3 «إِنّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيّاً لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»
ترجمه:
3. محققاً ما قرار داديم اين كتاب مُبين را قرآن به لسان عرب، باشد كه شما تعقّل
كنيد[1].
تفسير:
[عربى بودن قرآن، يكى از وجوه معجزه بودن آن]
«إِنّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيّاً» كه رسول ما بر شما قرائت فرمايد به لسان عربى فصيح
بليغ كه تمام فُصحا و بُلغاى[2] زَبَردست عاجز باشند از آوردن مثل آن، بلكه مثل ده
سورؤ آن، بلكه مثل يك سورؤ آن. وَلَو با جنّ و اِنس همدست شوند كه مىفرمايد: «قُلْ
لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الاْءِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ
لِبَعْضٍ ظَهِيراً»[3] و مىفرمايد: «أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا
مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ»[4] و مىفرمايد: «وَ إِنْ كُنْتُمْ فِى رَيْبٍ مِمّا نَزَّلْنا
عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ»[5] و
جهات معجزه بودن قرآن را ما در مجلّد اول اين تفسير، در مقدمات بيان كردهايم.
مراجعه كنيد[6].
[حقيقت عقل و تعقّل]
«لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» بايد و باشد تعقّل كنيد. تعقّل، عقل را به كار زدن است و از او
بهره برداشتن. و عقل لطيفه ربّانى است و جوهر ملكوتى است و موهبت الهى است كه
خداوند ـ تبارك و تعالى ـ به انسان افاضه فرموده كه به منزله آينه است كه در آن حقايق
امور مشاهده مىشود. خوب و بد، نفع و ضرر، خير و شر، سعادت و شقاوت، حسن و
قبح، نجات و هلاكت و[غيره]. تعقّل به كار زدنِ عقل است و رفتن [به سوى آن] شرايط
بسيارى دارد:
اولاً، محتاج به چراغ علم است [و] با تاريكىِ جهل، درك نمىكند.
و ثانياً، بايد چشم قلب كور و كر و لال نباشد، به كبر و عِناد[7] و عَصَبيّت و
نَخوت[8] و ساير صفات خبيثه كه مىفرمايد: «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْىٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ»[9].
و ثالثاً، بايد درِ چشمِ عقل بسته نباشد به هواهاى نفسانى و حبّ شهوات وغرق
محبت دنيا، كه بايد دعا كند: «اللّهُمَّ أخْرِجْ حُبَّ الدُنيا مِنْ قَلبِي»[10].
و رابعاً، روىِ آينؤ قلب كه عقل باشد سياه نشده باشد به كثرت معاصى. واى به حال
كسى كه تمام اين موانع اربعه را داشته باشد، چگونه مىتواند تعقّل كند؟
* * *
[1] . ترجمه ديگر: ما آن را قرآنى عربى قرار داديم، باشد كه بينديشيد.
[2] . فصحا و بلغا: گشاده زبانان و شيوا سخنان.
[3] . بگو: «اگر انس و جنّ گرد آيند تا نظير اين قرآن را بياورند، مانند آن را نخواهند آورد؛ هر چند برخى از آنها پشتيبان برخى ديگر باشند». سوره اسراء: آيه 88.
[4] . ... يا مىگويند: «اين قرآن را به دروغ ساخته است». بگو: «اگر راست مىگوييد، ده سوره بر ساخته شده مانند آن بياوريد و غير از خدا هر كه را مىتوانيد فرا خوانيد». سوره هود: آيؤ 13.
[5] . و اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرديم شك داريد، پس اگر راست مىگوييد سورهاى مانند آن بياوريد؛ و گواهان خود را غير خدا فرا خوانيد. سوره بقره: آيؤ 23.
[6] . ر.ك: همين تفسير: ج1، گفتار ششم، ص131 ـ 153.
[7] . عِناد: ستيزه كردن و لجبازى.
[8] . نَخوت: خودبينى و جاهطلبى.
[9] . ...[آرى،] كرند، لالند، كورند و در نمىيابند. سوره بقره: آيؤ 171.
[10] . خداوندا، دوستى دنيا را از قلبم بيرون ران. صحيفه سجاديه، ضمن دعاى سحر شبهاى ماه
رمضان، اقبال الأعمال: ج1، ص167 و بحارالأنوار: ج95، ص88.
آیه 3 «إِنّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيّاً..»
- بازدید: 1604