حوادث وعلاماتى که در اوان ظهور يا مقارن آن رخ مى دهد

(زمان خواندن: 19 - 38 دقیقه)

بدان که از هنگامى که از محل غيبت خود خارج مى شود ودر آبادى مسکن مى کند، يعنى در مکه تا زمانى که قيام مى کند وخروج مى کند چند ماه است وهمه اين مدت جز ظهور محسوب مى شود، وتفصيل روش آن حضرت در کيفيت ظهور معلوم خواهد شد. إن شاء الله.
پس ابتداء ظهور آن حضرت همان خروج او است از محل غيبت وسکنى گرفتن در مکه يا در ذى طوى که کوهى است متصل به مکه وآنچه مسلم است آن است که به نام آن حضرت در ماه رمضان از آسمان ندا خواهد شد، پس مسلم در آن وقت ظاهر شده واز محل غيبت بيرون آمده، اما آيا در همان وقت ندا خارج مى شود، يا چند روز قبل از آن در ماه رمضان يا در ماه شعبان يا در ماه رجب مقارن خروج سفيانى؟
به طور تحقيق معلوم نيست وشايد از احاديثى که در مخفى بودن وقت ظهور گذشت که حتى خود آن حضرت هم، تا ساعت ظهور نمى داند، با ضميمه ى اينکه ندا به نام آن حضرت در بيست وسوم ماه رمضان است مى توان استفاده کرد که خروج آن حضرت قبل از صيحه ى آسمانى است در يک روز غير معلوم وگرنه بعد از خروج سفيانى ظهور او حتمى است وندا به نام او در بيست وسوم رمضان هم حتمى ومعلوم است، پس وقت ظهور وساعت ظهور را خواهد دانست.
مقصود از اين فهرست اجمالى اين است که چون از ظهور تا قيام به طول مى انجامد پس هر چه در اين بين از حوادث واقع شود بر همه صحيح است اطلاق علامت ظهور.

نداهاى آسمانى از جمله سه ندا در ماه رجب
نداهاى آسمانى از بدو ظهور تا هنگام قيام بسيار است. از جمله سه ندا است در ماه رجب واز بعضى روايات استفاده مى شود که در رجب پيش از قيام است، از امير المؤمنين عليه السلام از پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم فرمود:
(گويا مى بينم مردم را که در مايوس ترين حال باشند، ناگاه ندا شوند به ندائى که شخص دور مانند نزديک بشنود، رحمت خواهد بود براى مؤمنين وعذاب خواهد بود براى منافقين).
پس امير المؤمنين عليه السلام عرض کرد: يا رسول الله آن ندا چيست؟
فرمود: سه صدا خواهد بود در ماه رجب:
صداى اول: (ألا لعنة الله على الظالمين).(1)
صداى دوم: (ازفت الآزفة).(2) (نزديک شد امر نزديک، يا رسيد آنچه بايد برسد).
در سوم: بدنى آشکار ببينند در قرن خورشيد (مقارن با وى) ندا کند:
(ألا ان الله قد بعث فلان بن فلان حتى ينسبه الى على عليه السلام).
آگاه باشيد خداوند برانگيخت فلان بن فلان را يعنى محمد بن الحسن بن على بن تا نسب او را به على مى رساند).
سپس فرمود:
(در اين ندا هلاک ظالمين است، پس در آن وقت فرج خواهد آمد وخداوند شفا خواهد داد سينه هاى مؤمنين را وخشم دلهاى ايشان را خواهد برد).(2)
کاملا از اين حديث ظاهر است که در رجب اول است زيرا که فرمود: در مايوسترين حال واين در رجب پيش از قيام است، واما در رجب دوم که امام عليه السلام ظاهر است ودر کوفه خواهد بود با کثرت انصار از جن وانس وملائکه، ديگر چه مايوسى هست؟
ونيز فرمود: نداى سوم اين است که خداوند برانگيخته فلان بن فلان را... ودر وقت ظهور او در ميان خيل انصار آن هم شش ماه از خروجش گذشته مناسبتى ندارد. حضرت رضا عليه السلام نظير اين را به روايت حميرى فرمود: به اضافه در نداى سوم فرمود:
(خداوند برانگيخته است فلان را پس بشنويد از او، واطاعت کنيد او را، پس در آن هنگام فرج براى مردم خواهد بود ومردگان دوست دارند که ايکاش زنده مى بودند).(4)
ولى در روايت ديگر نداى سوم را اين چنين آورده:
(بدان آشکارى را در چشمه خورشيد خواهند ديد که ندا کند که:
(هذا أمير المؤمنين عليه السلام قد کر فى هلاک الظالمين)
اين امير المؤمنين است که برگشت کرده در هلاکت ظالمين).(5)
اگر اينچنين باشد مناسبت با رجب دوم خواهد بود که حضرت صاحب عليه السلام به دفع سفيانى قيام خواهد کرد وامير المؤمنين عليه السلام نيز براى دفع شيطان ظاهر خواهد شد وممکن است اين واقعه دو مرتبه رخ دهد. والله العالم.
حضرت رضا عليه السلام فرمود که حضرت باقر عليه السلام فرمود:
(چهار حادثه پيش از قيام قائم خواهد بود در ماه رجب، سه تاى از آن گذشته ويکى باقى مانده).
گفتند: آنها کدام است؟
فرمود:
(يکى رجبى بود که صاحب خراسان خلع شد (مامون است ظاهرا)، ديگر رجبى بود که بر پسر زبيده خروج شد (يعنى امين) وديگر رجبى است که محمد بن ابراهيم در کوفه خروج کرد (شيخ صدوق فرموده: مراد محمد بن ابراهيم معروف به ابن طباطبا است که در کوفه خروج کرد))
گفتند: (پس رجب چهارم متصل به ظهور خواهد بود).
فرمود: (اين چنين فرموده است حضرت باقر عليه السلام).
ممکن است مراد از حادثه چهارم در اين حديث همين نداى در رجب باشد وممکن است مراد خروج سفيانى باشد که در ماه رجب است واين اظهر است به قرينه ى خروج کنندگان ديگر.(6)

