مرحوم سید جمال الدین گلپایگانی در خاطرات خود نقل کرده که: یک وقت بسیار بدهکار شده بودم. مدتی به حرم حضرت امیر (علیه السلام) می رفتم و برای پرداخت قرض هایم، دعا می کردم، ولی فرجی نشد.
روزی به همسرم گفتم: شما بروید حرم و برای ادای قرض هایمان دعا کنید، شاید خداوند می خواهد دعای شما را اجابت کند.
ایشان به حرم رفتند. پس از مدتی برگشتند با پای برهنه و خیلی ناراحت گفت: کفش هایم را هم از دست دادم!
خیلی ناراحت شدم، بلند شدم و عبا را بر سر کشیدم و به حرم مشرف شدم. مختصری زیارت نامه خواندم و شروع به عرض حال کردم به حضرت، از حرم آمدم بیرون. در حرم، شخص ناشناسی، پول زیادی به من داد، این پول به حدی بود که قرض هایم را پرداخت کردم تا مدتی هم برای مخارج روزانه، از آن استفاده کرم.(1)
**************************************
1) داستان هایی از زندگی علماء، ج 2، ص 138 و 139.
260- ادای قرض
- بازدید: 737