آيه (1)
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَ السَّماءِ وَ الطّارِقِ
ترجمه :[1]
تفسير :
]محبت اميرالمؤمنين 7، روشنىبخش دلهاى تاريك[
(وَ السَّماءِ وَ الطّارِقِ) قسم به آسمان و طارق. و طارق از ماده طرق است به معنى دق و كوبيدن، و مطرقه به زبان ما بكوب. آن هم در شب كه در بسته باشد. و طارق كسى كه شب بر انسان وارد شود كه احتياج به كوبيدن در دارد، ومراد در اين آيه شريفه ستارهاى است كه شب طلوع مىكند. و در حديث از حضرت صادق 7 است كه ستاره زحل است كه در آسمان هفتم طلوع مىكند وتمام آسمان را روشن مىكند و آن ستاره اميرالمومنين 7 است كه ولايت ومحبت او دلهاى تاريك ]و[ ظلمانى را روشن مىكند[2] .
اقول : زحل يكى از سيارات سبع است كه قمر است و عطارد و زهره وشمس ومريخ و مشترى و زحل كه از تمام ستارهها بالاتر است و بزرگتر و به واسطه
دورى او كوچك به نظر مىآيد، حتى از شمس بزرگتر است[3] ، و بعضى گفتند :
ثرياست[4] ، و بعضى گفتند: قمر است[5] ، و بعضى گفتند: مطلق ستارههاست كه شب
طلوع دارد[6] ، و ستاره زحل در نظر اهل نجوم ستاره نحس است، لكن از حضرت
صادق 7 است كه نهى اكيد فرمود از اين قول[7] .
]بى پايه و بى اساس بودن سعد و نحس دانستن ستارهها[
اقول : سعد و نحس در ستارهها غلط محض است كه در تقاويم مىنويسند :
اوضاع كواكب در اين ماه دلالت دارد بر فلان و فلان و هر روز را مناسب با
يك چيز مىدانند، لذا فرمودند: «الْمُنَجِّمُ كَذَّابٌ»[8] ، سعادت و نحوست در ]اثر[
اعمال و افعال بندگان است. از ]اثر[ عبادت و معصيت، ]روزها[ بر يكى سعد
و بر ديگرى نحس ]مىشود[. بلى، آنچه در اخبار براى بعض اعمال رسيده
مىبوسيم و به چشم مىگذاريم، مثل: «لا تَزَوَّجُوا وَ الْقَمَرَ فِي الْعَقْرَب»[9] ،
يا بعض ايام هفته مناسب بعض اعمال است، يا ايام متبركه مثل شب جمعه
و روز جمعه و ايام سعيده اعياد اسلامى و ماههاى شريفه، مثل شهر صيام و ليالى
قدر و امثال اينها. و اينها هم مربوط به ستارهها و مقارنه و مقابله و تربيع
و تثليث[10] آنها نيست. هر عمل خيرى سعادتها دارد و هر شرّى نحوستها.
* * *
[1] . ر.ك: الخصال: باب12، ص489، ح68؛ الاحتجاج «طبرسى»: ج2، ص101.
[2] . بر اساس يافتههاى علمى ـ نجومى ، تمامى سيارات منظومه شمسى كوچكتر از ستارگان از جملهخورشيد مىباشند.
[3] . ر.ك: تفسير سمعانى: ج6، ص203؛ تفسير قرطبى: ج20، ص1 و البحر المحيط: ج8، ص488.
[4] . ر.ك: مجمع البيان: ج10، ص714.
[5] . ر.ك: تفسير التبيان: ج10، ص323؛ تفسير قرطبى: ج20، ص1 و الاتقان فى علوم القرآن: ج2،ص227.
[6] . ر.ك: الخصال: باب12، ص489، ح68؛ الاحتجاج «طبرسى»: ج2، ص101.
[7] . مُنَجّم دروغگوست. چنين جملهاى يافت نشد، لكن روايتى از پيامبر اسلام 9 نقل شده كه فرمود: «مَن صَدَّقَ كاهِناً أو مُنَجِّماً فَهوَ كافِرٌ بِما اُنْزِلَ عَلَى مُحَمّد؛ هر كس كاهن يا منجّمى را تصديق كند،پس او بر آنچه بر محمد نازل شده كافر شده است». ر. ك: المعتبر: ج2، ص688؛ مسالك الافهام :ج2، شرح ص53 ووسائل الشيعة: ج10، ص297، ح2.
[8] . در حالى كه قمر در عقرب است ازدواج نكنيد. ر.ك: كافى: ج8، ص275، ح416؛ عيون اخبارالرضا: ج1، ص260 و تهذيب الأحكام: ج7، ص407، ح2. در اين منابع و منابع ديگر روايت به اينصورت است: «مَنْ تَزَوَّجَ وَالْقَمَرُ فى الْعَقرَبِ لَمْ يَرَ الْحُسْنى ؛ هر كس ازدواج كند و قمر در برج عقربباشد، خوشبختى را نمىبيند».
[9] . مقارنه: وضعيتى كه در آن، فاصله سياره از خورشيد كمترين مقدار باشد و زمين، سياره وخورشيد در كنار يكديگر ديده شوند؛ قِران. مقابله: وضعيتى كه در آن زاويه دورىِ سياره ازخورشيد 180 درجه است و سمت خورشيد و سياره در آسمان در مقابل يكديگر است. تربيع: قرارگرفتن يك سياره در فاصله نود درجه سيارهاى ديگر از منطقة البروج. تثليث: قرار گرفتن يكبرج يا يك سياره در فاصله 120 درجه برج يا سياره ديگر كه آن را دال بر محبت مىدانند.
[10] . و تو چه دانى كه اختر شبگرد چيست؟
آیه 1 «وَ السَّماءِ وَ الطّارِقِ»
- بازدید: 554