابود شوند به حاكميت دين بر جامعه و برقراري عدالت، آرامش و امنيت به مردم باز مي‌‌گردد و اين اتفاق مهمي است كه در زمان حكومت حضرت مهدي(عليه‌السلام) و به شمشير عدالت او به وقوع مي‌پيوندد.

 امنيت كامل
«جَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ؛ و ميان آن‌ها و شهر‌هايي كه بركت داده بوديم، آبادي‌هاي آشكاري قرار داديم؛ و سفر در ميان آن‌ها را به طور متناسب (با فاصله نزديك) مقرر داشتيم (و به آنان گفتيم: «شب‌ها و روزها در اين آبادي‌ها با ايمني (كامل) سفر كنيد.»[223]
امام صادق(عليه‌السلام) درباره اين آيه فرمودند: همراه قائم ما اهل بيت[224] (مردم با امنيت كامل در زمين سفر مي‌كنند) شايد مراد امام صادق اين است كه در زمان حكومت حضرت مهدي(عليه‌السلام) چنان امنيتي بر زمين حاكم مي‌گردد كه سفر كردن در شب و روز از لحاظ امنيت جاني و مالي با هم هيچ فرقي ندارد و تمامي مردم و آحاد جامعه از امنيت كامل برخوردارند.
شايد اين سؤال مطرح گردد كه امنيت چه اهميتي دارد و چرا خداوند در چندين جاي قرآن آن را به عنوان يكي از نعمت هاي خود ذكر فرموده و اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) آن را نعمتي مجهول معرفي مي‌كند؟ بايد بگويم بحث امنيت از چنان اهميتي برخوردار است كه حضرت ابراهيم(عليه‌السلام) هنگام بناي كعبه نخستين چيزي را كه از خدا براي آن سرزمين تقاضا مي‌كند امنيت است آنجا كه فرمود: «رب اجعل هذا البلد آمنا؛ پروردگارا، اين شهر (مكه) را شهر امني قرار بده».[225]
و نيز به دليل اهميت امنيت است كه سخت‌ترين مجازات‌ها در فقه اسلامي براي كساني در نظر گرفته شده كه امنيت جامعه را به خطر مي‌افكنند و در پايان اين‌كه درباره اهميت امنيت همين بس كه خداوند عزوجل در آيه 112 سوره نحل آن‌را علت اصلي رشد و شكوفايي اقتصادي (و فرهنگي) جامعه بشري معرفي مي فرمايد زيرا امنيت را در اين آيه علت اطمينان به ادامه زندگي و اطمينان به ادامه زندگي و حيات را سبب شكوفايي اقتصادي دانسته است.[226]

 فصل سوم: شكوفايي اقتصاد
 رفاه اقتصادي و معيشتي مردم
«وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ؛ و آنان‌كه طلا و نقره را گنجينه و ذخيره مي‌كنند و در راه خداوند انفاق نمي‌نمايند پس آنان را به عذاب دردناكي بشارت ده».[227]
امام صادق(عليه‌السلام) فرمودند: بر شيعيان ما توسعه داده شده است كه از آنچه در اختيار دارند به نيكي انفاق نمايند، پس هرگاه قائم ما (عليه‌السلام) بپا خيزد بر هر گنجينه كننده‌اي ذخيره ثروت را تحريم خواهد كرد تا آنكه آن‌را (طلا و نقره‌ها را) بياورد تا حضرت به وسيله آن‌ها بر دشمنش ياري جويد و اين است معني فرموده خداي عزوجل كه فرمود: « وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ ...»[228]
آن‌چه از روايات در اين زمينه استفاده مي‌شود، اين است كه در اثر بهبود وضع اقتصادي فقر و  تهيدستي از جامعه بشري ريشه كن مي‌شود و به شخص نيازمند به اندازه‌اي مال و ثروت داده مي شود كه توانايي بردن آن‌را نداشته باشد.
چنانكه امام صادق(عليه‌السلام) مي‌فرمايند: هنگامي كه قائم اهل بيت(عليه‌السلام)  قيام كند بيت المال را به طور يكسان در ميان مردم قسمت كند و به عدالت در ميان مردم رفتار نمايد و چنان بخشش مي‌كند كه كسي پيش از او چنان نكرده است.[229]
و پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) نيز در اين باره مي‌فرمايند: در آخرالزمان، خليفه‌اي ظهور مي‌كند كه مال را بدون شمارش مي‌بخشد[230] و بخشش‌هاي او بر مردم گوارا خواهد بود.[231]

عمران و آباداني زمين
«وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ؛ اگر مردم آبادي‌ها ايمان آورده و تقوا پيشه مي‌كردند، بركات آسمان و زمين را به رويشان مي‌گشوديم.»[232]
پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) فرمودند: امت من در زمان مهدي(عليه‌السلام) به نعمت‌هايي دست يابند كه پيش از او در هيچ دوره‌اي به آن نعمت‌ها دست نيافته بودند، در آن روزگار، آسمان باران فراوان دهد، و زمين هيچ روييدني را در دل خود نگاه نمي‌دارد[233].
