تشرف توفيقى

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

 جناب حجة الاسلام شاه آبادى نقل كرد:
روزى به همراه استاد محمد رضا حكيمى به محضر يكى از بزرگان موثق تهران، رفته بوديم. آن عالم بزرگ به نقل از مرحوم استادشان، عابد زاهد وعارف ربانى شيخ حسنعلى نخودكى و او نيز از استادش نقل كرد كه:
در ايام جوانى در نجف اشرف به درس وبحث مشغول بودم. روزى جوانى ساده اى به نزدم آمد واز من، تدريس جامع المقدمات را خواست. من با اين كه وقتى اندك داشتم، بر اثر اصرارهاى مكرر او، تدريس براى وى را پذيرفتم، ولى با گذشت چند روز متوجه شدم كه استعداد وتوانايى فهم شاگرد بسيار اندك است واو عليرغم تلاش مخلصانه اش، توانايى فهم مطلب را ندارد؟!
من در عين حال چون ديدم او براى نوكرى امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف به سراغ طلبگى آمده است، شرم كرده وچيزى به روى خود نمى آوردم، تا مبادا شاگردى از شاگردان آن حضرت را آزرده خاطر كنم.
ايامى بدين منوال گذشت، تا آن كه روزى او براى تحصيل نيامد واز آن روز به بعد نيز نيامد كه نيامد.
سالها از اين ماجرا گذشت، تا آن كه او را در بازار نجف در حالى ديدم كه معمم شده ولباس پوشيده است!؟
پس از سلام، حالش را پرسيدم، پاسخهايى كه بسيار پرمعنا بود. زود متوجه شدم كه اين پاسخها وحالات رفتارى وى كاملا غير عادى است. پس از او براى صرف نهار به حجره ام دعوت كرده واو نيز پذيرفت.
پس از آمدن شاگردم به حجره وپذيرايى اوليه، از درس وبحثش پرسيدم. او ابتدا نمى خواست تاريخچه زندگى اش را بگويد، ولى پس از اصرارم وبخصوص توجه دادنش به اين كه بر او حق استادى دارم، او به ناچار لب به سخن گشود وگفت:
حتما يادتان هست كه شما هر چه درس مى داديد وتوضيح مى فرموديد، كمتر مى فهميدم. پس متوجه شدم كه استعداد درس خواندن ندارم. مانده بودم كه در كسوت روحانيت، چه كنم؟ پس از فكر زياد پيرامون وظايف يك طلبه، فهميدم كه نه تنها نمى توانم مساءله بگويم - كه خود كارى سخت ودشوار است - بلكه توانايى گفتار احاديث براى عاميان مردم را نيز ندارم؛ زيرا كه مفاهيم وقواعد عربى روائى را ياد ندارم، تا بتوانم آن روايات را براى مردم عادى بيان وتفسير نمايم. پس تصميم گرفتم كه فقط قرآن بخوانم وبا قرآن انس داشته باشم. پس روزها به بيابان رفته واز صبحگاهان تا غروب در آن بيابان برهوت مى نشستم وبه قرائت قرآن مى پرداختم.
هوس باد بهارم به سوى صحرا برد *** باد بوى تو بياورد وقرار از ما برد
هر كجا بود دلى چشم تو برد از راهش *** نه دل خسته بيمار مرا تنها برد(2)
پس از چندى، به گونه اى در تلاوت قرآن محو شدم، كه حتى متوجه عبور گله هاى گوسفند نيز نمى شدم.
ماهها با خوشى فراوان بر من گذشت! تا آن كه روزى متوجه شدم مردى در كنارم ايستاده وهمراه با من به تلاوت مشغول است. آنچنان از دنيا وهمه چيزش بريده بودم، كه لحظه اى بر آن فرد توجه نكرده وهمچنان به قرائت خويش ادامه دادم.
