و آنگاه که حضرت امیر علیه السلام را به مسجد آوردند آن حضرت بیعت نکرد و به خانه بازگشت و پس از آن نیز تا حضرت زهرا علیها السلام زنده بود، حضرت امیر علیه السلام و بنی هاشم و بعضی صحابه بیعت نکردند(19) چون حضرت زهرا سلام الله علیها که یگانه فرزند بازمانده پیامبر صلیاللّه علیه و آله بود، در نزد مسلمین محترم و عزیز بود. لذا دستگاه خلافت از حمله به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها و آتش بردن به آن، و سقط کردن جنین حضرت زهرا سلام الله علیها برای بیعت گرفتن از حضرت امیر علیه السلام با شکست مواجه شد و مورد نفرت مردم قرار گرفت. بطوریکه انصار از بیعت با ابوبکر پشمیان شدند و لذا ابوبکر و عمر مجبور شدند از حضرت زهرا سلام الله علیها عیادت و عذر خواهی کنند برای این منظور از حضرت امیر اجازه خواستند که برای احوال پرسی فاطمه(ع) به خانهاش بیایند. حضرت امیر علیه السلام ابتدا راضی نشد ولی بعد با اصرار آنها نزد حضرت زهرا سلام الله علیها آمد و اجازه آمدن آن دو را خواست ابتدا حضرت زهرا سلام الله علیها قبول نکرد، حضرت امیر علیه السلام اصرار کرد و فرمود: من آوردن آندورا ضمانت کردهام. حضرت زهرا علیها السلام فرمود: اگر شما ضمانت کردهاید پس خانه خانه شما و همسر همسر شماست - یعنی شما اختیار خانه و بانوی خانه را دارید هر چه میخواهید انجام دهید - حضرت امیر علیه السلام به آن دو اجازه داد بخانهاش وارد شوند. در این حال دختر پیامبر صلیاللّه علیه و آله پشت به آنها و روی به دیوار کرده و فرمود: یا علی، از اینها بپرس آیا از پیامبر صلیاللّه علیه و آله شنیدند که فرمود: فاطمه پاره تن من است هر کس او را اذیت کند مرا آزار داده و هر کس مرا آزار دهد خدا را اذیت کرده.(20) گفتند: آری. گفت: خدا را شاهد میگیرم که شما مرا اذیت کردید و بخدا قسم دیگر با شما حرف نمیزنم تا خدا را ملاقات کرده و شکایت شما را به او بکنم.(21)
آنها بلند شدند و رفتند بدین وسیله میخواستند بین مردم شایع کنند که آن حضرت را راضی کردهاند. چون حضرت زهرا سلام الله علیها بین مسلمانها محبوبیت داشت و وقتی حرف میزد قلبها را تکان میداد و لازم بود مظلومیت خاندان اهل بیت را نشان دهد و روشن کند، که مأمور به صبر نبوده است. ولی حضرت امیر علیه السلام مأمور به صبر بود و هیچ تکان نخورد و حرکتی برای گرفتن خلافت از خود نشان نداد ولی حضرت زهرا سلام الله علیها کرد آنچه کرد.
مثلاً هنگامی که فدک را از او گرفتند به مسجد پیغمبر صلیاللّه علیه و آله رفت و پشت پرده با ابوبکر به محاجّه برخاست و آن خطبه معروف را انشاء کرد. یا با حسن و حسین علیهما السلام و حضرت امیر علیه السلام به خانه انصار میرفت و از آنها طلب کمک میکرد و آنها با شرمندگی میگفتند: ما چون با ابوبکر بیعت کردهایم، نمیتوانیم بیعت خود را بشکنیم. زیرا عرب اگر حرفی میزد پای حرفش میایستاد ولو کشته میشد چه گفتهاش حق بود یا باطل. مثلاً اگر کسی را پسر خود مینامید - تبنّی - پسرش میشد. این قاعده در عرب بود. در این مورد همچون با ابوبکر بیعت کرده بودند ولو پشیمان بودند بحساب خودشان دیگر جای برگشت نداشتند.
خلاصه حضرت زهرا سلام الله علیها از حضرت امیر علیه السلام دفاع میکرد و این کارهای حضرت زهرا سلام الله علیها مثل کارهای ائمه در امر رسیدن اسلام به زمانهای پس از ایشان مؤثر بوده است ولی حضرت امیر علیه السلام مأمور بوده از خود هیچ دفاعی نکند لذا وقتی او را به زور از منزل به مسجد کشاندند آنحضرت عکس العملی از خود نشان نداد آیا نمی توانست شمشیر بکشد و عده ای از آنها را بکشد (همچنان که بیست و پنجسال بعد در جنگهای جمل و صفین و نهروان با هزاران نفر جنگید) این صبر در آن روز بزرگتر و مهمتر از جنگ با عمر بن عبدود و مانند او بود.
به هر حال مقابله حضرت زهرا سلام الله علیها با دستگاه خلافت بنیان خلافت را متزلزل ساخت بطوری که ابوبکر در مرض وفاتش می گفت: ای کاش در خانه فاطمه را باز نمی کردم و مردان را به آن وارد نمی ساختم حتی اگر آن در برای جنگ با من بسته شده بود.(22)
دستگاه خلافت با حمله بخانه حضرت زهرا علیها سلام و بردن حضرت علی علیه السلام به مسجد نتوانست از آن حضرت و اطرافیان وی بیعت بگیرد و با شکست مواجه شد.
ایستادگی حضرت زهرا(ع) در برابر سقیفه تا پای جان
- بازدید: 530