دو نداى آسمانى از جبرئيل در شب و روز بيست و سوم ماه رمضان
نداى آسمانى از علائم حتميه است به هر دو معنا يعنى هم حتمى العلامه وهم حتمى الوقوع، ودرباره اين ندا اخبار از امير المؤمنين عليه السلام وحضرت باقر عليه السلام وحضرت صادق عليه السلام بسيار است وبيشتر چيزى را که علامت قرار داده اند همين ندا است. حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(پيش از قائم پنج علامت حتمى است: يمانى وسفيانى وصيحه وقتل نفس زکيه وخسف بيداء).(7) (ومقصود پيش از قيام قائم است نه پيش از ظهور).
در چند حديث ديگر نيز تصريح به محتوميت او شده ودر چند روايت ديگر تصريح شده به اين که ندا در ماه رمضان است ودر چند روايت نيز تصريح شده به اين که در بيست وسوم ماه موافق با جمعه خواهد بود.
اما نداى اول: ندائى است که در شب خواهد بود، در شب بيست وسوم، جبرئيل چنان صيحه اى زند که همه عالم بشنوند وخوابيده ها بيدار شوند وهمه به فزع درآيند و به اين جهت اين ندا را صيحة و فزعة نيز ناميده اند.
حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(قائم خروج نخواهد کرد تا اينکه به اسم او ندا شود از جوف آسمان در شب جمعه بيست وسوم ماه رمضان، پس بگويد آگاه باشيد که فلان بن فلان (اسم او واسم پدر او)، قائم آل محمد است، پس بشنويد از وى و اطاعت کنيد او را، پس نماند چيزى از خلق خدا که داراى روح باشد مگر اينکه آن صيحه را بشنود، پس خوابيده را بيدار کند وسراسيمه به صحن خانه بيرون دود، وباکره را از حجله ى خود بيرون دواند، وايستاده نيز از خانه بيرون دود، از هيبت آن صيحه که مى شنوند وآن صيحه ى جبرئيل است).(8)
وحضرت باقر عليه السلام فرمود:
(اهل مشرق ومغرب آن صدا را بشنوند).(9)
وبقيه نظير آن حديث. ودر چند حديث ديگر نيز از آن دو بزرگوار واز امير المؤمنين عليه السلام نظير او آمده است، وحضرت صادق عليه السلام در حديث ديگر فرمود:
(اهل هر زبانى آن ندا را به زبان خود بشنود).(10)
ودر حديث ديگر فرمود:
(چون مردم صبح کنند از دهشت آن صدا چنان باشند که گويا مرغ بالاى سر آنها است).(11)
واين سه آيه نيز از حضرت باقر عليه السلام تاويل به صيحه شده:
(قل هو القادر على أن يبعث عليکم عذابا من فوقکم،(12) ولو ترى اذ فزعوا فلا فوت).(13)
فرمود: (عذاب صيحه است وفزغ از صداى آسمانى است).(14)
(ان نشأ ننزل عليهم آية من السماء فظلت أعناقهم لها خاضعين).(15)
فرمود:
(آيه ى صيحه است وچون آن صيحه واقع شود گردنهاى دشمنان خدا خاضع شود).(16)
واين آيه ى اخير از امير المؤمنين عليه السلام(17) وحضرت صادق عليه السلام(18) نيز به صيحه ى آسمانى تاويل شده.
واما نداى دوم: حتمى است، اگر چه اخبارى که در خصوص اين ندا است تصريح ندارد که ندا کننده جبرئيل است بلکه همين اندازه که منادى از آسمان ندا خواهد کرد. اما در اخبار مطلقه که در اصل ندا است تصريح دارد به اينکه ندا کننده جبرئيل است.
حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(صداى جبرئيل از آسمان است وصداى ابليس از زمين، پس پيروى کنيد صداى اول را وبپرهيزيد از اينکه به صداى دوم مفتون شويد).(19)
اين نداى دوم در اول روز است در همان روز بيست وسوم، اما به نام امير المؤمنين عليه السلام، حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(منادى ندا خواهد کرد از آسمان که فلان امير است ومنادى ندا خواهد کرد: (ان عليا وشيعته هم الفائزون)؛
به تحقيق که على وشيعه او رستگارند).(20)
در حديث ديگر فرمود:
(در اول روز ندا مى کند: (الا ان عليا وشيعته هم الفائزون).(21) ودر حديث ديگر (ألا ان الحق فى على وشيعته)
آگاه باشيد حق در على وشيعه اوست).
واما نداى آسمانى در مقابل نداى دوم جبرئيل، حضرت صادق عليه السلام فرمود: در آخر همان روز ندا مى کند:
(ألا ان الحق فى عثمان وشيعته، ألا ان عثمان قتل مظلوما).(22)
ودر حديث ديگر به اين عبارت: (ألا ان عثمان وشيعته هم الفائزون).(23)
ودر حديث ديگر به اين عبارت:
(ألا ان الحق فى عثمان بن عفان فانه قتل مظلوما فاطلبوا بدمه).(24)
وچه بعدى دارد که هر دو باشد وبالجمله درباره ى نداى ابليس در مقابل نداى دوم جبرئيل اخبار متعدد است واما در مقابل نداى اول در يک حديث از حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(چون ندا به اسم صاحب الأمر شود ابليس مردم را به حال خود نخواهد گذاشت، بلکه در آخر شب ندا خواهد کرد تا مردم را به شک اندازد).(25)
علامۀ مجلسى فرموده: (ظاهر اين است در آخر روز باشد نه در آخر شب، چنانکه روايات ديگر در آخر روز است ودر بعضى نسخه ها آخر الليل ندارد).(26)
مولف گويد: گويا نظر ايشان آن است که يک ندا از ابليس بيش نيست واين بعدى ندارد چنانکه بعيد هم نيست که دو ندا باشد، بلکه ظاهر اقتضاء مى کند که ابليس را هم دو ندا باشد در مقابل دو نداى جبرئيل، پس ممکن است شيطان در مقابل نداى اول جبرئيل که به اسم قائم ندا کرده او هم به اسم سفيانى ندا کند در آخر شب، چنانچه در حديثى حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(ابليس ندا مى کند: (ألا ان الحق فى السفيانى وشيعته).(27)
گرچه در اين جا فرموده در آخر روز، ولى ممکن است حمل بر اشتباه راوى کرد ودر حديث ديگر فرمود:
(دو صيحه است يکى در اول شب ويکى در آخر شب دوم، يکى از آسمان است ويکى از ابليس).
پس مى شود گفت: آن حديث هم که در آخر شب فرموده همان آخر شب دوم است.
خلاصه اينکه يا در مقابل نداى اول جبرئيل از شيطان هيچ ندائى نيست ويا در آخر همان شب ويا شب دوم به اسم سفيانى ندا خواهد کرد.
چون نداى شيطان بلند شود آنان که اهل باطل باشند به شک افتند ومع ذلک امر بر اهلش روشن است، چنانکه حضرت باقر عليه السلام فرمود:
(امر ما هر گاه تحقق پيدا کند از اين خورشيد روشن تر است، منادى از آسمان ندا مى کند که فلان امام است، ابليس نيز ندا خواهد کرد، چنانکه بر ضد پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم در ليلة العقبة ندا کرد).(28)
آن شبى بود که پيغمبر در منى نزديک عقبه از اهل مدينه براى خود بيعت گرفت، شيطان فرياد زد:اى جماعت قريش، محمد از اهل مدينه بيعت مى گيرد.
واز حضرت صادق عليه السلام نيز مانند اين روايت شده(29) ودر حديثى راوى به حضرت صادق عليه السلام عرض کرد: پس که راستگو را از دروغگو مى شناسد؟
فرمود:
(آنان که اين روايت را روايت مى کنند پيش از آنکه واقع شود ومى گويند چنين امرى واقع خواهد شد ومى دانند که ايشان بر حق وراستگويند).(30)
در حديث ديگر فرمود:
(مى شناسد صادق را از کاذب کسى که پيش از وقوعش شنيده است).(31)
در حديث ديگر عبد الرحمن بن مسلمه بن آن حضرت عرض کرد:
(مردم ما را ملامت مى کنند که شما مى گوئيد دو ندا خواهد بود (يکى از جبرئيل ويکى از شيطان) پس از کجا شناخته شود آنکه بر حق است از آنکه بر باطل است؟
فرمود: شما چه جواب مى گوئيد؟
گفت: هيچ
فرمود: بگوئيد وقتى که چنين امر واقع شود تصديق مى کند آن که پيش از وقوعش به او ايمان داشته).(32)
ونيز به هشام بن سالم فرمود:
(بگوئيد آن کس که ما را خبر داد پيش از وقوعش وتو منکر هستى او راستگو است).(33)
حاصل اينکه آنان که اطلاع قبلى دارند بر حسب روايات که به ايشان رسيده وبعد هم امر مطابق آن واقع مى شود هيچ جاى ترديد براى ايشان باقى نمى ماند. واين است آنکه حضرت باقر عليه السلام فرمود:
(امر ما در وقت تحققش از خورشيد روشنتر است).(34)
يعنى: براى آنان که قبل از وقوع آگاه شده اند.
پس ضمنا فائده ى دانستن اين روايات ونقل آنها هم معلوم شد.
وجه ديگر نيز براى رفع اشتباه مى توان گفت: واو چنانکه از اخبار استفاده شده آن است که صداى اول جبرئيل فزع آورنده است وهم صداى آسمانى است وصداى ابليس نه فزغ آورنده ومهيب است ونه از آسمان بلکه از زمين است وصداى آسمان امتيازش از صداى زمين واضح است.

