مراتب بلا و نتيجه نزول آن

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

 همان طور كه بيان شد وجود بلا از لوازم وجودى اين عالم است و علت اصلى آن هم ، متوجه كردن انسان است به عجز و نقص وجودى خود تا به طرف غنى مطلق و كمال نامحدود رو آورد، با اين بيان معلوم مى شود كه نزول بلا اقسام و مراتبى دارد.
الف - براى كفار و انسانهاى بى اعتقاد به حق تعالى : تا هنگام گرفتاريها سر عقل آمده و به او ايمان آورند، قرآن كريم (622) براى اين افراد مسئله وقوع در كشتى و جريان طوفان را مثال مى زند كه وقتى كه در امواج قهرآميز دريا قرار گرفتند و ظاهرا پناهى نيافتند در حال غرق شدن ، فطرت توحيديشان ، آنها را متوجه حق تعالى كرده و او را مخلصانه مى خوانند كه اگر ما را نجات دهد حتما از شكرگزاران خواهيم بود لكن وقتى نجات مى يابند، مشغول سرگرمى هاى اين عالم شده از ارتباطشان با عالم غيب و كمك آن عالم ، غافل شده و به همان اعتقادات باطل برمى گردند.
ب - براى عموم مؤ منين : با توجه به مطالب گذشته معلوم مى شود كه ابتلاء به بلاها منحصر براى كفار و امثال آنها نيست ، بلكه براى انسانهاى مؤ من نيز مى باشد زيرا طبيعت اين عالم ، به علت سرگرمى هايش ، غفلت زاست و مؤ منين نيز در زندگانى عملى مبتلا به غفلت شده و حضور حق تعالى را در شئون هستى ناديده مى گيرند در حالى كه خود فرموده است ، يساءله من فى السموات و الارض كل يوم هو فى شاءن (623)، (آنچه در آسمان و زمين هستند از خداوند سؤ ال مى كنند هر روز او در شاءن و كارى است )، از اين جهت ابتلاء به بلاها براى نوع مؤ منين براى آن است كه متذكر خداوند شده و به مقتضاى ايمانشان حركت كنند و اگر خطا، يا گناهى كرده اند توبه كنند، در اين رابطه امام صادق عليه السلام مى فرمايد: المؤ من لايمضى عليه اربعون ليلة الا عرض له امر يحزنه يذكر به (624)، (مؤ من بر او چهل شب نمى گذرد مگر اينكه امرى بر او عارض مى شود كه اندوهناكش كند تا به واسطه آن متذكر شود) و على عليه السلام نيز مى فرمايد: (از گناهان بپرهيزيد، پس هيچ بلا و كمبود در رزق نيست مگر به علت گناهى است حتى جراحت در اعضاء و با صورت به زمين خوردن و وقوع مصيبتها، خداوند عز و جل مى فرمايد: آنچه را كه از مصيبتها به شما مى رسد به علت آن چيزى است كه انجام مى دهيد و خداوند از بيشتر آنها چشم پوشى مى كند، حضرت فرمودند: كسى كه بخواهد، در توبه برايش باز است ، پس ‍ به سوى خدا توبه نصوح كنيد شايد پروردگارتان بديهاى شما را بپوشاند، و وفاى به عهد كنيد وقتى پيمان بستيد پس هيچ نعمتى زايل نمى شود و هيچ خوشى مكدر نمى شود مگر به واسطه گناهانى است كه انسان مرتكب مى شود زيرا خداوند به بندگان ظلم نمى كند و اگر ايشان در آن حال با دعا و رجوع به خداوند مواجه مى شدند، بلاها نازل نمى شد و اگر هنگامى كه بلا نازل مى شد يا نعمت از ايشان زايل مى شد با صدق نيت به طرف خداوند عز و جل تضرع مى كردند، و باز نمى ايستادند و اسراف نمى كردند حتما خداوند هر فسادى را برايشان اصلاح كرده و هر صلاحى را برايشان برمى گرداند، حضرت فرمودند: هيچ شيعه اى نيست كه چيزى را كه از او نهى كرديم مرتكب شود تا بميرد مگر اينكه خداوند او را به بلايى مبتلا مى كند يا در مال و يا در فرزند و يا در خودش تا گناهانش را پاك كند تا وقتى كه با خداوند عز و جل ملاقات كند، گناهى نداشته باشد و گاهى چيزى از گناهانش باقى مى ماند پس خداوند بر او هنگام مرگش سخت مى گيرد...