مأموريت آن حضرت به شمشير و جهاد

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

اگر هيچ خبرى مخصوص نباشد بر ماموريت آن حضرت به شمشير و خونريزى، محض تامل در غرض از اين قيام ونهضت که در فصل بعد تفصيل داده مى شود و تامل در فصل سابق که شيعه وسنى به تواتر نقل کرده اند از پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم که: ملک او از مشرق تا مغرب است، کافى است در اذعان به اينکه آن حضرت لا محاله مامور به شمشير است.
زيرا که اين دو امر بدون جنگ وخونريزى معقول نيست، هرگز معقول نيست که غرض خود را از قيام که احياى دين اسلام واقامه ى قوانين واحکام ونشر حلال وحرام واحياى سنت ورفع بدعت است در سراسر زمين جارى سازد با اين مردم مختلف الاهواء والمذاهب والدين ومختلف العقائد والمسالک ومع ذلک همه طوعا ورغبة تسليم شوند وهيچ خونى ريخته نشود، يا اينکه اگر به فرض محال اين غرض هم نباشد بلکه صرفا غرض کشور گشائى وجهانگيرى باشد باز هم معقول نيست که بر تمام جهان مسلط شود وهمه را در زير پرچم درآورد از مشرق تا مغرب به طورى که همه ى دولت ها زائل شوند، نماند مگر دولت او ومع ذلک هيچ جنگى نشود وهيچ خونى ريخته نشود واين دولت ها با همه ى استعدادتشان وحرصشان بر ملک ودولت، يک باره تسليم او شوند وهر يک دست از دولت وسلطنت خود بردارد.
مسلم هر صاحب عقل وشعورى اگر چنين سخن يا ادعائى بشنود به ضرورت وجدان وعقل تکذيب مى کند واين امر را معقول نمى شمارد.
اما متاسفانه اهل سنت با اينکه در اصل موضوع موافقت کرده اند که قيام او براى اجراى دين است وملک او در سراسر زمين است، اين امر نامعقول را معقول دانسته وبر طبق وى اخبارى ساخته اند.
در خبرى: چون مهدى ظاهر شود خونريزى نکند ومردم سلما به او ايمان آورند، ودر خبرى: به قدر يک حجامت خونريزى نشود، ودر خبرى: چون عيسى را ببينند که پشت سر او نماز گزارد طوعا به او ايمان آورند. ودر خبرى: چون او به سيره ى پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم رفتار مى کند سيره ى پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم مسالمت بود.(1)
هر کس مختصر عقلى داشته باشد مى فهمد که اين اخبار ساختگى است وغرض هائى در کار بوده به علاوه اينکه اين اخبار منقوض است به اخبارى که در محاربۀ او با سفيانى ودجال وروم وقسطنطنيه نقل کرده اند.
مگر قائم عليه السلام چه خصوصيتى دارد که چون ظاهر شود همه ى مردم مختلف الاهواء والعقيدة به طور دلخواه به او بگروند يا همه دولت هاى حريص بر ملک که براى يک صدم از مانند مرامهاى او که مخالف با مرام ايشان است، جنگها وخونريزى ها مى کنند به او طوعا ورغبة تسليم شوند، با اينکه با هيچ پيغمبرى چنين نکرده اند؟! يا مگر نزول عيسى که آن هم يک مدعى ديگر است وکسى او را نديده ونشناسد جز به دعوى، چه خصوصيتى بر خصوصيت مهدى عليه السلام خواهد افزود که او را نتوانند انکار کنند؟ مگر همين عيسى عليه السلام نبود که در زمان خود او را انکار کردند وعاقبت به خيال خود او را به دار زدند؟ يا مگر عيسى از پيغمبر اکرم برتر وبالاتر است آن حضرت که از هر دو برتر بود، چرا مردم براى او تسليم نشدند؟