دو نداى ديگر در ماه رمضان در وقت فجر و غروب خورشيد
اين ندا تصريح به حتميت او نشده ومنادى نيز معلوم نيست وروزش نيز معلوم نيست وآنچه نزد اين حقير ظاهر است آن است که اين ندا از علامات نيست ودر رمضان دوم که بعد از ظهور است خواهد بود هنگام جنگ با سفيانى ودجال.
از امير المؤمنين عليه السلام فرمود:
(منادى ندا مى کند در ماه رمضان از ناحيه مشرق در وقت فجر:
(يا أهل الهدى اجتمعوا): اى اهل هدايت جمع شويد!
ومنادى ندا مى کند از طرف مغرب بعد از غروب خورشيد (بعد از غروب شفق به سند ديگر): (يا أهل الباطل اجتمعوا): اى اهل باطل جمع شويد) وفرداى آن روز خورشيد رنگ به رنگ شود، پس زرد شود باز سياه وتيره گردد وروز سوم خداوند بين حق وباطل جدا کند).
در سند ديگر فرمود:
(خداوند جدا کند بين حق وباطل به خروج دابة الارض).(35)
پس معلوم مى شود که در رمضان دوم است، زيرا که خروج دابة الارض بعد از ظهور است حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(دنيا نخواهد رفت تا اينکه منادى از آسمان ندا کند: اى اهل حق جمع شويد، پس همه در يک محل جمع شوند، باز مرتبه ى ديگر ندا کند: اى اهل باطل جمع شويد، پس همه در يک محل جمع شوند).
ابان بن تغلب گفت: (آيا مى توانند اين گروه داخل در آن گروه شوند؟)
فرمود: (نه به خدا قسم واين گفته خداوند است که فرموده:
(ما کان الله ليذر المؤمنين على ما أنتم عليه حتى يميز الخبيث من الطيب).(36)
چنين نبوده ونيست که خداوند واگذارد مؤمنين را بر آنچه شما هستيد، تا اينکه خبيث را از طيب جدا کند).(37)
در حديث ديگر به عجلان فرمود:
(روزها وشبها نخواهد گذشت، تا اينکه منادى ندا کند از آسمان:
(يا أهل الحق اعتزلوا ويا أهل الباطل اعتزلوا)
(اى اهل حق جدا شويد واى اهل باطل جدا شويد، پس اين جماعت از آن جماعت منعزل وجدا شوند).
گفت: (بار ديگر مخلوط خواهند شد؟).
فرمود: (کلا، خداوند در قرآن فرموده: (ما کان الله ليذر..).).(38)
اين دو حديث مانند حديث امير المؤمنين عليه السلام است، ولى تصريح ندارد به اينکه در ماه رمضان است.
از جمله نداها، ندائى است که به نام امير المؤمنين عليه السلام ومعرفى او به حسب ونسب در هنگام ظهور صورت وبدن خواهد بود وذکر آن در آيات سماوى ديگر بعد از نداهاى آسمانى خواهد شد.

نداى ديگر نداى حضرت صاحب الامر در ذيحجه
آن حضرت به صدائى که همه ى عالم بشنوند از مکه خود را معرفى مى کند ومردم را به سوى خود دعوت مى کند.(39) شرح آن در کيفيت ظهور خواهد آمد.

