يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَقُولُوا قَوْلاً سَدِيداً
ترجمه :
70. اى كسانى كه ايمان آوردهايد بپرهيزيد از مخالفت خدا و بگوييد قول محكم با مغز[1] .
تفسير :
]معنى تقوا ومراتب آن[[2]
(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ) تقوا از ترك واجبات وفعل محرمات ومراتب تقوا را مكرر بيان كردهايم[3] : تقوا از عقايد فاسده ومذاهب باطله. تقوا از ترك فرايض مثل نماز، زكات، حج، جهاد، صوم، امر به معروف ]و[ نهى از منكر. تقوا از معاصى كبار كه در قرآن واخبار معتبره وعده آتش وعذاب داده شده يا اكبر از بعضى كباير شمرده شده يا در نظر متشرعه بزرگ دانسته شده يا اصرار بر صغاير نموده. وتقوا از اخلاق رذيله وصفات خبيثه وملكات قبيحه. وتقوا از كليه معاصى. وتقوا از مباحات زايد بر مقدار ضرورت ولزوم تقوا از توجه به غير خدا در امور.
]معناى قول سديد[
(وَقُولُوا قَوْلاً سَدِيداً)[4] كلمات حكمتآميز، سوال از وظايف وتكاليف، مواعظ، نصايح، اصلاح ذاتالبين، امر به معروف ]و[ نهى از منكر، تلاوت قرآن، ذكر ادعيه وارده، بالجمله كلمات خدا پسند.
[1] . ترجمه ديگر: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا پروا بداريد وسخنى استوار گوييد.
[2] . تقوا : در لغت به معنى خداترسى، پروا وپرهيزگارى است واز مهمترين دستورهاىاخلاقى قرآن وديگر پيامبران بوده است. بيشترين ومهمترين توصيه اخلاقى قرآن، تقوااست ومشتقّات واژه تقوا در قرآن به وفور به چشم مىخورد. در بسيارى از موارد خداوندمتعال پس از ذكر توصيه اخلاقى يا ذكر داستان وقضيهاى به تقوى سفارش مىكند.برخى از عناوين كلّى تقوى در قرآن عبارتند از: قرآن راهنماى اهل تقوى است.(بقره: آيه 2)؛ خداوند با اهل تقوى است (بقره: آيه 194)؛ بهترين توشه]براى جهان آخرت [تقوى است، (بقره: آيه 197)؛اى اهل ايمان چنانكه سزاوارپرواى اوست، پروا كنيد (آل عمران: آيه 102) اگر پرهيزگار باشيد از مكر وحيلهدشمنان هيچ آسيبى به شما نمىرسد. (آل عمران: آيه 120)؛ مسجدى كه بر اساس تقوىبنيانگذارى شده است سزاوارتر است در آن نماز اقامه كنى. (توبه: آيه 109)؛ پرهيزگارانوارث بهشت مىشوند. (مريم: آيه 63)؛ روزى آيد كه پرهيزگاران را چون مهمانان گرامىبه نزد خداى رحمان محشور سازيم. (مريم: آيه 86)؛ هر كس كه از خداوند پروا ]وپارسايى پيشه [كند، ]خداوند [براى او بيرونشدى بگذارد واو را از جايى كه گمان نمىبردروزى رساند. (طلاق: آيات2 و3)؛ ودر كارش آسانى پديد آورد. (طلاق: آيه 4)؛وسيّئاتش را از او مىزدايد وپاداش او را بزرگ گرداند. (طلاق: آيه 5). وآياتبسيارى ديگر.تقوى از ريشه وقى يقى است ومصدر آن وقايه است. راغب اصفهانى درمفردات گويد «الوقاية حفظ الشيء مما يؤذيه ويَضُرُّه». (وقايه نگهدارى ومحافظتهر چيز است از آنچه كه ضرر واذيت مىرساند). ودر ادامه مىآورد: «التقوىجعل النفس في وقاية مما يخاف». (تقوى عبارت است از محافظت ونگهدارى نفس،از آنچه جاى نگرانى است). «وَصار التَقْوى فِي تعارُفِ الشرعِ حِفظُ النفسِ عَمّايُؤثَم». (و در عرف شرع تقوى يعنى حفظ نفس از ورود به هر چه گناه است).«ثمّ يُسمّى الخوف تارةً تقوى». (و گاهى به خوف وترس، تقوى اطلاق مىشود).(مفردات: ص530).از امام صادق 7 از تفسير تقوى سؤال شد. امام فرمودند: «أن لا يُفْقِدُکَ حيثُ أَمَرَکَ ولايَرَاکَ حَيْثُ نَهاکَ». آنجا كه خدا امر كرده، باشى وآنجا كه نهى كرده، نباشى. وامام على 7تقوى را رئيس اخلاق دانستهاند، زيرا مكارم اخلاق، همه در تقوى نهفته است. ر. ك :دانشنامه قرآن: ج1، ص801، مدخل«تقوى».
[3] . ر. ك: همين تفسير: ج14، ص121.
[4] . قول سديد : گفتار راست ودرست.
آيه 70 «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ...»
- بازدید: 953