اگر بگويند: چون معجزه ها از مهدى عليه السلام وعيسى عليه السلام مى بينند، از اين جهت تسليم مى شوند، يا چون نداى آسمانى را بشنوند تسليم خواهند شد؟ معجزه اختصاص به مهدى عليه السلام وعيسى ندارد، همه پيغمبران معجزه داشتند، خود عيسى نيز معجزه ها داشت، مگر صرف معجزه در هوا وهوش مردم ودر حب وجاه ورياست تاثيرى دارد همچنانکه با هر پيغمبر معجزه ديدند وگفتند سحر است، باز نيز خواهند گفت.
مگر نداى آسمانى از معجزات ديگر بالاتر است؟ با اينکه در مقابل او نداى شيطانى نيز مى شود که شبهه انداز است وجاى مغلطه کارى باقى است، نداى آسمانى از ديدن اژدها ودهن باز کردن او براى فرعون وحمله کردن بر وى بالاتر نيست، مع ذلک ايمان نياورد واز سلطنت دست نکشيد.
واما سيره ى پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم در اول امر به مسالمت بود وسپس مامور به قتال گرديد تا هنگامى که با مسالمت رفتار مى کرد کار او پيش نرفت واگر بر همان حال باقى بود جز عده اى معدود مهجور مطرود نداشت وچون مامور به جهاد گرديد:
(وقاتلوهم حتى لا تکون فتنة ويکون الدين کله لله).(2) (يا ايها النبى جاهد الکفار والمنافقين واغلظ عليهم ومأواهم جهنم)(3) آنگاه مردم فوج به او گرويدند (اذا جاء نصر الله والفتح - ورأيت الناس يدخلون فى دين الله افواجا- فسبح بحمد ربک).(4)
آن لينتى که همواره مأمور به او بود مخصوص مؤمنين وگروندگان بود (واخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنين).(5) (محمد رسول الله والذين معه اشداء على الکفار رحماء بينهم).(6)
بلکه اگر شخص عاقل بدقت تامل کند خواهد ديد که امر دعوت در حضرت مهدى عليه السلام به مراتب سخت تر ومشکل تر از پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم است، زيرا که آن حضرت دعوت بر تنزيل مى کرد واو دعوت بر تاويل خواهد کرد، واز اين جهت امر او مشکل تر است. چنانکه آن حضرت به امير المؤمنين عليه السلام فرمود: يا على امر تو مشکل تر است از من، من بر تنزيل قرآن شمشير زدم وتو بر تاويل شمشير خواهى زد.(7) ولذا حضرت صادق عليه السلام فرمود:
(قائم ما هر گاه قيام کند روبرو خواهد شد از جهال مردم آنچه را که پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم از جهال جاهليت روبرو نشد،
فضيل عرض کرد: چگونه چنين باشد؟
فرمود: پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم آمد مردم را در حالتى که عبادت سنگ وچوبهاى تراشيده مى کردند وقائم ما هر گاه قيام کند بيايد مردم را در حالى که همه کتاب خدا را بر او وعليه او تاويل کنند، وبر او احتجاج کنند به کتاب.(8)
ونيز فرمود: قائم عليه السلام در جنگ خواهد ديد آنچه را که پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم نديد، زيرا که پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم آمد(9) تا آخر آن حديث.

