چگونه آن منصفين قائل به امامت مهدى عليه السلام شده اند نه باقى ائمه عليهم السلام؟
اما اعتراف به امامت او نظر به اخبارى است که از پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل کرده اند که مهدى امام شما است، مهدى امير شما است، عيسى به او اقتداء مى کند، مخالفت او را نکنيد، من اول اين امتم و عيسى آخر او است و مهدى در وسط. و هلاک نمى شود امتى که من اول او باشم و مهدى عليه السلام در وسط و عيسى در آخر.(1)
و اما اعتراف نکردن به امامت ائمۀ سابق: نظر به همان شبهات و تشکيکاتى است که همه مى دانيم و نظر به همان حديث هاى جعلى است که اولياءشان براى ايشان جعل و وضع کرده اند والا منکر فضائل و مناقب هيچ يک از ائمه نيستند و هيچ کس طعن و مذمتى از ايشان نکرده، بلکه جز مدح و ثنا از ايشان ندارند.
شايد کسى بگويد بالاخره اين اشخاص که معترف به امامت مهدى عليه السلام و ظهور او و تسلط او شده اند بايد به طريقه شيعه درآيند ولو از جهت خوف بر جان، زيرا که ايشان از مخالفينند؟
جواب اين است که آنچه مانع ايشان مى شود از قبول طريقه شيعه دو چيز است يکى غرور به صحت عقائد خود واعمال خود چنانکه منصور دوانيقى روزى حديث کرد که ناچار است از اين که به نام مردى از آل ابوطالب از آسمان ندا شود سپس گفت: هر گاه چنين چيزى واقع شود ما اول کسى هستيم که اجابت او کنيم او از بنى اعمام ماست.(2)
آنان نيز خود را مخالف با او نمى بينند، بلکه عقيدۀ صحيح همان را مى دانند که خود دارند و او را هم بر عقيده خود مى دانند.
دوم خبر مجعولى است که در هر باب بالاخره بى جعل نيستند وآن اين است که مهدى چون ظهور کند ومردم او را ببينند همه به او ايمان آورند وبدون جنگ دنيا براى او آماده شود وهيچ خونى نخواهد ريخت وهمه را عفو کند. با آن همه اخبار که از پيغمبر صلى الله عليه وآله وسلم واز اميرالمؤمنين عليه السلام وصحابه نقل کرده اند به اين خبر جعلى در مقابل اتکاء مى کنند پس ترسى بر خود ندارند.
************************************
پاورقی:
(1) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 516:1 ح 355- ص 522 ح 359- ص 527 ح 360.
(2) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 279:3 ح 813، عقد الدرر: ص 110 ب 4 ف 3، غيبت طوسى: ص 433 ح 423، بحار 288:52 ب 26 ح 25.