اگر مستند خبر مصحف امام، روايات جمع قرآن پس از فوت پيامبر باشد، چون در اين اخبار بطور صريح سخن از جمع قرآن رفته و عبارتهايى چون: حتى يجمع القرآن (فهرست ابن النديم/30) ، لا اخرج حتى اجمع القرآن (تفسير عياشى، ج 3/70) ، «ففرغ الى كتاب اللّه و أخذ يجمعه 1فى مصحف» ، (بحار الانوار، ج 28/231) ، «المصحف الذى جمعه امير المؤمنين» (همان، ج 53/36) و تعبيرات فراوان ديگر، روشن مىشود كه سخن درباره مصحف، كارى در زمينه قرآن بوده است، و اگر در آن زمان اصطلاح «مصحف» نسبت به غير قرآن بكار برده مىشده و يا براى موارد مشترك مىآمده، اما در اينجا مصحف ناظر به قرآن بوده است، و به اين دليل كه مصحف فاطمه عليها السّلام قرآن نبوده است و حتى در سياق كتابهاى تفسيرى مخلوط از قرآن و توضيحات نويسندگان نبوده است، نبايد مصحف امام را در رديف مصحف فاطمه عليها السّلام قرار داد و همانطوركه بعدا توضيح خواهيم داد، اتفاقا ائمه معصومين در كلماتشان اصرار داشتهاند كه نشان دهند مصحف فاطمه عليها السّلام به هيچ وجه قرآن نيست تا مبادا اين اشتباه به موارد ديگر سرايت كند و يا نقل از مصحف فاطمه عليها السّلام به عنوان قرآن تلقى شود.
از سوى ديگر، اينكه اين كتاب تماما قرآن نباشد و در آن مطالبى به جز قرآن آمده باشد، اين هم مورد اتفاق مورخين و مفسرين است. پيش از اين از شيخ مفيد نقل كرديم كه درباره مصحف حضرت مىگفت آنچه در مصحف حضرت نوشته شده بيان تأويلات و تفسير معانى و مطالبى است
كه از جمله كلام اللّه به حساب نمىآيد. 2فيض كاشانى نيز به صراحت در مقدمۀ ششم تفسير خود به مناسبت توضيح اين جمله كه در روايات در باب مصحف امام آمده: «كتب فى مصحفه الناسخ و المنسوخ» ، مىنويسد:
معلوم است كه حكم به تعيين ناسخ و منسوخ در آيات از قبيل تفسير و بيان است، نه اينكه جزو قرآن باشد. 3
ابو عبد اللّه زنجانى (م 1319 ش) هم در توصيف مصحف امام مىنويسد كه اين مصحف مركب از 7 جزء و حجم آن چنان گسترده بوده كه حضرت مجبور شده براى حمل آن از شتر استفاده كند. 4
آقاى خويى هم مىنويسد: اينكه مصحف مشتمل بر زياداتى اضافه بر قرآن داشته، باز ترديدناپذير است، اما روشن است كه اين معنا دلالت بر اين ندارد كه اين زيادات از قرآن باشد، بلكه افزودههايى است تفسيرى و تأويلى. 5
ريشه اين برداشت در خود روايات است كه به وضوح روشن مىكند اين مصحف، تنها قرآن نبوده است.
در روايات سليم بن قيس آمده است: «فلما جمعه كله و كتبه بيده تنزيله و تأويله و الناسخ منه و المنسوخ» 6، اگر مصحف تنها قرآن است، ديگر «كتبه بيده تنزيله و تأويله» معنا ندارد، حتما منظور توضيحات و تفسير آيهها بوده تا ميان تنزيل و تأويل، ناسخ و منسوخ تفاوت گذاشته شود، به ويژه كه در ذيل همين خبر آمده است كه حضرت اتمام حجت مىكند كه مباد
روزى برسد و بگوييد: على، كسى كه از پيامبر اين آيات را آموخته و تأويل آنها را ياد گرفته، چرا ما را به غفلت گذاشته و مطالب را براى ما بيان نكرده است. 7
در خبر ديگرى كه باز از سليم نقل مىشود، حضرت در خطاب به عثمان مىگويد: «انّ كل آية انزلها اللّه-جل و علا على محمد-صلى اللّه عليه و آله-عندى باملاء رسول اللّه و خط يدى و تأويل كل آية انزلها اللّه على محمد و كل حلال و حرام او حد او حكم او شىء تحتاج اليه الامة الى يوم القيامة مكتوب باملاء رسول اللّه و خط يدى حتى ارش الخدش» . 8
بدرستى هر آيهاى كه خداوند بر پيامبر خدا (ص) نازل كرد پيش من است و به املاى او و دست خط من است. همچنين تأويل هر آيهاى كه خدا بر پيامبر خود نازل كرد و هر حلال و حرام يا حد يا حكم يا هر چيزى كه مردم به آن تا روز قيامت نياز دارند در اين مصحف با املاى پيامبر خدا نوشته شده و خط من است، حتى جريمه خدشهاى كه به بدن كسى وارد شود.