غرض عامه از وضع اين احاديث چيست؟
ايشان را در اين باره اغراضى است:
1- صرف مخالفت با احاديث ائمه چه در اين باب وچه در ابواب ديگر يکى از غرضهاى مهم ايشان است، همواره از حسد وعنادى که با ائمه عليهم السلام داشتند مى کوشيدند تا هر خبرى که از ايشان بشنوند يکى بر خلافش وضع کنند يا در او تحريف وتغييرى دهند ويا حديث ديگر مانند او نسبت به ائمه عليهم السلام دهند ودر اين کار ايشان را سه نظر بود:
يکى: محض مخالفت وتشفى کينه باطنى بدين وسيله.
دوم: موهون ساختن ايشان را در انظار که بر خلاف گفته ى پيغمبر صلى الله عليه واله وسلم يا گفته خودشان گفته اند ويا مختلف حديث کرده اند.
سوم: رم دادن ومتفرق ساختن شيعيان از اطراف ايشان به اين جهت که ايشان احاديثشان مختلف است. پس به همين علت بعضى بد دل مى شوند وبعضى تشکيک بر ايشان وارد مى شود.
2- اينکه چون بر خلاف ايشان حديث وضع کنند ايشان را مانند ديگران راوى وناقل حديث معرفى مى کنند وبدين وسيله از مقام امامت وبزرگى ايشان مى کاهند.
3- اينکه بعضى از ايشان که خود را ائمه مردم مى دانستند ناچارند در مقابل گفته هاى ائمه عليهم السلام گفته هائى داشته باشند تا امامت خود را ثابت کنند، زيرا که اگر موافق ايشان باشد در همه جهت فضيلتى براى ايشان نمى ماند.
4- اينکه چون خود را در مقابل ايشان امام مى گمارند، بغض وحسدشان بيشتر وادار مى کند ايشان را بر مخالفت، چنانکه از يکى از ائمه ى ايشان پرسيدند: در حال سجده چشم را بايد باز کرد يا بر هم گذاشت؟ گفت: نمى دانم جعفر بن محمد چه گفته، شما يک چشم باز ويکى را بر هم گذاريد از باب احتياط، تا مخالفت او به عمل آمده باشد.(10)
5- در خصوص مقام، چون مى دانستند که مهدى عليه السلام از اهلبيت است ومى ديدند که ائمه عليهم السلام به آن حضرت مباهات مى کنند ومردم را به شمشير او مژده مى دهند ووعده مى دهند وتسليت مى دهند که او انتقام ما وشما را خواهد کشيد از اين مسلمين منافقين واين اخبار از ايشان نشر مى شد مجبور مى شدند که در مقابل احاديث وضع کنند بر خلاف که هم ايشان را تکذيب کنند وهم شنوندگان را تشکيک کنند.
6- چون آن اخبار از ائمه عليهم السلام نشر مى شد، بسا سبب مى شد که مردم بيشتر به طرف ائمه عليهم السلام روند، زيرا که قيام مهدى را به طور حتم نمى دانستند چه وقت خواهد بود در هر زمان احتمال مى دادند که در همان وقت باشد وچون مهدى از اهل بيت است ودولت بالاخره به ايشان بر خواهد گشت، پس بسا مى شد که اين موجب رغبت بسيارى به سوى ايشان مى شد تا از دولت ايشان استفاده کنند يا از شمشير ايشان ايمن باشند. لهذا اين اخبار را وضع مى کردند که مهدى مهربان است ونظر او به همه يکسان است واو به قدر يک حجامت هم خون نخواهد ريخت، بدين وسيله دلگرمى به مردم مى دادند وايشان را به مذهب واعمال خود مغرور مى کردند.
7- چون وضع کنندگان به طور تحقيق نمى دانستند وقت قيام مهدى را اين اخبار را وضع مى کردند که اگر احتمال در آن اوان قيام کند طرفدار بسيار داشته باشند که مهدى را از ايشان دفع کنند.
8- چون قائم عليه السلام از اهل بيت بود بر حسب عنادى که با اهل بيت داشتند اين اخبار را وضع کردند که در هر وقت که او قيام کند چه در زمان خودشان وچه بعد مخالف مهدى نيستى، مهدى خونريزى نمى کند، چنانکه در اخبار وارد شده که قريش وغير قريش خواهند گفت: اين محمدى نيست اين علوى نيست اين فاطمى نيست واگر بود اين همه ى مردم را نمى کشت، اگر بود رحم در دل او بود! پس از جهت اينکه براى آن حضرت دشمن ومخالف بسيار کنند اين اخبار را وضع کردند، ملاحظه کنيد که مخالفين تا کجا پيش بينى کرده وتا چه اندازه غرض رانى کرده اند.

**************************************

پاورقی:

(1) ر. ک. معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام: 3: 306-305 ح 844، الامام المهدى عليه السلام عند اهل السنة، ج 2-1، التشريف بالمنن: ص 136 ب 128 ح 155، عقد الدرر: ص 156 ش (82 و).
(2) انفال:39.
(3) توبة: 73.
(4) نصر: 3-1.
(5) شعراء: 215.
(6) فتح: 29.
(7) خصال: 794:2 باب اربعمائه ح 48.
(8) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام:500:3 ح 1072، غيبت نعمانى: ص 200، بحار: 362:52 ب 27 ح 131.
(9) غيبت نعمانى: ص 201، بحار: 363:52 ب 27 ح 133.
(10) ر. ک. فرائد الاصول: 304:1 تنبيهات الانسداد (6).

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page