توضيح اين‌كه: در حكومت حضرت مهدي(عليه‌السلام) كه مردم به اطاعت خداوند روي مي‌آورند  و بر فرمان حجت خدا گردن مي‌نهند، ديگر دليلي ندارد كه زمين و آسمان از بركاتش بر بندگان خدا مضايقه كند بنابراين همه بيابان ها سرسبز مي‌شوند و زمين آباد و مفرح مي‌گردد و خداوند بركات و باران‌ها را فرو مي‌فرستد و خشكي و كم آبي و بي‌بركتي ريشه كن مي‌شود.

اعمال عدالت اقتصادي
«إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ؛ به درستي‌كه زمين از آن خداوند است او به هر كس از بندگانش كه خواهد آن را واگذارد و سرانجام كار مخصوص اهل تقوي است.»[234]
اميرالمؤمنين علي(عليه‌السلام) بعد از تلاوت اين آيه فرمودند: خداوند زمين را به من و خاندانم واگذار نموده و مائيم متقين و همه زمين براي ما است... و زماني‌كه قائم(عليه‌السلام) از خاندانم با شمشير ظهور كند زمين‌هاي تصرف شده را از [غاصبين] و متصرفين مي‌گيرد و آن‌ها را از آن زمين ها اخراج مي‌كند... مگر زمين‌هايي كه در اختيار شيعيان ما باشد كه حضرت با خود آن‌ها قرار مي‌بندد و زمين را در دستشان باقي مي‌گذارد.[235]
توضيح اين‌كه: حضرت مهدي(عليه‌السلام) در حكومت خود تمام مالكيت‌هاي دروغين و متجاوزانه را باطل مي‌كند به گونه‌اي كه حق هر حقداري را بگيرد و به او دهد، حتي اگر حق كسي زير دندان ديگري باشد از زير دندان متجاوز و غاصب بيرون كشد و به صاحب حق باز گرداند.[236]
اين است كه حضرت زمين‌هايي را كه حكام ظلم و جور به اطرافيان و درباريان خود داده بودند پس مي‌گيرند و زمينه نابرابري و تبعيض را در جامعه از بين مي‌برند.[237]

--------------------------------------------------------------------------------
[1] - كافي: ج 1، ص 371، خبر 3 – بحارالانوار: ج 8، ص 368 – ينابيع الموده: ص 117.
[2] - سوره واقعه، آيه 79.
[3] - سوره نحل، آيه 89.
[4] - كافي: كتاب الحجه: باب 34.
[5] -  امام صادق(عليه‌السلام) فرمودند: مراد از «ان هذا القرآن يهدي للتي هي اقوم» اين است كه قرآن مردم را به سوي امام هدايت مي‌كند. (كافي: ج 1، ص 315)
[6] - بصائر الدرجات: ص 213 – كافي: كتاب الحجه: ص 34.
[7] -.  احتجاج: ج 1، ص 225.
[8] - تذكرة الحفاظ، شمس الدين ذهبي: ج 1، ص 4.
[9] - تفسير قمي: ج 2، ص 66.
[10] - تفسير نور الثقلين: ج 1، ص 149 – تفسير صافي: جزء‌اول، ص 186.
[11] - سوره قصص، آيه 5.
[12] - سوره بقره، آيه 1-3
[13] - كفاية الاثر: ص 60.
[14] - كمال الدين و تمام النعمه: ج 2،ص 340.
[15] - سوره آل عمران،‌آيه 200.
[16] - غيبت نعماني:‌ص 105 – المحجة: علامه بحراني، ص 99.
[17] - مكيال المكارم: ج 2، ص 572 – تفسير برهان: ج 1‌،‌ص 335،‌حديث 12.
[18] - سوره نساء، آيه 59.
[19] - المحجة: ص 109.
[20] - سوره بقره،‌آيه 155.
[21] - ينابيع المودة: ج 3، ص 235، حديث 2.
[22] - كمال الدين: ج 1، ص 231، باب 32، حديث 16 – بحارالانوار: ج 52، ص 191، باب 25، حديث 24.