(625)) از اين روايت و روايات بسيار ديگر استفاده مى شود كه نوع مؤ منين كه مبتلا به لغزش يا گناه هستند ابتلائاتشان براى كفاره گناهانشان مى باشد تا به طرف خداوند بروند و او را بخوانند لذا خداوند صداى اين چنين افرادى را هنگام تضرع و توبه دوست دارد، البته در روايات ارتباط هر گناهى با بلاى خاص وارد شده است كه به عنوان نمونه و تذكر به يكى از آنها اشاره مى شود، امام زين العابدين عليه السلام فرمودند: (گناهانى كه نعمتها را تغيير مى دهد: ظلم بر مردم ، و دست برداشتن از عادت خوب و عمل شايسته اى كه داشته ، و كفران نعمتهاى پروردگار، و شكر نكردن است ، خداوند عز و جل مى فرمايد: همانا خداوند در قومى تغيير ايجاد نمى كند مگر اينكه ايشان آنچه را در درونشان است تغيير بدهند و گناهانى كه موجب پشيمانى مى شود: كشتن انسانى است كه خداوند آن را حرام كرده است ، خداوند متعال در قصه قابيل وقتى برادرش هابيل را كشت پس ‍ از آن از دفنش عاجز ماند مى فرمايد: از پشيمان شدگان گرديد، و كمك نكردن به خويشاوندان تا اينكه خودشان بى نياز بشوند، و نماز نخواندن تا اينكه وقتش بگذرد، و وصيت نكردن و رد نكردن مظالم و زكات ندادن تا اينكه مرگ برسد و زبان بسته شود، و گناهانى كه عقوبت را نازل مى كند: عصيان كردن كسى كه آشنا به دستورات الهى است ، به واسطه تجاوز به حقوق ديگران ، و تكبر بر مردم و مسخره كردن ايشان ، و گناهانى كه قسمتها و رزقها را دفع مى كند: اظهار نيازمندى ، و خوابيدن در ثلث اول شب و خوابيدن بعد از نماز صبح ، و كوچك شمردن نعمتها و شكايت كردن از خداوند عز و جل است ، و گناهانى كه پرده ها را پاره مى كند: شرب خمر، و قماربازى ، و كارهايى كه مردم را بخنداند از لغويات و مزاح كردن - كسى كه كارش اين باشد كه نوعا مبتلا به آبروريزى مى شوند - و ياد كردن عيب مردم ، و با اهل شك همنشينى كردن ، و گناهانى كه موجب نزول بلا مى شود: فريادرسى نكردن از شخص اند و هناك و كمك نكردن به مظلوم ، و ضايع كردن امر بمعروف و نهى از منكر، و گناهانى كه دشمنان را بر انسان مسلط مى كند: تظاهر به ظلم و آشكار كردن ستم ، و مباح دانستن امور ممنوعه ، و نافرمانى خوبان ، و اطاعت از اشرار، و گناهانى كه موجب نابودى سريع مى شود: قطع رحم ، و قسم دروغ ، و دروغ گفتن و زنا كردن ، و بستن راه مسلمانها، و ادعاى امامت بنا حق ، و گناهانى كه اميد را قطع مى كند: ماءيوس ‍ شدن از عنايت خداوند، و نااميدى از رحمت الهى ، و اطمينان به غير او و تكذيب وعده هاى خداوند عز و جل ، و گناهانى كه هوا را تاريك مى كند: سحر و جادوگرى ، و ايمان به علم نجوم - اعتقاد به تاءثير استقلال گونه اوضاع كيهانى در زمين - و تكذيب تقديرات الهى - يعنى مرتبط ندانستن امور به مشيت الهى - و