بيست و يك. حسن بصرى مىگويد: پيامبر خدا (ص) در حالى كه بيمارى آخر عمرش را مىگذراند، ابو بكر را مأمور كرد كه با مردم، نماز بخواند. حسن بصرى، علّت امامت يافتن ابو بكر را اينچنين، بيان مىكند: تا مردم بدانند كه-به خدا سوگند-، صاحب و سرپرستشان بعد از پيامبر، كيست. 1عمر بن عبد العزيز، شخصى را نزد حسن بصرى فرستاد تا سؤال كند: آيا پيامبر خدا، ابو بكر را به جانشينى برگزيد؟ حسن بصرى، در پاسخ او گفت: آيا رفيق تو در شكّ است؟ سوگند به آن خدايى كه جز او خدايى نيست، قطعاً او را به جانشينى، انتخاب كرد؛ زيرا تنها او را به نماز، امر كرد، نه ديگران را، و ابو بكر، از خدا مىترسيد كه سرْ خود، بر اين مسند، تكيه زند. 2
بيست و دو. ابو عوانه (م 316 ق) ، در مسند خود، بعد از روايت نمودن بعضى از احاديث ذكر شده، مىگويد: اين احاديث، خلافت و جانشينى ابو بكر را پس از پيامبر (ص) آشكار مىكند؛ زيرا پيامبر خدا (ص) فرمود: «بايد آگاهترين شما به قرائت قرآن، بر شما امامت كند» ، و در ميان اصحاب پيامبر، افرادى بودند كه از ابو بكر، به قرائت قرآن، استادتر و آگاهتر بودند، و در ميان اصحاب پيامبر خدا، افرادى بودند كه از جهت صوت، صوتشان براى قرائت قرآن، بلندتر و آشكارتر از ابو بكر بود. همچنين، به پيامبر (ص) بارها و بارها گفته شد: به كسى جز ابو بكر، امر كنيد تا با مردم، نماز بخواند. ابو بكر، توانايى اين كار را ندارد. او مردى رقيق القلب و دلنازك است و در نمازش، گريه مىكند.
با وجود اين سخنان، حضرت، غير از ابو بكر، به كسى براى اين كار، امر نكرد و به غير او، براى اين امر، راضى نشد. حتّى بر اساس نقل ابو مسعود انصارى، پيامبر (ص) فرموده بود: «هيچ مردى در دوران قدرت و سلطنت خويش، نبايد به ديگرى اقتدا كند» . 3
اينها همه دلالت مىكنند كه او بعد از پيامبر (ص) خليفه و جانشين ايشان است.
ابن كثير، بعد از آوردن بخش عمدهاى از احاديث ياد شده و بعد از تلاش براى حلّ تناقضهاى اين احاديث، مىگويد: مقصود از احاديث ياد شده، اين است كه پيامبر خدا، ابو بكر را براى امامت نماز، بر تمام صحابه، مقدّم داشت؛ همان نمازى كه از بزرگترين اركان عملى اسلام است. 4
شيخ ابو الحسن اشعرى 5نيز مىگويد: اين كه پيامبر خدا، ابو بكر را براى نماز خواندن، مقدّم داشته است، جزو بديهيات و ضروريات اسلام است. سپس مىافزايد: مقدّم داشتن ابو بكر براى نماز، دليل اين است كه ابو بكر، داناترينِ صحابه و آگاهترينِ ايشان به قرائت قرآن بود. 6
بيست و سه. در حديثى كه علما بر صحّت آن، اتّفاق نظر دارند، ثابت شده كه پيامبر خدا (ص) فرمود: «قوم را آگاهترينِ ايشان به قرائت قرآن، امامت كند، و اگر در قرائت قرآن، دو نفر با هم برابر بودند، داناترينِ ايشان به سنّت رسول، و اگر در سنّت نيز با هم برابر بودند، مسنترينِ ايشان، و اگر در سن هم برابر بودند، آن شخصى كه زودتر اسلام آورده، امامت خواهد كرد» .
ابن كثير مىگويد: شايسته است كه اين كلام اشعرى، با آب طلا، نوشته شود. بعد مىگويد: آرى. تمام شروط امامت، در ابو بكر، جمع شده بود. 7
پاورقی:
1) . أنساب الأشراف، ج1، ص560. امّا با توجّه به منابع درجۀ اوّل تاريخى، مردم، شكّى نداشتند كه على (ع) ، بعد از پيامبر (ص) ، جانشين و وصىّ ايشان است.
2) . همان، ص561.
3) . مسند أبى عوانة، ج2، ص120.
4) . تاريخ ابن كثير، ج5، ص236.
5) . ابوالحسن على بن اسماعيل بصرى (م ح 324 ق) ، متكلّم معروف و مؤسّس مذهب اشعرى در كلام و عقايد، كه در 86 سالگى در بغداد، درگذشت (دائرة المعارف فارسى، ج1، ص156) .
6) . تاريخ ابن كثير، ج5، ص236.
7) . همان جا.
دليل خلافت ابو بكر، امامت يافتن اوست
- بازدید: 546