سى و دو. در باب فتح مكّه، از عمرو بن سلمه، نقل شده كه قومش، او را براى امامت در نماز، مقدّم داشتند؛ زيرا او بيشتر از همه، قرآن مىدانست. او مىگويد: مرا به امامت در نماز، مقدّم داشتند، در حالى كه شش يا هفت ساله بودم و بر تن من، لباسى بود كه به خاطر شكاف و پارگى آن، در هنگام سجده، از روى بدنم كنار مىرفت. زنى از نمازگزاران قبيله گفت: آيا بدن قارى قرآنتان را نمىپوشانيد؟ ! لذا براى من، لباسى خريدند و چيزى مانند آن لباس، مرا خوشحال نكرد. 1
سى و سه. اين حديث، در سنن أبى داوود ، چنين آمده: پيوسته، قومم را در گليمى (پوششى) كه شكافى داشت و زمانى كه نماز مىخواندم، پشت بدنم نمايان مىشد، امامت مىكردم.
در روايت ديگرى، از او نقل شده: در حالى بر قبيلهام، امامت مىكردم كه بر تنم، گليمى كوچك و زرد رنگ بود و زمانى كه به سجده مىرفتم، [بدنم] آشكار مىشد. يكى از زنان قبيله گفت: عورت قارىتان را از ما بپوشانيد!
پس براى من، لباسى عمّانى خريدند. . . . 2براى امامت جماعت، نه تنها عدالت شرط نيست، بلكه داشتن دين درست نيز لزومى ندارد.
سى و چهار. بخارى، در باب امامت شخص منحرف و بدعتگذار، آورده است: حسن بصرى گفت: پشت سرِ كسى كه منحرف و بدعتگذار است، نماز بخوان. بدعت او، عليه خود او به ضرر خود اوست. 3
همچنين، در همين باب، از زُهرى روايت كرده كه گفت: ما معتقد نيستيم كه مُخنَّث (مرد زننما) ، امام جماعت بشود، مگر هنگام ضرورت. 4
سى و پنج. صحابى كثير الروايه، ابو هُرَيره نيز روايت كرده است: پيامبر خدا فرمود: «نمازى كه واجب شده، واجب است پشت سرِ هر مسلمانى خوانده شود، نيكوكار باشد يا بدكار، اگر چه به گناهان كبيره نيز آلوده باشد. 5
نمىدانم چگونه برخى علما، اين آرا و نظريات را فراموش كردهاند و از امامت جماعت يافتن ابو بكر در ايام بيمارى وفات پيامبر (ص) ، خلافت و جانشينى او را نتيجه گرفتهاند؟
پاورقی:
1) . همان، ج3، ص44؛ فتح البارى، ج9، ص84.
2) . سنن أبى داوود، ج1، ص159-160. نيز، ر. ك: سنن النسائى، ج1، ص127 كه عبارت: «تكشف عورة الإمام الصبى صوناً له عن التبذّل» ، از آن، حذف شده است.
3) . صحيح البخارى، ج1، ص90(كتاب الصلاة، باب «إمامة المفتون») .
4) . همان جا.
5) . سنن أبى داوود، ج1، ص80(كتاب الصلاة، باب «إمامة البر و الفاجر») .
امامت نوجوانى كه به سن بلوغ، نرسيده بود
- بازدید: 680