نداى جبرئيل در ذيحجه
حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(اول کسى که با قائم بيعت مى کند جبرئيل است در صورت مرغ سفيدى، آنگاه يک پاى خود را بر بيت الله الحرام مى گذارد وپاى ديگر بر بيت المقدس وبه آواز رسا ندا مى کند که همه خلائق بشنوند:
(أتى أمر الله فلا تستعجلوه)(40) آمده امر خداوند پس عجله مکنيد آن را).(41)
نداى ديگر نيز در هنگام گرفتن بيعت براى آن حضرت مى کند، حضرت باقر عليه السلام فرمود:
(در مقابل او در مابين رکن ومقام ايستاده ومى گويد: (البيعة لله).(42)

نداى ديگر در عاشورا به امارت آن حضرت بعد از قتل نفس زکيه
عمار ياسر گفت:
(بعد از قتل نفس زکيه و برادرش منادى از آسمان ندا کند: ايها الناس امير شما فلان است وآن مهدى است که پر مى کند زمين را از قسط وعدل بعد از آنکه از جور وظلم پر شده).(43)
حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(ندا مى شود به اسم قائم عليه السلام واو در پشت مقام ابراهيم ايستاده است، پس او را مى آورند وگفته مى شود ديگر چه انتظارى دارى به نام تو ندا شد، پس دست او را مى گيرند وبا او بيعت مى کنند.(44)
معلوم مى شود که اين ندا قبل از بيعت است.

نداى ديگر: امر به خروج به سوى مکه براى نصرت او
حذيفه از پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم فرمود:
(هر گاه هنگام خروج قائم عليه السلام شود (خروج غير ظهور، است وقتى است که قيام به شمشير مى کند) منادى از آسمان ندا مى کند: قطع شد وتمام شد مدت ستمگران، بهترين امت محمد صلى الله عليه واله وسلم والى امر شد، پس ملحق شويد به مکه، پس خارج مى شوند به سوى او نجباء از مصر وابدال از شام ومردان قوى دل از عراق که رهبان صفتند در شب وشيرانند در روز).(45)
ممکن است از عبارت (بهترين امت والى امر شد) استفاده شود که اين ندا بعد از آن ندا وتماميت بيعت است. والله العالم.

نداى ديگر: يا متمم نداى قبلى
حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(مردم را مرگ وکشتن فرا گيرد تا اين که به حرم (مکه) ملتجى شوند، پس منادى صادق از شدت قتال ندا کند: اين همه قتل وقتال در چه چيز وبراى چيست؟ صاحب شما فلان است).(46)
ونيز فرمود:
(نخواهد بود اين امرى که چشم ها را به سوى او مى کشيد تا اين که منادى از آسمان ندا کند: آگاه باشيد که فلان صاحب امر است، پس بر چه چيز است اين جنگها؟).(47)
پس اين ندا يا منادى مستقلى است بعد از بيعت ويا جزء يکى از اين دو نداى اخير خواهد بود.

ندايى غير آسمانى از ناحيه دمشق
از جمله علاماتى که ذکر شده اين علامت است يعنى: علامت آن است که آن حضرت ظاهر شده. حضرت باقر عليه السلام به جابر جعفى فرمود:
(هيچ دست وپا حرکت مده تا علاماتى را که ذکر مى کنم ببينى).
از جمله فرمود:
(ومنادى از آسمان ندا کند وصدائى بيايد شما را از ناحيه ى دمشق به فتح).(48)
عمار ياسر گفت:
(وقتى که ترک وروم به هم درافتند وجنگ بسيار شود در زمين ومنادى از حصار دمشق ندا کند: واى بر اهل زمين از شرى که نزديک شده).(49)
بيش از اين در توضيح اين ندا نرسيده ومعلوم نيست که مراد از فتح چيست وندا براى کيست؟ آيا براى عثمان بن عنبسه است يا بر ضد او است؟ ومقصود از شرى که نزديک شده شر او است يا شرى است که از شمشير قائم عليه السلام است؟ جاى هيچ استظهار نيست.

کسوف وخسوف خورشيد و ماه در ماه رمضان
حضرت باقر عليه السلام فرمود:
(دو آيت پيش از قيام قائم عليه السلام خواهد بود که از زمان هبوط آدم به زمين چنين چيزى نبوده، کسوف خورشيد در نيمه ماه رمضان وخسوف ماه در آخر او).
پس مردى عرض کرد:
(يابن رسول الله همواره کسوف خورشيد در آخر ماه است وخسوف ماه در نيمه). فرمود:
(من داناترم به آنچه تو مى گوئى وليکن اين دو آيتى است که از زمان هبوط آدم اتفاق نيفتاده).(50)
وحضرت صادق عليه السلام فرمود:
(علامت خروج مهدى کسوف خورشيد است در ماه رمضان در سيزدهم وچهاردهم).(51)
در اين حديث ذکر کسوف تنها شده واما اينکه در سيزدهم وچهاردهم فرموده منافات با حديث اول ندارد زيرا که مقصود از نيمه همان روز پانزدهم نيست، بلکه مراد ايام نيمه است چنانکه مراد از آخر ماه شب آخر بيست ونهم نيست. زيرا که در آن شب ماه وجود ندارد، بلکه مراد اواخر ماه است بيست وپنجم يا بيست وششم وبيست وهفتم مثلا، پس از اين جهت جمع بين اين دو روايت سهل است. ولى در حديث ديگر از حضرت باقر عليه السلام فرمود:
(دو آيت در جلو اين امر واقع خواهد شد: خسوف ماه در پنجم وکسوف خورشيد در نيمه).(52)
اين حديث از جهت کسوف با اول موافق است ولى از جهت خسوف موافق نيست، مگر اينکه احتمال سقط داده شود به اينکه عبارت بيست وپنجم بوده.
ودر حديث ديگر حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(پيش از قيام قائم عليه السلام در پنجم ماه رمضان خورشيد کسوف خواهد شد).(53)
در اين حديث ذکرى از ماه نيست ولى از جهت کسوف مخالف با حديث اول است، پس اين دو حديث را با دو حديث اول نتوان جمع کرد مگر احتمال تعدد داده شود به اينکه دو خسوف ودو کسوف باشد: يکى خسوف ماه در شب پنجم وکسوف خورشيد در روز پنجم وديگر کسوف خورشيد در نيمه وخسوف در آخر.

