آيه (9)
رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلاً
ترجمه :
9. خداوند متعال پروردگار مشرق و مغرب است. نيست الهى مگر او، بگير او را وكيل در كليه امور[1] .
تفسير :
]گفتارى درباره مغرب و مشرق زمين[
(رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ) الف و لام «المشرق و المغرب» جنس است، شامل جميع مشارق و مغارب مىشود، لذا در بعض آيات تعبير به جمع فرموده، مثل قوله تعالى: (فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنّا لَقادِرُونَ)[2] ، و گذشت كه اين كره زمين به
حركت وضعى، دور خود در مدت بيست و چهار ساعت تقريباً مىچرخد ]لذا[ هر دقيقه و ثانيه يك نقطه زمين مشرق است. شمس طلوع مىكند و نقطه مقابلش غروب مىكند و همچنين جميع اين كرات جويه در اثر اين حركت طلوع و غروب دارند كه اگر از حركت بازداشته شود، در يك قسمت الى يوم القيامة روز است و در يك قسمت شب است و باعث هلاكت تمام اهل زمين مىشود، لذا مىفرمايد: (قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَداً إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللهِ يَأْتِيكُمْ بِضِياءٍ أَ فَلا تَسْمَعُونَ * قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللهُ عَلَيْكُمُ النَّهارَ سَرْمَداً إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللهِ يَأْتِيكُمْ بِلَيْلٍ تَسْكُنُونَ فِيهِ أَ فَلا تُبْصِرُونَ * وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ)[3] .
]تمام موجودات طلوع و غروب دارند[
اقول: قطع نظر از تفسير مىگوييم: سرتاسر ممكنات طلوع و غروبى دارند. طلوع
آنها ايجاد آنهاست كه لباس وجود به قامت ماهيات پوشيده مىشود ]كه [مشرق
آنهاست. و غروب آنها موقعى است كه اين لباس از قامت آنها كنده مىشود كه مفاد محيى و مميت و مبدأ و معيد است. رَبّ تمام آنها ذات اقدس پروردگار است.
(لا إِلهَ[4] إِلّا هُوَ) كه گفتيم اين كلمه شريفه سه دلالت دارد: مطابقى، التزامى،
اقتضايى. مطابقى توحيدِ عبادتى است. التزامى توحيدِ صفاتى و افعالى است. اقتضايى توحيدِ نظرى است، لذا مىفرمايد: (فَاتَّخِذْهُ وَكِيلاً) مقام توكل از شئون توحيد افعالى و نظرى است كه بداند: «لا مُوثِرَ في الْوجودِ إلّا الله»[5] ، (وَ ما تَشاوُنَ إِلّا أَنْ يَشاءَ اللهُ)[6] ،
(وَ ما تَشاوُنَ إِلّا أَنْ يَشاءَ اللهُ رَبُّ الْعالَمِينَ)[7] ، (ما قَطَعْتُمْ مِنْ لِينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوها قائِمَةً عَلى
أُصُولِها فَبِإِذْنِ اللهِ)[8] .
* * *
[1] . ترجمه ديگر: اوست پروردگار خاور و باختر، خدايى جز او نيست، پس او را كارساز خويشاختيار كن.
[2] . ]هرگز،[ به پروردگار خاوران و باختران سوگند ياد مىكنم كه ما تواناييم. سوره معارج: آيه 40.
[3] . بگو: «هان، چه مىپنداريد اگر خدا تا روز رستاخيز شب را بر شما جاويد بدارد؛ جز خداوندكدامين معبود براى شما روشنى مىآورد؟ آيا نمىشنويد؟» بگو: «هان، چه مىپنداريد اگر خدا تاروز قيامت روز را بر شما جاويد بدارد؛ جز خداوند كدامين معبود براى شما شبى مىآورد كه آرامگيريد، آيا نمىبينيد؟ و از رحمت او آنكه براى شما شب و روز را پديد آورد تا در اين يك بياراميدو در آن يك به طلب روزى برخيزيد، باشد كه سپاس گوييد». سوره قصص: آيات 71 - 73.
[4] . اله: مصدر اين واژه به معنى عبادت و حيرت است و «اله» بر وزن فِعال مصدر به معنى مألوه -معبود - مىباشد. نظر به اطلاقات قرآنى، اين واژه اعمّ از خداوند و غير آن است، لذا هر جايى كهخداوند و معبود ديگرى اعتبار شود، لفظ «اله» به كار برده مىشود و اختصاص به خداوند ندارد.(الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللهِ إِلهاً آخَرَ). (حجر96:). همچنين (هذا إِلهُكُمْ وَإِلهُ مُوسى). (كهف88:).بنابراين لفظ«اله» اسم جنس است. در آيههاى قرآن كريم هر جا اين واژه بر خداوند اطلاقگرديده، مقارن لفظ «واحد» آمده. (بقره163:؛ نساء171:؛ مائده73:؛ انعام19:؛ ابراهيم52:؛ نحل 22:و51؛ كهف110:؛ انبياء108:؛ حج34:؛ فصّلت6:؛ توبه3:؛ ص5:؛ عنكبوت46: و صافات4:) كلمه«واحد» فصل اخير معنى جنسى «اله» است، و تعيين بخش «اله» در خداوند معبود مىباشد. دربرخى موارد كه مقارن با كلمه واحد نيامده، قرينه لفظيه آن را به خداوند اختصاص داده، همچو: آيه(نَعْبُدُ إِلهَکَ وَإِلهَ آبائِکَ). (بقره133:)، (إِنَّما إِلهُكُمُ اللهُ الَّذِى). (طه98:)، (إِلى إِلهِ مُوسى).(قصص38:؛ غافر37:)، (هُوَ الَّذِى فِى السَّماءِ إِلهٌ وَفِى الأَْرْضِ إِلهٌ). (زخرف84:)، (لَنْ نَدْعُوَا مِنْدُونِهِ إِلهاً). (كهف14:)، (قالَ أَ غَيْرَ اللهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً). (اعراف140:).بنا به تفصيل فوق در كلام تهليل «لا اله إلّا الله»، الله از جنس اله به حساب آمده و استثنا متصلخواهد بود، لذا معنى اين كلام چنين است: «جز او خدايى نيست». افزون بر اينكه اگر لفظ «اله»معنى جنسى داشته باشد، با نفى آن در «لا اله» اثباتى رخ نداده - چه معنى نوعى در خارجمتحصّل است نه حقيقى - تا در استثنا نفى شود. ر.ك: دانشنامه قرآن، مدخل «اله».
[5] . كسى غير از خداوند در موجودات تأثير ندارد. ر.ك: المواقف«ايجى»: ج3، ص46؛ كتابالاربعين«قمى»: ص661 و بحار الأنوار: ج5، ص151.
[6] . و تا خدا نخواهد، شما نخواهيد خواست. سوره انسان: آيه 30.
[7] . و شما نمىخواهيد مگر آنچه را كه پروردگار جهانيان خواسته باشد. سوره تكوير: آيه 29.
[8] . آنچه درخت خرما بريديد يا آنها را دستنخورده بر ريشههايشان بر جاى نهاديد، به فرمان خدابود. سوره حشر: آيه 5.
آیه 9 «رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ..»
- بازدید: 851