از آن روز به بعد آن مرد نيز به كنارم مى آمد وسمت راست پشت سرم مى نشست وبا من به تلاوت قرآن مى پرداخت. ولى باز به او توجه نمى كردم. چندى بعد متوجه شدم فرد ديگرى در سمت چپ من قرار گرفته واو نيز مانند فرد اول، كه در سمت راست من قرآن مى خواند، به تلاوت وهمخوانى با من مشغول شده است. به اين يكى نيز توجه نكردم وهمچنان به تلاوتم ادامه مى دادم!
چه خوش است يك شب بكشى هوا را *** به خلوص خواهى ز خدا، خدا را
به حضور خوانى، ورقى ز قرآن *** فكنى ز آتش، كتب ريا را
شود آنكه گاهى، بدهند راهى *** به حضور شاهى، چو من گدا را
طلبم رفيقى، كه دهد بشارت *** به وصال يارى، دل مبتلا را (3)
چند روزى گذشت، تا آن كه روزى يكى از آن دو مرد مرا به اسم صدا زده وچنين به من خطاب كردند: چه آرزويى دارى؟
بدون اعتنا گفتم: هيچ.
باز اصرار كردند كه آرزويى را برايشان بگويم، با تندى تكرار كردم كه آرزويى ندارم.
يكى ديگر از آنان گفت: آيا آرزوى ديدن امام زمانت را دارى؟
ناگهان بر خود لرزيده وگفتم: كيستم كه آرزوى ديدار او را داشته باشم؟ علماى بزرگ ودانشمندان بايد به خدمت او در آيند، نه من بى سواد!
آنان با لبخند گفتند: بيا تا تو را به خدمت امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف ببريم!
سراپاى وجودم را ترس وعشق فرا گرفته بود، ولى بالاخره توانستم بر خود مسلط شده وبا ناباورى وبه دنبال شان به راه افتادم.
دل سرا پرده محبت اوست *** ديده آيينه دار طلعت اوست
من كه باشم در آن حرم كه صبا *** پرده دار حريم حرمت اوست(4)
پس از طى مسافتى، كاملا متوجه شدم كه نحوه حركت ما به صورت طى الارض است وهمين نيز مرا تسكين مى بخشيد. پس از لحظاتى به تپه اى رسيدم كه در بلنداى آن، خانه اى وجود داشت.آنان پاى تپه ايستادند وگفتند: شما به آن خانه برويد، امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف آنجاست.
اگر به شرط مروت وفا توانى كرد *** گذر به صفه اهل توانى كرد
شهود جلوه جانان تو را نصيب شود *** اگر زجاجه جان را جلا توانى كرد
به شاهباز حقيقت گهى تو ره ببرى *** كه باز آز وهوا را رها توانى كرد
اگر به گلشن ديدار او رهى يابى *** ز شور عشق چه داستان نوا توانى كرد(5)
خوشحالى وترس تمام وجودم را فرا گرفته بودم، ولى به هر حال به سوى آن خانه روان شدم، ولى آنان همچنان ايستاده بودند و...
استاد مرحوم نخودكى گفت: سخن كه به اينجا رسيد، آن شاگرد سكوت كرد وديگر ادامه نداد. به او اصرار كردم كه چه شد؟
باز سكوت كرد.
به او گفتم: من بر تو حق استادى دارم، به حق آن حق، بقيه اش را بگو! او باز به سكوت خويش ادامه داد.
هر كه را اسرار حق آموختند *** مهر كردند ودهانش دوختند(6)
با ناراحتى وغضب از جا بلند شده در حجره را قفل كردم، آنگاه گفتم: نمى گذارم از اينجا بروى، بايد بقيه اش را نيز بگويى.
حجره ام در طبقه دوم مدرسه علميه بود، پنجره هايى از كف اتاق به بيرون داشت، او پس از شنيدن سخنان تند من، به آرامى از جاى برخاست، اشاره اى به پنجره هاى بسته حجره كرد، ناگهان پنجره ها باز شده، آنگاه پاى در هوا گذارد و چنان در وسط زمين وآسمان قدم مى زد، كه گويى بر روى آسمان راه مى رود، آنگاه سرعت گرفت و رفت بطورى كه لحظه اى بعد در آسمان، اثرى از او نبود. آرى او آنچنان رفت كه ديگر از او خبرى نشد.(7)
پاورقی:
(2) حافظ.
