42 «وَ لا بِقَوْلِ كاهِنٍ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ»
ترجمه:
42. و نيست به قول غيب گويان كَهَنَه. چه بسيار كم از شما متذكّر مىشويد[1].
تفسير:
[كهانت و غيب گويى]
در قبل از اسلام يك دسته بودند كه تسخير جن مىكردند و اجنّه مىرفتند در
آسمانها و استراق سمع مىكردند از ملائكه و خبر به كهنه مىدادند كه آنها به مردم
خبر مىدادند و خود را غيبگو نشان مىدادند و وسيلؤ استفادؤ خود قرار داده بودند.
ولى پس از ولادت حضرت رسالت از كليؤ آسمانها ممنوع شدند و اگر نزديك
مىرفتند به شهابِ قَبَسْ مىسوختند و هلاك مىشدند و دستگاه كهانت از بين رفت[2].
اين كفار نسبت كهانت به حضرت مىدادند كه اجنّه به او خبر مىدهند و اين قرآن كلام
اجنّه است، از آنها اخذ كرده كه خدا مىفرمايد خطاب به رسولش: «فَذَكِّرْ فَما أَنْتَ
بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِكاهِنٍ وَ لا مَجْنُونٍ»[3]، اين كفار و مشركين يكى از نسبتها كه به حضرت
مىدادند همين كهانت و جنون بود، لذا مىفرمايد: «وَ لا بِقَوْلِ كاهِنٍ قَلِيلاً ما
تَذَكَّرُونَ»عدّه متذكّر اَقل از عدّؤ مؤنين هستند، زيرا چه بسيار از مؤنين كه متذكّر
نيستند. سپس بعد از آنكه نه قول شاعر است و نه قول كاهن، پس اين قرآن قول
كيست؟ مىفرمايد:
[1]. ترجمه ديگر: و نيز سخن كاهنى نيست. چه اندك پند مىگيريد.
[2]. ر.ك: قرب الإسناد: ص318؛ تفسير سمعانى: ج5، ص162 و بحارالأنوار: ج55، ص88.
[3]. پس اندرز ده كه تو به لطف پروردگارت نه كاهنى و نه ديوانه. سوره طور: آيؤ 29.
آیه 42 «وَ لا بِقَوْلِ كاهِنٍ..»
- بازدید: 609