زمانى كه به ابو بكر و عمر، در بارۀ اجتماع انصار در سقيفه، خبر رسيد، عمر به ابو بكر گفت: بيا به نزد برادران انصاريمان برويم تا ببينيم كه چه مىكنند. 1آن گاه، ابو بكر و عمر و ابو عبيدة بن جرّاح، به سوى سقيفه شتافتند. 2
شگفتا از كسى كه مرگ پيامبر (ص) را انكار مىكرد و به گفتۀ طبرى، «آن قدر مرگ پيامبر (ص) برايش سنگين بود كه زانوهايش، سست شد و به زمين افتاد» ، 3پيكر بىجان پيامبر (ص) را در ميان خانوادهاش رها كرد و با دوستانش به سمت سقيفه رفتند! البته اين، اوّلين بارى نبود كه مردم، پيامبر (ص) را رها مىكردند؛ بلكه در زمان حيات پيامبر خدا نيز حضرت را-كه مشغول خواندن خطبههاى نم-از جمع-ه بود-، ره-ا كردند و به س-وى ك-اروان تجارىاى كه همان ساعت وارد شهر شده بود، شتافتند و فقط دوازده مرد و هفت زن، باقى ماندند. 4خداوند نيز در سورۀ جمعه، به همين مطلب، اشاره فرموده است كه: وَ إِذٰا رَأَوْا تِجٰارَةً أَوْ لَهْواً اِنْفَضُّوا إِلَيْهٰا وَ تَرَكُوكَ قٰائِماً . 5آيا گروهى كه براى تعيين خليفه، در سقيفه تشكيل جلسه دادند، اعلان عمومى و معرّفى على (ع) به وصايت و خلافت، در روز غدير خم را فراموش كرده بودند؟ !
زبي-ر بن بكّار-كه از كهنترين مورّخان است-، در كتاب خويش مىنويسد: عموم مهاجران و انصار، شك نداشتند كه صاحب امر [حكومت] و وصىّ پيامبر خدا بعد از آن حضرت، كسى جز على نيست. 6
چگونه اين افراد، وصايت على (ع) را فراموش كردند و به دنبال تعيين خليفه بودند؟ !
پاورقی:
1) . السيرة النبوية، ابن هشام، ج4، ص307.
2) . تاريخ الطبرى، ج3، ص67؛ الكامل، ج2، ص189؛ البدء و التاريخ، ج5، ص65.
3) . تاريخ الطبرى، ج3، ص67.
4) . القرآن الكريم و روايات المدرستين، ج2، ص401 و 402.
5) . سورۀ جمعه، آيۀ 11.
6) . الأخبار الموفقيات، ص580.
رها كردن پيكر پيامبر
- بازدید: 491