[23] - بحارالانوار: ج 52، ص 224.
[24] - سوره يوسف: آيه 110.
[25] - دلائل الامامه: ص 248.
[26] - روزگار رهايي: ص 254.
[27] - سوره نساء، آيه 69.
[28] - روزگار رهايي: ص 271.
[29] - روزگار رهايي: ص 379.
[30] - تفسير قمي: ج 1، ص 142.
[31] - سوره انشقاق: آيه 19.
[32] - المحجة: ص 416 – كمال الدين: ج 2، ص 480.
[33] - مانند سامري در قوم حضرت موسي(عليه‌السلام) كه در غيبت حضرت موسي مردم را گوساله پرست نمود.
[34] - سوره ابراهيم، آيه 46.
[35] - امالي شيخ طوسي: ج 2، ص 280.
[36] - تفسير عياشي: ج 2، ص 235.
[37] - سوره شوري، آيه 18.
[38] - المحجه:‌ ص  332.
[39] - سوره يونس، آيه 35.
[40] - كتاب الغيبة، نعماني: ص 226 – المحجه، بحراني: ص 174.
[41] - كتاب الغيبة، نعماني: ص 137  -  المحجه، بحراني: ص 279.
[42] - سوره حديد، آيه 16.
[43] - كتاب الغيبة، نعماني: ص 6.
[44] - سوره فرقان، آيه 11.
[45] - كمال الدين: ج 2، ص 323.
[46] - سوره اعراف، آيه 187.
[47] - سوره زخرف، آيه 85.
[48] - سوره زخرف، آيه 66 – محمد، آيه 18.
[49] - سوره شوري، آيه 17.
[50] - سوره شوري، آيه 18.
[51] - المحجة: ص 353.
[52] - تفسير عياشي: ج 1، ص 64.
[53] - سوره اسراء، آيه 4 تا 6.
[54] - روضه كافي: ص 250.
[55] - المحجه: ص 218، با كمي تصرف در متن.
[56] - سوره سجده،‌ آيه 21.
[57] - سوره فصلت، آيه 16.
[58] - كتاب غيبة، نعماني: ص 269 – المحجة، بحراني: ص 326.
[59] - سوره زخرف، آيه 28.
[60] - كفاية الاثر: ص 246.
[61] - كمال الدين:: ج 1،‌ص 421.
[62] - ظهور حضرت مهدي(عليه‌السلام): ص 80 .
[63] - سوره زمر، آيه 69.
[64] - تفسير قمي: ج 2،‌ ص 253.
[65] - سوره نور، آيه 35.
[66] - نجم الثاقب: ص 123.
[67] - سوره ليل، آيه 2.
[68] - سوره لقمان،  آيه 20.
[69] - كمال‌الدين: ج 2، ص 368.
[70] - الاختصاص: ص 223.
[71] - تأويل الآيات الظاهرة: ص 792.
[72] - كمال‌الدين: ج 2، ص 656.
[73] - سوره هود، آيه 80.
[74] - كمال‌الدين: ج 2، ص 673.
[75] - اعلام الوري: ج 2، ص 240.
[76] - سوره طه، آيه 135.
[77] - تأويل الآيات: ص 323.
[78] - سوره طه، آيه 82.
[79] - مفاتيح الجنان:‌زيارت جامعه كبيره.
[80] - سوره طه، آيه 115.
[81] - بصائر الدرجات: ص 70.
[82] - سوره نمل، آيه 62.
[83] - تفسير قمي: ج 2، ص 129.
[84] - سوره شمس، آيه 1.
[85] - تأويل الآيات الظاهره: ص 803 – المحجة: ص 427.
[86] - سوره تكوير، آيه 15و16.
[87] -  كافي: ج 1، ص 341.
[88] -  كافي: ج 1، ص 286.
[89] - سوره مائده، آيه 54.
[90] - كتاب الغيبة: ص 170 – المحجة: ص 118.
[91] - روزگار رهايي: ص 414.
[92] - سوره مريم، آيه 76.
[93] - اصول كافي: ج 1، ص 431.
[94] - سوره بقره، آيه 249.
[95] - الغبية: ص 316 – المحجة: ص 440 .
[96] - سوره انعام، آيه 89.
[97] - عياشي: ج  1، ص 355.
[98] - سوره بقره، آيه 148.
[99] - غيبت نعماني: ص 312 و 313.
[100] - سوره نحل، آيه 38.
[101] - روضه كافي: ص 50.
