51 «وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ[1]»
ترجمه:
51. و به درستى كه قرآن هرآينه حق اليقين است[2].
تفسير:
[مراتب سه گانه يقين]
از براى يقين سه مرتبه است: علم اليقين، عين اليقين، حق اليقين. علم اليقين اينكه
از روى ادلّه و براهين و آثار يقين پيدا كند، مثل اينكه از آثار قدرت الهى در عالم از
خلقت و رزق و ساير افعال الهى يقين به وجود خداى متعال پيدا كند كه سر تا سر قرآن
بيان آثار قدرت او را مىكند، و از معجزات، يقين به رسالت پيدا كند يا از دليل عقل
و نقل يقين حاصل شود، مثل خبر متواتر و اجماع و خبر محفوف به قرائن قطعيه
و مثال خارجى مثل اينكه از دود و بوى سوختگى يقين به آتش پيدا كند.
و عين اليقين اينكه به چشم سر يا به چشم قلب ببيند، مثل اينكه الان خدمت
پيغمبر است و از ميان دو لب مباركش استماع قرآن مىكند و الان صحراى محشر
است و بهشت و جهنم را مشاهده مىكند و نامه عملش به دستش داده شده و ميزان
نصب شده و مثال خارجى آتش را مىبيند. البته اين مرتبه بالاتر است از اينكه از آثار
پى به مؤر برد، از اميرالمؤنين عليهالسلام است عرض مىكند:
«عَمِيَتْ عَينٌ لاَ تَرَاكَ»[3]، «ألِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهورِ ما لَيْسَ لَكَ»[4] الخطبة.
و حق اليقين آن است كه خود را در بهشت متنعّم يا در جهنم معذّب يا در آتش
سوزان مىبيند. خدا مىفرمايد: «وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ»در همين دنيا از توسل به قرآن
و تلاوت آنچه فوايدى برده مىشود از دفع اعداء و شفاى مرضى و قضاى حوائج
و نورانيت قلب، مخصوصاً از استخاره به آيات قرآنى كه چه حقايق را نشان مىدهد.
[1]. حق اليقين: اصطلاحى قرآنى است كه از آنجا به حكمت و عرفان اسلامى راه پيدا كرده است و با
دو اصطلاح قرآنى ديگر، يعنى علم اليقين و عين اليقين همراه است. حق اليقين در قرآن كريم دو بار به كار رفته است: «وَأَمّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضّالِّينَ * فَنُزُلٌ مِنْ حَمِيمٍ * وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ * إِنَّ هذا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ». و اما اگر از منكران گمراه باشد، پيشكش [او] از آب جوشان است. و ورود به جهنم. اين همانا حق اليقين است. (واقعه، 92 ـ 95) و (آيه فوق). اغلب مفسران و قرآنپژوهان «حق» و «يقين» را در اين آيات به يك معنا دانستهاند. لذا اضافه حق به يقين را اضافه بيانى شمردهاند كه براى تأكيد بيشتر است و هر دو آيه راجع به قيامت است. در سوره تكاثر چنين آمده است: «كَلاّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ * ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقِينِ». (حاشا، اگر به علم اليقين بدانيد [به خود آييد]. بى شبهه دوزخ را ببينيد. آرى آن را به عين اليقين بنگريد). (تكاثر، 5 ـ 7). ميبدى مىنويسد: «گفتهاند يقين را سه ركن است: علم اليقين و عين اليقين و حق اليقين. علم اليقين به سينه فرود آيد. عين اليقين به سر فرو آيد. حق اليقين به جان فرود آيد». ميرسيد شريف جرجانى مىنويسد: «... فى المثل علم هر عاقلى به مرگ عبارت است از علم اليقين، و چون فرشتگان و فرشته قبض روح را بيند آن عين اليقين است و چون طعم مرگ را بچشد حق اليقين است». ر.ك: دانشنامه قرآن، مدخل «حق اليقين».
[2]. ترجمه ديگر: و اين قرآن، بىشبهه، حقيقتى يقينى است.
[3] . كور باد چشمى كه تو را نمىبيند. بحارالأنوار: ج64، ص142 و جامع السعادات: ج3، ص135.
[4] . آيا براى غير تو ظهور و بروزى هست كه براى تو نيست ؟ ر . ك: بحار الأنوار: ج64، ص142؛
جامع السعادات: ج3، ص135 و شرح الأسماء الحسنى «سبزوارى»: ج1، ص246.
آیه 51 «وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ»
- بازدید: 601