توقف خورشيد از وقت زوال تا عصر و ظاهر شدن صورت و سينه مردى در خورشيد
حضرت باقر عليه السلام در اين آيه:
(ان نشأ ننزل عليهم آية من السماء فظلت أعناقهم لها خاضعين).(54)
(اگر بخواهيم آيتى بر ايشان از آسمان نازل مى کنيم تا گردنهاى ايشان براى او خاضع شود).
فرمود:
(اما آيه، پس آن رکود شمس است (يعنى توقف او) از زوال تا وقت عصر وبيرون آمدن مردى وصورتى در چشمه ى خورشيد، معرفى خواهد شد به حسب ونسب او واين در زمان سفيانى است ودر آن هنگام خواهد بود هلاکت ونابودى او).(55)
در حديث ديگر نيز در همان آيه فرمود:
(گردن هاى بنى اميه خاضع خواهد شد براى او).
سپس فرمود:
(آن آيت على بن ابيطالب است که در وقت زوال ظاهر شود در برابر همه ى مردم تا اينکه صورت او بارز وآشکار شود ومردم خواهند شناخت حسب ونسب او را).(56)
از اين دو حديث ظاهر نمى شود که اين امر از علامات ظهور باشد، زيرا که تصريح نشده است که اين امر پيش از قائم يا پيش از قيام او خواهد بود، بلى از ابن عباس روايت شده که گفته: (مهدى خروج نخواهد کرد تا اينکه با خورشيد آيتى طالع شود).(57) واين با ضعف اعتبارش ظاهر نيست که مراد از آيت چيست، بلى در سه نداى ماه رجب گذشت که در نداى سوم بدنى بارز شود در برابر چشمه خورشيد وگفته شود اين امير المؤمنين عليه السلام است که برگشته است براى هلاکت ظالمين.(58)
ودر آنجا احتمالى داده شد که اين قضيه دو مرتبه در رجب تکرر پيدا کند يکى در رجب اول وديگر در رجب دوم، پس اگر صورت وبدن در اين دو حديث همان باشد پس وقت او در رجب است وبر احتمال تعدد در دو رجب است، والا پس وقوع اين آيت مناسب است با بعد از ظهور وخروج براى هلاکت سفيانى، چنانکه حديث اول به وى اشارت داشت، پس مى شود گفت: وقوع اين آيت مصادف باشد با خروج دابة الارض، بنابراين بعيد نيست که در رمضان دوم باشد در وقت نداى (يا اهل الحق اجتمعوا) چنانکه در نداى ديگر ماه رمضان گذشت.
حاصل کلام اين است که ظاهر شدن صورت وبدن در برابر خورشيد چهار احتمال دارد: يکى اينکه در رجب اول مصادف با ابتداى خروج سفيانى باشد. دوم اين که در رجب دوم هنگام عزم حضرت بر قتال سفيانى باشد. سوم اينکه در ماه رمضان نزديک زوال دولت منحوس او باشد. چهارم اينکه اين آيت در هر سه وقت مکرر شود.
مخفى نماند با رکود شمس مى توان براى حديث طلوع شمس از مغرب که حضرت باقر عليه السلام او را در شمار امور حتميه، از حتميات شمرده معنى صحيح غير مستبعدى کرد، اگر چه در آيات خداوند هيچ استبعادى نيست وآن اين است که چون خورشيد از وقت زوال تا هنگام عصر در وسط آسمان توقف کند، بعد يک مرتبه در طرف مغرب نمايان شود پس طلوع شمس از مغرب شده، نه اينکه خورشيد به جاى مشرق از مغرب طلوع کند. والله العالم.

ديگر از آيات سماويه ظهور کفى در آسمان
حضرت صادق عليه السلام جزء امورى که از حتميات است، فرمود: (وکفى درآيد از آسمان، از محتوم است).(59)
بيش از اين در توضيح آن از حيث وقت وخصوصيت نرسيده وآنچه از حديث ظاهر است آن است که در سال ظهور خواهد بود وآيا با همان ظهور صورت وبدن است يا جداگانه معلوم نيست، اگر چه ظاهر آن است که جداگانه باشد.

از علامات حتميه قتل نفس زکيه است در ذيحجه و ذکر قتل حسنى
اين علامت از علامات قيام وخروج است نه از علامات ظهور، چه اينکه ظهور آن حضرت از قبل تحقق يافته. حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(بين قيام قائم وکشته شدن نفس زکيه نخواهد بود مگر پانزده شب).(60)
چون قيام حضرت در روز عاشورا است چنانکه خواهد آمد، پس قتل نفس زکيه در بيست وپنجم ماه ذيحجه خواهد بود اگر ماه پر باشد واگر نه در بيست وچهارم ودر چند روايت از حضرت باقر وصادق عليهما السلام حتمى بودن او رسيده.
اما شخصيت او: حضرت باقر عليه السلام فرمود:
(نفس زکيه از اولاد حسين است).(61)
ودر حديث ديگر فرمود:
(نام او محمد بن الحسن است).(62)
واما اينکه او را نفس زکيه ناميده اند: اگر چه در وجهش حديثى نيست اما معلوم است که از جهت علم وتقوى وورع است واما اينکه بعضى او را حسنى توهم کرده اند نظر به روايت کافى از قلت تدبر است، بلکه تحقيق اين است که دو سيد کشته گردند قبل از خروج قائم، يکى حسينى که به نفس زکيه معروف است وکشته شدن او از حتميات است، وديگر حسنى ولى او به نام ونام پدر معلوم نيست.
اما حسينى که مورد کلام است: کيفيت کشته شدن او اين است که او را در مابين رکن ومقام ذبح خواهند کرد. چنانچه امير المؤمنين عليه السلام وحضرت باقر عليه السلام فرمودند. ووجهش چنان است که حضرت باقر عليه السلام فرمود:
(حضرت قائم عليه السلام به اصحاب خود مى گويد:
اى قوم، اهل مکه مرا نمى خواهند واينک من کسى را به سوى ايشان مى فرستم تا بر ايشان اتمام حجت کنم، پس مردى از اصحاب خود را مى طلبد وبه او مى فرمايد:
برو به سوى اهل مکه وبگو اى اهل مکه من رسولم از طرف فلان به سوى شما واو مى گويد:
ما اهل بيت رحمت ومعدن رسالت وخلافت هستيم واز ذريه ى محمد وسلاله ى پيغمبرانيم، ما ظلم وستم شديم ومقهور شديم وحق ما از ما گرفته شد، از وقتى که پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم از دنيا رحلت فرمود تا امروز. پس اکنون ما شما را به يارى مى طلبيم پس يارى کنيد ما را، چون آن جوان به اين سخن تکلم کند مردم بر وى جمع شوند واو را مابين رکن ومقام ذبح کنند واو است نفس زکيه).(63) (بقيه در کيفيت ظهور)
در روايت عمار گفت:
(کشته شدن نفس زکيه وبرادر او).(64)
واما کشته شدن حسنى به روايت کافى: حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(روزى که حضرت قائم عليه السلام شمشير را برهنه کند ودرع در تن کند وعمامه ى پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم بر سر نهد واز خداوند طلب رخصت کند براى خروج، پس بعضى از مواليان از حال مطلع شود واراده ى حضرت را به حسنى برساند، پس حسنى بيايد وآن حضرت او را از اراده ى خود آگاه کند پس حسنى مبادرت کند به خروج، پس اهل مکه بر وى حمله کنند واو را بکشند وسر او را به شام فرستند، پس در آن هنگام صاحب الأمر ظاهر شود ومردم با او بيعت کنند).(65)
اين دو قضيه با هم مباينت تام دارند، پس نمى شود گفت: يکى است واختلاف کرد که حسنى است يا حسينى، واز تأمل دقيق ظاهر مى شود که اول نفس زکيه کشته خواهد شد وبعد اين حسنى وبعد از اين حسنى فاصله زياد نيست. وکشتن اين حسنى هم در مابين رکن ومقام نيست، بلکه چون او مبادرت به خروج مى کند.
پس ظاهر اين است که در مکه در خيابان ها وبازار باشد.

