بحث محكم و متشابه يكى از مباحث اساسى و در عين حال پيچيده علوم قرآن است. ريشه اين بحث در خود قرآن نهفته كه در سوره آل عمران آيه هفتم به آن اشاره مىكند و در يك توصيف كلى برخى آيات را محكم و برخى از آيات را متشابه مىداند. قرآن تشابه در آيه را بگونهاى وصف نموده كه وجودش موجب سوء استفاده كژدلان و فتنهانگيزان و تأويلسازان مىگردد.
در گزارشهاى مختلفى كه درباره مصحف امام آمده از جمله خصيصههايى كه ذكر شده اين است كه در اين كتاب محكم و متشابه آمده است:
«و لقد احضروا الكتاب كمّلا مشتملا على التأويل و التنزيل و المحكم و المتشابه» . 1
امام كتاب را تماما در پيش آنها حاضر كرد، در حالى كه شامل تأويل و تنزيل و محكم و متشابه بود.
پيش از اينكه بخواهيم به مفاد اين جمله بپردازيم، بايسته است به اهميت محكم و متشابه از ديدگاه حضرت بپردازيم.
سابقه بحث به اينجا بر مىگردد كه امير مؤمنان در مواردى مختلف طبق نقل راويان به تقسيمبندى قرآن و اهميت آگاهى به محكم و متشابه تأكيد مىكند. اين تأكيد هم در منابع اهل سنت آمده است و هم در منابع شيعه. به عنوان نمونه:
1-سجزى 2(م 444) در كتاب الابانة الكبرى فى مسئلة القرآن از على عليه السّلام نقل مىكند:
«انزل القرآن على عشرة احرف، بشير و نذير و ناسخ و منسوخ، و عظة و مثل و محكم و متشابه و حلال و حرام.» 3قرآن كريم بر ده پايه نازل شده است: بشارت است و انذار، ناسخ و منسوخ، موعظه و مثل، محكم و متشابه و حلال و حرام.
2-حضرت در نهج البلاغه بنا بر نقل سيد رضى به ضرورت توجه به گوناگونى كلام اشاره مىكند و مىفرمايد: در دست مردم حق و باطل، راست و دروغ، ناسخ و منسوخ و عام و خاص و محكم و متشابهى است، كه افراد در برخورد با آنها متفاوت هستند، آنگاه چندين دسته را ذكر مىكند و تنها دستهاى (چهارم) را مىستايد كه حديث را به خوبى مىشناسد و در برخورد با آن به گونه مناسب عمل مىكند:
«فهو حفظ الناسخ فعمل به، او حفظ المنسوخ فجنّب عنه، و عرف الخاص و العام و المحكم و المتشابه، فوضع كل شىء موضعه.» 4افزون بر اين در روايات ديگر خود حضرت، مفاد و مصاديق محكم و متشابه را شرح مىدهد. مثلا در جايى محكمات را آنهايى مىداند كه حلال و حرام و فرائض را بيان مىكند و از جهتى ناسخ احكام پيشين است و متشابهات را منسوخات احكام و شرايع پيشين و مثلها و قسمها و آنهايى مىداند كه بايد به آنها ايمان آورد و عمل به آنها ممكن نيست. 5يا در معرفى بيمار دلان (اهل زيغ) مىگويد: كسانى هستند كه بجاى حمل متشابه بر محكم، محكم را بر متشابه حمل مىكنند. 6و روايات ديگرى كه در اين باب از حضرت رسيده 7، زوايايى چند از بحث را روشن كرده است. لذا با اين اهتمامى كه امام عليه السّلام نسبت به روشن كردن محكم و متشابه داشته و در نقل اخبار مصحف آمده، طبيعى است كه حضرت به مسئله محكم و متشابه پرداخته باشد و اين دور از واقعيت به نظر نمىرسد كه در كتاب خود موارد اين موضوع را نشان داده باشد.
اكنون با اين توضيحات به سراغ جمله يادشده رفته و مفاد آن را مورد بررسى قرار دهيم و ببينيم منظور از اين جمله چيست؟ اينكه منظور از «مشتملا. . . المحكم و المتشابه» ، اين باشد كه آيات محكم و متشابه در اين مصحف وجود دارد. در اين صورت ذكر امتيازى به عنوان محكم و متشابه در مصحف امام نياز به گفتن ندارد، چون در هر مصحفى و قرآنى آياتش به تصريح خود قرآن-يا محكم است يا متشابه، پس بايد منظور مطلبى بيش از ذكر آيه باشد.
