آيه (7)
وَ وَجَدَکَ ضَالّاً فَهَدى
ترجمه :[1]
تفسير :
]اشتباهات و خطاهاى مفسران در تفسير اين آيه[
در تفسير اين آيه اقوال مفسرين بسيار است كه از آنها بوى كفر و ضلالت مىآيد و حقير شرم مىكنم از نقل اين اقوال و اكتفا مىكنم به نقل اخبارى كه از
حضرت رضا7 در مباحثه با مأمون و ساير اخبار كه خلاصه آن اينكه حضرت
در نظر كفار و مشركين، كه معرفت به مقامات و شئونات آن نداشتند و او را در
ضلالت مىپنداشتند، خداوند تبارك و تعالى چنان قلوب آنها را منقلب كرد كه
او را هادى كل شناختند[2] به معجزات باهرات و نزول قرآن و علوم ظاهر از آن
حضرت و اخلاق حميده او و رفتار و كردار او كه مفاد آيه شريفه در سوره بعد است : (وَ رَفَعْنا لَکَ ذِكْرَکَ)[3] .
اقول : آنچه به نظر مىرسد اگر نگوييد كه تفسير به رأى است اينكه ممكن فى حد ذاته ليس صرف است، هيچ از خود ندارد، هر چه دارد از خداى خود دارد. مفاد اين جمله شايد اين باشد كه تو از خود هيچ نداشتى اين همه شئون و مقامات كه اشرف ممكنات شدهاى خداى متعال به تو عنايت فرموده و الله العالم.
* * *
[1] . روايت به اين صورت آمده است: «ما قامَ وَلا استقامَ دِيني إلّا بِشَيئين: مال خديجة و سيف على بن ابىطالب». ر.ك: شجره طوبى: ج2، ص233.
[2] . و آنچه را خدا از آنان به رسم غنيمت عايد پيامبر خود گردانيد، شما براى تصاحب آن اسب ياشترى بر آن نتاختيد. سوره حشر: آيه 6.
[3] . آنچه خدا از دارايى ساكنان آن قريهها عايد پيامبرش گردانيد. همان: آيه 7.
آیه 7 «وَ وَجَدَکَ ضَالّاً فَهَدى»
- بازدید: 434