دو نامه به برائت از على در کوفه و بصره خوانده شود
(اثبات الهداة) از حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(قائم عليه السلام خروج نکند تا اينکه دو نامه خوانده شود به برائب از على عليه السلام يکى در کوفه ويکى در بصره).(66)
مظنون اين است که اين علامت قيام وخروج است نه علامت ظهور وديگر اينکه اين دو نامه از طرف سفيانى خواهد بود وشايد قبل از او از ديگرى باشد.

سال ظهور و ماه و روز آن
حضرت باقر و صادق عليهماالسلام فرمودند:
(در سال طاق خواهد بود (يک، سه، پنج، هفت، نه)).(67)
وحضرت باقر عليه السلام فرمود:
(سفيانى و قائم در يک سال خواهد بود).(68)
واما به طور مشخص تعيين سال نشده، بلکه نهى هم از تعيين شده وعلم آن موکول به خداست، چنانکه در مدت غيبت ووقت ظهور گذشت، پس هر کس هر چه پيش گوئى کند باطل وعاطل است.
واما ماه آن: در مقدمۀ نداهاى آسمانى گفته شد: آنچه مسلم است آن است که آن حضرت در ماه رمضان در وقت ندا به اسم او، از محل غيبت خارج شده و در مکه سکنى گرفته و اما آيا پيش از آن خارج شده يا مقارن ندا و قريب به آن معلوم نيست، مگر آن که از سه نداى در ماه رجب استفاده شود که از آن وقت است. وهمچنين از حديث کافى از حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(هر گاه رجب شد پس رو بياوريد به سوى ما به نام خدا ويارى خدا واگر بخواهيد تا شعبان تأخير بيندازيد ضررى ندارد واگر ميل داشته باشيد روزه در اهل وعيال خود بگيريد، شايد براى شما بهتر باشد وبيشتر سبب قوت شما باشد واز علامت کفايت مى کند براى شما سفيانى).(69)
از اين که فرموده است: (ماه رجب به سوى ما بيائيد). معلوم مى شود که امام عليه السلام ظاهر است واينکه تجويز فرموده تأخير شعبان ورمضان، از جهت اين است که غرض از حضور، نصرت است وقيام بعد از ذيحجه است. پس فائده نيست مگر صرف اجتماع، ولى باز هم مسلم نيست که امر به حرکت کردن در رجب از جهت ظهور باشد. بلکه ممکن است از جهت تسهيل وسرعت درآمدن باشد چنانکه در شوال وذيقعده نيز همين است، چه اينکه تا ذيحجۀ آن حضرت براى همه ظاهر نيست و قيام هم بعد از ذيحجه است، پس امر به حرکت دليل نمى شود بر ظهور او.
واما روز قيام وخروج: حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(قائم ما اهل بيت روز جمعه خروج خواهد کرد).(70)
ودر حديث ديگر فرمود:
(قيام مى کند در روز عاشورا).(71)
ودر حديث ديگر فرمود:
(ندا مى شود به اسم او در شب بيست وسوم (يعنى رمضان) وقيام مى کند در روز عاشورا روزى که حسين بن على عليه السلام کشته شد).(72)
لکن حضرت باقر عليه السلام فرمود:
(قائم خروج خواهد کرد روز شنبه روز عاشورا همان روزى که حسين عليه السلام در آن کشته شد).(73)
مولف گويد: بر حسب حساب واستظهار از تواريخ نزد حقير مسلم است که روز عاشورا جمعه بوده وروى حساب که بيست وسوم ماه رمضان جمعه باشد نيز عاشورا جمعه خواهد بود.
پس حديث دوم از دو جهت مخالف با واقع است مگر اينکه سه ماه از اين چهار ماه يعنى ماه رمضان وشوال وذيقعده وذيحجه سى پر باشد تا اينکه عاشورا در آن سال شنبه شود وروايت حمل شود بر اينکه مراد از شنبه عاشوراى آن سال است نه عاشوراى شهادت، ولى مع ذلک مخالف با واقع است ومخالف با حديث حضرت صادق عليه السلام، پس بهترين حملش آن است که حمل بر اشتباه راوى شود که جمعه را به شنبه اشتباه کرده ويا اينکه گفته شود امام مطابق عرف راوى فرموده، چون معروف آن بوده که عاشوراى شهادت شنبه بوده.
واما روايتى که از معلى بن خنيس نقل شده از حضرت صادق عليه السلام که فرموده:
(نوروز آن روزى است که ظاهر مى شود در وى قائم ما اهلبيت وواليان امر وظهر مى دهد او را خدا بر دجال، پس او را در کناسه ى کوفه به دار مى آويزد).(74)
در فصل دجال گفته شد که اعتبارى به اين حديث نيست نه از حيث سند ونه از حيث متن، ومخالف است با احاديث ديگر در محل کشتن دجال، به علاوه عجم را نوروز ثابتى نبوده قبل از اسلام بلکه تبديل وتغيير در وى بسيار شده که محل شرحش اين جا نيست واينکه اکنون ثابت است که اول حمل است بنا بر خواست سلطان الب ارسلان سلجوقى شد ولهذا او را نوروز سلطانى گويند.
به علاون نوروز هم روز ظهور باشد وهم روز ظفر يافتن بر دجال معنى ندارد، در يک سال دو نوروز نيست، مگر اينکه گفته شود ظهور تنها موافق با نوروز است وذکر دجال از باب شرح حال است، يا بالعکس قتل دجال در نوروز است وذکر ظهور از باب مقدمه حال است، دوم که معنى ندارد، اول هم از اتفاقات نادره است. زيرا که اخبار صحيحه دال است بر اينکه در عاشورا خواهد بود وبسيار به ندرت شود که نوروز عاشورا باشد آن هم جمعه، واگر گفته شود مقصود صرف ظهور بدون قيام است پس اگر ظهور در بيست وسوم ماه رمضان باشد، آن هم بسيار بعيد الاتفاق است که نوروز در بيست وسوم آن هم جمعه، واگر ظهور پيش از آن در روز غير معين باشد چندان لطفى ندارد تعيين وقت به وقت مجهول.
پس بهترين حمل حديث معلى بر فرض صحت واعتبار اين است که گفته شود: مراد اين است که نوروز اين نيست که اعاجم براى خود ساخته اند، يا نوروز ما اهل بيت اين نيست، بلکه نورز ما آن روزى است که قائم ما ظاهر شد آن روزى است که دجال را بکشند وهمچنين در سائر فقرات، نه اينکه مراد اين است که قائم ما در روز نوروز عجم ظاهر خواهد شد، آن هم نوروزى که اصل ثابت ندارد، آن هم اين نوروز سلطانى که بعد ساخته شده.