در اين جمله دو احتمال مطرح است:
1-در ترتيب آيات در اين مصحف اول آيات متشابه آمده سپس آيات محكم. همانطورىكه قائلين به ترتيب نزولى همواره چنين روندى را مطرح مىكنند و مىگويند حضرت سورههاى مكى را مقدم بر سورههاى مدنى و آيات منسوخ را مقدم بر آيات ناسخ قرار داده است. معناى اين تعبير اين است كه اين دو دسته در كنار يكديگر و بر خلاف مكى و مدنى و منسوخ و ناسخ (كه ترتيب آنها تاريخى است) به ترتيب منطقى آمده، گرچه لازم نيست رعايت ترتيب تاريخى حفظ شده باشد. زيرا چه بسا آيهاى متشابه است، اما پس از آيه محكم نازل شده باشد. اما اشكال چنين ترتيبى اين است كه آيات قرآن چنين نيست كه اگر متشابه دارد، از هر جهتى متشابه باشد يا محكمات قرآن از هر جهتى محكم باشد. ممكن است آيهاى از جهتى محكم و از جهتى متشابه باشد، يا يك آيه نسبت به چندين آيه نقش محكم را ايفا كند و جهتدهنده مفاد متشابه باشد. در مورد آيات ناسخ و منسوخ، چون نسبت ميان آنها مشخص و روشن است به راحتى مىتوان با طرح تقديم منسوخ و در رتبه بعد ناسخ، حكم و نسبت آنها را روشن كرد، اما در مورد وصف محكم و احكام چنين نقش مستقيمى ايفا نمىكند و نسبت برقرار نمىشود. نقش محكم نقش سلبى ايفا مىكند و هندسه متشابه را تغيير مىدهد. 8مثلا در مورد آيه شريفه: اَلرَّحْمٰنُ عَلَى اَلْعَرْشِ اِسْتَوىٰ (طه/5) كه از آيات متشابه قرآن شمرده مىشود در آن استواى الهى بر عرش روشن نيست كه از چه نوع استقرارى است، آيا از سنخ استواى موجودات مادى مانند انسان است كه بر سرير قدرت تكيه مىدهند و از مركز فرماندهى و عرش و تخت پادشاهى به تمشيت امور مىپردازند، يا از سنخ ديگرى است. اگر از قسم نخست باشد كه عدهاى از مجسّمه و مشبّهه به آن گرايش پيدا كردهاند، بگونهاى تفسير مىشود و اگر از قسم دوم باشد بگونهاى ديگر. به همين دليل اين آيه از آيات متشابه قرآن به حساب مىآيد. اما آياتى از قرآن اين آيه را روشن كرده و با بيان سلبى مراد را روشن ساخته است و فرموده است: لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ (شورى/11) خداوند متعال مانندش نيست كه شما بخواهيد او را با ديگران مقايسه و سرير قدرت او را به سرير قدرت انسان تشبيه كنيد. و از اين نمونهها بسيار است كه با همين آيه مفاد و مصداق آن روشن مىشود مانند: وَ جٰاءَ رَبُّكَ وَ اَلْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا (الفجر/22) وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نٰاضِرَةٌ إِلىٰ رَبِّهٰا نٰاظِرَةٌ (القيامة/23) با آنكه ظاهر در آيه آمدن خدا و ملائكه و صف كشيدن آنها و يا ديدن خدا در روز قيامت مطرح مىگردد و دهها آيهاى كه به وصف افعال خدا مىپردازد و روشن شدن آن با همين آيه انجام مىگيرد.
بنابراين احتمال كه در مصحف على عليه السّلام آيات محكم بر متشابه مقدم شده است ترتيب مكى و مدنى بهم آيات به هم مىخورد، و وانگهى چنين كه آيهاى از هر جهت محكم يا متشابه باشد، ممكن است آيهاى از جهتى محكم و از جهتى متشابه باشد. در اين صورت نمىتوان به طور مطلق آياتى را بر آيات ديگر مقدم ساخت.