[102] - سوره اعراف، آيه 159
[103] - تفسير عياشي: ج 2،‌ص 32.
[104] - براي مطالعه بيشتر به كتاب «الايقاظ من الهجعه» تأليف شيخ حر عاملي(ره) و نيز كتاب «رجعت» تأليف علامه مجلسي (ره) مراجعه فرماييد.
[105] - سوره زاريات، آيه 23.
[106] - تأويل الآيات الظاهره: ص 695.
[107] - سوره عصر، آيه 1 و 2.
[108] - كمال الدين: ج 2، ص 656.
[109] - سوره زخرف، آيه 66.
[110] - تأويل الآيات الظاهره: ص 571.
[111] - سوره ابراهيم، آيه 5.
[112] - خصال صدوق: ص 108 – المحجة: ص 189.
[113] - سوره قاف، آيات 41 و 42.
[114] - تفسير قمي: ج 2، ص 327.
[115] - سوره نحل،‌ آيه 1.
[116] - كمال الدين: ج 2، ص 671 و در اين باره كتاب الغيبه نعماني و نفسير عياشي و دلايل الامامه طبري رواياتي وجود دارد كه همگي تقريبا مضمونا با اين روايت برابرند.
[117] - تفسير عياشي: ج 2، ص 254.
[118] - سوره ص، آيه 88.
[119] - روضه كافي: ص 287.
[120] - سوره نساء، آيه 159.
[121] - تفسير قمي: ج 1، ص 158.
[122] - سوره سجده، آيه 29.
[123] - تأويل الآيات الظاهرة: ص 45.
[124] - كمال الدين: ج 2، ص 336.
[125] - سوره نحل، آيه 45.
[126] - تفسير عياشي: ج 2، ص261.
[127] - سوره نساء، آيه 47.
[128] - غيبت نعماني: ص 149.
[129] - سوره نساء، آيه 47.
[130] - سوره حج، آيه 39.
[131] - سوره حج، آيه 60.
[132] - سوره عنكبوت، آيه 10.
[133] - تأويل الآيات الظاهره: ص 338.
[134] - تفسير قمي: ج 2، ص 87.
[135] - تفسير قمي: ج 2، ص 149.
[136] - سوره انعام، آيه 44.
[137] - تفسير قمي: ج 1، ص 200.
[138] - سوره شعراء، آيه 227.
[139] - كمال الدين: ج 1، ص 260.
[140] - فصلت: آيه 53.
[141] - تأويل الآيات الظاهرة: ص 541. – المحجة: ص 327.
[142] - سوره شوري، آيه 41.
[143] - تأويل الآيات الظاهرة: ص 549.
[144] - سوره جن، آيه 24.
[145] - اصول كافي: ج 1، ص 434.
[146] - سوره هود، آيه 110.
[147] - روضه كافي: ص 287.
[148] - سوره اسراء، آيه 33.
[149] - كامل الزيارات: ص 63.
[150] - سوره انعام، آيه 164.
[151] - عيون اخبار الرضا(عليه‌السلام): ص 151.
[152] - سوره طارق، آيات 15 و 16.
[153] - تفسير قمي: ج 2، ص 416.
[154] - سوره غاشيه، آيات 1 -4.
[155] - روضه كافي: ص 50.
[156] - سوره انفال،‌آيه 7.
[157] - تفسير عياشي: ج2، ص 50.
[158] - سوره شوري، آيه 45.
[159] - تأويل الآيات الظاهره: ص 550.
[160] - سوره انبياء، آيات 12 – 15.
[161] - مراد اولاد و نوادگان آن‌ها و كساني‌ كه پيرو عقيده و راضي به افعال ايشانند مي‌باشد.
[162] - تفسير عياشي: ج 2، ص 56.
[163] - سوره شعرا، آيات 205-207.
[164] - تأويل الآيات الظاهره: ص 392.
[165] - سوره روم، آيه 1 – 5.
[166] - تأويل الآيات الظاهره: ص 434.
[167] - دلائل الامامة: ص 248.
[168] - سوره هود، آيه 8.
[169] - كتاب الغيبة: ص 127.
[170] - تفسير قمي: ج 1،‌ ص 323.
[171] - سوره فتح، آيه 25.
[172] - سؤال كننده،  ابراهيم كرخي است.
[173] - كمال الدين: ج 2،‌ص 461 – المحجة: ص 356.
[174] - سوري شوري،‌ آيه 21.
[175] - روضه كافي: ص 287.
[176] - سوره الرحمن، آيه 41.
[177] - بصائر الدرجات: ص 359.
