از بيانات گذشته استفاده مى شود كه وقتى منشاء اشك چشم ايمان به خداوند و قيامت باشد چه قدر عظمت دارد و يكى از اسباب مهم تحريك انسان به طرف كمال پرهيز از گناه و عبادت و محب حق شدن و در نهايت قرب به او پيدا كردن است از اين جهت خداوند متعال بندگان مقرب خود را متصف به اين حالت دانسته است و ائمه عليهم اسلام فرموده اند: (كه هيچ چيز - از امور مادى - نيست مگر اينكه برايش كيل و وزنى است جز اشكهاى چشم ، زيرا قطره اى از آن دريايى از آتش را خاموش مى كند(1318)) لكن ارزش آن نيز به حسب درجه معرفت انسان متفاوت است و كيفيت ظهور افعال بر حالات گوناگون او تكيه مى كند از اين جهت آن داراى اقسامى است . و منافات ندارد كه تمامى اين اقسام از يك نفر ظهور كند به حسب اختلاف حالات و مقاماتش .
1- گريه از خوف خدا به جهت انجام گناه : اولين مرتبه و موجب براى گريه كردن ، توجه به گناهان و عقوبتهاى آن است كه اين توجه با رقت پيدا كردن قلب به واسطه گريه ، انسان را به طرف توبه تحريك مى كند و با آن آثار از بين مى رود، از اين جهت امام رضا به واسطه پدر بزرگوارش از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: (گاهى فاصله بين انسان و بهشت به سبب زيادى گناهانش مانند فاصله بين زمين و عرش مى باشد پس او به جهت پشيمانى از آن ، از ترس خداوند عز و جل گريه مى كند تا اينكه فاصله بين او و عرش نزديكتر از پلك چشم به چشمش مى شود(1319)) و آن حضرت نيز فرمود: كم ممن كثر ضحكه لاعبا يكثر يوم القيامة بكائه و كم ممن كثر بكائه على ذنبه خائفا يكثر يوم القيامة فى الجنة سروره و ضحكه (1320)، (چه مقدار از افرادى كه خنده بيهوده زياد دارند كه روز قيامت گريه اش زياد خواهد بود و چه قدر از كسانى كه گريه آنها بر گناهشان از ترس خداوند زياد است كه روز قيامت در بهشت خوشحالى و خنده زيادى خواهند داشت ) و امام باقر به واسطه پدر بزرگوارش عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه فرمود: (خوشا به حال صورتى كه خداوند به آن نظر مى كند به جهت گريه بر گناهش از ترس خداوند به گونه اى كه غير او از گناه اطلاع پيدا نكند(1321)).
2- گريه از خوف خدا به جهت مراحل پس از مرگ : انسان مؤ من به جهت اطمينان نداشتن از خود نسبت به آينده اش كه پس از اين چگونه خواهد بود همواره نگران حالاتش پس از اين عالم مى باشد و اين گونه نيز بايد باشد. هر چند نسبت به رحمت حق تعالى نيز بايد اميدوار بود تا حالت بين خوف و رجاء برايش پيش آيد، لازمه اين نگرانى قدم برداشتن در مسير اصلاح مراحل آينده اش مى باشد و يكى از نشانه هاى اين نگرانى ، حزن و اندوه و نالان و گريان بودن نسبت به آن است ، از اين جهت امام سجاد عليه السلام در دعاى ابوحمزه عرض مى كند: (چرا گريه نكنم و حال آنكه نمى دانم بازگشتم به كجاست و مى بينم نفسم را كه به من خدعه مى كند و روزگار بر من نيرنگ مى كند و حال آنكه بالهاى مرگ بر سرم سايه گسترانده است پس چرا گريه نكنم ، مى گريم براى بيرون رفتن جانم ، مى گريم براى ظلمت قبرم ، مى گريم بر تنگى لحدم ، مى گريم براى سؤ ال نكير و منكر از من ، مى گريم بر خارج شدنم از قبر، عريان و خوار، در حال سنگينى - اعمال - را بر دوشم مى كشم گاهى به طرف راست نگاه مى كنم و گاهى به طرف چپم ، مى بينم كه مردم در كار ديگرى غير كار من هستند...(1322) على عليه السلام مى فرمايد: (و اگر مى دانستيد آن چيزى را كه من مى دانم از امورى كه بر شما پنهان شده است - از حالات عالم برزخ - حتما مى رفتيد به بالا بلنديها و بر اعمالتان گريه مى كرديد(1323)).
3- گريه براى شوق به بهشت : هر چند بحث در رابطه با گريه از خوف خداست لكن اين قسم را براى تكميل بحث گريه ذكر مى كنيم ، نوع مؤ منين ارتباطشان با خداوند يا براى فرار از عذاب و عقوبتهاى مقرره بر گناهان است و يا براى رسيدن به مواهب مقرره بر طاعات و بهشت خداوند است ، گريه ايشان نيز همين طور خواهد بود و هر عملى اثر خاصى دارد كه بر آن مترتب مى شود، رسول خدا صلى الله عليه و آله در اين رابطه فرمودند: (كسى كه براى گناهش گريه كند، آن بخشيده مى شود و كسى كه از ترس آتش گريه كند خداوند از آن پناهش مى دهد و كسى كه براى شوق به بهشت گريه كند خدا او را در آن اسكان داده و برايش امانى از وحشت بزرگ قيامت ثبت مى كند(1324)).