(3) الهى قمشه اى.
(4) حافظ.
(5) امام خمينى قدس سره.
(6) مولوى.
(7) احترام استاد به شاگرد علوم دينى، زمينه ساز يافت حقيقتى غيبى در آينده شده است؛زيرا اگر با آرامش وبا مهربانى سخن گفتن استاد بر شاگرد از اصول اخلاق شاگرد پرورى است:
قال النبى صلى الله عليه وآله وسلم: لينوا لمن تعلمون ولمن تتعلمون منه.
پيامبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه وآله وسلم مى فرمايد:
با كسى كه از او علم مى آموزيد وبه كسى كه آموزش مى دهيد به نرمى رفتار كنيد.
واگر طالب علم دينى مجاهد فى سبيل الله:
قال أمير المؤمنين عليه السلام: الشاخص فى طلب العلم كالمجاهد فى سبيل الله.
حضرت أمير المؤمنين امام على عليه السلام مى فرمايد:
كسى كه بدنبال طلب علم مى رود مانند كسى است كه در راه خدا جهاد مى كند.
و بهره گيرى از اجر اخروى است:
قال النبى صلى الله عليه وآله وسلم: من طلب علما فاءدركه كتب لله له كفلين من الاجر، ومن طلب علما فلم يدركه كتب الله له كفلا من الاجر.
پيامبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه وآله وسلم مى فرمايد:
كسى كه علمى را طلب كرده، وآن را فرا گيرد، خداوند اجرى دو برابر برايش مى نويسد وكسى كه علمى را طلب كرده ونتواند آن را بياموزد خداوند اجرى يك برابر برايش مى نويسد.
ولو در اين راه توان استعدادى او، او را يارى نكند، پس احترام چنين انسان طالبى بر همگان لازم وبر استادش واجب است؛ چرا كه چنين كسى را هفتاد هزار ملك مشايعت كرده واز برايش استغفار مى كنند:
قال النبى صلى الله عليه وآله وسلم: من خرج من بيته يطلب علما شيعه سبعون الف ملك يستغفرون له.
پيامبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه وآله وسلم مى فرمايد:
كسى كه براى طلب علم گام بر مى دارد، هفتاد هزار فرشته در حال استغفار، او را همراهى مى كنند.
اشارات:
1 - اگر معيار بررسى انسانها ميزان درجه خلوص باطنى وانگيزشى آنهاست:
قال النبى صلى الله عليه وآله وسلم: بالاخلاص تتفاضل مراتب المؤمنين.
پيامبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه وآله وسلم مى فرمايد:
مراتب مؤ منين به واسطه اخلاص آنان تعيين مى شود.
واگر كم با اخلاص از كثير بدون اخلاص برتر است:
ابى قلابه عن النبى صلى الله عليه وآله وسلم قال: اخلص قلبك يكفك القليل من العمل
پيامبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه وآله وسلم مى فرمايد:
با خلوص نيت وپاكى قلب، عمل اندك نيز تو را كفايت مى كند.
پس بايد سخت مواظب ومراقبت كرد تا كسانى كه داراى علم كمترى اند، مورد اهانت قرار نگيرند؛ زيرا چه بسا اين گونه دانش نزد خداوند تقرب بيشترى از صاحبان فضل ودانش داشته باشند:
قال النبى صلى الله عليه وآله وسلم: اذا عملت عملا فاعمل لله خالصا لانه لا يقبل عباده الاعمال الا ما كان خالصا...
پيامبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه وآله وسلم مى فرمايد:
اگر عملى انجام مى دهى آن را براى خدا خالص گردان زيرا خداوند فقط اعمالى را مى پذيرد كه خالص ‍ باشد.