از اين خبر نيز به خوبى استفاده مىشود كه افزون بر ذكر آيات، تأويل آن بيان شده و تأويل غير از قرآن است. همچنين توضيح هر حلال و حرام يا بيان حدود و احكام به ويژه با اين توضيح كه حدود احكام و نيازهاى امت اسلامى تا قيامت در اين مصحف وجود داشته، حكايت از گستردگى و فزونى از قرآن بوده است، در صورتى كه اگر منظور همان كلمات آيات و سورهها باشد، وجهى براى ذكر آنها نبوده، و دليلى بر تأكيد و ذكر تفاوت اين مصحف بر مصحفهاى ديگر نبوده و ديگر نيازى به اين استدلال نداشت كه در ذيل روايت بگويد:
«أنّ رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اسرّ إلىّ فى مرضه مفتاح الف باب من العلم يفتح كل باب الف باب» . 9
اينكه على از اسرارى سخن مىگويد كه در هنگام فوت پيامبر از حضرت آموخته، مطالبى كه كليد هزار باب علم مىشده تا آنها را بنويسد، آيا چيزى جز قرآن و در تفسير و توضيح كلمات وحى بوده است؟ بىگمان اين مطالب از دانستنيهايى بوده كه حضرت على آن را آموخته و به كتابت در آورده است.
شاهد ديگر بر اينكه مصحف امام افزون بر قرآن بوده، محاجهاى است ميان امام حسن مجتبى و معاوية بن ابى سفيان كه بنا بر نقل سليم از عبد اللّه بن جعفر كه چگونگى برخورد امام على را درباره مصحف چنين شرح مىدهد:
اى معاويه، خليفه دوم مرا در زمان امارت خود بسوى علىّ بن أبى طالب فرستاد و گفت: تصميم گرفتهام قرآنى در مصحف بنويسم، پس آنچه از قرآن نوشتهاى براى ما بفرست. حضرت در پاسخ گفت: قسم به خدا پيش از آنكه كتابم به دست شما برسد، بايد گردنم را بزنيد. من به حضرت گفتم: براى چه؟ فرمود: چون خداوند متعال مىفرمايد: لاٰ يَمَسُّهُ إِلاَّ اَلْمُطَهَّرُونَ 10، يعنى همه آنچه در اين كتاب است به آن نمىرسد مگر اينكه مطهر و تزكيه شده باشند. در اين هنگام عمر غضبناك شد و گفت: فرزند ابى طالب گمان كرده است كه علم پيش احدى غير از او نيست. 11
اين روايت دلالت دارد كه عمر از حضرت آنچه مربوط به قرآن است طلب مىكند و امام در پاسخ او از چيزهايى امتناع مىكند كه قرآن نيست و جزو تفكيكناپذير مصحف حضرت به حساب مىآيد. زيرا براى جمع قرآن مشكلى نبود كه براى آن بخواهند كمك بگيرند (اين كار قبلا انجام شده بود) و لذا مىفرمايد: «لا يناله كله الاّ المطهرون» .
اين مطلب از روايت ديگرى از طلحه در همين سياق بهتر روشن مىشود. از حضرت از جمعآورى كه عمر و عثمان در باب قرآن انجام دادهاند سؤال مىكند آيا همه آنها قرآن بوده يا چيزهاى ديگرى بوده است؟ حضرت پاسخ مىدهد:
«بل هو قرآن كله إن اخذتم بما فيه نجوتم من النار و دخلتم الجنة، فإنّ فيه حجتنا و بيان امرنا و حقنا و فرض طاعتنا، فقال طلحة حسبي، اما ذا كان قرآنا فحسبى. 12» امام مىفرمايد آنچه در پيش صحابه وجود دارد همهاش قرآن است.
اگر به آن اخذ كنيد و به آن عمل كنيد از آتش رهايى مىيابيد و در بهشت وارد مىشويد. زيرا در اين قرآن حجت و بيان امر و حق ما و لزوم اطاعت از ما آمده. در اين هنگام طلحه گفت: اگر اين چنين است پس ما را بس است.
اين عبارت نشان مىدهد كه آنچه حضرت گردآورى كرده تنها قرآن نبوده وگرنه حضرت بايد مىگفت اين مصاحف موجود، تمام قرآن نيست و مطالب بسيارى حذف شده است، يا مىگفت در آن زياده است و چون حضرت مىفرمايد: «بل هو قرآن كله» ، شاهد بر اين نكته است كه در دست حضرت چيزى بوده افزون بر كلمات الهى، و لذا در مرتبه بعد طلحه سؤال مىكند: «فاخبرنى عما فى يديك من القرآن و تأويله و علم الحلال و الحرام الى من تدفعه» ؟ به من خبر بده از آنچه پيش توست از قرآن و تاويل و علم حلال و حرام آنها را به چه كسى واگذار مىكنى؟ طلحه طبق اين روايت، كتاب حضرت را افزون بر قرآن، يعنى بيان تأويل و علم احكام حلال و حرام مىداند.
گويا براى طلحه مسلم بوده كه كتاب حضرت به جز قرآن مباحث ديگرى در برداشته است.
بنابراين از نظر محتوا مصحف امام بطور مسلم مطالبى افزون بر قرآن داشته كه امروز در اصطلاح ما اسم آن را تفسير مىگذاريم و در آن زمان به هر كتابى مدون، مصحف مىگفتهاند.
پاورقی:
1) -در نسخه مصحح تفسير عياشى (ج 3/70) برخلاف بحار الانوار، عبارت بجمعه آمده است و ظاهرا همين تعبير درستتر باشد.
2) -مصنفات الشيخ المفيد، ج 4/81، كتاب اوائل المقالات.
3) -تفسير صافى، ج 1/47.
4) -تاريخ القرآن/76.
5) -خويى، البيان/222.
6) -كتاب سليم بن قيس، ج 2/581، مجلسى، بحار الانوار، ج 89/40.
7) -همان/582.
8) -همان/657، و مجلسى همان/41.
9) -همان/658.
10) -سوره الواقعة/79.
11) -كتاب سليم، ج 2/848.
12) -همان/659.
محتواى مصحف امام على
- بازدید: 472