عاق پدر و مادر، و گناهانى كه پرده ها را برمى دارد: قرض ‍ گرفتن بدون نيت اداء كردن آن ، و اسراف در خرج كردن در باطل ، و بخل ورزيدن بر اهل و فرزند و خويشاوندان ، و بداخلاقى ، و كم صبر داشتن ، و بيحالى و تنبلى كردن در امور، و سبك شمردن اهل دين ، و گناهانى كه دعا را رد مى كند: نيت بد و باطن زشت داشتن ، و به صورت نفاق با برادران ايمانى برخورد كردن ، و دعوت آنها را نپذيرفتن ، و تاءخير نمازهاى واجب تا اينكه وقتشان بگذرد، و نزديكى نجستن به خداوند عز و جل با نيكى كردن و صدقه دادن ، و ناسزا و فحش دادن ، و گناهانى كه از آمدن باران ممانعت مى كند: ستم حاكمان در حكم كردن ، و شهادت باطل دادن و كتمان شهادت و زكات و قرض ندادن ، و سختى دل بر فقرا و نيازمندان و ظلم كردن به يتيمها و بيوه زنان و رد كردن سائل در شب (626)).
ج - براى انبيا و اوصياء و اولياء: بايد توجه داشت كه گاهى ابتلاء به بلاها براى برطرف شدن گناهان نيست زيرا انسان مبتلا، گناهكار نمى باشد بلكه ابتلاى او براى ترفيع مقام و درجه ايمان يا ظهور مقام قرب او بر خود و ديگران مى باشد از اين جهت امام صادق عليه السلام مى فرمايد: (همانا مؤ من به منزله كفه ترازوست هر مقدار ايمانش زياد شود بلايش زياد مى شود(627)) در حقيقت اين ابتلائات براى تمامى افراد خير است لكن براى اين دسته در ترفيع درجات ايمانى و آخرتى آنها تاءثير مهم دارد و اين از لوازم ايمان مى شود همان طور كه امام صادق عليه السلام مى فرمايد: ان فى كتاب على عليه السلام ، ان اشد الناس بلاء النبيون ثم الوصيون ثم الامثل فلامثل و انما يبتلى المؤ من على قدر اعماله الحسنة فمن صح دينه و حسن عمله اشتد بلائه و ذلك ان الله عز و جل لم يجعل الدنيا ثوابا لمؤ من و لا عقوبة لكافر، و من سخف دينه و ضعف عمله قل بلائه و ان البلاء اسرع الى المؤ من التقى من المطر الى قرار الارض (628)، (همانا در كتاب على عليه السلام آمده است : همانا سخت ترين مردم از جهت بلاء انبياء سپس ‍ اوصياى ايشان سپس كسانى كه نزديك تر به ايشانند مى باشند، و همانا خداوند مؤ من را به اندازه اعمال نيكويش مبتلا مى كند پس كسى كه دينش ‍ صحيح بوده و علمش نيكو باشد. بلايش سخت تر است و علتش آن است كه خداوند عز و جل دنيا را ثواب براى مؤ من و عقاب براى كافر قرار نداده است و كسى كه دين و عملش ضعيف باشد، بلايش كم مى شود و همانا بلا سريع تر به مؤ من متقى مى رسد از باران به قرار گرفتن بر زمين ) كسانى كه بخواهند درجات بالاى ايمان را به پيمايند يا آن كمالاتشان ظهور كند مانند انبياء و ائمه عليهم السلام ، ابتلائاتشان سختتر است البته تمامى آنها از ابتلائات مادى نمى باشد بلكه بيشتر آنها از قبيل ابتلائات روحى است همان طور كه امام سجاد به واسطه پدرش عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كرده اند كه فرمود: (همواره من و كسانى كه از من بوده اند از انبياء و مؤ منين ، مبتلا بوده ايم به كسانى كه ما را اذيت كنند و اگر مؤ منى بر سر كوهى باشد حتما خداوند عز و جل كسى را برايش قرار مى دهد كه اذيتش كرده تا بر آن پاداش بگيرد، و