4- گريه از خوف خداوند به جهت عظمت او: انسان هر مقدار التزامش به دستورات الهى بيشتر باشد آگاهيش نسبت به حق تعالى بيشتر خواهد شد و قهرا حالات نفسانيش در رابطه با او متفاوت مى شود يكى از حالات ، ترس انسان است از حق تعالى ، كه گاهى ترس از او به جهت عذابش مى باشد و گاهى ترس از او به جهت توجه به عظمتش مى باشد و نوعا از چنين ترسى به خشيت تعبير مى شود و قرآن كريم نيز مى فرمايد: انما يخشى الله من عباده العلماء(1325)، (فقط عالمان به خداوند از ميان بندگانش از او مى ترسند) از اين جهت گريه اين افراد به واسطه توجه به عظمت حق تعالى است كه گاهى از آن غافل مى شوند، رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد: (خداوند بنده اى را روز قيامت عتاب كرده و مى فرمايد: بنده من از آتش ترسيدى و از من نترسيدى آيا حيا نمى كنى ؟ پس ، بنده سرش را به جهت حيا از او به زير مى افكند(1326)) على عليه السلام نيز در دعاى كميل عرض مى كند: (پس از تحملم نسبت به بلا آخرت و سختيهاى بزرگ آن چگونه است و حال آنكه آن مدتش طولانى و جايگاهش دائمى است و از اهلش تخفيف داده نمى شود زيرا آن از انتقام و سخط تو سرچشمه گرفته است و آن چيزى است كه آسمانها و زمين در برابر آن مقاومت ندارند پس من چگونه بتوانم در برابرش مقاومت كرده و حال آن كه بنده ضعيف و ذليل و حقير و مسكين و بيچاره ات مى باشم (1327)) از اين جهت در وحى خداوند به حضرت موسى عليه السلام ذكر شد كه : كسى كه از ترس من با توجه با عظمتم گريه كند در رفيع اعلى است ، به گونه اى كه كسى با او شريك نخواهد بود، و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز فرمود: (كسى كه از خشيت خداوند گريه كند خدا او را با انبياء و صديقين و شهدا و صالحين محشور مى كند و ايشان رفيقان خوبى هستند(1328)) البته با اين افراد بودن ، معنايش نفى رسيدن به بهشت نيست بلكه بهشت داراى مراتبى است و بهشت اين افراد مقامش بالاتر است ، از اين جهت در حديث گذشته از آن به رفيع اعلى تعبير شد و در اين روايت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله اين گونه تعبير مى فرمايد كه : (كسى كه چشمانش از خشيت خداوند اشك بريزد براى او، در برابر هر قطره اى از اشك ، قصرى در بهشت است كه به در و جواهر زينت شده ، در آن چيزهايى وجود دارد كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده و نه بر قلب بشرى خطور كرده است (1329)).
5- گريه از خوف خدا به جهت فراق او: بيان شد كه حالات روحى انسان تابع معرفتش مى باشد كه در اعمال ظاهرى او تاءثير بسزايى خواهد داشت از اين جهت كسانى كه لذت مى برند و معرفت حق تعالى را چشيده باشند دورى از او را براى خود عذاب مى دانند و گاهى كه به واسطه اشتغالات عادى ، به فراق از محبوب خود مبتلا مى شوند، سوز و گدازى در درونشان شعله ور مى گردد و به واسطه گريه آن را ابراز مى كنند و از آن حالت با گريه ، شكوه خود را به طرف محبوبشان مى برند. و در اين باره على عليه السلام مى فرمايد: البكاء من خيفة الله للبعد عن الله عبادة العارفين (1330)، (گريه از ترس خداوند به سبب دورى و فراق از او عبادت عارفان است ) على عليه السلام نيز در دعاى كميل به خداوند عرض مى كند: فبعزتك يا سيدى و مولاى اقسم صادقا لئن تركتنى ناطقا... لابكين عليك بكاء الفاقدين (1331)، (پس به عزتت ، سوگند صادقانه مى خورم اى آقا و مولايم ، اگر مرا بگذارى سخن بگويم - در آتش -... حتما بر تو گريه مى كنم گريه كسانى كه از دست داده اند - از تو دور افتاده اند).
6- گريه از اشتياق به لقاء خداوند: يكى از حالات محبين واقعى ، اشتياق به ملاقات با محبوبشان است از اين جهت براى اظهار اشتياق حركات مختلفى را از خود ظهور مى دهند يكى از آنها كه با لطافتى همراه است گريه مى باشد و روايت (1332) گريه حضرت شعيب على نبينا و آله و عليه السلام براى اشتياق به ديدن حق تعالى ذكر شد، و همچنين از رسول خدا و على عليهماالسلام چنين گريه هايى نقل شده است (1333) تا اينكه به حالت غشوه مى افتادند و به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض مى شد: (آيا خدا گناهان گذشته و آينده شما را نيامرزيده است ؟ - پس چرا اينقدر گريه مى كنيد - حضرت مى فرمودند: آيا بنده شاكرى نباشم ) بنده شاكر جز براى مولا و محبت به او، و اشتياق به لقاى او، بندگيش نمى كند. و امام سجاد عليه السلام نيز مى فرمايد: (هيچ قطره اى نزد خدا بهتر از اين دو قطره نيست ، قطره خون در راه خدا و قطره اشك در تاريكى شب كه جز خدا را با آن نخواهد(1334)).
اقسام گريه از خوف خداوند
- بازدید: 636