2 - اخلاص در عمل، سرچشمه جوشش علم وحكمت دينى مى شود، چه بسيار افراد هستند كه در مكتبى دانشى نياموخته اند، ولى بيانشان حاوى معارفى است كه در هيچ كتاب ومدرسى يافت نمى شود. اين گونه معرفتها را بايد يافت واز درياى خود جوش آنها بهره گرفت:
قال الرضا عن آبائه عن النبى صلى الله عليه وآله وسلم: ما اءخلص عبد لله عزو جل اءربعين صباحا الا جرت ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه.
پيامبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه وآله وسلم مى فرمايد:
چنانچه بنده اى چهل روز عمل خود را براى خدا خالص گرداند سرچشمه هاى حكمت از قلب بر زبانش جارى مى شود.
در كشور سعادت فرمانروا است بر نفس *** آن را كه سايه افكند بر سر هماى اخلاص
 هر سوز بحر طاعت صد موجه از غرضهاست *** نبود نجات ممكن بى ناخداى اخلاص
 واعظ قزوينى.
3 - حالت انقطاع از همگان - ولو در حضور آنان - شرط خلوص واقعى است، اين كه آن مرد بزرگ توجهى به ديگران ندارد به خاطر ارج درجه خلوص باطنى اوست؛چرا كه حضرت باقر عليه السلام فرمود:
قال الباقر عليه السلام: لا يكون العابد عابدا لله حق عبادته حتى ينقطع عن الخلق كله اليه فحينئذ يقول هذا خالص لى فيتقبله بكرمه.
حضرت امام باقر عليه السلام مى فرمايد:
عابد حقيقى كسى است كه دل از تمام بندگان به خدا مى سپرد در اين صورت خدا مى فرمايد اين بنده خالصى است وبزرگوارى او را قبول مى كند.
در عشق تو بى تو چون توان زيست؟ بگو *** و آرام دلم جز تو دگر كيست؟ بگو
 عراقى.
4 - از خواندن خالصانه قرآن است كه انسان را از ديگران بى نياز مى كند:
قال أمير المؤمنين عليه السلام: من اءنس بتلاوة القرآن لم توحشه مفارقة الاءخوان.
حضرت أمير المؤمنين امام على عليه السلام مى فرمايد:
كسى كه با قرآن انس بگيرد از دورى ودوستان دلتنگ نمى شود. واگر اين استغناء از ديگران است كه آدمى را به درجه تشرف مى رساند:
قال النبى صلى الله عليه وآله وسلم: من قراء القرآن فقد استدرج من جنبية...
پيامبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه وآله وسلم مى فرمايد:
كسى كه قرآن بخواند به مقام نبوت مى رسد با اين تفاوت كه وحى بر او نازل نمى شود.
واگر اين درجه از تشرف است كه انسان را صاحب قدرت ما فوق انسانى مى كند:
قال النبى صلى الله عليه وآله وسلم: لا ينبغى القرآن يحد من حد ولا يجهل مع من يجهل وفى جوفه كلام الله.
پيامبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه وآله وسلم مى فرمايد:
براى حافظ قرآن شايسته نيست مانند مردم عصبانى شود يا مانند آنان جاهل بماند زيرا كلام خدا را در دل دارد.
پس اى جزب اللهيان قرآن را دريابيد:
قال اميرالمؤمنين عليه السلام: عليكم بالقرآن فاتخذوه اماما قائدا.
حضرت اميرالمؤ منين امام على عليه السلام مى فرمايد:
به شما توصيه مى كنم قرآن را امام وراهنماى خود قرار دهيد.
و به نهايت رشد علمى خويش دست يابيد:
قال النبى صلى الله عليه وآله وسلم: من اراد علم الاولين و الاخرين فليقرء القرآن.
پيامبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد:
كسى كه مى خواهد علم اولين و آخرين را بداند بايد قرآن بخواند.
من به سر منزل عنقا نه بخود بردم راه ***  قطع اين مرحله با مرغ سليمان كردم
صبح خيزى و سلامت طلبى چون حافظ *** هر چه كردم همه از دولت قرآن كردم
 حافظ.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page