آيه (3)
ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلى
ترجمه :
3. پروردگار تو، تو را ترك و رها نكرده و غضب نفرموده[1] .
تفسير :
(ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ) از ماده وداع است، به معنى جدايى. و در باب زيارات ائمّه: موقعى كه مىخواهند مرخص شوند زيارت وداع مىخوانند، و دو دوست كه از هم جدا مىشوند با يكديگر وداع مىكنند، و وديعه كه دست ديگرى مىسپارند از خود جدا مىكند. مىفرمايد: پروردگار تو نظر لطف و عنايتش را از تو برنداشته و تو را رها نكرده و از مقام تو چيزى كاسته نفرموده.
(وَ ما قَلى) و از تو رنجش و غضب و بىاعتنايى نفرموده. مفسرين گفتند: شأن نزول اين آيه اين بود كه مدتى تأخير افتاد در وحى و آمدن جبرئيل و نزول قرآن؛ حضرت خديجه خدمت پيغمبر عرض كرد كه: خداوند شما را رها كرده و بىاعتنايى فرموده اين سوره مباركه نازل شد[2] .
اقول : ما مدركى براى اين پيدا نكرديم و مناسب با مقام حضرت رسالت9 نيست با آن معرفت و علومى كه در همان عالم نورانيت به او افاضه شده كه فرمود: «كُنْتُ نَبِيّاً و آدَمُ بَيْنَ الْماءِ وَ الطِّينِ»[3] . و از همين جهت يك مذاكراتى و اختلافاتى بين مسلمين
هست كه حضرت رسول 9 قبل از بعثت بر چه طريقهاى مشى مىفرمود در اين مدت چهل سال؟ بعض اهل تسنن كه عصمت را در انبيا و خلفاى آنها معتقد نيستند براى كار خلفاى ثلاثه العياذ ]بالله[ گفتند: مشرك بوده، سپس موحد شد، بعضى چون اين كلام را بسيار زشت مىدانند گفتند: تابع دين مسيح بوده[4] ، بعضى گفتند: تابع دين ابراهيم بوده
كه شريعتش در بنى اسماعيل تا زمان بعثت باقى بود[5] و اين هم منافى با مقام افضليت
حضرت است بر تمام انبيا، زيرا البته متبوع افضل از تابع مىشود. لذا ما گفتيم
و اخبار داريم كه حضرت بر دين خود بود و مقام نبوت را دارا بود، فقط مأمور به دعوت نبود تا زمانى كه مبعوث به رسالت شد، بلكه گذشت كه اميرالمومنين 7 هم قبل از رسالت حضرت رسول بر طبق همين طريقه بوده كه هر دو نور واحد بودند كه فرمود : «خُلِقْتُ أنا وَ عَلِيُّ مِنْ نُورٍ واحِدٍ»[6] .
و دارد همان حين ولادت اميرالمومنين 7 مىفرمايد: چون زبان پيغمبر در دهان من گذارده شد، هزار باب از علم به روى من مفتوح شد كه از هر بابى هزار باب علم مفتوح گرديد و سوره مباركه مومنون را بر پيغمبر قرائت فرمود: (بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ * قَدْ أَفْلَحَ الْمُوْمِنُونَ)[7] و پيغمبر فرمود: «قَدْ اُفْلِحُوا بِکَ يا عَلِيٌّ»[8] . بلكه حضرت
ابى طالب و فاطمه بنت اسد هر دو بر دين ابراهيم بودند[9] و ]ابوطالب[ آخرين وصى
ابراهيم بود[10] چنان كه آبا و اجداد اين خاندان تمام بر دين حق بودند كه مكرر تذكر
دادهايم و اخبارش را اشاره كردهايم، پس بنائاً على هذا معناى اين آيه اين است كه از زمان خلقت نور مقدس تو مشمول الطاف و عنايات و تفضلات پروردگار خود بودهاى و هيچگونه بىاعتنايى به تو نشده و تو را رها نكرده و ملالت از تو پيدا نكرده.
* * *
[1] . به نام خداوند بخشنده مهربان. به راستى كه مؤمنان رستگار شدند. سوره مؤمنون: آيه 1.
[2] . به راستى كه با تو رستگار شدند، اى على. ر.ك: امالى طوسى: ص708، ح1؛ مناقب آل ابى طالب :ج2، ص23؛ مدينة المعاجز: ج1، ص48 و بحارالأنوار: ج35، ص18، ح14.
[3] . همان.
[4] . درباره مقام ابى طالب 7: ر.ك: كافى: ج1، ص445، ح18 و الغدير: ج7، ص389 به نقل از ضياءالعالمين «فتونى».
[5] . ترجمه ديگر: و قطعاً آخرت براى تو از دنيا نيكوتر خواهد بود.
[6] . دنيا مكانى است كه با رنج و سختى پيچيده و به فريب و نيرنگ شناخته شده. نهج البلاغة :ص462، خطبه 226؛ مناقب خوارزمى: ص370، ح389؛ جامع السعادات: ج1، ص304 و بحارالأنوار: ج70، ص82، ح45 (با اندكى تفاوت ).
[7] . اولين چيزى كه خدا خلق كرد نور من است. ر.ك: المواقف«ايجى»: ج2، ص686؛ عوالى اللالى :ج4، ص99 و بحارالأنوار: ج1، ص97.
[8] . اولين چيزى كه خداوند خلق كرد عقل است. ر.ك: شرح نهج البلاغة«ابن ميثم بحرانى»: ج2،ص378؛ عوالى اللالى: ج4، ص99 و بحارالأنوار: ج1، ص97، ح8.
[9] . و پاسى از شب را زنده دار، تا براى تو به منزله نافلهاى باشد، اميد كه پروردگارت تو را به مقامىستوده برساند. سوره إسراء: آيه 79.
[10] . ر.ك: همين تفسير: ج1، ص212، ذيل تفسير آيه 1 سوره حمد.
آیه 3 «ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ..»
- بازدید: 444