2-احتمال ديگر درباره ذكر محكم و متشابه در مصحف امام اين است كه حضرت هر آيهاى را كه تشابه داشته، با آوردن توضيحات و ذكر محكمات، از تشابه خارج ساخته باشد، چنانكه مفسرين براى توضيح آيهاى از آيات ديگر استمداد مىجويند و قرآن را به قرآن يا حديث نبوى تفسير مىكنند. در اين صورت بدون اينكه ترتيب و نظم آيات به هم بريزد، يا همه آيات متشابه در يكجا و در پى آن آيات محكم قرار گيرد، مفاد آيه روشن مىگردد.
آنچه درباره متشابهات گفته شد، پيش از اين درباره ناسخ و منسوخ يا شأن نزول هم گفته شد و توضيحات آن آورده شد. نمونه روشن آن روايتى است از حضرت در مورد آيه اَلرَّحْمٰنُ عَلَى اَلْعَرْشِ اِسْتَوىٰ (طه/5) كه ايشان مىفرمايد: منظور از مستقر بودن بر تخت و سرير، احاطه خداوند بر تدبير و استعلاى امور است ازاينرو گمان نشود كه عرش خداوند مانند تخت پادشاهان است. عرش بلكه خداوند مركز تدبير امور است. 9
بنابراين با توضيحاتى كه داده شد، ذكر محكمات و متشابهات در مصحف امام از سنخ تفسير و تأكيد و توضيح نقاط مبهم قرآن مانند: بيان تأويلات و جمع ميان ناسخ و منسوخ و توضيح و تفصيل آيات متشابه با استمداد از آيات محكم است.
افزون بر توضيحى كه در مورد چگونگى مصحف امام نسبت به محكم و متشابه عرضه شد، حتى اگر دليلى بر چگونگى مصحف امام نداشتيم، گزارشهاى ديگرى كه در زمينه تفسير و تأويل آن حضرت نقل شده ما را به چگونگى روشن حضرت در باب محكم و متشابه دلالت مىكند. در سراسر روايات تفسيرى كه از ايشان يا از ائمه اهل بيت نقل شده است، به دست مىآوريم، مصحف امام با اتخاذ روش قرآن به قرآن به تفسير و توضيح كلمات و آيات روى آورده و بيش از آنكه چندين قرن بگذرد تا اين روش زواياى آن مشخص و در نهايت تثبيت شود، مورد توجه و عمل امام امير مؤمنان عليه السّلام بوده است. 10
پاورقی:
1) -مجلسى، بحار الانوار، ج 90/226. طبرسى، الاحتجاج، ج 1/257.
2) -عبيد اللّه بن سعيد بن حاتم السجزى (منسوب به روستايى در سجستان يا سيستان) نك معجم المؤلفين، ج 6/239.
3) -المتقى، علاء الدين، كنز العمال، ج 2/16، ح 2956، بيروت، مؤسسة الرسالة،1399 ق.
4) -نهج البلاغه، خطبه 210، از چاپ صبحى صالح/130.
5) -سيوطى، الدر المنثور، ج 2/144، ذيل آيه 7 سوره آل عمران، بيروت، دار الفكر،1993 م /1414 ق.
6) -سيوطى، الدر المنثور، ج 2/144، ذيل آيه 7 سوره آل عمران، بيروت، دار الفكر،1993 م /1414 ق.
7) -همان/145.
8) -براى تفصيل آن نك: قبانچى، سيد حسن، مسند الامام على، ج 2/38، تهران، دار الاسوه،1420 ق. ) -درباره نقش محكم نسبت به متشابه و بحثهايى كه درباره ايجاب و سلب آمده نگاه كنيد به مقالهاى از اين جانب: پيام حوزه، سال چهارم، شماره 16، گامى در شناخت محكم و متشابه/74.
9) -حويزى، تفسير نور الثقلين، ج 3/369-370. اين مطلب از چند روايت برگرفته شده است. نك: حديث 17،26،28،29. قم، مطبعة الحكمة، تحقيق سيد هاشم رسولى محلاتى، بىتا.
10) -براى مراجعه به اين نمونهها از روايات امام نك: قبانچى مسند امام على، ج 2/11- 333.
بيان محكم و متشابه
- بازدید: 469