**************************************
پاورقی :
(1) هود : 18.
(2) نجم : 57.
(3) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 441:1 ح 302، غيبت طوسى: ص 439 ف 7 ح 431، بحار: 109:51 ب 1 ح 42.
(4) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 170:5 ح 1597، کمال الدين: 370:2 ب 35 ح 3، غيبت طوسى: ص 440 ف 7 ح 431، منتخب الاثر: ص 548 ف 6 ب 3 ح 18، اثباة الهداة: 456:3 ب 32 ف 3 ح 86، عيون اخبار الرضا: 6:2 ب 30 ح 14، بحار: 289:52 ب 26 ح 28.
(5) غيبت طوسى: ص 440 ف 7 ح 431، مختصر بصائر الدرجات: ص 214، اثباة الهداة: 726:3 ب 34 ف 6 ح 50، بحار: 289:52 ب 26 ح 28- 91:53 ب 29 ح 97.
(6) قرب الاسناد: ص 300 ح 1347، بحار: 182:52 ب 25 ح 7.
(7) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:298:5 ح 1729، غيبت طوسى: ص 436 ف 7 ح 427، ينابيع المودة: 246:3 ب 71 ح 34، منتخب الاثر: ص 562 ف 6 ب 6 ح 1، غيبت نعمانى: ص 169، اثباة الهداة: 731:3 ب 34 ف 8 ح 73- ص 735 ب 34 ف 9 ح 96، بحار: 209:52 ب 25 ح 45.
(8) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:472:3 ح 1036، منتخب الاثر: ص 560 ف 6 ب 5 ح 3، بحار: 119:52 ب 21 ح 48.
(9) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:253:3 ح 783- ص 282 ح 817، غيبت طوسى: ص 454 ف 7 ح 462، غيبت نعمانى: ص 170، اثباة الهداة: 736:3 ب 34 ف 9 ح 101، بحار: 290:52 ب 26 ح 32.
(10) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:455:3 ح 1013، غيبت طوسى: ص 435 ف 7 ح 425، غيبت نعمانى: ص 183، اثباة الهداة: 721:3 ب 34 ف 4 ح 25، بحار: 289:52 ب 26 ح 27.
(11) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:297:5 ح 1727، غيبت نعمانى: ص 175، بحار: 293:52 ب 26 ح 41.
(12) انعام: 65.
(13) سباء: 51.
(14) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:99:5 ح 1521-ص 362 ح 1800، تفسير قمى: 204:1، بحار: 185:52 ب 25 ح 11.
(15) شعراء: 4.
(16) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:292:5 ح 1721- ص 294 ح 1724، بحار: 284:52 ب 26 ح 13-ص 292 ب 26 ح 40.
(17) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:238:5 ح 1662- ص 291 ح 1720، غيبت نعمانى: ص 168، اثباة الهداة: 735:3 ب 34 ف 9 ح 95.
(18) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:298:5 ح 1729، ينابيع المودة: 246:3 ب 71 ح 34، منتخب الاثر: ص 563 ف 6 ب 6 ح 1.
(19) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:457:3 ح 1016، بحار: 206:52 ب 25 ح 39.
(20) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:457:3 ح 1018، غيبت نعمانى: ص 176، اثباة الهداة: 736:3 ب 34 ف 9 ح 104، بحار: 295 -294:52 ب 26 ح 46.
(21) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:458:3 ح 1019، بحار: 305:52 ب 26 ح 75.
(22) غيبت طوسى: ص 454 ف 7 ح 461، ارشاد مفيد: 348:2 ب 40 ح 3، منتخب الاثر: ص 566 ف 6 ب 6 ح 17، بحار: 289:52 ب 26 ح 27.
(23) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:458:3 ح 1019، منتخب الاثر: ص 567 ف 6 ب 6 ح 18.
(24) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:294:5 ح 1724 (امام باقر عليه السلام) - ص 296 ح 1725 (امام صادق عليه السلام).
(25) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:455:3 ح 1013، بحار: 205:52 ب 25 ح 35.
(26) بحار: 205:52 ب 25 ذيل حديث 35.
(27) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:277:3 ح 811، کمال الدين: 652:2 ب 57 ح 14، بحار: 206:52 ب 25 ح 40.
(28) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:280:3 ح 814، منتخب الاثر: ص 545 ف 6 ب 3 ح 3، بحار: 204:52 ب 25 ح 31.
(29) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:456:3 ج 1014، غيبت نعمانى: ص 177، بحار: 295:52 ب 26 ح 47.
(30) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:458:3 ح 1018، اثباة الهداة: 737:3 ب 34 ف 9 ح 104، غيبت نعمانى: ص 177.
(31) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:456:3 ح 1015، غيبت نعمانى: ص 177، بحار: 295:52 ب 26 ح 49.
(32) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:161:5 ح 1584، غيبت نعمانى: ص 178 -177، بحار: 296:52 ب 26 ح 50.
(33) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:457:3 ح 1017، بحار: 295:52 ب 26 ح 48.
(34) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:280:3 ح 814، بحار: 204:52 ب 25 ح 31.
(35) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:59:5 ح 1481، مختصر بصائر الدرجات: ص 201 -200، بحار: 84:53 ب 29 ح 86.
(36) آل عمران: 179.
(37) غيبت نعمانى: ص 219، بحار: 365:52 ب 27 ح 145.
(38) الزام الناصب: 2: 113 -112، تفسير نور الثقلين: 414:1 ح 447.
(39) اثباة الهداة: 582:3 ب 32 ف 59 ح 771، بحار: 306:52 ب 26 ح 79.
(40) نحل: 1.
(41) دلائل الامامه: ص 472 ح 68:464، معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 207:5 ح 1632، بحار: 285:52 ب 26 ح 18.