[178] - سوره مريم، آيه 75.
[179] - اصوف كافي: ج 1، ص 431.
[180] - تأويل الآيات الظاهره:  ص 326.
[181] - سوره حجر، آيه 38.
[182] - تفسير عياشي: ج 2، ص 242 – بحارالانوار: ج 60، ص 254.
[183] - سوره فتح، آيه 28 – سوره توبه، آيه 33.
[184] - تفسير قمي: ج 2، ص 317.
[185] - غيبت نعماني: ص 206.
[186] - سوره حج، آيه 41.
[187] - تفسير قمي: ج 2، ص 87.
[188] - سوره آل عمران، آيه 83.
[189] - تفسير عياشي: ج 1، ص 183.
[190] - سوره انفال، آيه 39.
[191] - گروهي كه از مسجد خارج مي‌شوند همان مقدس نمايان و به ظاهر مسلمانان هستند كه از صدر اسلام نيز اين افراد سبب جنگ‌ها و خونريزي‌هاي بسياري شدند و اسلام را از مسيرش منحرف نمودند ولي در زمان حضرت مهدي(عليه‌السلام) ديگر مجالي براي آنان نمي‌ماند.
[192] - تمّارين: بازار خرما فروشان كه در كنار مسجد كوفه بوده در زمان سه خليفه ملعون از مسجدجدا شده بود ولي در زمان اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) دوباره به مسجد محلق شد واحكام مسجد را پيدا كرد. (اصول كافي: ج 3، ص 492).
[193] - تفسير عياشي: ج 2، ص 56-61.
[194] - تأويل الآبات الظاهره: ص 372 – المحجة: ص 275.
[195] - سوره بينه، آيه 5.
[196] - تأويل الآيات الظاهره: ص 31 – المحجة : ‌ص 435.
[197] - سوره صف،‌آيه 8.
[198] - اصول كافي: ج 1، ص 432.
[199] - سوره آل عمران، آيه 140.
[200] - تفسير عياشي: ج 1، ص 199.
[201] - ينابيع المودة: ص 431.
[202] - الشيعه و الرجعة: ج 1، ص 216.
[203] - سوره شوري، آيات 19 و 20.
[204] - اصول كافي: ج 1، ص 435.
[205] - كمال الدين: ج 2، ص 675.
[206] - سوره حديد، آيه 17.
[207] - تأويل آلايات الظاهره: ص 663.
[208] - كافي: ج 7، ص 174.
[209] - اصول كافي: ج 1، ص 339.
[210] - برگرفته از حاشيه المحجه: ص 394.
[211] - سوره نور، آيه 55.
[212] - غيبت نعماني: ص 126.
[213] - سوره سباء، آيه 18.
[214] - سوره آل عمران، آيه 97.
[215] - بحارالانوار: ج 52، ص 314.
[216] - سوره قصص، آيه 5.
[217] - سوره اسراء، آيه 81.
[218] - روضه كافي: ص 287.
[219] - چشم اندازي به حكومت مهدي(عليه‌السلام): ص 188.
[220] - سوره توبه، آيه 36.
[221] - شايد مقصود از اينكه مي‌فرمايد تا هر كجا كه شب سايه افكند دين نفوذ مي‌كند اين باشد كه همچنانكه تاريكي و ظلمت در همه جاي عالم نفوذ مي‌كند بدون اين كه چيزي بتواند مانع آن گردد دين پيامبر(صلي الله عليه و آله) نيز در زمان حكومت حضرت مهدي(عليه‌السلام) در تمام عالم نفوذ مي كند بدون اينكه جيزي بتواند مانع آن شود.
[222] - تفسير عياشي: ج 2، ص 56.
[223] - سوره سباأ، آيه 18.
[224] - تفسير نور الثقلين: ج 6؛ ص 112.
[225] - سوره ابراهيم، ايه 35.
[226] - تفسير نمونه: ج 11، ص 433.
[227] - سوره توبه‌، آيه 34.
[228] - فروع كافي: ج 4، ص 61.
[229] - علل الشرايع: ص 161.
[230] - فتن ابن حماد: ص 98.
[231] - احقاق الحق:‌ج 13، ص 248.
[232] - سوره اعراف، آيه 96.
[233] - بحارالانوار: ج 51، ص 83.
[234] - سوره اعراف، آيه 128.
[235] - كافي: ج 1، ص 407.
[236] - خورشيد مغرب: ص 31.
[237] - بحارالانوار: ج 52، ص 309. مضمون اين روايت در اينجا نقل شده.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page