على عليه السلام مى فرمايد: همواره من مظلوم بودم از وقتى كه مادر مرا زائيد به گونه اى كه وقتى عقيل چشمش درد گرفته و ورم مى كرد، مى گفت : تا دوا در چشم على نريخته ايد در چشم من نريزيد، پس در چشمم دواء مى ريختند در حاليكه درد چشمى نداشتم (629)) و مقدارى از اين امتحانها براى ظهور مراحل عاليه ايمان است مانند آن حالتى كه حضرت ابراهيم عليه السلام داشت در پاسخ جبرئيل عليه السلام ، كه در هنگام افتادن در آتش به واسطه منجنيق ، به او عرض ‍ كرد: هل لك حاجة ؟ فقال : اما اليك فلا (630)، (آيا حاجتى دارى ؟ حضرت فرمود: اما به سوى تو، پس خير)، حضرت ابراهيم عليه السلام اگر از جبرئيل كمك مى گرفت ، از آن جهت كه فرشته واسطه فيض الهى بود، به حسب ظاهر اشكالى نداشت لكن به حسب مقام ابراهيمى كه مى خواهد آن قله توحيد را از خود نشان داده و به آن دعوت كند، اشكال دارد، و اين چنين است امثال اين امتحانات كه براى انبياء و اولياء عليهم السلام بوده است در حالى كه اكثر مردم حتى خواص از مؤ منين نيز امتحان بودن آن را نمى فهمند، روى اين حساب ، تمامى ابتلائات براى بخشيدن گناهان نيست بلكه براى اعطاى اجرهايى است كه خداوند مى داند آنها چيست : از اين جهت على بن رئاب از امام صادق عليه السلام سؤ ال مى كند: كه اين سخن خداوند عز و جل كه مى فرمايد: (آنچه از مصيبتها به شما مى رسد به سبب اعمالى است كه انجام داده ايد) آيا آنچه به حضرت على و اهل بيتش عليهم السلام بعد از او رسيد به سبب اعمالى بود كه انجام مى دادند و حال آنكه ايشان اهل بيت طهارت و معصوم بودند؟ حضرت فرمود: ان رسول الله صلى الله عليه و اله كان يتوب الى الله و يستغفره فى كل يوم و ليلة ماة مرة من غير ذنب ، ان الله يخص اوليائه بالمصائب لياءجرهم عليها من غير ذنب (631)، (همانا رسول خدا صلى الله عليه و آله به سوى خدا توبه مى كرد و هر روز و شب صد مرتبه از خداوند طلب مغفرت مى كرد بدون داشتن گناه ، همانا خداوند اوليائش را به مصيبتها اختصاص داده است تا اينكه بر آنها به ايشان اجر دهد بدون داشتن گناهى )، و امام حسين عليه السلام نيز به اصحابش مى فرمايد: (پس اگر آماده ايد بر آنچه من خود را آماده كرده ام ، بدانيد كه خداوند فقط در مقابل سختيها مقامهاى عالى را به بندگانش مى بخشد گرچه خدا مرا - با گذشتگان از خانواده ام كه من آخرين آنها هستم كه در دنيا مانده ام - به كرامتهايى مختص گردانيده كه تحمل سختيها بر من آسان شده ولى براى شما نيز مقدارى از آن كرامتهاى خداوند متعال مى باشد(632))، اين كرامتها كه خداوند براى آن حضرت و اهل بيت گرامش و نيز به اصحابش عنايت فرموده در برابر تحمل نزول بلا، امور عادى كه براى عموم مؤ منان در نظر گرفته شده نمى باشد بلكه مقامهاى معنوى و درجات بهشتى است كه در روايت ديگرى نسبت به امام حسين عليه السلام جد بزرگوارش در خطاب به آنحضرت فرموده است كه : ان لك فى الجنان لدرجات لن تنالها الا بالشهادة (633)، (و همانا براى تو در بهشتها درجاتى است كه جز با شهادت به آنها نمى رسى ).

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page