(42) غيبت طوسى: ص 453 ف 7 ح 459، اثباة الهداة: 514:3 ب 32 ح 353، بحار: 290:52 ب 26 ح 30.
(43) غيبت طوسى: ص 464 ف 7 ح 479، التشريف بالمنن: ص 132 ب 121 ح 146، منتخب الاثر: ص 557 ف 6 ب 4 ح 18، بحار: 208:52 ب 25 ح 45.
(44) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:454:3 ح 1010، غيبت نعمانى: ص 176، منتخب الاثر: ص 578 ف 6 ب 10 ح 3، بحار: 294:52 ب 26 ح 43.
(45) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:364:1 ذيل حديث 237، اختصاص: ص 208، اثباة الهداة: 557:3 ب 32 ف 33 ح 607، بحار: 304:52 ب 26 ح 73.
(46) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:445:3 ح 999، غيبت نعمانى: ص 178، بحار: 296:52 ب 26 ح 53.
(47) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:453:3 ح 1009، غيبت نعمانى: ص 178، بحار: 296:52 ب 26 ح 52-51.
(48) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:281:3 ح 816، غيبت طوسى: ص 442 ف 7 ح 434، اثباة الهداة: 728:3 ب 34 ف 6 ح 51، بحار: 212:52 ب 25 ح 62.
(49) غيبت طوسى: ص 441 ف 7 ح 432- ص 463 ف 7 ح 479، منتخب الاثر: ص 559 ف 6 ب 5 ح 2، عقد الدرر: ص 46 ب 4 ح (20 و)، بحار: 212:52 ب 25 ح 60.
(50) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:251:3 ح 781، غيبت طوسى: ص 444 ف 7 ح 439، المستجاد: ص 277، کشف الغمه: 460:2، اعلام الورى: 285:2، بحار: 213:52 ب 25 ح 67.
(51) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:460:3 ح 1021، بحار: 52: 243-242 ح 114.
(52) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:251:3 ح 780-ص 252 ح 782، کمال الدين: 655:2 ب 57 ح 25، اثباة الهداة: 738:3 ب 34 ف 9 ح 110، منتخب الاثر: ص 546 ف 6 ب 3 ح 6، بحار: 207:52 ب 25 ح 41.
(53) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:460:3 ح 1020، کمال الدين: 655:2 ب 57 ح 28، منتخب الاثر: ص 546 ف 6 ب 3 ح 9.
(54) شعراء: 4.
(55) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:293:5 ح 1723، ارشاد مفيد: 349:2 ب 40 ح 8، المستجاد: ص 277، تفسير صافى: 30:4، بحار: 292:52 ب 26 ح 40.
(56) المحجة فيما نزل فى القائم الحجة عليه السلام: ص 159 ذيل تفسير آيه چهارم سوره ى شعراء، تاويل الآيات الظاهرة: ص 348.
(57) عقد الدرر: ص 106 ش (54 ظ).
(58) نگا. پاورقى 209.
(59) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:450:3 ح 1003 - ص 464 ح 1025، دلائل الامامة: ص 487 ح 90:486، اثباة الهداة: 736:3 ب 34 ف 9 ح 102، منتخب الاثر: ص 563 ف 6 ب 6 ح 3.
(36) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:291:3 ح 827، ارشاد مفيد: 350:2 ب 40 ح 11، غيبت طوسى: ص 445 ف 7 ح 440، کشف الغمة: 460:2، کمال الدين: 649:2 ب 57 ح 2، منتخب الاثر: ص 544 ف 6 ب 3 ح 2 - ص 565 ف 6 ب 6 ح 13، بحار: 203:52 ب 25 ح 30.
(61) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 21:5 ح 1452، بحار: 237:52 ب 25 ح 105.
(62) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 175:5 ح 1601، غيبت طوسى: ص 464 ف 7 ح 480، کمال الدين: 331:1 ب 32 ح 16، منتخب الاثر: ص 564 ب 6 ف 6 ح 7، بحار: 191:52 ب 25 ح 24.
(63) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:294:3 ح 831، بحار: 307:52 ب 26 ح 81.
(64) التشريف بالمنن: ص 132 ب 121 ح 146، غيبت طوسى: ص 464 ف 7 ح 459، منتخب الاثر: ص 557 ف 6 ب 4 ح 18، بحار: 208:52 ب 25 ح 45.
(65) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:497:3 ح 1068، روضة الکافى: ص 224 ح 285، بحار: 242:52 ب 25 ح 112- ص 301 ب 26 ح 66.
(66) اثباة الهداة: 545:3 ب 32 ف 27 ح 533، معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 287:3 ح 940، بحار: 361:52 ب 27 ح 129.
(67) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:484:3 ح 1035، المستجاد: ص 279، فصول المهمه: ص 298، بحار: 291:52 ب 26 ح 36، (امام صادق عليه السلام)
معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:214:3 ح 734، بحار: 235:52 ب 25 ح 103.
(68) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:273:3 ح 803، غيبت نعمانى: ص 178، الزام الناصب: 131:2، بحار: 240:52 ب 25 ح 106.
(69) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:438:3 ح 993، روضه ى کافى: ص 27-21 ح 381، بحار: 302:52 ب 26 ح 67.
(70) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:497:3 ح 1067، بحار: 279:52 ب 26 ح 1.
(71) غيبت نعمانى: ص 189، بحار: 297:52 ب 26 ح 56.
(72) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:489:3 ح 1060-ص 490 ح 1061، غيبت طوسى: ص 452 ف 7 ح 458، المستجاد: ص 279، فصول المهمة: ص 298، بحار: 290:52 ب 26 ح 29.
(73) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:293:3 ح 830، غيبت طوسى: ص 453 ف 7 ح 459، عقد الدرر: ص 65 ب 4 ف 1، بحار: 285:52 ب 26 ح 17.
(74) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:74:4 ح 1145، بحار: 276:52 ب 25 ح 171- ص 308 ب 26 ح 84.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page